پاسخ به جنگ نرم داعش و ماعش
پیش گفتار
ایران تاریخی از قدیم دشمن زیاد داشت، هر چند که همه مردمان از یک ریشه و یک جا پدید آمدند، و همه مردم یک نژاد هستند، ولی نا آگاهی و سلیقه های مختلف، و مال و منال دنیا باعث می شده، که مردم نقاط مختلف گاه و بیگاه با یکدیگر دشمنی و ددمنشی پیشه کنند. این دشمنی ها و یا در کل دشمنی با بشر و جهان و هستی، از زمان پیدایش استعمار رشد زیادی کرد، و در دوره امپریالیسم به حد اعلای خود رسید. امروزه هم ایران و ایرانی دشمنانی دارند، که نمی خواهند سر به تن ایرانی باشد، این دشمنان انواع ترفند ها را بکار می برند، تا ابتدا با جنگ نرم، بین مردم ایران تیغه کشی کنند، و سپس تیغ کشی نمایند، همانگونه که در بسیاری از کشورها، منجمله قاره کهن کرده اند. ولی کور خوانده اند، جوانان امروز ایران هوشیارند، و سعی می کنند آگاهی خویش را نسبت به مسائل تاریخی و تاریخ اجتماعی و سیاسی و غیره بالا ببرند. اما باید مراقب باشند در دام ترفند های استعماری نیافتند، و مسائل و موضوعات را سریع تخصصی آپدیت یا نو کنند.
تصویر انوش راوید در یک سایت باستانی، تابستان 1393، عکس شماره 3400.
توجه: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
تصویر لوگوی با جدیت از شکوه تاریخ ایران دفاع نمایید، عکس شماره 1602.
ادامه پیش گفتار
در زیر پاسخ کوبنده بانوی گرامی پرنیان حامد، به یکی از این جنگ های نرم می باشد، که در کلیپ کذایی با نام تختگاه هیچکس توسط عوامل داعش و ماعش ساخته شده است. آنها در ادامه دروغ پردازی و دشمنی با ایران و ایرانی، با گفتن و نوشتن از اینکه تخت جمشید چیزی نبوده، یا کوروش و داریوش نبودند، و این قبیل پرت و پلاها، سعی می کنند روحیه بخشی از جوانان ایران را پائین آورند، یا درهم بریزند، تا متعاقب آن استعمار و امپریالیسم بتواند اهداف خودش را پیش ببرد، و منطقه قاره کهن را خالی از جمعیت و تاریخ و هویت کند و تصرف نماید. بهترین راه مبارزه با این ددمنشیها با ایران و ایرانی و تاریخ شکوهمند ایران، رعایت موارد زیر است:
1 ــ در جهت تخصص و تخصصی تر بودن حرکت نماییم، و بدانیم آینده قرن 21 در حرفه ای بودن یک ملت است، نه مردمانی که باری به هرجهت و دیمی و هردمی هستند.
2 ــ در جهت درک آزادی و آزادی اندیشه و قلم باشیم، و این موارد را بخوبی بشناسیم، و درباره آنها تحقیق نماییم و رعایت کنیم، و آموزش درک آزادی دهیم.
3 ــ در جهت رعایت کامل ادب و نزاکت باشیم، و اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک را بخوبی رعایت کنیم، و سعی نماییم خود را بهبود بخشیم.
مهم: در محیط دمکرات و آزاد، هر شخصی یا اشخاص می توانند، هر چه خواستند بگویند و بنویسند، حتی قوی ترین مزدوران استعماری، و نباید بخاطر اینکه گفته و حرف آنها مخالف عقیده و سلیقه و دانش ماست، ضد دمکراسی بزنیم. این مسئله خیلی مهم است، گاه می بینم از طرف جوانانی که خود را ایرانی اصیل، از قبیل فارس و ترک و کرد و غیره می دانند، بشدت با مسائلی که لازمه محیط آزاد است، برخورد غیر دمکرات می شود. این محیط آزاد اینترنت، اولین تجربه ما ایرانیان برای ورود به دمکراسی است، سعی نماییم از این تمرین موفق بیرون آییم.
