پرسش و پاسخ ویژه 84
تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل، پرسشها خلاصه شده، درود و سپاس، خوب و بد، و این قبیل را حذف کردم، و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام. بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی، این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود، جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
توجه: عزیزان، بمنظور تحقیقات بیشتر، و نیز با این سرعت و کار کرد اینترنت، گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد، لطفاً حوصله نمایید، مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف وبلاگ، هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند. در ضمن اگر پرسش تأیید شد، و پاسخ آن نبود، در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود، * همچنین اگر پرسشی از قلم افتاد، لطفاً یاد آوری نمایید.
توجه 2: نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است، و نظر وبلاگ نمی باشد، پاسخ ها دانش وبلاگ است.
عکس اسکلت های سه هزار ساله مشهور به «دو عاشق» از تپه حسنلو، عکس شماره 6299.
این اسکلت ها، که دو نفر در آغوش یکدیگر را نشان می دهند، در سایت باستانی حسنلو در آذربایجان غربی یافته شده اند. تخمین زده می شود این افراد در قرن 52 یا 53 خورشیدی ایرانی زندگی می کردند. به جز تخته سنگی که در بالای سر شخص سمت چپ قرار دارد، هیچ شیء دیگری به همراه این دو اسکلت یافته نشده است. مرجع:
http://www.penn.museum/blog/fun/fun-friday-image-of-the-week/fun-friday-image-of-the-week-the-lovers
پرسش 1830: سلام. انچه در مورد دیودور گفته اند این است که او روایت های قبل از میلاد تاریخ روم را خلاصه نویسی کرده و اگر از ایتالیا نبودن روم سخن گفته لطفا آدرس و ترجمه ی آن بند را محبت کنید. با سپاس
پاسخ پرنیان حامد: با سلام متاسفانه یک بند مشخص نیست که من به شما آدرس بدهم نتیجه خواندن کل تاریخ اوست آدرس های روم و نینوای باستان او با رم و نینوای امروزی مطابقت ندارد . تاریخ را مطالعه بفرمایید سپس در باب برداشت های شخصی شما ، تفسیر های مفسرین و برداشت های اینجانب با هم سخن خواهیم گفت و اسناد دیگر را به ان ضمیمه خواهیم کرد .
ــ پایاننامۀ «سورنا فیروزی» دانشجوی کارشناسی ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران را هم مطالعه بفرمایید، (بر تالار هم میهن توضیخاتی از آن با عنوان "یافتههایی نو پیرامون سنگنگارۀ سرپل ذهاب" آمده است،) بزرگترین امیدم به این باستان شناس آینده کشورم است، ایشان اگر بتواند تنها و تنها یک نشان دیگر ارائه دهند، آنوقت از روی مکتوبات همان ایونی ها و مکتوبات ایرانی به شما، و با ذکر متر و حتی سانتی متر دقیقا می گویم روم باستان کجا بود، نینوای باستان کجا. الکساندر سوریه ای از کجا به کجا رفت. اسکندر اشکانی از کجا تا کجا. و گریک های نیمه لخت جزایر اژه در این زمان از ترس جانشان سر کدام درخت و از برگ کدام درخت تغذیه می کردند، و حتی خود دیودور کجای جهان امروز نشسته بود، تاریخ می نوشت، (هرودوت و کتزیاس و هومر که وسط ترکیه و عراق امروزی نشسته بودند، گریک چه ادعایی دارد نمی دانم ؟)
ادامه پرسش: همچنین ترجمه ان بند سند نبونید که می گویید لیدی در دریاچه وان بوده را می نویسید؟ مرسی
پاسخ پرنیان حامد:
crossed the Tigris below Arbela. In the month Ajaru, he marched to the land of U[rartu].از دجله گذشت بالای اربیل در کوهای اژارو به سوی کشور اورارتو تاخت |
16 šap-la-an uruAr-ba-'-il ídIdiqlat i-bir-ma ina itiAiiari ana kur/Ú-\[raš-tu il-li]k |
این جمله هایی است که در لوح نبونید پس از توضیح شکست پادشاه ماد و قبل از فتح بابل نوشته شده که مورخین نوشتند کوروش در این زمان مشغول فتح لیدیه بوده لغت kur/Ú-\[raš-tu il-li]k در این لوح رسما نام کشور ارمنستان است Armenia (Akkadian Uraštu; Old Persian Armina) این نام Ú-\[raš-tu
پرسش 1831: سلام به انوش راوید و بانو پرنیان حامد. من جریان گائوزو را فهمیدم خب....ولی جریان لیوبانگ که امپراطور کشور چین بوده است را هنوز مبهم است برا ی من در سریال جومونگ هم از لیوبانگ به عنوان امپراطور کشور چین نام میبرند. لیوبانگ که بوده است اگر اطلاعاتی دارید برایم بنویسید در پرسش ها و پاسخ ها. با تشکر
پاسخ پرنیان حامد: با سلام این توضیحی که در باره این شاه آمده که تفسیر مفسرین است :
گائوزو یا لیوبانگ، اولین امپراتور سلسلهٔ هان بود. سلسله ای که او تاسیس کرد، هان نام گرفت. در دوران او چین همچنان یکپارچه ماند. گائوزو در سال ۱۸۸ پیش از میلاد، یعنی تنها پس از هفت سال سلطنت، درگذشت.
به من بگویید اینها بر اساس کدام مکتوبات نوشته می شوند؟ وقتی اسناد مانی که در خوزستان به دنیا آمده است از غار تورفان چین پیدا می شود، احتمال این را نمی دهید که اینها مکتوبات شاهان خوزستان بوده، که از طریق همان افرادی که اسناد مانی را بردند، به این مکان انتقال پیدا کرده است؟
سریال که سند نیست. سریال بی سندترین چیز ممکنه در این جهان است. همان آدرس نوشته های سغدی که ارسال شده را نگاه کنید. با اختلاف 300-400 ساله زمانی تازه نوشته دسته ای که به داخل رفتند چهار سال اول از آنها خبر داشتم دیگر خبری ندارم هنوز هم بر نگشتند. یک کمی فکر کنید یعنی چی؟ یعنی آنقدر صعب العبور است که در زمان ساسانی از همان سغدی که می گویید رفتند طرف پکن چهار سال اول توانستند قاصد بفرستند دیگر قاصد هم نمی تواند بیاید! آنوقت به همین سادگی می گویید خاقان چین روزی دو سه تا پیغام برای مهرداد می فرستاد، که من بیایم سلوکیان را بیرون بریزم؟
گائوزو را برداشتیم نصف کردیم شد شاه اوزیه = خوزیه، حالا سلسله هان را هم به زبان پهلوی که در آن برای (ه ،خ ، اَ) یک نماد می نوشتند بخوانید ببینم نمی شود سلسله خان ها؟ این دیگر نه نیاز به سند دارد نه نیاز به تفسیر علمی و نه .... یک سفر تشریف ببرید خوزستان از مردم عادی کوچه و بازار بپرسید "خان" یعنی چی؟
پاسخ انوش راوید: تاریخ نویسان قرن 19 و 20 ، همانگونه که اسکندر ایرانی را با الکساندر یونانی درهم کرده اند، چین استان ایران را نیز با تاریخ کشور چین درهم کرده اند، از بی سوادی یا سوء استفاده های سیاسی و ملکی و تاریخی بوده است. وظیفه جوانان باهوش متخصص ایران است، ابتدا ترفند های دشمنان تاریخ ایران را بشناسند، و سپس دروغ های تاریخ را افشا کنند، و بدنبال واقعیت های تاریخی بگردند.
پرسش 1832: درود. ایا در دین زرتشتی ازدواج استقراضی وجود داشته است؟ در این تاپیک در صفحات اخر شخصی در این مورد بحث می کند و انرا نفی می کند. خواستم شما نیز آنرا بخوانید و نظرتان را بدهید . ادرس:
http://forum.hammihan.com/thread97982-12.html
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما . من یکبار نظرم را در صفحه دیگری از هم میهن " ازدواج با محارم" به صورت کلی نوشتم. پسند اجتماعی در زمانهای مختلف متفاوت بوده و طرح چنین مباحثی تنها سوء استفاده از پسند امروزی اجتماع برای تحریک شماست .
یک روزی در دنیا ازدواج با محارم کار بسیار پسندیده ای بوده، که به علت اختلالات ژنتیکی و دستورات صادر شده از سوی مذاهب امروز این کار مردود کامل است و در اجتماع منفور است. امروز به من و شما بگویند ازدواج با محارم به علت پسند اجتماعی که اکتساب هر دوی ماست حال هر دوی ما بد می شود. اما قدیم چنین نبوده و حال کسی از این کار به هم نمی خورده، و دستور مذهبی هم در این باب نبوده است.
