راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

صرفه جویی حاصل از سرعت

صرفه جویی حاصل از سرعت و مسئولیت خود و آینده و نوسازی دمکراتیک جامعه و عادت ذهنی جدید زندگی کردن با خطا.  خود را باور داشته باشیم و شجاع باشیم و نترسیم،  تولید و توزیع و ارتباطات تحول دیگری در نسبت کار.  طراحی نو برای کار و اشتغال،  تغییرات شدید در عملکرد،  صحبت کردن درباره سازمانها،  سازمانهای بزرگ کار می روند،  می خواهیم در کجا باشیم،  در این برگه.
صرفه جویی حاصل از سرعت
صرفه جویی حاصل از سرعت
تصویر انوش راوید در قلعه ضحاک هشترود،  عکس شماره 3153.
 این برگه بشماره 753 پیوست لینک زیر است:
صرفه جویی حاصل از سرعت
لوگو در علم جستجوگر و کنشگر باشیم،  واکنشگرا نباشیم،  عکس شماره 1621.
صرفه جویی حاصل از سرعت
صرفه جویی حاصل از سرعت
      در قرن 21   موج سوم با سرعت جانشین امواج قبلی میشود،  بنابر این ما باید توانایی بالایی در به حرکت در آوردن چرخه آموزشی داشته باشیم.  ما باید نو آور باشیم،  و با زیرکی ابتکار عمل را بدست بگیریم و با ارایه،  پرسشها و نظریه ها و آزمونها و دور اندیشی که در خور دانایی قرن جدید است،  ثابت کنیم می توانیم وارد قرن 21  شویم،  حتی باید در صورت لزوم با شجاعت مقررات سنتی را نقص نماییم.  البته،  به حرکت در آوردن و متحرک نگاه داشتن،  چرخه آموزشی که میتوان از آن بنام چرخ زندگی یاد کرد،  کاری بس دشوار است.
      بیشتر مردم که آگاهی و بینشی نو در زندگی ندارند،  و نیز شناختی واقعی از چرخ ندارند،  و همچنین توانایی خود را در بخش های چرخ نمی دانند،  لذا اغلب اوقات موفق نمیشوند کار مفیدی پیش ببرند،  و در یکی از بخش های این چرخ زمین گیر میگردند،  و در این هنگام فقط یک بحران یا فاجعه می تواند شخص را به حرکت در آورد.  خوشبختانه روان کننده هایی وجود دارند،  که این کار را آسان می کنند،  و از آنها می توان تحت عنوان،  شرایط لازم برای تغییر راحت نام برد.  سه روان کننده از این دست وجود دارد،  که هر یک از آنها به تفسیر نیاز دارند.  اگر آنها را کنار بگذاریم یا نادیده بگیریم،  باب تغییر یا یاد گیری به گونه ای موثر بسته خواهد شد.
      در نظام موج سومی پیچیدگی های موج قبلی که حاکم بر روح و جسم مردم بود،  کم رنگتر و کم رنگتر گردیده و بنا بر این آزادی عمل زیادی بوجود می آید،  ایده های قدیمی امواج قبلی که بزرگترین موانع و الزاما برترین بود،  هر چه بیشتر منسوخ و منسوخ تر میشوند.  سازمانها در جهت انطباق با دگر گونی های بسیار سریع،  و در جهت تغییر ساختار تشکیلات موج دومی خود،  سعی در به حرکت آوردن چرخه آموزشی دارند،  و در استفاده از ابزار های لازم چون ماهواره و دانش و اطلاعات الکترونیکی کوتاهی نمی کنند.  تحولات پرشتاب در امر آموزش و تغییرات باعث میگردد صرفه جویی های حاصل از سرعت جای صرفه جویی های حاصل از مقیاس را بگیرد.  رقابت آموزشی آنقدر شدید و سرعت های مورد نظر آنقدر بالاست،  که ضرب المثل قدیمی،  وقت طلاست،  بیش از پیش در اصل امروزین تجلی یافته،  که هر مقطع زمانی بیش از مقطع زمانی قبلی ارزش دارد.
صرفه جویی حاصل از سرعت
مسئولیت خود و آینده
      همانطور که گفتم چرخ یادگیری روان کنند هایی دارد که اولین آن،  خود خواهی مناسب است،  که منظور از آن،  نوعی خودخواهی و قبول داشتن خود همراه با توانایی مسئولیت پذیری برای چرخ زندگی است.  حکم مهم تاریخی ایرانی که می گوید:  همسایگانتان را تا هفتاد خانه آنطرف تر،  بیشتر از خودتان دوست داشته باشید،  این همان مسئولیت پذیری است.  ولی معدودی از مردم فقط به خود عشق می ورزند،  و همه چیز را برای خود می خواهند،   که این آن خود خواهی مناسب نیست.  همچنین باید گفت،  که بیزاری از خود یا فقدان توجه مثبت نسبت به خود،  راه درست و آغاز یادگیری نیست.  کسانی که بهتر و بیشتر یاد می گیرند و راحت تر تغییر میکنند،  آنهایی هستند که،  مسئولیت خود و آینده خویش را بپذیرند،  و نسبت به آن دیدگاهی روشن داشته باشند،  و اطمینان حاصل کنند که به آن خواهند رسید،  و  باور داشته باشند که میتوانند.  همه اینها آسان به نظر میرسد،  اما واقعاً این طور نیست.
      داشتن دیدگاهی از آینده،  در وهله اول مستلزم آن است،  که باور داشته باشید آینده ای وجود دارد.  برای همه ما دوره هایی پیش می آید که نسبت به چنین چیزی تردید داریم.  در این حالتها نه یادگیریی وجود خواهد داشت،   و نه تغییری اتفاق می افتد.  سپس این پرسش پیش می آید،  که چه نوع آینده ای را برای خود می خواهیم.  معقول و خودخواهانه است،  که این آینده منطبق بر قابلیتها و توانایی های ما باشد،  اما گاهی اوقات ما آخرین کسی هستیم که این چیزها را می دانیم.  این آینده نباید آینده ای خیالی و لذا نوعی واقعیت گریزی باشد.