تخت جمشید و پاسخ تحریف دشمنان
با سلام حضور خوانندگان محترم،
از آنجا که بعد از سالها ارائه اسناد و پس از فوت مرحوم پورپیرار، باز شاهد تلاش گروهی در تکرار سخنان بی اساس ایشان می باشیم، و با توجه به اینکه خود ایشان شخصا در زمان حیات پاسخی به نقد های وارد به ایشان از سوی اینجانب نداشتند، لذا برای جلوگیری از پخش سخنان بی پایه ایشان در این زمان، پرسش و پاسخ زیر، که مربوط به مهر ماه سال 1392 می باشد، در اختیار شما خوانندگان قرار می گیرد.
با احترام، پرنیان حامد
تصویر نقاشی تاریخی از تخت جمشید، عکس شماره 6642.
چند نکته درباره نا تمام ماندن تخت جمشید:
پرنیان حامد: نقشه ای که داریوش برای این محل کشیده بود، طرخ خیلی کوچکی بود، از روی کتیبه ها و اسنادی که پرداخت کارهای ساختمانی است، به راحتی مشخص است. خشایارشا فقط کار پدرش را تمام نکرد، بلکه دائما آن را گسترش داده است، علت اصلی ناتمام بودن، مرگ ناگهانی خشایارشا است، (او توسط یک بغ کشته شد) و خیلی ساده نقشه های او نا تمام ماند، (اردشیر فرصت برای ساختمان ندارد گرفتار جنگ است، داریوش دوم فرصتی ندارد گرفتار در همی است، اردشیر دوم فرصت ندارد گرفتار جنگ با برادرش کوروش صغیر است و...) آنها در حدی که فرصت داشتند کامل کردند، بقیه باقی مانده است.
- داریوش بر دروازه کاخ اختصاصی تچر : داریوش شاه شاهان شاه بزرگ شاه کشور ها پسر ویشتاسپ، هخامنشی که این (تچر) را ساخت.
- داریوش اول دریچه سنگ کاخ تچر و طاقچه ها 18 بار تکرار : داریوش شاه بزرگ .... که این تچر را ساخت.
- بر دیواره جنوبی دو کتیبه از داریوش موجود است، DPd , DPe این دو کتیبه به زبان پارسی است، اما در قسمت آخر به ایلامی نوشته شده است، که در ترجمه کتیبه های پارسی آن را نمی نویسند بر این قسمت بر دیوار جنوبی و به زبان ایلامی حک شده است:
....درباره اینکه اینجا این دژ ساخته شده، در پیش اینجا دژی ساخته نشده بود، به خواست اهورامزدا این دژ را من ساختم و اهورامزدا فرمان داده بود، که این دژ ساخته شود ....، پس آن را ساختم و آن را زیبا و بسنده ساختم، چنانکه کام من بود.
توضیحات خشایارشا بر دو کتیه زیر نیز خطر نشان می کند، که داریوش نیمی از این بنا را ساخته است
خشایارشا تحت جمشید x pd بند 4 .... من شاه شدم بسیار (ساختمان های) عالی بنا کردم آنچه به وسیله پدرم بنا کرده شده بود، من پاییدم و کار دیگری اضافه نمودم. آنچه من بنا کردم و پدرم بنا کرد، به خواست اهورامزدا بود.
خشایارشا تحت جمشید x pg :....... به خواست اهورامزدا داریوش که پدر من بود بسیار (ساختمان های) زیبا را بنا کرد و دستور بنا را داد باز به خواست اهورامزدا من به آن کار اضافه کردم و ساختمان های علاوه را بنا کردم .....
خشایارشا بالای پله های ورودی بر عمارنی که درب غربی رو به پلکان در جنوبی رو به آپادانا در شرقی کاخ صد ستون: این دالان همه کشورها را من ساختم.
ایوان کاخ خشایارشا: به خواست اهورا مزدا من این کاخ را من بنا کردم.
اردشیر اول بر نمای پلکان کاخ A1 Pa: به خواست اهورا مزدا این کاخ را خشایارشا که پدر من بود بنیانگذارد (قبلا شروع کرد) پس از آن من بنا کردم.
اردشیر سوم بر نمای پلکان غربی تچر A3 Pa این پلکان سنگی را من ساختم.