عینا مسئله ازدواج استقراضی است، که باز در این جستار مطرح کرده اند . همین الان در ایران زنانی که ازدواج می کنند مهریه می گیرند مادرانشان هم شیربها می گیرند بسیار هم کار خوبی محسوب می شود چون اجتماع و سیستم امروزی در این منطقه ایجاب می کند. من الان به شما بگوییم زنان ایرانی دارند خود فروشی می کنند می توانید دفاع کنید؟ آیا جز اینکه بگویید اجازه شرعی دارند و پسند اجتماعی است، توضیح منطقی انسانی دیگری در این باب دارید؟ یک زن رسما خود را در قبال مقداری پول که به آن مهریه می گویند می فروشد و مادر او هم برای این کار مقداری پول می گیرد باور ندارید تشریف بیاورید در دفاتر اسناد رسمی ازدواج کشور تان به شما نشان بدهم.
حال در آن زمان پسند اجتماعی چه بوده، مشکل چه بوده که این قانون را گذاشتند آیا برداشت ما از این قانون بعد هزار و چهارصد سال درست است یا خیر، آیا مکتوبات یعد هزار و چهاصد سال درست به دست ما رسیده یا خیر و..... در همین بحثی که آدرس دادید همین الان دو برداشت مختلف از متون می شود. لذا با توجه به هزاران سوال دیگر که در میان است تنها می توانم به شما خاطرنشان کنم مطرح کردن چنین بحث هایی برای تحریک بی مورد شما و سوء استفاده از پسند امروزی جامعه است.
پاسخ انوش راوید: جوانان باهوش متخصص تاریخ ایران ...، بیایید تاریخ را بطور کلی از تمدن کهن جی بخوانید و دوباره در ذهنتان پرورش دهید، و سپس بخش و گرایش مورد نظرتان را بصورت حرفه ای ادامه دهید، بدین ترتیب براحتی می توانید دروغ های تاریخ را نادیده بگیرید و دور بریزید.
در قاره آمریکا، اینکاها و آزتکها، و بومیان جزایر اقیانوس آرام، ازدواج با محارم داشتند، تا اینکه از چند سده گذشته با ورود مسیحیت، کم کم این نوع ازدواج کنار گذاشته شد، و از آنجا که از نظر تحقیقات من، این مردمان مهاجران تمدن کهن جی بودند، براحتی می توان نتیجه گرفت، این نوع ازدواج در تمدن کهن جی جریان داشته است. همانگونه که آثار مختلف این تمدن کهن، در تمام مظاهر تمدن های بعد از آن وارد شده، مانند بز و میش و نشانه های فروهر و غیره، که بسیار است، این نوع ازدواج هم می توانسته در ادامه به تمدن های بعدی برود.
علت این نوع ازدواج، یکی دور و پرت بودن محل های زندگی خانواده، و دیگری عدم آگاهی از ایجاد نقص ژنتیکی بود، که در هزاره های چهارم و پنجم خورشیدی ایرانی به آن پی بردند، و به مرور منع آن صادر شد. در مطلب شهر کوتوله های شهداد نوشتم، که ممکن است این کوتوله ها از ازدواج فامیلی، و ادامه پیدا کردن یک ژن ناقص در خانواده بوجود آمده باشد. یک نمونه دیگر هم در حال حاضر دیدم، کم شنوا بودن پیران روستای کهن میمند، که در جای خودش توضیح نوشته ام. در اروپای قرون وسطی نیز شهرک هایی در حاشیه شهر ها برای کوتوله ها وجود داشت، و تعداد آنها خیلی زیاد بود، در چند قرن گذشته که دین مسیحیت به تمام معنای آن رعایت می شود، دیگر کوتوله ای بدنیا نیامد.
"در قرن 21 قرن علم و دانش، نگذارید علم تاریخ مورد سوء استفاده سیاسی قرار گیرد و تحریف شود"
عکس کوتوله ها و سنگ نگاره ای از کوتوله ها در کشور ارمنستان، حدود 2500 سال پیش، عکس شماره 4165.
پرسش 1833: سلام . در مورد گرد بودن زمین , در اوستا مهر یشت زمین را گوی پیکر نوشته که میشود کروی مانند. در مورد غسل زرتشتیان با ادرار گاو (گمیز), این کار برای بهداشت است و ادرار گاو خاصیت ضد عفونی کنندگی دارد. بعد از ان نیز خود را با اب میشستند. اینکه در ایران باستان بیماریهای واگیردار دیده نشده, به خاطر رعایت نکات بهداشتی است .
پاسخ پرنیان حامد: با سلام شما عصبانی نشوید بنده دقیقا می دانم موضوع چیست ولی بر آن سایتی که ذکر شد چنین توضیحی نیامده است آنجا از این موضوع برای کوبیدن تمدن و فرهنگ و مذهب ایران استفاده کرده است، آذری ها هم بی توجه دور او جمع شدند غافل از اینکه توهین مستقیم به اجداد خودشان است.
پاسخ انوش راوید: در روم باستان نیز از ادار برای پاک و سفید کنندگی استفاده می کردند، در این مورد چند فیلم مستند با آثار بجا مانده دیده ام.
پرسش 1834: با عرض سلام و خسته نباشید. خیلی خوشحال شدم که شما نیز همانند خودم به تاریخ و بخصوص تاریخ ایران علاقه ی فراوانی دارید. من هم بابت بعضی از دروغ ها ناراحتم ولی حمله ی مغول را نمیتوان دروغ پنداشت زیرا که اسناد و دلایل بسیاری این بحث را ثابت کرده اند به طور مثال زبان ترکی که خودش از ایران و مثل پیاز سر بر نیاورده و این زبان بازمانده ای از زبان مغول هاست. و مثال دیگر قیافه ی بعضی افراد در بعضی شهر ها مانند زنجان و همدان و قسمتهایی از ارومیه و اردبیل و تبریز است(شهر های سردسیر) که متاسفانه شبیه به مغولها هستندو بسیار مثال دیگر که در اینجا نمیگنجد. خدانگهدار.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام ما هیچ آشوبی را تا به این لحظه انکار نکردیم، فقط موضوع این است که انقلاب داخلی ایران حمله خارجی به کشور نمی تواند باشد. چنگیز پسر بهادر که خود را از نوادگان ساسانیان می دانستند، از مغ استانی که ازبکستان است با آن مرز های آن زمان اگر خارجی است آقا محمد خان قاجار چرا ایرانی است؟ بسته به اعتقادات مورخی که قلم در دست دارد یک سری تاریخ مکتوب شده مورخ وابسته به خلفای عباسی معلومه می نویسد انیران وحشی بود که زد خلفای عباسی را از بغداد بیرون ریخت. حال من سند بیاورم مورخ نوشته باشد چنگیز مردی قد بلند بود و بسیار شجاع و دلیر بود، رضایت می دهید 10 دقیقه بشینید فکر کنید چه بلایی و به چه علتی دارند به سرتان می آورند؟ علت آن را حدودی در پرسش و پاسخ ویژه 81 پرسش 1812 نوشتم.
ژن نژاد زرد غالب است. الان در امریکا هم هر امریکایی زن زرد بگیرد فرزندش زرد و چشم بادامی خواهد شد آیا این بدان مفهوم است که چینی ها امریکا را فتح کردند؟ تعداد اندکی که شما از این نژاد در ایران شماردید دقیقا سند آن است که نژاد زرد ایران را فتح نکرده است نژاد زرد اگر فاتح ایران و حدود صد سال حکومت کرده باشد تعداد زرد پوستان ایرانی باید خیلی بیش از این باشد. ژن غالب کامل است. زبان ترکی خودش در ایران و مثل پیاز سر بر آورده و ریشه از زبان پهلوی پارتی دارد، که پس از مهاجرت به شرق دچار دگرگونی های دیگری شده است، و با ریشه اصلی فاصله گرفته است، و با ورود شرقی ها باز به موطنش بازگشته است. نکند می خواهید بگویید ریشه زبان ترکی چینی است؟
10 دقیقه بدون تعصب و داده های گذشته را فراموش کنید، به آنچه گفتم فکر کنید با سپاس از شما.
پاسخ انوش راوید: ریشه تمام زبان های دنیا از زبان تمدن جی است، درباره پرسش شما بارها پاسخ داده ام، به پاسخ به شبهات دروغ حمله مغول به ایران مراجعه نمایید.
پرسش 1835: با درود بر شما و دستانتان که این نوشته ها را نگاشته اند. پدرم به من دو چیز آموخت. یک خوب جنگیدن دو خوب خواندن. من و فرزند من و نسل من برای شما مردم وطن و خاکمان جان میدهیم. این دروغ است که کسی بتواند بر ایران بتازد. اینجا هیچ وقت تسلیم کسی نشد و نخواهد شد. این را در دوران معاصر خود و جنگ با عراق دیدیم. ما در مقابل جهان ایستادیم. و باز می ایستیم. درود اهورامزدا بر شما
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما و این اندیشه نیک تان دفاع از نام خلیج فارس، دریایی که می خواهد از مرز های کشورمان جدا کنند، وظیفه اساتید این کشور است سرباز جنگجو نمی تواند در مقابل جنگ و دسیسه فرهنگی با اسلحه دفاع کند. حال وظیفه تک تک ما ایرانیان است که تاریخ با ارزش کشورمان را احیا و کلیه تفسیر های بدروغ را از آن جدا کنیم و حقیقت آن را بیابیم باشد که دیگر نتوانند از تفسیر های غلط سوء استفاده کنند، این مهم را شروع کردیم سند هم فراوان است به لشکر ما بپیوندید تاریخ و تمدن کشورمان را نجات بدهیم. درود اهورایی بر شما پهلوان کشورم و بر فرزندان و نسل شما باد .