      موج سومی که در این وب توصیف می کنم،  جامعه را به سوی آینده ای بهتر و متمدن تر و معقولانه تر و دمکراتیک تر پیش میبرد.  اما اگر بین خط مشی های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی موج دوم و موج سوم تفاوتی قائل نشویم و آنها را تشخیص ندهیم،  چرخ یادگیری قرن سنت گریزی،  تحقق نخواهد یافت.  عدم موفقیت ما در این تشخیص مهم به خوبی توجیه می کند،  که چرا این همه نو آوری و بدعت خیر خواهانه فقط باعث وخیم تر شدن اوضاع میشود.  افرادی که با خود خواهی مناسب و در کار خود با جسارت تمام نو آوری می کنند،   نسبت به ساختار های سنتی و کهنه اجتماعی ایران که برای آینده مورد نظرشان باید از بنیاد دگرگون شود،  گاهی خود را می بازند.  اما شاید از خود بپرسید،  که واقعیت کدام است،  سنتی گذشته و یا دانایی آینده؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
نوسازی دمکراتیک جامعه
      تا زمانی که دیدگاهی واقعی و مناسب از مسئولیت و آینده خود نداشته باشیم،  روی امواج زندگی شناور خواهیم بود.  کسانی که زیر سیطره مادی گرایی قرار دارند،  علاقه و تمایل آنها کار کردن برای چیزهایی که نیاز دارند نیست،  بلکه کار کردن برای آن چیز هایی است که خواستار آنند،  یا بنوعی در ایران میگوییم چشم هم چشمی،  و این گونه بدست آوردن خواسته ها و چیزها را نمی توان پیروزی به حساب آورد.  زیرا همواره چشم و هم چشمی های بیشتری در راه خواهد بود،  که در این شرایط باید به آنها رسید و پشت سر گذاشت.  این دیدگاه،  نوعی فکر نکردن و دنبال کردن خود خواهی همسایه ها و دیگران است،  نه پذیرش مسئولیت شخصی مناسب.  برای مقابله با این نوع گرایش،  باید یک فرایند آموزشی اجتماعی وسیع راه انداخت،  یعنی یک طرح تجربی برای ایجاد اندیشه مناسب در جامعه.  بنا براین مسئولیت ایجاد دگرگونی با یکایک فرهیختگان ایرانی است.
      باید از خودمان آغاز کنیم،  باید یاد بگیریم که دریچه ذهن خود را به روی واقعیت های تازه اعجاب انگیز و عمیق نبندیم.  بینش های تازه ای که غیر عملی می نمایاند در نطفه خفه نکنیم.  با وضع موجود هر قدر هم به نظر عده ای پوچ و ستمگرانه و بی فایده باشد، غیر منطقی برخورد نکنیم.  همچنین عجولانه اندیشه های سنتی گذشته را کنار نزنیم،  بلکه آنها را بازیافت و باز نگری نماییم،  و سازگار با قرن 21  کنیم.  اینها به معنای مبارزه برای کسب آزادی بیان است،  یعنی اینکه مردم حق داشته باشند حرف خود را بزنند ولو اینکه بدعت آمیز و کفر گونه باشد.  خود خواهی مناسب بدان معناست،  که فرایند نوسازی جامعه را برای ورود به قرن 21   از هم اکنون آغاز کنیم.
      هیچ کس دقیقاً نمی داند که آینده چگونه است و آبستن چیست،  و یا در جامعه موج سومی چه چیز کار ساز تر است.  بنابر این بجای اندیشیدن به خواسته هایی که به آنها نیازی نداریم،  باید با جسارت برای آینده موج سومی سازمان های نوین ملی و فرا ملی را به جامعه کهنه تحمیل کرد.  البته قبل از اینکه روی الگو های جدید در این سطح وسیع کار کنیم،  بهتر است آنرا در سطح محدود محلی و ناحیه ای تمرین کنیم.  سرخوردگی و نارضایتی های وسیع امروزی از تغییرات ناپیوسته،  می تواند توسط استعمار و یا عوام فریبانی که به دنبال غارت مستبدانه هستند به گمراهی تبدیل شود.  ولی ما با دانایی قرن 21 می توانیم در راه نوسازی دمکراتیک جامعه که نیاز مبرزم است،  به کار ببریم.
   پرسش از عموم:  آیا می دانید،  نیاز شما چیست؟  خواسته شما چیست؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
عادت ذهنی جدید
      دومین روان کننده یا شرط لازم چرخ یاد گیری،  قالب ریزی دوباره و توانایی دیدن چیزها،  مسائل،  موقعیتها،  یا مردم،  به شیوه ای دیگر است.  در واقع نگاه کردن سه بعدی و یا به صورت واژگون  به تمامی بود و نبود دنیا می باشد.  یا به تعریفی،  قرار دادن آنها در چشم انداز یا بافتی دیگر است.  نگاه کردن به آنها بعنوان جایگاه فرصتهاست،  نه مسائل کوچک و دشواریها،  و به هیچ عنوان موضوعات زندگی و چهان نمی توانند فاجعه باشند.  هر آن قالب ریزی دوباره با بینش قرن 21 برای ما مهم است،  زیرا مسائل را علمی تر باز می کند.  مانند یک حرکت غیر منتظره در صحنه شطرنج،  که می تواند کل صحنه را در چشم اندازی جدید قرار دهد.  برای دریافت مفهوم های و قالب ریزی های جدید،  ما باید امکانات تازه ای بگشاییم،  مانند سازمان های غیر متمرکز و شبدری که قبلاً توضیح دادم.  افراد و کارفرمایان هوشیار برای موفقیت خود،  به قالب ریزی با دانایی قرن 21  اهمیت میدهند.  صاحبان اندیشه های اجتماعی برای نفوذ شان باید سرعت تحولات و تغییرات ناپیوسته موج سومی را  با قالب ریزی های نو کنترل نمایند.