عکس زیر که برای دید خوانندگان باز سازی شده است، نقشه اولیه تخت جمشید را نشان می دهد که داریوش ساخته و خشایارشا باید تمام می کرده است، حال آنکه او به جای اتمام آن شروع به کندن بیشتر کرده و آن را به این شکل وسعت داده است، و موفق به اتمام نشده است. لذا کلیه سخنانی که در باب ناتمامی گفته می شود بی اساس خواهد بود.
تصویر شماره یک.
بررسی تک تک بخش ها
پرنیان حامد: قدر مسلم نقشه، مخصوصا نقشه هوایی برای چنین تحقیقاتی بسیار سودمند است، چرا که بیننده به کمک آن به راحتی می تواند موقعیت مکان کوه های اطراف راه های عبور را خود ببیند توجه داشته باشید در کل این گزارش همه عکس های هوایی به عمد گردانده شده است..
ما با عنوان ایرانی سعی داریم از هر ذره ای قدمت تمدن مان را ثابت کنیم اینها دارند با دزدی و تقلب قدمت ثابت شده را زیر سوال می برند. کاری که شروع آن با دزدی و تقلب است، و از صحنه اول دستخوردگی دارد، نه تنها کار علمی نیست، که ارزش اخلاقی نیز ندارد، این تقلب ها تا آخر گزارش مشهود است.
تصویر های شماره 2 و 3.
دیوار ورودی TRACK02
مجید خالقیان : تقریبا اولین بخش های فیلم اشاره ای است به دیوار غربی تخت جمشید و قبل از پلکان ورودی که به دروازه ملل ختم می شود.
1- در فیلم اظهار می شود اگر دیوار ورودی ساخته نشده پس چطور در آن جشن برگزار می شده و... در فیلم گفته می شود: اول در دامنه کوه بتن گذاری می کردند و سپس صخره های جلوی آن را می تراشیدند و صاف می کردند. سپس تصاویر نشان می دهد که این صخره ها صاف نشدند، و مدعی است که نا کامل است. صخره ها تراشیده نشدند و جای تراش کاری هنوز باقی مانده است.
عکس های شماره 4 و 5.
پرنیان حامد: اول آنکه تخت جمشید کج است، یعنی شمالی جنوبی نیست، دوم آنکه پشت دیواره غربی در زمان داریوش کوه و محل عبور انسانی نبوده است. یعنی کاخ اصلی و اولیه داریوش در شرق و ورودی آن در جنوب بوده است. همچنین آنچه خشایارشا کم کم به آن اضافه کرده است، ممکن است پس از مرگ او نیمه تمام مانده باشد. سوم مسئله دو کتیبه ساسانی نیز مطرح است، که دقیقا بر دیواره غربی است، و ممکن است این نیم کارها اصلا از آن ساسانیان باشد.
2- تصویری نشان میدهد و مدعی میشود قبل از اکتشافات هم به همین شکل دیوار ها معلوم بودند. در اینجا شبهه ای بوجود می آید که آیا این عکس به زمان قبل از اکتشافات است؟ چرا که در عکس هایی قبل از اکتشافات می بینیم که خاک صفحه ها را فراگرفته و سطح خاک خیلی بالا تر از این حرف هاست. عکسی که پورپیرار نشون میدهد این است:
عکس شماره 6.
اما این یک عکس قدیمی از تخت جمشید، که میتوان به آن اعتماد کرد که برای قبل اکتشافات هست چون عکس های زیادی مانند اینا وجود دارن:
عکس های شماره 7 و 8.
آیا می توانیم تشخیص بدیم این عکسی که پورپیرار گذاشته برای قبل اکتشافات هست یا بعدش؟
پرنیان حامد: عکس پورپیرار از جنوب به سوی شمال گرفته شده است، عکس شما از شمال به جنوب صفحه در قسمت جنوبی بالاتر است چون کوه را از جنوب به شمال کندند برای آنکه بهتر متوجه بشوید برای شما مقایسه می کنم.
عکس شماره 9.
دایره ها درب ورودی جنوب غربی است عکسهای قدیمی از جنوب شرق و غرب همه این اختلاف سطح را در جنوب نشان می دهند.
عکس های شماره 10 و 11.