پرسش 1836: چه جور تونستی ..... را از زمین اسمون پیدا کنی به هم ببافی که اسمش ..... و همه دنیا به هخامنشی و اشکانی منتهی کردی اینجور که تو مگی خدا یک کلمه هخامشی است که از خ+ د+ا تشکیل شده که خ ان از خشایار گرفته شده د آن از داریوش و ا آن از اشکانی اینجوری امریکا هم جز مستعمرات ایران به شمار می اید به این صورت که امر یا امیر و کا که از کاکای شیرازی کرفته شده یعنی برادر شاه ؟=............
پاسخ پرنیان حامد: انتظار داشتید امریکا مستعمره فرهنگی و تمدنی کجا باشد وقتی قدمت تمدن و فرهنگ بین النهرین حداقل هفت هزار سال است قدمت تمدن و فرهنگ امریکا 200 – 300 سال ؟
(قدمتش خیلی پایین تر از ان است که بخواهد برادر شاه باشد امر + ی + کا اشتباهتان این است که "ی " وسط را انداختید این با ان قدمت فرهنگی و تمدنی نوچه شاه هم نمی شود چه رسد به برادر شاه)
به هخامنشی چی کار داشتیم خود هخامنشی 2500 سال قدمت دارد، بقیه 4500 سال را چه کردید ؟
خدا با لفظ آ خوانده می شود، اشکانی با اَ ، شوخیتان گرفته! حداقل از لفظ درست استفاده کنید. یک کمی هم برای خودتان احترام قائل می شدید مجبور نباشیم به سخنتان دست ببریم، و به جای لغات ناشایستتان نقطه چین بگذاریم.
عکس شماره 7205 ، متن طنز تاریخی عکس: اسفند ماه هر سال مردان دلیر و قوی ایران زمین، از پنجره ها آویزان می شوند و شیشه ها را تمیز می کنند، و فرشها را می تکانند، و زنان با تدبیر دستورات لازم را می دهند.
"ستاد آماده کردن مردها برای خانه تکانی"
آقایون هم درد ایرانی خسته نباشید!
http://ravid.ir و http://arq.ir
پرسش و پاسخ ویژه 83
تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل، پرسشها خلاصه شده، درود و سپاس، خوب و بد، و این قبیل را حذف کردم، و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام. بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی، این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود، جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
توجه: عزیزان، بمنظور تحقیقات بیشتر، و نیز با این سرعت و کار کرد اینترنت، گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد، لطفاً حوصله نمایید، مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف وبلاگ، هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند. در ضمن اگر پرسش تأیید شد، و پاسخ آن نبود، در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود، * همچنین اگر پرسشی از قلم افتاد، لطفاً یاد آوری نمایید.
توجه 2: نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است، و نظر وبلاگ نمی باشد، پاسخ ها دانش وبلاگ است.
عکس دروازه برفی ملل تخت جمشید در تهران، عکس شماره 7202.
پرسش 1823: سلام خسته نباشید اگه امکان داره میشه کمکم کنید ممنون میشم، پدر بزرگ دوستم یه خالکوبی داشته به صورت عکسی که واستون فرستادم که بعدش تو یکی از کتابای خطی پدر بزرگش این خالکوبی رو میبینه. مردی تو اون عکس بوده که تو دستش گل بوده و تو دست دیگه اش یک چیزی شبیه شلاق بود و زیر پایی مرد حیواناتی بودن که سر تعظیم اورده بودن و گردنبدش هم همون عکسی بوده که واستون فرستادم بوده و در اطراف عکس نوشته هایی به صورت خطی وجود داشته. این خانواده فوق مذهبی هستن و من میخوام بدانم این نشان ها چه معنایی دارند.
دو عکس ضمیمه است:
عکس خالکوبی های ارسالی، عکس های شماره 6439.
پاسخ پرنیان حامد: تصور می کنم نماد ایزد مهر است. Shamash as a sun disk
عکس شماره 6615.
ــ مهر، گرد آورنده مردم است، و کشتکاران را با چشم هایی که برهم نهاده نمی شود، می پاید.
پرسش 1824: درود بر اقای راوید و خانم حامد گرامی. از انجا که کتاب درخت اشوری متعلق به قبل از میلاد باید باشد, از منطقه ی تخارستان کهدارای مشک و کافور و خز بوده یاد شده است. ایا منظور تخارستان کنونی است؟
_ همچنین در جایی امده : به سوی بحر ورکش میروم از مرز هندویان، مرز خوزستان منظور است؟ خدانگهدار.
پاسخ پرنیان حامد:درود بر شما نمی توانم به این سادگی در باب این متن قضاوت کنم. تنها می توانم بگوییم نمادهای این داستان از زمان کهن بر روی اثار باستانی ایران و بین النهرین دیده می شود، و انچه به درستی نمی دانیم مفهوم داستانی است که در همه جا بازنویسی و حکاکی شده است نمی دانیم این بز و این درخت نماد چیست و نوشته حاوی چه پیامی است، که اینگونه بادقت در مکانهای مختلف دست به دست، بازنویسی و حکاکی شده است.
عکس یکی از دو قوچ و درخت زندگی گورستان سلطنتی شهر اور، قدمت 2600 ق.م، محل نگهداری اتاق 56 موزه بریتانیا در لندن، و دیگری موزه دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا، ایالات متحده آمریکا، عکس شماره 5560.
عکس قوچ و درخت زندگی شهر سوخته قدمت حداقل 3000 ق.م.
پاسخ انوش راوید: در آثار تمدن کهن جی و سنگ نگاره ها کهن دهتل بز بفراوانی و قوچ کمتر دیده می شوند، حتی یک انمیش سفالی در شهر سوخته از بز وجود دارد، البته بنظرمن، بز نشان متفاوتی از قوچ است.
پرسش 1825: درود بر خانم حامد. بنده در تاپیک اقای صلح دوست به نام "ایا یونان باستان, یونان امروزی است "سندی ارائه دادم که در نام یونان (اکدی : یامانا) در ان امده بود. مفسرین انرا قبرس تفسیر میکنن. ولی طبق الواح اکدی راس الشمره, نام قبرس امروزی, به اکدی , آلاشیا بوده است و نه یونان. اگر میشود ان سند را در وبلاگ بگذارید و نظرتان را راجب ان بگویید. فریگیه و کیلیکیه و شام هم نامشان بصورت جدا امده و نمیتوانند یامانا (یونان) باشد.
در یک سند (شایدم بیشتر) آشوری از اشوربانیپال, نام کشور ایونیه (یونان) به چشم می خورد که به قبرس تفسیر شده! اما در زبان اکدی نام قبرس, آلاشیا بوده است و این را الواح اکدی یافت شد در مصر تایید می کند. همچنین نامهای کیلیکیه, فریگیه و سرزمین های شام نیز آمده است. لذا این یونان کجا می تواند باشد؟
این سند ( نام کشور دومی, یامانا = یونان:
در یکی از نامه های بایگانی سلطنتی اشور که تاریخش بین 669 و 652 پیش از میلاد است نام پادشاهی هایی که اشوریان مستقلشان می شمارد ولی ظاهرا تابع اشور بوده اند آمده است. سپس دیاکونوف ان فهرست را به قرار زیر تفسیر کرده اند.
....خیلاکو (کیلیکیه)
یا [ما] نا (دیاکونوف: یونان, در اینجا ظاهرا جزیره قبرس است)
ملید (ملی تنا در بخش علیا فرات, در زمان اسارخادون و بعد هم مستقل بوده است)
[ .... ] ( ؟ )
شیبارتو ( ؟ )
ایسکالونا (اسکالون در فلسطین, به اشور ملحق نشده بود)
اودومو (ادُم , ایدومیه در ماورای اردن )
معابا (مو آو در ماورای اردن )
اما [ نا ] (آمن در ماورای اردن)
اتیوپی (هرگز تحت سلطه اشور نبوده است)
[ .... ] ( ؟ )
ماد ( مادای) (پادشاهی ماد - بر حسب فهرستی که اشغال می کند مستقل بوده )
کشور [ ماناییان (؟) ] ( در سرا سر قرن هفتم مستقل بوده )
کرانه دریا .... ( قبایل مستقل کلده در کنار خلیج فارس )
زین پس متن ضایع شده است . ( دیاکونوف )
موفق باشید
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما : اگر یمنو اکدی = یونا پارسی در کتیبه بیستون منظور یونان امروزی است، کجای تاریخ نوشته داریوش اول تا سال سوم حکومتش یونان امروزی را فتح کرد؟ یا باید تاریخ را عوض کنند یا باید دست از سر این یونا = یونان امروزی بردارند، این مفسرین هر چه دلشان خواسته در جهان تفسیر کردند. این یمنو، یونا اصلا یونان امروزی نیست. یک جایی همین اطرف ایران است، اسکندر هم از همین مکان آمد که نه مقدونیه امروزی است نه یونان امروزی.