      در بازار داد و ستدها باید تعریف جدیدی از قابلیتها و رشد و نزول در موقعیتها را قالب ریزی دوباره کرد.  بعضی از مردم با هوش ذاتاً خصوصیت قالب ریزی مجدد را دارند،  و با اولین اشاره و نشانه ها طرحی نو می ریزند.  ولی اکثریت نمی توانند به تنهایی اینکار را انجام دهند و همواره به کمک و راهنمایی اندیشه سازان نیاز دارند،  البته در اندازه خودشان.  ما باید با اندیشه سنت گریزی به خودمان کمک کنیم که چیزها را به شیوه ای تازه ببینیم،  و واژگانی جدید بیابیم.  بسیاری از مردم زندانی گذشته اند،  فکر کردن به چیزها در شیوه هایی غیر از آنچه که به آن عادت داشته اند،  برایشان ترسناک و دشوار است.  شیوه های موج های قبلی و قرون گذشته که آنها را به بردگی گرفته هیچ مسئله ای را حل نمی کند،  و چیزی را تغییر نمی دهد.  ما باید خود را عادت دهیم که درباره آنچه وجود دارد بپرسیم،  چرا؟  و در مورد هرگونه امکان قالب ریزی بگوییم،  چرا نه؟  و این باید به عادتی سودمند تبدیل شود.  افراد باهوشی که می خواهند در قرن 21  بخوبی زندگی کنند،  باید بتوانند به راحتی تغییر کنند،  و تفکری واژگون بسازند،  و همیشه آمادگی قالب ریزی طرح های نو را داشته باشند،  و اینها را بصورت عادت ذهنی جدیدی برای خود بکنند.
   پرسش از عموم:  آیا شما قالب ریزی دوباره برای موضوعی دارید؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
زندگی کردن با خطا
      یکی دیگر از روان کننده های چرخه یادگیری،  توانایی منفی می باشد،  که نوعی نگرش ذهنی است،  یاد گیرندگان موج سومی در چرخه آموزشی به پرورش آن نیاز دارند،  باید توانایی منفی را بشناسیم تا بتوانیم  با کمک آن اشتباه های خود را به تجربه تبدیل کنیم.  توانایی منفی  کمک می کند،  که بزرگترین اشتباه های اجتناب ناپذیر بعدی کمتر دردناک باشند و تبدیل به سازندگی و تجربه شوند.  در هر صورت یادگیری واقعی و تغییر هیچگاه روشن و قطعی نیست.  هنگامی که تغییر می کنیم تا اندازه درک و دانایی مان قدم به قلمرو ناشناخته ها می گذاریم.  ما درباره این قلمرو ناشناخته آنقدر اطلاع نداریم،  که از بابت نتیجه آن مطمئن باشیم.  گاهی اوقات ممکن است به غلط آنرا درک کنیم.  تردید و اشتباه ها هم نباید ما را آزرده و خسته کند،  زیرا از همین هاست که می توانیم با زیرکی یاد یگیریم.
      برای بدست آوردن هر پیروزی بطور متوسط امکان نه بار شکست دور از انتظار نیست. ما فقط گزارش موفقیتها را می شنویم،  شکستها بر موجودی تجربه افزوده می شوند.  شرکت های نفتی به ازای هر چاهی که از آن نفت فوران می کند،  نه چاه خالی و اشتباه حفر می کنند.  خطا کردن بخشی از راه وصول به حقیقت است.  اگر کوشش نکنید موفق نمی شوید،  و اگر شکست بخورید،  باید بدانید،  همواره روزی دیگر و فرصتی دیگر وجود دارد.  کسانی که جوانی درخشانی داشته اند،  و در دوران اولیه زندگی،  پشت سر هم موفقیت کسب کرده اند،  گاهی اوقات هنگامی که پا به سن می گذارند،  خصوصیات تجربه گری بسیار کمی دارند،  ولی بیشترین محافظه کاری را از خود نشان می دهند،  چرا که در نظر آنها ترس از شکست پر هیبت تر می نماید.  تغییر از طریق اکتشاف صورت می گیرد،  نه پیمودن راه های قبلی،  یادگیری را با عدم قطعیت و تردیدها و مسائلی که باید حل شوند آغاز کنید. در غیر اینصورت همواره با تعجبی ناخوشایند با تغییرات روبرو خواهید شد.
      اساتید آموزشگاه های سنتی موج دومی،  هیچگونه تردید معقولی نسبت به راه های گذشته ندارند،  و بدون تردید معقول،  اصول چهار گانه چرخه یاد گیری موج سومی وجود نخواهد داشت،  توانایی منفی درک نمیشود و در نهایت تغییری صورت نمی پذیرد،  از نظر آنها فقط همان چیزی که از موج دوم شناخته شده بود،  قابل قبول است.  توانایی منفی،  یعنی ظرفیت زندگی کردن با عدم قطعیت و خطا،  که به همه کس داده نشده است.  این توانایی آشکارا در شخص باوری پدید می آورد که عدم قطعیت را تحت الشعاع قرار می دهد.  داشتن توانایی منفی آسان است،  هر چند شخص ممکن است نتواند چگونگی آن را بفهمد،  اما باور کنید،  که همه و همه خوب خواهند بود.
   پرسش از عموم:  شما چند تجربه شکست در زندگی و کار و درس و غیره داشته اید؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
خود را باور داشته باشیم
      خودخواهی مناسب،  قالب ریزی دوباره،  توانایی منفی،  جملگی شکننده اند.  متوقف کردن این روان کننده های چرخه یادگیری اغلب به گونه ای ناخواسته آسانتر از تشویق و گسترش ذهنی و عملی آنهاست.  تصمیم گیری دیگران درباره ما و اینکه اجازه بدهیم دیگران آینده و سرنوشت برای ما بسازند،  زائل کننده این روان کننده هاست.  انسان باید شخصاً روی خودش سرمایه گذاری کند و منتظر نشود و فرصت ندهد تا دیگران برایش برنامه ریزی کنند و تصمیم بگیرند.  یکی از بدترین شکل تصمیم گیری دیگران برای ما،  تنظیم برنامه های درسی آموزشگاه های سنتی موج دومی است،  که در واقع باز دارنده روان کننده ها می باشد.  علاقه مندی و احساس مسئولیت به خود و جامعه باعث میشود،  درک کنیم تامین کننده های دروس آموزشگاه های سنتی همه چیز دان نیستند،  بلکه سردرگم هستند،  و علاقه ای به تغییرات ندارند،  در نتیجه علاقه ای به ما ندارند،  پس ما باید به اشکال موج سومی با آنها که ضد چرخه یاد گیری و روان کننده های آن هستند،  برخورد کنیم.