3- در ادامه فیلم هایی نشان میدهد که بخش هایی از دیوار صیقل داده شدند و بخش هایی صیقل داده نشده اند. قضیه این بخش های دیوار چه چیزی می تواند باشد؟
عکس های شماره 12 و 13.
پرنیان حامد: داریوش می تواند برای انتخاب این جایگاه و نقشه کلی آن به خود ببالد ساختمان های عمده را او آغاز کرد ولی به انجام رساندن آنها را به پسرش واگذاشت. خشایارشا سازنده بزرگ تخت جمشید است، و دگرگونی های مهم در طرح ساده اولیه آن به او بر می گردد. ولی نقشه های او بسیار جاه طلبانه بود. در سال های آخرش کار بسیار آهسته پیش می رفت و پیش از آنکه تالار صد ستون به انجام برسد در گذشت.
(اردشیر اول نوشته های تخت جمشید در op .cit.nos.20-22 hertzfeld و در weisbach . op .cit.pp.120-121 )
پاسخ به سوالاتی از این قبیل
پرسش: آیا این بنای نیمه کاره جایی برای جشن نوروز است؟
پاسخ پرنیان حامد: جشن و آیین مذهبی اصلا نیاز به بنا ندارد، که کامل باشد یا نباشد!
اینجا پایتخت نیست، اینجا مکان مذهبی است، و شاهان هخامنشی در آن یادگار های بسیار زیبا برای ما به جای گذاشتند. خشایارشا در کاخ آماده پدرش این مراسم را اجرا می کرد، اردشیر از وسعت بیشتری برخوردار بود و....
پاسخ انوش راوید: تمام بنا های بزرگ و بویژه دینی، همیشه در حال ادامه ساخت و ساز هستند، و نیز ما ملت در تکیه ها و حسینیه های یکبار مصرف، مراسم دینی برگزار می کنیم، ادامه در اینجا.
تصویر لوگو در دانش و بینش انقلابی باشید، عکس شماره 1610.
پله های ورودی دروازه ملل TRACK03
مجید خالقیان : 1- موضوع بعدی که در فیلم «تخت گاه هیچ کس» بیان میشود درباره پله های ورودی است، که به دروازه ملل می انجامد. در اینجا به «عدم حجاری پله ها» اشاره می شود و این که اساس تخت جمشید بر آرایش و حجاری نهاده شده است، در حالی که پله های ورودی فاقد هر نوع نقش اندازی است. ادعا می کنند حداقل یک نقش اهورامزدا باید می گذاشتند تا میهمان ها از زیبایی اولیه بهره ببرند. تصور دارند این به این معنی نیست که قرار بوده همین گونه بماند بلکه سنگ های نیمه خام با حجاری های نا تمام نشون میدهد که هنوز ساخته نشده.
پرنیان حامد: دسترسی به کاخ تنها از راه غرب بود پلکان دوگانه برگردانی بود، که زیر برجهای پیش آمده جای داده شده بود. پله ها به پهنای 23 پا بوده و بالا رفتن از آن آسان بود، بلندی هریک چهار گره بوده است، چنانکه در مراسم می شد سوار اسب از آن بالا رفت و بالای پلکان پاگرد پهنی بود. اینجا دیدار کنندگان پیاده و بسوی جنوب به سنگابی، که از سنگ سخت یک تکه تراشیده شده بود، راهنمایی می شدند و آنجا خود را شستشو و پاکیزه می نمودند، و جامه سفید بر تن می کردند، تا بتوانند به پیشگاه شاه بزرگ بار یابند.
( Poseidon .frag.68.j)
یک نفر از این به اصطلاح پژوهشگر بپرسد: کدام نادانی اصطبل اسب را تزیین می کند، که شاهان هخامنشی ورودی اسب را تزیین کنند؟
«در ابتدا آپادانا پله های خاص خودش را داشته، و بعدا پله های آن را ویران کردند، و مجموعه رو گسترش دادن»
کتیبه ها و پرداخت ها نشان می دهد، که این کار خشایارشا است. اما تصور من این است که پله ای هم که ویران کرده است، محل عبور اسب بوده و بازهم نقش نداشته است.
2- او معتقد است برای اینکه کار کشش سنگ ها راحت تر انجام بشود، شیب پله ها رو کم گرفتند.