پاسخ انوش راوید: یامانا همان مانا می باشد، درست مانا "من نار" است، طایفه ای و فامیلی بنام مننار، هم اکنون وجود دارد، من نار به معنی من های آتش پرست است، من = یه من = یمنو = چهار چارک خلیج فارس = مرد = واحد وزن = چهار چارک = چهار زن، و نیز نار = انار = سرخی آتش. ما، با معما های سخت روبرو نیستم، بعد از آخرین دوران یخبندان، از اواخر هزاره اول خورشیدی ایرانی، مردم سواحل خلیج فارس بسمت شمال حرکت کردند، و نام های خود را نیز بردند، و در طول هزاره ها آوای آنها اندکی تغییر کرد و در جهان پخش شد. اگر مسئله پیچیده شده است، دلیل بر حمق و بی سوادی عده ای جوینده گنج و جاسوس است، که بنام تاریخ دان فرنگی، تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران و جهان را درهم کرده اند.
مهم: عزیزان جوانان باهوش ایران، فکر نکنید که خارجیها سواد داشتند و درست گفتند و نوشتند، آنها هیچ نبوده و نیستند، اسنادی که از آنها باقی مانده است، درهم و فاقد ارزش می باشد، باید در تاریخ واقعی ایران بگردید، و اسناد پیدا کنید. هر کدام از خارجی ها می خواهند با تعبیر و تفسیر های الکی، برای کشور خودشان تاریخی دست و پا کنند.
کلیک کنید: تاریخ اقوام آریایی ایرانی
عکس آجر مونومنت ایزیرتو در موزه شرق توکیو، مربوط به تمدن مننا یا مانا، عکس شماره 6315. این همان بز در سنگ نگاره های کهن ایران است.
پرسش 1826: درود. ایا سیستان در اطراف دماوند بوده؟ این متن مینوی خرد را ببینید; و تن سام در دشت پیشانسه نزدیک کوه دماوند است. مینوی خرد برگه ی ۸۰ بند ۲۰ دشت پیشانسه که کابل هم در انجاست در اطراف دماوند؟
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما در اطراف دنباوندی است نه دماوند امروزی نیست. بلوچان یکی از هفت کوهیاران هستند حدود کردستان امروزی است (به احتمالی هم دنباوند کوه دنا امروزی است)
ادامه پرسش: همچنین میشود بگویید سدویس چگونه دریای عمان است؟
پاسخ پرنیان حامد: سدویس : میان فراخکرد و پهلوی پودیگ را دریایی گرفته که دریای سدویس خوانند. بند این دریا به ماه و باد پیوسته است به افزایش و کاهش ماه بر اید و فرو رود. از آن روی که گردش ان به نیمروز است بند دریای سدویس نیز به سدویس ستاره بسته است که دریاها و ناحیت نیمروز در پاسبانی اوست. در دریای سدویس دو باد وزد یکی فورد آهنج و یکی بر آهنج است (بندهش)
وقتی پودیگ خلیج فارس است با توضیح بالا لاجرم سدویس باید دریای عمان باشد.
ادامه پرسش: مینوی خرد برگه ی ۸۰ : مینوی خرد پاسخ داد که کنگدژ در سوی مشرق نزدیک (دریاچه) سدویس گمارده شده است در مرز ایرانویج. به هر حال جای میخواندم کنگدژدر نیمروز است. اما به هر حال کنگدژ نزدیک دریای عمان هم نیست همانطور که در شرق ایران هم نیست. ممنون
پاسخ پرنیان حامد: لغت اصلی در متن اصلی چیست خاور یا باختر؟ احتمالا خاور و به معنی غرب است که مترجم شرق ترجمه کرده است. کنگدژ از روی متون دیگر غرب ایران نشان داده می شود اما کنار سدویس نمی تواند باشد! مگر آنکه سدویس هم یک نام و دو دریا باشد (یک جا دریاست یبن پودیگ و فراخگرد = اقیانوس ها جای دیگر دریاچه است توجه دارید دریاچه سدویس ممکنه دریای سدویس نباشد.) این را نمی دانم باید دنبال سند بگردیم این دریا و دریاچه چه مفهومی و چه تفاوتی دارد.
پرسش 1827: درود. چندی پیش پرسشی در مورد رود کارون کردم که نشانش ندادید
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما پرسشی در این باب ندیدم دوباره بفرستید با سپاس.
ادامه پرسش: اما به نظر میرسد اوله رود همان کارون باشد که نام دیگرش مسرگان رود است. (مسرگان نام یکی از ۷ کوهیاران هم هست). با توضیحاتی که در جغرافیای حافظ در مورد رود مسرگان امده دیگر شکی نمیماند که منظور از اولای همان کارون است.
جغرافیای حافظ جلد اول ص ۱۶۳ . نهر المسرقان : و این نهری است در بلاد خوزستان که از نواحی تستر (شوشتر) می اید. طول تستر هفتاد و شش درجه است و بیست دقیقه و عرض, سی و یک درجه و سی دقیقه. و این آبی بزرگ است و میگذرد بر عسکر مکرم که طول ان هفتاد و شش درجه و سی و پنج دقیقه است عرض سی و یک درجه و پانزده دقیقه. و از انجا که سرچشمه این رود در سپاهان در بندهش امده, لذا در زمان ساسانی, ۲ سپاهان وجود داشته, یکی بیستون و یکی هم که چهارمحال بختیاری که نزدیک اصفهان بوده. نظر شما و دوستان چیست؟ با سپاس
پاسخ پرنیان حامد: اوله رود: را سرچشمه از سپاهان است به خوزستان بگذرد به دجله فرا ریزد. او را در سپاهان مسرگان رود خوانند (بندهش)
از کجا بدانیم سر وته این رود ها در ان زمان چگونه بوده است (مورخ اسلامی خیلی دیر است فایده ندارد) شاید کرخه باشد چه می دانیم سر و ته کرخه کجا بود و چقدر اب داشته مکافات بعدی این است که دائما روی تاریخ نوشته شده روی آنها سد بستند مسیر آنها را عوض کردند. همین هرودوت نوشته کوروش وقتی می خواست از کنگدز رود بگذرد آب اسب او را برد عصبانی شد رود را به 40 -50 تکه تقسیم کرد و هزار نمونه دیگر از این تقسیمات رودی و عوض کردن مسیر آنها. لذا استناد به رودها کار درستی نخواهد بود برای همین هم در کتاب بیشتر به کوهها استناد شد. کوه را نمی توان به این سادگی کند یا عوض کرد پیشنهاد می کنم شما نیز بیشتر وقت خود را صرف تحقیق روی کوهها کنید تا رودها. موفق باشید
پرسش 1828: درود. سپاسگزارم این سندی که در مورد مکان لیدی دادید خیلی مفید بود.. همچنین اوردید که هرودوت هم اورارتو را برای لیدی مشخص کرده. ادرسش رو میتوانید ارائه دهید؟
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما صفحه 60 توضیح داده است که کرسوس برای جنگ با کوروش به ناحیه کاپادوکیا که پتریا نام دارد لشکر کشید آشور ! را ویران کرد و بدین ترتیب مردم آشور را که هیچ گناهی به او مرتکب نشده بودند بدبخت کرد. صفحه 128... به رود دیگری می رود موسوم به دجله همان رودخانه ای که سابقا نینوا در کنار آن بود!صفحه 129 ...ارمنستان که در بالای آشور واقع است ... صفحه 116 آشور چندین شهر بزرگ دارد که معروفترین و مستحکم ترین آنها بابل بوده که بعد از سقوط نینوا مقر حکومت به آنجا انتقال پیدا کرد
..................
نه به محل لیدیه کار دارم نه به افسانه های شاه و پریان هرودوت که بعد از این گفته (که باز سرگذشت پدر بزرگ کرسوس را با سرگذشت خود او قاطی کرده تحویل داده است. عینا کاری که با کوروش و هوخشتریه کرده است)
اینجا نوشته شاه لیدیه با لشکرش وارد محلی شد مردم بی گناهی که کشت اسمشان آشوری بود بالای این منطقه اسمش ارمنستان است همه هم در راستای رود دجله هستند. ( لغت هیتی که نینوا امروزی باشد در این گفته ها مصرف نشده است)
کتیبه بابلی هم بدون افسانه های شاه و پریان دقیقا همین منطقه را مشخص کرده است.