      با اینکه خود را باور داشته باشیم،  یا همان خود خواهی مناسب آغاز میشود،  اگر بدانیم و بفهمیم سازمانی فاقد کارآرایی آشکار است،  و در عالم موج دومی گیر کرده و نمی تواند تغییر کند،  و در نهایت به قهقرا می افتد و آینده ما و جامعه بنوعی با آن صدمه می بیند،  می بایست با راه حل های موج سومی قرن 21  و دانایی با آن برخورد کنیم و باور داشته باشیم،  می توانیم آنها را درست نماییم،  و از تحقیر جا نزنیم و نگذاریم باور به خود را از دست دهیم.
      انسان های موج قبلی در پی آن هستند،  که خود و شغلشان را حفظ نمایند،  که این برخلاف حرکت زمین زیر پایشان است.  اعتماد نداشتن به خود زیان آور است،  افراد حقیری که به خود شک دارند،  شاید به طرح پرسش هایی بپردازند،  اما برای دریافت پاسخ یا انجام اقدام عملی،  اصرار چندانی ندارند.  کسانی که به خود شک دارند،  غالباً از موفقیت می ترسند.  موفقیت آنها را تحت فشار قرار می دهد که مسئولیت بیشتری را برای اقدامات بیشتر بپذیرند.  برای بعضی ها برخورد با شکست آسانتر است،  بخصوص اگر برای آن برنامه ریزی کرده باشند.  باید آنقدر اعتماد به نفس داشت،  که شکست یا موفقیت خود را براحتی پذیرفت و در جهت ادامه یاد گیری بکار برد.
   پرسش از عموم:  آیا تا کنون به سازمان های موج دومی تذکری در جهت تغییرات داده اید؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
شجاع باشید و نترسید
      با داشتن هدف چرخه یاد گیری به حرکت در می آید،  و با دانایی قرن 21  در چرخه یاد گیری اهداف و مقاصد علمی شکل می گیرند.  با هدف است که انگیزه برای یادگیری و در راستای نیازها و قابلیت های ما و یا برای گروه و سازمان و اجتماع ایجاد میشود.  جامعه ای که درون موجهای قبلی است،  اولویتها و هدفش را به ما تحمیل می کند،  و اگر ما نتوانیم موج سومی باشیم،  ما نیز ممکن است هدف خود را به زیر دستانمان اعمال کنیم.
      به هر روی اگر هدفهای ما برای عبور از قرن گذشته،  با هدفهای دیگران و اهداف جامعه منطبق نباشد،  این استراتژی به شکست منجر خواهد شد.  شاید بتوانیم راه خود را پیدا کنیم،  اما به آنها و سازمانهای کهنه،  چیزی یاد نخواهیم داد.  بیزاری و سرخوردگی بسیاری از مردم نسبت به سازمانها،  و بی تفاوتی و تنبلی آشکار افراد موج قبلی جمع شده در آن تشکیلات،  که بی هدف باقی مانده اند،  میتواند هدف خوبی برای موج سوم باشد.
      در یک دنیای معقول،  هدفها براحتی مورد بحث و گفتگو قرار می گیرند.  سازمانهای شبدری در قرن جدید به افراد میدان می دهد،  و می توانند با قوه تشخیص خود سرقت مقاصد کنند.  بوروکرات های مرتب و منظم موج دومی با این نوع هدف مخالفند،  که باعث از بین رفتن هر گونه انگیزه یادگیری میشود.  سازمانهای قدیمی و فسیل شده،  خطاها و زیانهای حاصل شده را به امید عدم تکرار با تنبیه پاسخ میدهند،  ولی این باعث میشود راهی جدید،  تجربه و آزموده نگردد.
      اگر به عمل خوب پاداش داده و تجربه خراب بخشیده و نادیده گرفته شود،  عمل  و تجربه های خوب تکرار میشود.  باید ساخت صحیح این موضوع در آموزشگاه های سنتی هدف موج سومیها گردد.  دشوار تر از بخشیدن دیگران،  بخشیدن خویشتن است.  این مهم یکی از موانع واقعی تغییر می باشد.  ما باید گذشته خود را بپذیریم و سپس به آن پشت کنیم.  سازمانها غالباً این کار را با تغییر نام خود انجام میدهند،  اما افراد با تغییر خانه یا همسر به این اقدام مبادرت می کنند.
      ضرورتی ندارد بخشیدن خود تا این حد هیجان انگیز باشد.  باید برای خود،  فضا،  مقصود،  هدف،  پرسش و پاسخ ایجاد کرد.  برای تغییر راحت و سنجیده،  ابتدا باید چرخه یاد گیری شخصی خود را به حرکت در آورید،  روان کننده ها این کار را آسانتر می کنند،  قدری خود خواهی مناسب،  تلاش مستمر به منظور قالب ریزی دوباره سهم مان از جهان،  و آمادگی برای بخشیدن خودمان.  بدین منظور باید دوستانی و یا امکاناتی نو در اینترنت پیدا کنید که مربیتان باشند،  تا بتوانید دنیای دیگر را بشناسید و وارد آن شوید،  و شجاع باشید و نترسید که مبادا اشتباه کنید.