پرنیان حامد: این دروازه و پله ها که می گویید بیرون و فقط یک راهروی تنگ بوده که قسمت شمال آن هنوز در زمان داریوش کوه بوده، از این دالان اینها با اسب بالا می آمدند؛ این بالا خودشان را می شستند، ورودی اصلی این مجموعه آپادانا است، و آن پله های اصلی ورودی بوده است. این پله ها فقط برای بالا آمدن از این مجموعه است.
پله ها دقیقا ورودی با اسب بوده است، و آن شخصی که خودش در فیلم می گوید معدن سنگ در شمال این مجموعه است، آدم بی خردی است، که می گوید سنگ را از شمال می کندند، بعد بار خر می کردند، می آوردند به دروازه جنوبی، و از این پله ها بالا می بردند! وسط این مجموعه کلی تخته سنگ و کوه بوده، که باید می تراشیدند تا کاخ را اینگونه وسعت بدهند، خودش وسط فیلمش می گوید نصف ستون ها مستقیم از کوه تراشیده شده، آنوقت لابد بقیه این سنگ های عظیم را ریختند پایین بعد از آن طرف بار الاغ کردند برای دلخوشی آقای پورپیرار از این پله ها برند بالا!؟
3- تصاویری نشان داده می شوند و گوینده می گوید تراش پله ها هنوز ناقص است و کار تراش آنها انجام نشده. بعضی از عکس ها:
تصویر های شماره های 14و 15.
پرنیان حامد: این عکس گوشه پله دقیقه 3.22 گزارش : همانگونه که خودتان ملاحظه می فرمایید این پله و کناره آن به کلی فرسوده و از میان رفته است، کناره پله از روی حساب پله پایینی باید تا وسط پله بعدی بوده باشد لذا آنچه ایشان با عنوان نتراشیده عنوان می کنند، در حقیقت روزی تراشیده بوده که از میان شکسته و به کلی فرسوده و تقریبا نابود شده است.
کناره پله قبل از فرسودگی به صورت زیر بوده است، و قسمتی که ایشان با عنوان نتراشیده نام می برند در میان قسمت اصلی بوده، که روی صیقلی و تراشیده آن به کلی از میان رفته است.
عکس شماره 16.
دقیقا به خط قرمز توجه کنید، مکعب مستطیل های گوشه پله دقیقا در میانه پله بعدی تمام می شدند لذا قسمتی که می گوید نتراشیده قسمتی از مکعب کناری بالایی بوده، که از میان رفته است. درباب این پله های ورودی لازم می دانم به دو نکته زیر اشاره کنم:
- باری دیگر خاطرنشان می کنم این ورودی با اسب است و نه ورودی اصلی بنا، ورودی های اصلی در زمان داریوش پله های آپادانا و در زمان خشایارشا دروازه ملل بوده اند. چنانچه نیک بیاندیشیم نیز، تصور کنیم میهمانی بلند مقام می خواسته به حضور شاه برود، با اسبی با ارزش به سوی این صحنه می آید راه ورود به این صحنه این دو پله است، سربازان و محافظان نیز در بالای این پله ها هستند حال این مقام با گروه، و یا حتی خود شاه باید اسب گرانقیمت خود را در پایین این پله ها وسط دشت رها کند، و پیاده از این تپه بالا برود؟ آیا این منطقی است؟ در بالای این پله ها حتما محلی به صورت اصطبل برای نگهداری اسبها موجود بوده، اینها با اسب بالا مده، اسب را تحویل می دادند خود را می شستند، و داخل می شدند.
پله اسب رو هم نه نیاز به تزئین دارد و نه نیاز به ریزکاری، تراشیدن کوه رحمت به صورت دیوار و یا پله با چکش و تیشه کار آسانی نیست، همین که چنین کاری کرده اند از عجایب است. حال اگر به سنگی سخت برخوردند و دیوار کاملا صاف نیست احتمالا سنگ کوه آنقدر سخت بوده که صاف کردن آن در این مدت کوتاه ممکن نبوده است و اگر خشایازشا را نکشته بودند شاید کار این دیوار ها هم به پایان می رسید.