In the month of Nisannu, Cyrus, king of Persia, called up his army and crossed the Tigris below the town of Arbela. In the month of Ajaru he marched against the country U[...], defeated its king, took its possessions, put there a garrison of his own. Afterwards, his garrison as well as the king remained there.
در ماه نیسانو کوروش شاه پارسیا ارتشش را جمع کرد از دجله بالای شهر اربیل گذشت، (این همانجایی است که مورخین می گویند کوروش می توانست به سوی جنوب و بابل برود اما تصمیم گرفت به پادشاه لیدیه حمله کند) در ماه اجارو به سوی کشور (itiAiiari ana kur/Ú-\[raš-tu il-li]k
این کتیبه و این هم لغت دقیق ان ارمنستان است که همانگونه که در بالا می بینید روی تفسیر ها ... می گذارند چون به نفع مفسر نیست)
شاه را کشت = کرسوس و نیروی خود را در آنجا گذاشت ......
درست روی سالنامه بابل قبل از فتح بابل و بعد از شکست استیاک است لذا بهانه های مفسر در باب شخص دیگر و جای دیگر به کلی مردود است. (لغت هیتی که در لوحهای دیگر مصرف شده است که در کنار فرات است هم مصرف نشده لغت اورارتوی ارمنستان کنار دجله امده است)
..........................................................................................................
این کتیبه نبوپولسر که این هم تایید می کند نینوا و آشور کنار دجله بوده است:
Nabopolassar Chronicle 3
The eleventh year [615-614]: The king of Akkad mustered his army, marched along the bank of the Tigris, and in the month Ajaru he encamped against Aššur.
شاه بابل از کناره دجله بالا رفته و در کنار این رود با آشوریان جنگیده است لذا نینوا آن زمان نینوای امروزی نیست کنار دجله بوده است. این چند سند دیگر هم که محل نینوا در آن مشخص شده:
The twelfth year [614-613]: In the month Âbu the Medes, after they had matched against Nineveh [lacuna], hastened and they captured Tarbisu, a city in the district of Nineveh. They went along the Tigris and encamped against Aššur.
و یا
he fourteenth year [612-611]: The king of Akkad mustered his army and marched to Assyria. The king of the Medes marched towards the king of Akkad and they met one another at [...]u. The king of Akkad and his army crossed the Tigris; Cyaxare
این را هم ببینید
Sfard, the old name of Sardes.
سفارد یا سپارد اسم باستانی شهر سارد است. عجب شباهتی دارد به این نام Sparda در کتیبه بیستون
had a son Alyattes, who was to succeed his father
به قیصر خزر بود نزدیکتر .......... وز ایشان بدش روز تاریکتر
به مرز خزر مهتر الیاس بود.......... که پور جهاندیده مهراس بود (شاهنامه فردوسی)
پرسش 1829: پذشخوارگر طبق بندهش, به طبرستان و گیلان پیوسته است. خب تا اینجا را دقت داشته باشید.
گیلان طبق متون یونانی مانند پلوتارک و پلینی, در شمال کشور البانی قرار دارد. به روایتی دگر, بین سرزمین امازون ها و البانی قرار دارد و به این حال گیلان در شال قفقاز قرار داشته! حال گیلان غربی که شما میفرمایید در این صورت به مشکل برمیخورد. مگر اینکه بگوییم این گیلان دیگری است. در یک سندی که اقای دیاکونوف در کتاب تاریخ ماد ارائه دادند مبنی بر کتیبه ای که روی ان, گئوبروه (گوبریاس), نیزه دار داریوش به گئوبروه ی پذشخواری شهرت داشته است. البته میدانیم که این شخص پارسی است اما به طبق گفته ی دیاکونوف, در کتیبه ی dar.nrc جمله ی gaubruva patishuvarisباید به معنی پیشوای خاندان پای سخوریان (هم نام پتشخوار مادی) باشد. و از انجا که خودتان میدانید, گئوبروه اهل پارس بوده است. لذا پذشخوارگر باید در پارس باشد. نظر شما چیست؟ مشکل مکانی باعث شده تمدن های غربی به شرق بپرسش و پاسخ ویژه80
پاسخ پرنیان حامد: با سلام اصلا اصراری ندارم که حتما گیلان غرب باشد! در کتاب فقط نوشتم مراقب باشید جز استان گیلان، گیلان های دیگر هم بوده که یک نمونه آن همین امروز در نقشه هم هست = گیلان غرب در استان کرمانشاه.
. متاسفانه نتوانستم حدس بزنم کدام قسمت گفته مورخین در نظر شماست چنانچه ان را کپی کنید کار ساده تر می شود . اما شاید توضیح پایین کافی باشد.
نقشه جغرافیا:
یک رشته کوه ممتد از دریای سیاه به خلیج فارس می رود مردم جنوب شرقی آن به این کوه ابرسین می گویند مردم جنوب غربی به آن زاگرس می گویند شمالی ها به آن قفقاز می گویند حال بسته به آنکه چه گروهی در چه زمانی حاکم بوده است نام کوه تغییر می کند. قبل از هوخشتره و فتح نینوای باستان در کنار دجله تا سرپل ذهاب اسم کوه قفقاز است پس از پیروزی هوخشتره اسم کوه تا مرز ارمنستان ابرسین است و.....
(آلبانی امروزی تفسیر مفسر است الانی است، چنانچه توضیحات مشکل شما را حل نمی کند اصل متن را کپی کنید نمی توانم ندید بیش از این قضاوت کنم کار خوبی نیست). اینها همه از تیره پارس هستند یعنی از تیره ماد نیستند.
Intaphrenes, son of Vayâspâra, a Persian;
Otanes, son of Thukhra, a Persian;
Gobryas, son of Mardonius, a Persian;
Hydarnes, son of Bagâbigna, a Persian;
Megabyzus, son of Dâtuvahya, a Persian;
Ardumaniš, son of Vakauka, a Persian.
سوالی هم من دارم بر فرض نوشته مورخ یونانی را بپذیریم محل آمازون و آلبانی را هم از مفسر بپذیریم آنوقت این گیلان و پتشخوار کوهی که می گویید باید یکجایی غرب یونان امروزی باشد:
1. چه ربطی به قفقاز پیدا می کند؟ (و به این حال گیلان در شال قفقاز قرار داشته) خودتان هم از علامت (!) استفاده کرده اید اما بنده هم به شدت دچار همین علامت شدم.
2. یعنی کبریاس (پارس نژاد) که توسط آقای دیاکونوف به پیشوای پتشخوار تفسیر شد (به علت شباهت اسمی با ماد نژاد !) پیشوای گیلان و پتشخواری است که در آلبانی یعنی غرب یونان امروزی بوده است؟ (حال دیگر واقعا مجبورم از این علامت! استفاده کنم) عجیب است مگر داریوش اول هخامنشی یونان را فتح کرده بود و به غرب آن آلبانی دست یافته بود که نیزه دار او کبریاس پیشوای آلبانی بوده باشد؟
3. مسمغان پتشخوارگر، هفت کوهیاران، فریدون، جمله تکراری نزدیک بابل در تاریخهای مکتوب، لغت از قوم کردان بود، را چه کنیم؟ همه را بفرستیم آلبانی و ایتالیا؟
قسمت آخر نوشته شما : (مشکل مکانی باعث شده تمدن های غربی به شرق بپرسش و پاسخ ویژه80)
متاسفانه کامل به دست ما نرسیده است اما به شما خاطر نشان می کنم کل وقایعی که مورخین یونانی ، ایرانی و... نوشتند مربوط به این قسمت است
عکس نقشه شماره 6618 .
این همان مکانی است که در متون ما به منطقه چهار دریا مشهور است. این همان مکانی است که مورخین یونانی در باب آن در ارتباط با قفقاز دائما آدرس می دهند. باختریش آن نه در افغانستان است و نه در آلبانی همان ایل بختیاری ایران است (می دانید که من بختیاری هم نیستم لذا مطمئن باشید اگر دفاع می کنم از غیرت ایلی سرچشمه نمی گیرد حقیقتی است جلوی چشم همه ماست). و وقتی مفسر به زور می خواهد آن را به افغانستان یا آلبانی ببرد همان می شود که از یکطرف باید کوههای قفقاز را بکند ببرد افغانستان از اینطرف بکند ببرد آلبانی و در آخر کبریاس را حاکم آلبانی و احتمالا به زودی شمشیر زن رم ایتالیا اعلام کند!
ویل دورانت گویا پرگاری برداشته سوزن آن را روی بیت المقدس امروزی گذاشته دایره ای زده و گفته این دایره مهد تمدن بوده است. ایشان بدون توجه به آدرس های مورخین یونانی و تاریخ ایران و قدمت آثار باستانی یافت شده در کوههای زاگرس و شرق آن، با تفسیرهای دلخواه شخص خودشان محل سوزن پرگارشان را به دلبخواه و بدون سند انتخاب کرده اند!