   پرسش از عموم:   فضا و مقصود و هدف شما در قرن 21  چیست؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
تولید و توزیع و ارتباطات
      قرن 21 شروع انقلابی در تولید دانش و ثروت است،  که متعاقب آن واژگونی و دگرگونی جوامع را در پی دارد.  برای درک تحولات خارق العاده که از این پس رخ خواهد داد،  و همچنین برای پیش بینی تحولات بمراتب شگفت انگیز تری که در پیش داریم،  لازم است ویژگی های مهم اقتصاد نوین موج سومی و سیاسی این قرن را از نظر بگذرانیم.  چرخش به سمت تکنولوژی های انعطاف پذیر هوشمند،  تنوع و گوناگونی را اشاعه می دهد،  و مصرف کننده را در انتخاب چیز های مورد نیازشان با دامنه ای وسیع روبرو کرده است،  و منوط به تبلیغات های گسترده می کند،  که سر نخ آن دست سیاسیون می باشد،  و این سیاسیها را سرمایه ها انتخاب می کنند.  بازار تولید و مصرف در انبوهی از انواع کالاها سر درگم است،  کالا هایی که در نقاط تعیین شده اقتصادی و با استاندارد مشخص تولید میشوند.
       ولی این بازار انبوه نیز خود باید هر چه بیشتر و بیشتر به بازارهای مناسب و متعادل تجزیه شود،  و در آن حال نیاز مشتریان تنوع می باید.  دسترسی به اطلاعات گسترده و بهتر به موسسات تجاری امکان می دهد بازار های خود را شناسایی کنند،  و در خدمت تامین نیازهای خرده بازارها قرار گیرند.  مغازه های اجناس تخصصی،  بوتیکها، فروشگاه های بزرگ، سیستم های تلویزیونی و کامپیوتری خرید از خانه، خرید پستی و دیگر سیستمها،  مجاری روز افزونی را ارائه می دهد،  که از طریق آنها توزیع کنندگان می توانند اجناس خود را در بازاری هر چه انبوه زدایی شده تر به مشتریان عرضه کنند.  در همین حال تبلیغات از طریق رسانه ها،  بخش های هر چه کوچکتری از بازار را هدف می گیرند،  با فعالیت گسترده تلویزیون های ماهواره ای،  که براحتی در دسترس می باشند،  تجربه ای شگفت انگیز به مخاطبان انبوه،  خط تایید می گذارد.  در چنین سیستم هایی فروشندگان می توانند خریداران را با دقت بیشتری هدف قرار دهند.
      انبوه زدایی همزمان تولید و توزیع و ارتباطات،  اقتصاد را نیز دچار انقلاب می کند و آن را از همگونی به سمت نا همگونی بی اندازه سوق می دهد.  در چنین بازار  و اقتصاد قرن 21  ما باید جایگاه  خود را شناسایی کنیم،  و بتوانیم با بکارگیری دانایی،  خواه بصورت استراتژیک و خواه عملیاتی توانایی خود را در تغییر و ایجاد و کسب موفقیت افزایش دهیم.  ایران هدف تبلیغات تولید کنندگان است،  و تولیدات ایران توانایی کمی در رقابت دارند،  و سرمایه های جهانی که به موازات سیاست جهانی است،  با برقراری اصول چرخه یادگیری دانش سازمان های خود را بالا می برند.
   پرسش از عموم:  در چنین شرایطی ذکر شده،  آیا ما می توانیم در امواج قبلی بمانیم؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
تحول دیگری در نسبت کار
      بسیار از کارها که در این قرن وجود دارد،  در قرن گذشته وجود نداشت،  امروزه بسیاری از جوانان احساس می کنند جامعه حق کار و دستمزد آنها را خورده است.  این برای آن است که نتوانسته اند تغییرات نا پیوسته قرن 21   را بفهمند.  ماهیت کار نیز دگرگون شده است،  در موج دوم کارها کم تخصص بودند،  و براحتی قابل تعویض و یا جایگزینی بودند.  آموزش و پرورش انبوه پرور قرن گذشته افراد را به سبک کار کارخانه ها  برای کار های یکنواخت و تکراری آماده می ساخت.  ولی در موج سوم برعکس می باشد،  و با افزایش شدید نیاز به مهارت،  کار هر چه تعویض ناپذیر می شود.  نیروی عضلانی اساساً قابل جایگزینی است،  اگر کارگری کم مهارت استعفا کند یا اخراج شود،  به سرعت می توان با هزینه ای اندک،  فرد دیگری را به جای او گماشت.  به عکس،  با بالا رفتن سطح مهارت های تخصصی مورد نیاز اقتصاد موج سومی،  یافتن شخص مناسب که مهارت های مورد نظر را داشته باشد،  دشوارتر و گران تر می شود.
      در کار های موج دومی نگهبانی که از یک اداره اخراج می شد،  مجبور بود  برای کار مجدد با بسیاری از کارگران عضلانی بیکار رقابت کند.  یا در جایی سریداری کند.  اما در موج سوم مهندس کامپیوتری که سال های عمر خود را با کامپیوتر سر کرده،  نمی تواند کار دیگری جز تخصص خودش انجام دهد.  یا یک دکتر الزاماً فاقد مهارت دیگری است.  حتی کارگر کارخانه در قرن جدید فقط قادر است با تجهیزات فنی همان کارخانه کار کند،  و جابجای براحتی امکان ندارد.  افزایش تخصص و تغییرات سریع در مهارت های مورد نیاز،  از تعویض پذیری کار می کاهد.  افراد باید خود را با شرایط انطباق دهند و حتی از فرصتها بهره گیرند،  بهتر است با مطالعه قرن سنت گریزی مسیر خود را در ابتدای قرن 21   خوب بیابند،  و تغییرات عظیمی که طی بیست سال گذشته در شیوه و بازار کار شده،  و سال های آینده ادامه خواهد داشت،   با هوش ایرانی خود بشناسند و نسبت به گسترش این مقاله تلاش نمایند.
      با پیشرفت امور اقتصادی و دانش تولید،  تحول دیگری در نسبت کار مستقیم به کار غیر مستقیم به چشم می خورد،  در اصطلاح سنتی، کارگران مستقیم یا کارگران خط تولید،  کسانی هستند که در داخل کارخانه واقعاً به ساختن محصول مشغولند و ارزش افزوده تولید می کنند،  و کسانی که غیر مولد توصیف می شوند،   نقشی غیر مستقیم در خط تولید دارند.  امروزه با برخورداری از تکنولوژی نسبت کارگران خط تولید کارخانه  به کارمندان و کارکنان جانبی،  در داخل کارخانه،  کاملاً تغییر کرده.  ارزشی که نیروی کار غیر مستقیم تولید می کند،  اگر از نیروی کار مستقیم بیشتر نباشد،  کمتر نیست.