- کتیبه های مختلف از دوران های مختلف در این مجموعه گویای آن است که تا زمان ساسانیان پا برجا و همچنان مرمت و ساخته می شده است. اما توجه داشته باشید آخرین مرمتی که در این اثر انجام شد، در زمان محمد رضا پهلوی برای جشن های 2500 ساله مخصوصا بر روی این پله ها انجام گرفته است.
عکس شماره 17.
حتی سمت چپ همانگونه که می بینید، حصاری آهنی موقتی به این مجموعه افزوده شده است. به هر تقدیر این شاهان و سران کشورهای مختلف باید پس از مراسم آتش بازی در تاریکی از این پله ها پایین می آمدند تصور نمی کنم کسی علاقه ای داشته که یکی از این آقایان به علت خرابی پله با سر پایین بیایید!
عکس شماره 18.
دروازه ملل TRACK04
مجید خالقیان: 1- پورپیرار در جایی از این بخش می گوید، کتیبه ای از داریوش در تخت جمشید نیست که درباره تخت جمشید صحبت کرده باشد. چند کتیبه بیرون از تخت جمشید در بخش جنوبی هست که اونها بی ربط با تخت جمشید هستند. به طور کلی مدعی میشود که کتیبه ای از داریوش که شراکت در بنای این مجموعه رو داشته باشد موجود نیست. می خواستم بپرسم که آیا واقعا اینچنین است؟! و اگر اینچنین است دلیلش چه چیزی میتواند باشد. از طرفی میگوید بیرون تخت جمشید روی دیوار جنوبی تخت جمشید کتیبه هایی از داریوش هست، که بی ربط با تخت جمشید می باشد. به طور کلی من خیلی دوست دارم که یک آمار داشته باشم از کتیبه های تخت جمشید.
پرنیان حامد: کاش کمی بیشتر تحقیق کرده بود:
- داریوش بر دروازه کاخ اختصاصی تچر : داریوش شاه شاهان شاه بزرگ شاه کشور ها پسر ویشتاسپ، هخامنشی که این (تچر) را ساخت.
- داریوش اول دریچه سنگ کاخ تچر و طاقچه ها 18 بار تکرار : داریوش شاه بزرگ .... که این تچر را ساخت.
- بردیواره جنوبی دو کتیبه از داریوش موجود است DPd , DPe این دو کتیبه به زبان پارسی است اما در قسمت آخر به ایلامی نوشته شده است، که در ترجمه کتیبه های پارسی آن را نمی نویسند بر این قسمت بر دیوار جنوبی و به زبان ایلامی حک شده است :
.... درباره اینکه اینجا این دژ ساخته شده، در پیش اینجا دژی ساخته نشده بود، به خواست اهورامزدا این دژ را من ساختم و اهورامزدا فرمان داده بود که این دژ ساخته شود ....، پس آن را ساختم و آن را زیبا و بسنده ساختم، چنانکه کام من بود.
توضیحات خشایارشا بر دو کتیه زیر نیز خاطر نشان می کند که داریوش نیمی از این بنا را ساخته است،
خشایارشا تحت جمشید x pd بند 4 .... من شاه شدم بسیار (ساختمان های) عالی بنا کردم آنچه به وسیله پدرم بنا کرده شده بود من پاییدم و کار دیگری اضافه نمودم . آنچه من بنا کردم و پدرم بنا کرد به خواست اهورامزدا بود.
خشایارشا تحت جمشید x pg :....... به خواست اهورامزدا داریوش که پدر من بود بسیار (ساختمان های) زیبا را بنا کرد و دستور بنا را داد باز به خواست اهورامزدا من به آن کار اضافه کردم و ساختمان های علاوه را بنا کردم .....
..................................................................................
سخنان ایشان در باب کتیبه داریوش بر دیواره جنوبی و بی ارتباط بودن آن با ساخت این بنا در حالی که به زبان ایلامی رسما اشاره به ساخت این بنا دارد تنها از روی نااگاهی ایشان است.
..................................................................................
2- در اینجا دوست دارم به موضوعی اشاره کنم که به نظر من از روی نا آگاهی پوپیرار بیان میشه. وی در دقیقه 4:53 میگه وقتی شما وارد یک محیط واقعا باستانی میشی جز زمین تخت نمی بینی!! باید حفاری انجام بدید آوار ها رو بردارید تا دیوار پیدا بشه.. پورپیرار مدعی میشه که اگر دیوار های دروازه ملل به مروز زمان تخریب شده باشه باید تپه ای درست شده باشه که حتی اسفنکس ها رو با خودش زیر تپه برده باشه و تصاویری از قدیم نشون میده که اسنفکس ها هستند.