محل سوزن پرگار ایشان به استناد کلیه مورخین جهان و کلیه آثار باستانی یافت شده سر قله دنا در ایران است نه بیت المقدس! (امان از دست بنی اسرائیل و این قوم یهود)
بنده حاضرم شعاع دایره ام را کمی بزرگتر کنم اما هر چقدر هم آن را بکشم به آلبانی و رم ایتالیا و افغانستان امروزی نمی رسد! اقیانوس جنوب و قطب شمال را که نمی توانم در دایره مهد تمدن جای بدهم!
روحت شاد که در آثارالباقیه مکتوب کرده ای. ما ایرانیان، نوادگانت پیامت را دریافت کردیم، آن را ملاک برداشت هامان قرار خواهیم داد و نمی گذاریم ایرانمان را ویرانه ی خالی از سکنه جلوه دهند.
آری در قومی چون بنی اسرائیل که چندین مرتبه در ایشان قتل واقع شده و به اسارت برده شده اند دور نیست که چنین اختلافات روی دهد, و بهتر این است که این بحث ها را کنار بگذارند و به کار دیگر مشغول شوند تا آنکه بامداد رستاخیز رسد (اثارالباقیه ، ابوریحان بیرونی).
http://ravid.ir و http://arq.ir
پرسش و پاسخ ویژه 82
تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل، پرسشها خلاصه شده، درود و سپاس، خوب و بد، و این قبیل را حذف کردم، و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام. بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی، این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود، جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
توجه: عزیزان، بمنظور تحقیقات بیشتر، و نیز با این سرعت و کار کرد اینترنت، گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد، لطفاً حوصله نمایید، مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف وبلاگ، هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند. در ضمن اگر پرسش تأیید شد، و پاسخ آن نبود، در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود، * همچنین اگر پرسشی از قلم افتاد، لطفاً یاد آوری نمایید.
توجه 2: نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است، و نظر وبلاگ نمی باشد، پاسخ ها دانش وبلاگ است.
نظر 1814 از http://mehre2.blogfa.com درباره موضوع در http://arq.blogsky.com/19: من میگویم فعلا اینها فرضیات و داستان اسطوره یی است از برای تاریخ شفاهی، من نکاتی میخواهم در مورد اینکه "انگور" گفتن و شما میگویید "انگول"
1- نخستین چیزی میتوان حدس زد، همان کراهت زبان شناختی و نوعی حیای زبانی ایارنیان است (هر چند خیلی از یان سطحی و ریا مابی خوشم نمیاد). چون انگول واژه زشت در نزد مردم است. انگول کردن...
2- نکته مهم، زبان شناسی حروف است. اینکه در زبان پارسی باستان/هخامنشی، حرف Lنداریم و بجایش Rاستفاده میشده! نکته کلیدی این میتواند باشد.
3- در زبان پارس میانی گویش پارتی/پهلوی اشکانی، حرف Lوجود دارد. این گویش پس از پارسی باستان بوجود آمده است بر اساس سلسه مراتب ظهور حکومتها/ نظر شخصی.
4- پارث/پار/پهله در شمال شرق پارسه باستان بوده.
5- با بررسی من، برخی لغات در همین خراسان ما به مراتب شباهتهای بیشتر با زبان انگلسی دارد. بزودی برخی از واژه نامه فارسی خراسانی آپ میکنم تا متوجه شود. مثلا واژه دانگل در انگلیسی همریشه "دِلَنگون" فارسی خراسانی است و هر دو معنی آویزه میدهد. دانگِل امروزه در علوم آی.تی و ماهواره و موبابل استفاده میشود. در واقع همه ان وسایلی که وسایل پرتابل وصل (آوبزه) میشود مثل لبتاپ و مودم وایمکس همگی دانگل هستند.
6- از این کوتاه نتیجه گرفت آنگل ها شاخه جدا شده از شمال شرق ایران هستند که با دور زدن دریای کاسپین/ خزر از راه روسیه به انگلیس رفنتند و یا البته گویا شما میگوید از راه دریا رفته اند
پاسخ انوش راوید: با سپاس از توجه و تحلیل شما، انگل بر وزن انگلوساکسون است، انگلوساکسون = انگل + ساکس =پرستیدن+ سون یا سان یا سین = خورشید. تمام زبان های دنیا ریشه در زبان تمدن جیرفت دارند.
پرسش 1815: وقت بخیر. مقاله ای از شما خوندم با عنوان «جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران» و درباره شروع آیین مهر، نوشته بودید که «از ابتدای آریایی میترایی پدید آمد و...». میخواستم در باره منبعی که به استناد آن، این مطلب را نوشته اید، راهنمایی ام فرمائید. پیشاپیش از لطف شما ممنونم.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما متاسفانه دقیقا متوجه نشدم اشاره شما به کدام مقاله است، به هر تقدیر اولین آیین ایران آیین مهر یا میترایی بوده است، این هم سند عکس شماره :
عکس کاسه 7000 ساله ایرانی، عکس شماره 4152.
همچنین چند پرسش و پاسخ پایین تربررسی در باب زردشت و اسناد آن ارائه شد، که این اسناد از آیین زردشتی با کیش دیویسنا (میترایی) را قبل از زردشتی با کیش مزدایی را تایید می کنند. چنانچه سند دیگری مورد نظر شماست بفرمایید دقیقا در کدام مورد سند خدمتتان ارائه کنم.
پاسخ انوش راوید: آثار هفت تا ده هزار ساله نماد های اولیه مهر و میترا، در سنگ نگاره های دهتل و چند جای دیگر ایران بوضوح دیده می شود، جهت اطلاع در جستجوها بنویسید "سنگ نگار های دهتل".
کلیک کنید: آئین مهر و میترا در ایران
پرسش 1816: شهرستانهای ایرانشهر میگن در زمان قباد ساخته شده و قبل از انوشیروان است. خوب شاید واسه همین هم نامش نیامده. بنده به اینکه رومیه همان مدائن باشد کمی شک دارم زیرا این شهر را اسیران رومی در زمان انوشیروان ساختند. هرچند در اساطیر رومی امده که شهر رم بر فراز تپه ی تیبریه ساخته شد و نام تیبریه با شهر سومری باد-تیبیریا که مدائن مکانش است, شباهتی دارد.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما اخرین بند شهرستانهای ایرانشهر نوشته "شهرستان بغداد را ابوجعفر (عبدالله المنصور) که ابودوانیق خوانند ساخت. متنی که می گویند مال زمان قباد است و نام انوشیروان در ان نیست (که واقعا هم هیچی بعد از قباد در آن نیست) زندوهومن یسن است نه شهرستانهای ایرانشهر. اسیران مدائن را نساختند مدائن در زمان اشکانیان ساخته شده است متن شهرستانهای ایرانشهر تایید می کند. بازسازی مدائن توسط ساسانیان بهانه ای است که بتوانند برداشت معماری اروپا را از ایران کتمان کنند. معماری مال ایران است و مدائن فقط در زمان ساسانی بازسازی شده است ساخت آن به زمان اشکانیان باز می گردد، معماری فنی و هنری ایران است.
پاسخ انوش راوید: لطفاً پژوهشگران گرامی توجه به معماری های تمدن کهن جی داشته باشند، که در دوران تاریخی بعد، از آنها کپی شده است.
پرسش 1817: درود. فردوسی در شاهنامه در مورد دازگدخواهی ارمانیان همانطور که شما اشاره داشتید, توران شهرشان را مرز ایران و توران نامیده بوده. همچنین گرازانی که ارمنستان را ویران کرده بودند و ارمنیان از ان شاکی بودند, منظور حیوانی به نام گراز نیست بلکه منظور از گرازان, گرجستان و گرجستانی ها هستند که همسایه ارمنستان بودند، نظرتان چیست؟
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما . شاهنامه فردوسی دادخواهی ارمانیان از کی خسرو:
* سر مرز توران در شهر ماست <><> به یک روی از ایشان به ما بر بلاست *
* سوی شهر ایران یکی بیشه بود <><> که ما را بدان بیشه اندیشه بود *
فرض کنیم سر مرز تورانی که نوشته، حدود دریاچه وان باشد، بیشه را از ارمنستان سوی شهر ایران نشانی داده لاجرم بیشه جنوب ارمنستان امروزی خواهد بود در حالی که گرجستان شمال ارمنستان به طرف دریای سیاه است.
پرسش 1818: با عرض سلام، شما مطالب سایتتون رو برای کسانی مینویسید که کتاب های ناصر پورپیرار رو نخونده اند. اول باید شما یه چند تا از مطالب ایشون رو در مورد جعلی بودن کتیبه های خطی رد کنید بعد از هخامنشیان و اشکانیان و... حرف بزنید. ضمنا نفرمایید که سخننان ایشون تناقض داره و... چون ایشون روششون موضوعی هست و منم رشته ام فلسفه و...
پاسخ پرنیان حامد: با عرض سلام شخصی که جمله اول فرضیه او این است:
در زمان خشایارشا هخامنشی یهود به ایران حمله کرد و ایران تا زمان اسلام خالی از سکنه بود، و جمله دوم فرضیه او این است: کوروش و داریوش هخامنشی وجود خارجی ندارند.