   پرسش از عموم:  شما چگونه نیروی کاری میتوانید باشید،  موج دومی یا سومی یا موج آینده؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
طراحی نو برای کار و اشتغال
      در قرن 21  دیدگاه ها برای کار متفاوت از گذشته است،  در قرن قبلی و موج دوم دریافت حقوق ماهیانه ایده آل بود،  و مردم از ابتدای شروع زندگی تمام تلاش خود را صرف این میکردند،  که در جایی استخدام شوند و حقوقی بگیرند،  و اگر حقوق بگیران یک ماه چک حقوق خود را دریافت نمی کردند،  نگران و افسرده میشدند.   با تغییرات ناپیوسته بطور قطع نباید انتظار داشت چون قرن گذشته در جایی استخدام شد و ماهیانه ای گرفت،  باید با اشکال کار و اشتغال و ایجاد درآمد در قرن 21  آشنا بود،  و بتوان از تغییرات اقتصادی بهره برد و با خلاقیت و اطلاعات کار ساخت.  دنیای کار به این دلیل تغییر می کند،  که سازمان های کار شیوه های خود را تغییر می دهند.  در همین حال،  سازمانها ناگزیرند که خود را با دنیای تغییر یابنده کار انطباق دهند.
      تنوعها و تخصص های بیشتر و رقابت های سریعتر ملی و جهانی،  نوعی تفکر جدید از کار می طلبد.  بنظر می رسد کار و سازمانها در هر دو بخش عمومی و خصوصی با دنیایی سخت تر مواجهند،  دنیایی که کارآیی آنها حساستر و ظریف تر از گذشته داوری میشود،  و امکان محافظت کمتری برای پناه گرفتن در مقابل مشکلات وجود دارد،  ولی متقابلاً امکان برد خوب بالاتر می باشد.  شرکتها در تلاش برای انطباق با دگرگونی های بسیار سریع،  در جهت تغییر ساختار تشکیلات اداری موج دومی خود،  با یکدیگر به مسابقه برخاسته اند.  شرکت های عصر صنعت قرن گذشته معمولاً نمودار های سازمانی مشابهی داشتند،  که هرمی و یکپارچه و دیوانسالار بود.  در قرن 21  تکنولوژیها روز افزون است،  و بازار های سریع میچرخد،  و نیاز مصرف کنندگان امروزی بشدت تغییر می کند،  و سازمانها تحت فشارهای گوناگونی اقتصادی قرار دارند،  بنابر این هم شکلی اداری گذشته آنها در شرف اضمحلال است.  جستجو برای یافتن شکل های کاملاً جدید سازماندهی همچنان ادامه دارد.
      واژه های،  بهینه سازی سازمان و یا بازسازی سیستم و یا  مدیریت نو مهندسی را باید نام برد که سعی دارد ساختار بنگاه را حول محور فرایندها،  و نه بازارها یا تخصص های دشوار،  از نو طراحی کند.  یکی از مشکلات طراحی نو برای سازمان های کار و اشتغال وجود تشکیلات اداری قدیمی است،  که به شیوه قرن گذشته اداره میشوند و نتوانسته اند تغییرات را درک کنند.  سازمان های بالنسبه استاندارد شده،  به تکنولوژی های بالا دست می یابند و به مراکز سود آور تبدیل میگردند،  و میتوانند روز افزون به ائتلاف های استراتژیک و سرمایه گذاری های مشترک و کنسرسیومها اقدام کنند،  که بسیاری از اینها از مرزهای ملی فرا تر می روند.
   پرسش از عموم:  بنظر شما امروزه مشکلات شرکتها و سازمانها،  و نیز کار و اشتغال چیست؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
تغییرات شدید در عملکرد
      پیچدگی روز افزون اقتصاد،  انسجام پیشرفته تر و مدیریت عالمانه تری را می طلبد.  کار سازمانها عمل کردن است،  درست و سالم عمل کردن است،  دیگر مثل گذشته نیست که مشاغل یک سازمان خانه دوم شخص باشد،  که نیمی از زندگی خود را در کنار خط تولید بگذراند،  همچنین دیگر یکی از بازو های حکومت نیستند،  که مانند قرن گذشته مالیاتها و حق بیمه ها را جمع آوری کنند،  و حقوقها و مستمریها از آن پرداخت شود،  و یا  ضمنی نوعی سیاست در آمدها را به اجرا بگذارند،  و یا در نوعی سیاست های مالی و ارزی همکاری نمایند.  این سازمان های اشتغال سنتی،  عادت کرده بودند،  که به راحتی به مثابه نوعی ابزار اعمال سیاست های دولت عمل کنند،  که این وضع نفوذ عوامل نادرست در آنها را هم در پی داشت.
      اما اکنون در قرن 21 مرتباً در صد کمتری از جوانان را بصورت تمام وقت استخدام می کنند،  و همچنین از ابزار دولتی بودن و سودمندی شان کاسته شده است.  نیرو هایی که توانایی کار با دانایی این قرن را دارند،  نمی توانند در سازمان های سنتی توانایی خود را نشان دهند.  اندیشه خانه دوم باز مانده از قرن گذشته نیز سد راه انجام درست وظایف این افراد و سازمانها شده است.  وظایفی که در واقع تامین کالاها و خدمات مناسب برای مشتریان می باشد.  اداره روند پیچده جدید،  مستلزم شکل های تازه رهبری و انسجام سراسری فوق العاده سطح بالایی است،  که آن نیز به نوبه خود مستلزم حجم های هر چه عظیم تری از اطلاعات است،  که باید در سراسر سازمان جریان داشته باشد.  پس اگر قرار باشد این سازمان های جدید به فکر مردم نباشند،  پس چه کسی باید به این فکر باشد؟  از زمانیکه تغییر ناپیوسته آغاز شده،  در مقابل فشار های ایجاد شده سازمانها شروع به واکنش نشان دادن کرده و در قیاس با گذشته روشها و نیازمندی های آنها تغییرات مثبت یا منفی کرده.  تغییرات شدید در شیوه عملکرد آنها عرصه گشاد تری پیدا نموده،  و رسیدن به نتیجه اهمیت بیشتری پیدا کرده،  و سازمان های امروزی جایگاه و هم جایگزین مغز ها هستند نه عضلاها.