پرنیان حامد: منظور ایشان این است که اگر سقف و دیوارهای سنگی ریخته باشند این مجموعه را باید از زیر آوار بیرون می کشیدند سپس می گوید چنین آواری موجود نبوده است و آن عکس قدیمی را نشان می دهد، که در میان ستون ها و اسفنکس ها هیچ نشانی از ریزش سقف و دیوارها موجود نیست، و صاف است.
مهم این است که این منطق ایشان تنها در صورتی مطابق با حقیقت است که دیوار ها و سقف تخت جمشید از سنگ بوده باشد. چنانچه این دیوار و سقف ها از چوب بوده باشد پس از 2500 سال اثری از چوب باقی نمی ماند، که به صورت الوار باشد، ایشان که خود در اول فیلم توضیح می دهند که هیچ دیوانه ای در گرمای 40 درجه خانه سنگی نمی سازد، آنقدر سر در گم هستند که سخنان خود را فراموش کرده و سقف و دیوار ها را سنگی حکم می کنند. سند بر سنگی بودن سقف و دیوارها در این بنا چیست که ایشان بی توجه چنین حکمی صادر کرده اند؟
البته عکس دیگری هست که نشان می دهد کلی خاک برداشتند تا به اینجا رسیدند و این عکس دقیقا رد حرفهای اوست آنچه می گوید نیست دقیقا بر این عکس، رسما موجود بوده است:
عکس شماره 19 .
ارتفاع خاک را ببینید دقیقا جملاتی که پورپیرار ادعا می کند نیست با این عکس ثابت می شود، که بوده است. اما باز هم توجه داشته باشید چون خرده خرابه های ستون در میان این خاکها نیست این ستون ها از جنس سنگ نبوده است.
3- صحبت هایی درباره درگاه های دروازه ملل میشود که از دقیقه 6:27 شروع تا دقیقه 7:31 علاقه دارم به صورت کامل پیرامون این موضوع توضیح داده بشود که چرا به این شکل هست. ممنون میشم.
پرنیان حامد: به عکس زیر توجه کنید
عکس شماره 20.
اولین قسمتی که در این محوطه ساخته شده است، ساختمان خزانه است لذا یک محقق باید برای تهیه اطلاعات به روند زمانی هم توجه داشته باشد که متاسفانه در این فیلم اول از آخرین ساخته ها در این منطقه نام برده سپس به آخرین ساخت نیمه کاره داریوش اشاره می شود، و در آخر در باب اولین بنای این منطقه سخن گفته می شود این روند بررسی در فیلم است:
عکس شماره 21.
در این روند سوالاتی در ذهن بیننده پیش می آید که به قرار زیر است:
1. چرا در این بررسی به قدمت هیچ توجهی نشده است؟
2. چنانچه تنها دلیل سهل انگاری بوده است، چرا پس از بررسی صد ستون مستقیم به بررسی خزانه در سمت راست نرفته و به آپادانا که باز نیمه تمام تر از هدیش و تچر و خزانه است، در قسمت پایین باز می گردد؟
اینکه در این فیلم اول کار های نیمه تمام پسر بررسی می شود، سپس کار نیمه تمام پدر انسان را به فکر فرو می برد، که شاید تنها دلیل سهل انگاری نیست، جالب خواهد بود چنانچه ایشان در باب این طریقه بررسی ضرب دری و درهم این بناها نیز توضیحی بدهند بدانیم علت آن چه بوده است، و طبق کدام منطق و دلیل علمی اینگونه چیده شده است؟
(تکرار می کنم هیچکس به اتمام کامل این بنا اشاره ای ندارد داریوش قبل از اتمام کامل و تمیز کردن کامل تزینات از بین رفت و خشایارشا به جای اتمام ریزه کاری های پدر بنا را وسعت بخشید و به علت مرگ ناگهانی او بنا نیمه ماند، اما در دو کاخ داریوش که جز از تزیینات جزیی کامل بود جشن های نوروز و مهرگان را برگزار می کردند).