اول باید مشخص کند که اگر داریوش اول هخامنشی وجود خارجی ندارد، خشایارشا از زیر کدام بوته سبز شده است؟ ( فرمودید رشته شما فلسفه است احتمالا منطق هم خوانده اید نه؟)
دوم باید مشخص کند کتیبه بیستون داریوش اول هخامنشی اون بالای کوه را چه کسی در چه زمانی جعل کرده است، که کلیه مورخین یونانی و اسلامی و .... که از آنجا رد شدند وجود آن را اون بالا تایید کرده اند؟ چگونه ممکن است مورخ زمان اسلام وجود کتیبه ای را که محمدرضا شاه اون بالا جعل کرده تایید کند (امید دارم در قسمت منطق خوب مطالعه کرده باشید و برای من پاسخی منطقی ارسال بفرمایید چون پاسخ شخص ایشان که به لعنت خدا نمی ارزید پاسخ این استاد بزرگ یاوه گویی را بر این وبلاگ مطالعه بفرمایید: http://www.cae.blogfa.com/post/4 به بنده بگویید دقیقا این روش پاسخ جز از یاوه چه نام دیگری می تواند داشته باشد؟)
پاسخ انوش راوید: من مرتب می نویسم، قرن 21 زمان تخصص و تخصصی تر بودن است، و جایی برای آدم های هردمی نیست، مرتب می نویسم اگر تخصص شما تاریخ و تاریخ اجتماعی یا حداقل یکی از گرایشات علم جغرافی ـ تاریخ نیست، فوراً از این وبلاگ خارج شوید. خود بخود اشخاصی که می خواهند با موضوعات مورد علاقه اشان، تخصصی برخورد کنند، مطالعه و تحقیق و تحلیل زیاد دارند، و همه حرفه ایها و مطالب را می شناسند، یا باید بشناسند و بخوانند.
پرسش 1819: سلام، شما گفته اید: حدود 7000 هزار تا 4500 سال پیش، (هزاره اول تا نیمه چهارم خورشیدی ایرانی)، دریاچه بزرگ داخلی ایران، اعم از دریاچه های ارومیه و قم و... تا ارتفاع 1350 متر از سطح دریا، این مربوط آبهای بسته داخلی بوده و کل سطح آبهای آزاد/ اقیانوس تا سطح بالا بوده؟
پاسخ انوش راوید: در این نامه مهم، نوشته ام دریاچه بزرگ داخلی، توجه کنید ننوشته ام خلیج بزرگ.
پرسش 1820: با عرض سلام، نقش اسطوره در شکل گیری پرچم ایران "دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ارتباط تصویری، موضوع در روش تحقیق، ممنون از اینکه در رابطه با این موضوع چند کتاب معرفی کنید.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام چنانچه منظور پرچم سه رنگ امروزی است سبز آن پرچم کنونی پاکستان با علامت خورشید و ماه، قرمز آن پرچم کنونی ترکیه با همان علامت، سفید آن مرکز کشور با علامت شیر میترایی و نماد خورشید میترایی (ایزد مهر) است، پرچم نماد شرق و غرب ایران بزرگ باستانی است. چنانچه منظور نماد های اسطوریه اقوام ایران بزرگ است، تک تک آنان با رنگ و نماد پرچم آنان در شاهنامه فردوسی مکتوب است.
نظر 1821: درود. طبق این مقاله . . . . نظر آقای حامی اشتباه است.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما نظر مهندس حامی در دو مورد نمی تواند به این سادگی مردود اعلام شود:
1 ــ سنگ شناسی، 2 ــ راه شناسی.
در راه شناسی ایران و سنگ شناسی ایران استادی بهتر از ایشان در ایران هنوز متولد نشده و تصور نمی کنم با این وضعیت به این زودی ها متولد شود. اینکه راه شناس و سنگشناسان بهتری در جهان وجود دارد به درد ما در ایران نمی خورد، شخصی برای سخنی که گفته به علت نا آشنایی با راههای خارج از ایران شخصا از راه زمینی تا مقدونیه رفته است قابل استناد است.
وقتی ایشان گفته اند طی کردن این راه در ایران (مخصوصا در ایران) با این زمانی که گفته اند غیر ممکن است، مطمئن باشید ایشان راه را صد بار خودشان طی کرده بودند (که کرده بودند) سخن ایشان برای ما سندیت و ارزش بیشتری دارد، از مفسری که از وسط اروپا بدون در نظر داشتن نا همواری های ایران حکم غیر ممکن صادر می کند حال این مفسر اروپایی هر درجه تحصیلاتی که می خواهد داشته باشد. در باب توضیح ایشان درمورد سنگهای تخت جمشید هم در وبلاگ بار ها کپی شده است در کتاب هم هست مطالعه بفرمایید، بسیار بسیار نکته جالب و واضحی است.
در باب دیگر سخنان ایشان و دیگر بزرگواران کشورمان چون ذبیح بهروز و اصلان غفاری و... نیز به شما خاطر نشان می کنم که فرضیه اولیه کاملا درست است تنها بزرگواران به دو شخصیت متفاوت اشاره نداشتند فرضیه این بزرگواران با اسناد باستانشناسی مطابقت کامل دارد، و حتی لوحهای بابلی در نهایت ناباوری این مهم را تایید می کنند، همان لوحهای بابلی سند نسوختن تخت جمشید در ایران است، فرضیه این بزرگواران را در این کشور به اثبات خواهم رساند
پاسخ انوش راوید: بررسی ها و تحقیق و تحلیل های تاریخ به این سادگی نیست، که یک استاد مرحوم و پدر راهسازی، در خفا به استاد پیر زبان شناس معروف، که کاری با اینترنت ندارد، تا متوجه شود پشت سر او چه می گویند، گپی که سند و مدرکی از وجود آن نیست، رد و بدل شده باشد. تاریخ یک علم است، سادگانی که می خواهند بهمین سادگی آن را ببینند مشکلی نیست، هر چه دوست دارند، ولی نمی توانند ادا و اطوار برای تاریخیها در بیاورند.
در مورد اسکندر و تخت جمشید بانوی گرامی پرنیان حامد تحقیقات وسیع از تمام جوانب داشتند، و در کتاب و وبلاگ توضیح کامل نوشته اند. بمنظور دانستن از چگونگی سنگ های تخت جمشید با علوم امروزی، باید به معادن آن سنگها رفت، که هم اکنون هم فعال هستند، معادن: گنداشلو، مجد آباد، کوه حسین، و در آن معادن با مهندسان آنجا صحبت کرد، ضمن تدوین پرسش هایی، که برای خواسته علمی تعیین شده باشد، نمونه آن سنگ ها را بمنظور تحقیقات به آزمایشگاه های دانشکده های معدنی و ساختمانی، علم و صنعت و تهران سپرد. پس از دریافت نتیجه نسبت به پرسش های خواسته خود، آنرا در اینترنت جهت پرسش و پاسخ های لازم تخصصی مطرح نمود.
امروزه چه چیزی باعث شده، که عده ای مشکوک با وب هایی مشکوک بنام های ایرانی پسند و اغفال کنند، ولی در واقع بمنظور تخریب تاریخ ایران باستان و ایران کهن اقدام می کنند. من رابطه ای بین گروگان گیری جیش العدل، که در اینجا نوشته ام، با اینگونه وبها می دانم، دشمنان با انواع ترفندها و نیرنگها بجان ایران افتاده اند، آنها نمی توانند کاری پیش ببرند، فقط باعث می شوند جوانان باهوش ایرانی، هوشیار تر و به تاریخ ایران و هویت ملی خود علاقمند تر شوند.
پرسش 1822: سوالی دارم درمورد فیلیپ مقدونی.. سلام استاد انوش راوید. حالتان چطور است. سوالات قبلی ام هنوز بی جواب مانده اند از شما پرسیدم ولی جواب ندادید. حتما وقت نکردید. سوالی دارم درمورد فیلیپ مقدونی: فیلیپ اصلا از کجا امده است؟ ایا فیلیپ مقدونی با ان مقدونی یا مغدونی متفاوت است و مربوط به یک جریان دیگری است. فیلیپ پدر الکساندر باید باشد؟ لطفا توضیحاتی بدهید در صفحه پرسش و پاسخ. تشکر.