      در قرن 21  بیش از نیم نیروی کار و مشاغل را مهارت های مغزی تشکیل میدهند،  که حرفه ها و تخصص های دانشگاهی دارند.  سازمانها هر روز بیشتر از گذشته با افراد هوشمندی تشکیل می شوند،  که کارها را هوشمندانه انجام می دهند،  و اداره کردن افراد هوشمند،  ظریف تر و حساستر از اداره کارگران یدی و توده ای کارخانه ها در قرن گذشته است.  با این تغییرات تشکیلات دولتی هم باید با بکار گیری سازمانها با افراد هوشمند،  تغییرات بنیادی کند.
   پرسش از عموم:  آیا می دانید چه کسی باید به این فکرها باشد؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
صحبت کردن درباره سازمانها
      در قرن سنت گریزی ما با تهاجم گسترده تکنولوژی و دانش نو روبرو هستیم،  در صورتیکه نتوانیم این حرکت گسترده و در ضمن سازنده را درک کنیم سرخورده میشویم.  واژه ها و صحبت کردن ها درباره کار و سازمان راه جدید را به ما نشان میدهد.  مثلاً یکی از نشانه های نوع جدید سازمان هایی که در قرن 21  شکل گرفته اند،  تغییر محسوس زبانی است،  که در صحبت کردن درباره این سازمانها به کار می گیریم.  سازمانها قرن گذشته ساختار غول آسای مهندسی تلقی می شدند،  که قسمت های انسانی آنها عمدتاً قابل تعویض بود.  ما در باره ساختار و نظام آنها،  داده ها و ستاده ها،  و ابزار های کنترل و اداره آنها چنان صحبت می کردیم،  که گویی کل آن سازمان یک کارخانه بزرگ است.
      امروزه زبان صحبت درباره سازمانها تغییر کرده و دیگر مهندسی نیست بلکه سیاسی است،  و بیشتر از تکنولوژی نو و شبکه ها،  هسته ها و ائتلافها،  و نفوذ قدرت های اقتصادی و سیاسی صحبت می کنیم تا کنترل،  از رهبری با دانایی قرن 21  صحبت می کنیم تا مدیریت از بالا.  گویی ناگهان متوجه این واقعیت شده ایم،  که سازمانها از مردم هوشمند تشکیل شده اند،  نه فقط دسته های یدی،  یا کسانی که نقش هایی را در اداره سیستم سنتی ایفا می کنند.  اگر درباره این مسئله بیاندیشیم خواهیم دید،  که نا پیوستگی تکان دهنده ای خزنده بدون آنکه متوجه شویم،  بر همه ما عارض شده است.  تفکر جدید درباره سازمانها خود را به اشکال گوناگون نشان می دهد،  که میتوان اینها را سازمان شبدری نامید،  که هر سازمان بنا بر دانش و توانایی کار خودش را می کند،  و تماماً در یک پیوستگی و ارتباط با هم هستند،  و زنجیر وار امور و تولید را اداره میکنند.
      در سازمان شبدری،  وحدت جدید انواع مختلف کار و کارگر در سازمان فدرال،  همچنین شکل جدیدی از سازمان با همتای جالب توجهش،  یعنی مفهوم میزگردی از مدیریتها،  که در سازمان هوشمند از آن بهره کافی می برند،  و لرزه ای که در نتیجه آن بر ارکان حرفه ها و زندگی مدیران وارد می شود.  چنین روند پیچده ای، مستلزم شکل های تازه رهبری و انسجام سراسری فوق العاده سطح بالایی است،  که آن نیز به نوبه خود مستلزم حجم های هر چه عظیم تری از اطلاعات است،  که باید سرتاسر سازمان جریان داشته باشد.  نا پیوستگی کار،  سرانجام بر کاری که انجام می دهیم،  تاثیر خواهد گذاشت.  چنانچه در یادگیری و تغییر جدی باشیم،  به جدال با این ناپیوستگیها نمی پردازیم،  بلکه از آنها استفاده می کنیم.  برای آنکه همه چیز منسجم و یکپارچه باشد،  باید از شبکه های کامپیوتری و الکترونیکی و دیگر تکنولوژی های اطلاعاتی بهره گرفت،  و به تشکیلات دولتی برای حرکت به قرن 21 و سنت گریزی فشار آورد.
   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون میز گرد مدیریتی از راه دور به شیوه قرن 21  داشته اید؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
سازمانهای بزرگ کار می روند
      دگرگونی تاریخی که از دهه آخر قرن 20  شروع شده،   بسرعت در حال پیشرفت است،  ولی متاسفانه بخش اعظم تفکر اقتصادی در ایران نتوانسته اند آن را درک کنند و به آن برسند.  شرکت های کوچک،  اکثریت سازمان های اشتغالزا را در اقتصاد های توسعه یافته شکل می دهند.  برای مثال در سال 1994، دو سوم جمعیت در حال کار اتحادیه اروپا،  در موسسات کوچک یا متوسط با کمتر از 250 نفر کارمند، اشتغال داشتند.  تا سال 2001،  8/99 درصد شرکت های اتحادیه اروپا، در طبقه شرکت های کوچک و متوسط قرار می‌گرفتند.  رقم مشابه و یا اندکی کمتر را در انگلیس می بینیم.  در سال 1999،  7/3 میلیون شرکت برآورد شد،  و تا سال 2004،  شرکت های کوچک و متوسط بیش از 99 درصد کل شرکتها را تشکیل می‌دادند،  که چیزی در حدود 5/47 درصد کل کارکنان را در استخدام داشتند.  در ایالات متحده،  در سال 2003،  97 درصد شرکتها،  کمتر از 500 کارمند داشتند،  و 2/87 درصد از این افراد شاغل،  کمتر از 20 سال سن داشتند.