حال به وضوح می دانید این بررسی تا قسمت آپادانا که دائما بر بیننده تاکید بر ناتمامی آن دارند چرا ناتمام است. کاخ نیمه تمام یعنی کاخی که تمام نشده است، نیاز به دلیل نداریم که نیمه تمام است آنقدر صداقت داشتند، که نام آن هنوز "کاخ نیمه تمام است" و به فارسی یعنی این کاخ تمام نشده بود.
4- نکته بعدی درباره دروازه سوم این محوطه است که گویا دروازه ای موجود نیست و جایش خالی است. این راه به آپادانا می رسه. این مطالب از دقیقه 7:32 شروع میشه تا دقیقه 8:43 در ادامه به یک قطعه سنگ اشاره میشود و مدعی می شود که این قطعه سنگ قرار بوده تاج درگاه سوم دروازه ملل باشد، که هنوز ساخته نشده تا به این نتیجه برسند که کل تخت جمشید ساخته نشده. این مطالب تا دقیقه 10:55 ادامه پیدا میکنه.
پرنیان حامد: احتمالا این اولین عکس هوایی از تخت جمشید و قبل از خاک برداری است:
عکس شماره 22.
در این عکس که بر حسب اتفاق راههای سفیدی بر آن نمایان است به صورت عجیبی بازسازی از ورودی پله و کاخ آپادانا در زمان داریوش است، دروازه ملل ورودی است که خشایارشا بعدها برای ورودی به کاخ های اضافه شده خود که کاخ نیمه تمام و صد ستون نام دارد ساخته است این هیچ ارتباطی به ورودی این بنا در زمان داریوش ندارد دروازه ملل در زمان داریوش زیر صخره های شکسته نشده بوده است، از پله بالا می آمدند در آن حوضی که خارج از محوطه دروازه ملل است و در زمان داریوش در پای صخره بوده است خود را می شستند، و از دروازه آپادانا وارد مجموعه می شدند، این که تنها شامل تچر هدیش و خزانه بوده و در لا به لای صخره ها بودند.
عکس شماره 23.
اینجا خود را می شستند و از پله های روبه رو بالا می رفتند. حال ایشان دائما بفرمایند چرا کتیبه خشایارشا بر دروازه ملل است و بی توجه حکم کنند که این دروازه اصلی در زمان داریوش بوده است شاید اگر کمی بیشتر تحقیق می کردند خود متوجه علل آن می شدند و دیگر مردم را اینگونه سرگردان نمی کردند.
آن حوض آب به هیچ روی بر سردر دروازه ملل سوار نخواهد شد، این حوض خارج از محوطه دیواره کشیده شده ی دروازه ملل است.
عکس شماره 24.
اگر می خواستند آن را باسیستمی که ایشان ارائه دادند بالا ببرند اول آن را بالا می بردند بعد این حصار های کناری را می کشیدند. برای سیستم ایشان دیواره های پشت حوض را که کشیدند باید دوباره خراب می کردند، آخر مگر دیوانه بودند، که دیواره بکشند دوباره خراب کنند؟
عکس شماره 25.
زیر این سنگ سیستم تصور شده ایشان حصار دیواره کشیده و تمام است لذا به هیچ روی چنین قصدی نداشتند . این جسم کهنه و عجیبی هم که قدمت و ساخت ناشیانه ان مشهود است سر در دروازه ملل نیست حوض کهنه ای است که از زمان داریوش باقی مانده به ان دست نزدند
................................................................................
گزارش ایشان که از لحظه اول آن با چرخاندن نقشه های هوایی نشان از شروعی ناموزون است و تا به آخر گزارش ایرادات گرفته شده در آن برپایه نا اگاهی ایشان است، و از آنجا که ایشان به جای پاسخ منطقی به اینجانب تنها به تحریک طرفدارانشان به بی احترامی می کنند، و صد البته این روند غیر انسانی تنها به علت فقدان جوابی منطقی و مستند از سوی شخص ایشان و به اصطلاح امروزی در روند "ماست مالی" کردن جریان است لذا گزارش را فاقد هر گونه ارزش علمی و منطقی می دانم.
پرنیان حامد، مهر 1392
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.