سلام خانم پرنیان حامد.14دقیقه حکم.، خانم حامد از شما تشکر میکنم که این قدر با حوصله جواب مرا دادید. تشکر من همانی هستم که شما گفتید من درعرض 14 دقیقه حکم شما را صادر کردم . شما جواب پرسش ها را شیرین و عالی میدهید. من پرسشهای اشخاص دیگر وقتی میخوانم میبینم که شما ادم جالبی هستید. و این خوب است. من اطلاعاتی درمورد هر5 زرتشت میخواهم که هر کدام درچه زمانهایی امدند . اخری را که میدانم . شما از اولی تا چهارمی برای من بگویید. و هر کدام جدا جدا تا انجا که میدانید. من با این تفکر نیامده ام که فکر کنم شما تمام اطلاعات زرتشت را میدانید. به هر حال انسان و هر روز مطلب جدیدی کشف میکنید. نه تنها زرتشت تمام اسناد شما را میگویم. همان قدری که شما تحقیق و جست و جو کرده اید بالاخره گفته هایتان با سند همراه است. و رفتید تحقیق کرده اید. حالا شما از اولین زرتشت شروع کنید محل زندگی و اغاز زرتشت اولی در چه زمانی بوده است. الا اخر. شاید من در ان موقع تناقض دیده ام که الان حل شده و فهمیدم چی شد. ازشما تشکر میکنم خانم پرنیان حامد. اگر هم حرفی زدم یا زود درمورد شما قضاوت کردم الان به اشتباهم پی بردم. و متوجه شدم که تندروی کردم. ضمنا به شما بگم که من در استان کرمان زندگی میکنم که کرمان خاستگاه تاریخ است. سرتان را به درد اوردم. تشکر.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام از اینکه با این تفکر نیامده اید که فکر کنید من تمام اطلاعات نه تنها زرتشت که کل تاریخ را میدانم بسیار خوش حال و خوش بخت هستم. علم حکم نیست علم مجموعه پله هایی است که یک گروه یا یک ملت و یا حتی نسل ها باید آن را تصحیح و پیش ببرند در مدت سه سال گذشته سعی کردم اطلاعاتی که در ده سال گذشته کسب کردم خالصانه در اختیار نه تنها شما که ملت کشورم ایران قرار بدهم و سعی کردم به کلیه تناقضاتی که در این تاریخ ها موجود است، اشاره کنم تا هشیار باشید در این سالها بزرگوارانی بودند که اشاره به اشتباهاتی از جانب من کردند که در مدت سه دقیقه بر این وبلاگ تصحیح شد شما پاسخ مرا بشنوید سند و مدرک بیاورید آنچه می گوییم اشتباه است مطمئن باشید فورا تصحیح خواهم کرد، شما فرضیه را گوش کنید اگر راه یا سندی در پیشبرد آن یافتید کمک کنید مطمئن باشید علم کار گروهی است نه فردی. فقط خواهش می کنم حکم صادر نکنید اطلاعات و فرضیه هایی است درست یا غلط گذاشتیم وسط این وبلاگ با هم مشورت کنیم.
عکس تصویر خیالی از زرتشت نقاشی هنرمند گرامی آقای علیرضا کریم پور، گالری سیحون، عکس شماره 7200.
در باب زردشت
وقتی نمی توانند برای زردشت و اوستا زمان و مکانی حتی با حدود 100 سال و 100 کیلومتر تقریب مشخص کنند و کار به هزاران سال و هزاران کیلومتر رسیده است عقل حکم می کند که اوستا یک مجموعه نوشتار و زردشت صفت اشخاصی است که در زمانهای متفاوت این مجموعه را کم کم نوشته اند و این مشخصات آنان است "من به او سوورای زرین و اشترای زرنشان بخشیدم" هرکس سورای زرین و اشترای زرنشان دارد زردشت است، لاجرم به راحتی می توانیم تاریخ های مختلفی که برای زردشت ها داده شده را بپذیریم، اولین زردشت ها روی تاریخ ایران و خود اوستا مشخص شده اند.
.بزسپ (بوذاسپ)** در ایام تهمورث بیرون آمد و دین صابیان آورد و تهمورث دین پذیرفت و زنار بست و آفتاب پرستید.
این اولین زردشت است به استناد آثارالباقیه ابوریحان بیرونی با شاهزاده سیزارتای هند (بودا) یکی نیست دو نفرند از دیدگاه زمانی هم همین است یک نفر نیستند. محل او هند مشخص شده نه اریابهارات.
مرز های هند باستان را در سوال بالا مشخص کردم "شما یک نقشه جغرافی بردارید (همین الان روی نقشه مکتوب است) همان نامهای هند آباد (اردکان) ببرید هندودر (استان مرکزی) ببرید هندومینی (ایلام) زیران را هم نگاه کنید هندوکش (شهر فریدون) سر مرز چم هندی (موسیان) و.... "
ظهور او قبل از طوفان است و محل او به احتمال هشتاد درصد سند های کنار هم چیده شده در دست من جیرفت کرمان است {آیین زردشتی، فرقه میترایی (دیویسنا)}
کدامین کس بود که تو دین اهوره و زردشت را بدو فرا نمودی.
جم خوب چهر خوب رمه نخستین کسی از مردمان بود که پیش از تو زردشت من اهوره مزدا با او همپرسگی کردم و آنگاه دین اهوره و زردشت را بدو فرا نمودم. پس من به او سوورای زرین و اشترای زرنشان بخشیدم.
جمشید نماد دومین زردشت است بعد از طوفان است نماد مهاجرت مردم جیرفت به جنوب بین النهرین است که به آنان سومریان می گویند محل او حدود خوزستان، هندیجان ایران و اور است با وجود آنچه زیر آن برای شما خط کشیدم و توضیح خواهم داد {آیین زردشتی ، فرقه میترایی (دیویسنا)}
مهر : جمشید در اوستا سه فره دارد یکی از آنان فره خدایی – موبدی است که به مهر میرسد, فره شاهی به فریدون و فره پهلوانی و جنگ آوری به گرشاسپ می رسد.
در نوشته های مانوی که در غار تورفان کشف شده اند آمده است :
مهر فرستاده بزرگ ایزدان آورنده کیش برگزیدگان است.
و این نشان آن است که مهر شخص است و پیامبر بوده است {آیین زردشتی، فرقه میترایی (دیویسنا)}
xantus زمان زردشت را 600 یا 6000 سال قبل از لشکر کشی خشایارشا به یونان می داند.
شاگردان افلاطون زردشت را 6000 سال قبل از وفات افلاطون و 5000 سال قبل از جنگ ترویا می دانند.
بروسوس پیشوای معروف کلده زردشت را سر سلسله پادشاهان ماد نژاد می داند.
poiphyrius زردشت را استاد فیثاغورث می داند.
Ktesias زردشت را معاصر پادشاه آشور نینوس و زنش سمیرامس میداند.
لیست زردشتان بالا یکی نبودن زردشت را تایید می کند و این زردشتان از بوداسپ تا قبل از زردشت زمان گشتاسپ مروج مذهب میترایی بوده اند.
ارادیف نامه و زاتسپرم تولد زردشت را 300سال قبل از اسکندر می دانند. بندهش 258 سال قبل از اسکندر مسعودی و ابوریحان بیرونی 258سال قبل از اسکندر می دانند. {آیین زردشتی ، فرقه مزدایی (مزدیسنا)}
و این شماره 9 شخصی است که در آیین زردشتی فرقه دوم ایجاد کرده است مردم را مجبور کرده است بر ضد آیین اجدادشان قسم بخورند.
به خشنودی اهورامزدا اشم و هو .... (3بار) من اقرار دارم که زردشتی و مزدا کیش هستم دین من آیین اهورا است و دشمن دیوها می باشم.
هر کس از ایران رد شد گفته های او را سوزاند باز روی سنگ نوشتند توی آب انداختند در ایران انقلاب شد جمهوری شد باز ساسانیان آمدند این گفته های او را به اوستای اصلی مخلوط کردند یک چنین اصطلاحاتی"اهوره مزدا" را به آن اضافه کردند بازنویسی کردند شما در شروع وندیداد دقت کنید. تا آنجا که اهورا به جمشید دستور ساخت ور را می دهد سخن منطقی و همه چیز درست است از آنجا که نوشته "زردشت من اهورامزدا" الحاقی است که باعث شده ورجمکرد که تا این لحظه یک کشتی بود تبدیل به زیر زمین شود (کدام دیوانه ای از سیل و طوفان به زیر زمین پناه می برد؟)
به هر تقدیر مورخین بعدی هم چون طبری و بیرونی او را دوست نداشتند طبری حتی تاکید کرده "ادعای پیامبری به دروغ کرد" فردوسی هم یک کلام در باره او ننوشته، نوشته دقیقی نوشته بود من عینا در شاهنامه کپی می کنم آنچه حساب سالهای تاریخ ایران و اسناد من نشان می دهد بین 36 ای 15 سال قبل از کوروش کبیر بوده است و مهاجری به دربار شاه ایران به حدود موصل تا آذربایجان امروزی و تصور می کنم این باید همان اختلافات مذهبی باشد که بر لوح بابلی نبونبد مکتوب است.
یک بار دیگر و در اینجا نیز از موبدموبدان ایران تقاضا دارم، هر دو کیش آیین زردشتی (دیویسنا dieu و مزدیسنا mazd ) را چون شیعه و سنی در ایران آزاد اعلام کنند، و به هموطنان زردشتی کشورم این آزادی را بدهند که خودشان انتخاب کنند.
http://ravid.ir و http://arq.ir