      طی سال 2002 در ایالات متحده،  هفتصد هزار بنگاه اقتصادی که کمتر از 500 کارمند را در استخدام خود داشتند،  رسما منحل شدند.  عمده مدارک و دلایل مرتبط با نرخ بالای فنا و اضمحلال را می توان به ناتوانی آنها در عبور از موج دوم به سوم و انطباق با تغییر،  فقدان کنترل در دوره رشد شرکت و محیط و زیر ساختها نسبت داد.  به طور خلاصه، هدف فعلی ما بررسی موضوعاتی است که پیش روی  سازمانها و موسسات کارآفرینی کوچک در ابتدای قرن 21  قرار دارد،  مقولاتی که انطباق با تغییر و بویژه تاکید و تمرکز روی مفاهیم ضمنی تغییر در این سازمانها برای مدیریت کارکنان را در بر دارند.  موضوعی که آن را به سازمان های شبدری توصیف می کنم،  و در ادامه توضیح میدهم.  در موسسات کار آفرینی کوچک،  هر نوع بررسی درمورد فرهنگ سازمانی می‌بایست با مدیریت خواست و نظارت شخصی و مستقیم خود مالکان به انجام برسد.
      سازمانها ممکن است در پاسخگویی به نشانه ها و علائم مختلف بازار محصول و نیروی کار،  به طور گوناگون عمل کنند،  اما از رهگذر مالکان است،  که این نشانه ها و پاسخ ها به طور گسترده جهت دهی و تعدیل می شوند.  شبدر نشانه ملی ایرلند،  و گیاه کوچکی است،  که به هر یک از ساقه هایش سه برگ چسبیده است.  که در این مقاله منظور از شبدر این است که سازمان های امروزی از سه گروه مختلف مردم تشکیل شده اند.  این گروه ها انتظار متفاوتی دارند،  شیوه مدیریت بر آنها فرق میکند،  نحوه کار آنها فرق دارد،  حقوق متفاوتی دریافت می کنند،  و به اشکال مختلف سازماندهی شده اند.
   پرسش از عموم:  دوست دارید فرهنگ سازمانی،  که در آن کار میکنید چگونه باشد؟
صرفه جویی حاصل از سرعت
می خواهیم در کجا باشیم
      در قرن سنت گریزی نباید دیگران برای ما تصمیم بگیرند،  ما باید تصمیم بگیرم می خواهیم در کجای جامعه و یا سازمان شبدری باشیم،  نخستین برگ شبدر،  نمایشگر کارکنان اصلی است،  که آنها را هسته متخصص می نامند،  زیرا ترکیب این گروه را بیش از پیش متخصصان،  تکنسینها،  و مدیران صلاحیت دار تشکیل میدهند.  اینها کسانی هستند که برای سازمان ضروری اند.  آنها حامل دانشی هستند که سازمان را از همتایانش متمایز می کند.  آن سازمان از وجود اینها است که پا بر جا می ماند.
      بنا بر این،  آنها ارزشمندند یا باید باشند و جایگزین کردنشان دشوار است.  سازمانها با دادن سکه های طلا، حقوق های بالا، منافع حاشیه ای، و اتومبیل های خارجی،  آنها را بیش از پیش به خود نزدیک می کنند.  در عوض سازمان از آنها انتظار دارد که به سختی و طی ساعت های طولانی کار کنند،  و تعهد و انعطاف پذیری داشته باشند.  ساعات کار برای این گروه ملاک نیست،  آنها از تمامی مرخصی و امکانات استفاده می کنند.  از آنها انتظار می رود هر جا و هر کاری که در تخصصشان می باشد برای سازمان انجام دهند،  و نسبت به افزایش تخصص خود اقدام کنند.  در عوض بیش از پیش حقوق خوب دریافت کنند.
      درصورتیکه این هسته مرکزی بر اساس استاندارد های بین المللی و دانش قرن 21  نباشد،  در نتیجه و در انتها به شکست سازمان می انجامد.  این وضع با دانایی نو،  گران تر از سازمان سنتی میشود،  و همچنین در ابتدای قرن 21 کمتر و کمیاب است.  ولی در عوض یک سازمان موفق به شما خواهد گفت که طی ده سال گذشته میزان بازگشت سرمایه را چهار برابر کرده است،  و تعداد پرسنل به نصف کاهش یافته است.  امروزه ما شاهدیم که سازمان هایی که تغییرات را درک کرده اند با این شرایط اداره میشوند.
      در مورد کشاورزی ایران که در قرن گذشته هنوز در موج اول سرگردان بود،  و در سی سال پیش دو/ سوم جمعیت ایران را کشاورزان تشکیل میدادند،  امروز هر چند هنوز با شیوه موج اول است،  ولی یک/ پنجم جمعیت ایران را کشاورز تشکیل میدهد.  این تغییرات و کاهش نیروی کار کشاورزی دلیلی بر کاهش تولید نبوده،  بلکه تولید هم افزایش یافته است.  بخشی از این نیروی خارج شده از روستا بسمت صنایع آمده،  و صنایع انبوه هم به همین شکل کاهش نیرو داشته ولی در نهایت افزایش سازمان های کوچک در قرن 21 را داشته ایم.  در ایران سالی  55 هزار شرکت جدید،  در این چند سال اول قرن ثبت داشته ایم.  درک این تغییرات ناپیوسته و حرکت به موج سوم بسیار مهم می باشد،  در صورتیکه در جایی دولت توانایی هماهنگی را نداشته وظیفه ماست که بگوییم و مطرح نماییم.  چگونه؟
...............
   برچسبها:  صرفه جویی, حاصل سرعت, مسئولیت خود, آینده دمکراتیک, نوسازی جامعه, عادت ذهنی, زندگی کردن, شجاع باشیم, تولید توزیع, ارتباطات کاری, تحول دیگر, نسبت کار, طراحی نو, تغییرات شدید, سازمانهای بزرگ, کجا باشیم..
.............
صرفه جویی حاصل از سرعت
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
سخن و تقاضای مهم و ملی بانوی باشنده روستای جل غربی از مجلس و دولت،  مشروح در  http://arq.ir/699
* * * * * * * * * *
............................
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.