راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی

دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی مانند همه کشورهای دارای عقیده بود در واقع هر جا که عقیده و فرقه خاص حکومت کند دیکتاتوری میشود.  دیکتاتوری ممکن است مدتی با رونق باشد،  ولی درنهایت چون مخالف ذات انسان است،  شکست میخورد.  حکومتهایی که در راه آزادی اندیشه و بیان،  یعنی ذات انسان باشند پایدار میمانند.

دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی

دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی مانند همه کشورهای دارای عقیده بود در واقع هر جا که عقیده و فرقه خاص حکومت کند دیکتاتوری میشود
تصویر نقشه تاریخی از روسیه، عکس شماره 3834.
این برگه بشماره 1536 پیوست لینک زیر است:
دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی مانند همه کشورهای دارای عقیده بود در واقع هر جا که عقیده و فرقه خاص حکومت کند دیکتاتوری میشود
لوگو درک و عشق به طبیعت آینده بشر را تضمین میکند،  عکس شماره 1528.
دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی

دوران اقتصاد جدید سیاسی  1927 تا 1929

   انهدام رژیم سابق روسیه موجب بحران اقتصادی شده انقلاب را مورد تهدید قرار داد ــ  رژیم شوروی سال ۱۹۲۱ در وضع اقتصادی دشواری قرار داشت . دستگاه حاکمه سابق که یگانه طبقه ای بود که تربیت مغرب زمینی دیده یا قتل عام شده و یا از کار برکنار شده بود. تولیدات کشاورزی کشور بدو ثلث قبل از جنگ تقلیل یافته، تولیدات صنعتی که در تحت تسلط کارگران قرار گرفته بود، بکلی از هم پاشیده و به ۱۸ درصد سابق نمی رسید. محمولات راه آهن بزحمت به ۱۲ درصد ۱۹۱۳ میرسید. همه جا فقر و فلاکت مستولی شده، دسته های فراوان اطفال بی خانمان و گرسنه در شهرها و قراء حیران و سرگردان گرفتار امراض مختلف بودند . در شهرها قحطی حکمفرما و حتی طبقه کارگران که باید قاعده از انقلاب برخوردار و منتفع شوند ناراضی و همه معتقد بودند که سران انقلاب منافعشان را پامال نموده اند.
      در قراء کشاورزان علیه ضبط محصولات اعتراض نموده دستشان بکار نمی رفت و از نگهداری دامها امتناع ورزیده پی جمع آوری محصول نمیرفتند . تقریباً همه کارخانه ها تعطیل و حتی قطارهای راه آهن بعلت فقدان سوخت از کار افتاده بود فقر و فلاکت مردم را در فشار فوق العاده قرارداده روح عصیان و اعتصاب همه جا مستولی شده ، مردم گرسنه دسته دسته بمراکز مختلف حمله ور شده حتی دسته های نظامی قیام کردند قحط و غلا در همه جا محسوس و موجب مرگ میلیونها نفر شد در لنینگراد نان یافت نمیشد در بندر گرو نشتاد، مرکز قوای دریائی ملوانان قیام نموده آزادی انتخابات و مطبوعات را تقاضا نموده ، درخواست داشتند آزادی حرفه و کار و کاسبی داده شود . همه جا نوای مرده باد بالشویکها برقرار باد شوروی » طنین انداز بود.
      مخالفین دیکتاتوری بلشویسم شمار خود را چنین اعلام داشتند: «رژیم شوروی بدون زمامداری بالشویکها مسئله اجتماعی که مطرح شده بود این بود که آیا در نتیجه انقلاب، باید زمام امور بدست دیکتاتوری انا تیست در تحت قدرت حزب منحصر بفرد و مقتدری بیفتد یا اینکه باید رژیم دموکراتیک برقرار شود که کشور را بوسیله شوراهای محلی که از طرف کارگران و عامه مردم انتخاب میشوند اداره نمایند . سویت - (شوروی) دهمین کنگره حزب که در مارس ۱۹۲۱ تشکیل شد ، مقرر داشت با نهایت خشونت با مخالفین و شاکیان رفتار شود در هفدهم مارس، تروتسکی مرکز گرونشتات را تسخیر نموده با نهایت شدت قیام کنندگان را قتل عام کرد.
      در بین ملوانان عده زیادی از کسانی بودند که در انقلاب ۱۹۱۷ مجاهدت فراوان نموده بودند ولی جملگی بدیار عدم رهسپار شدند. درس عبرتی که لنین از این پیش آمدها گرفت این بود که حزب کمونیسم، به تنهایی و بدون همکاری قاطبه مردم نمیتواند قدرت خود را در سرتاسر کشور مستقر نماید. زیرا چگونه ممکن است عامه مردم را به فداکاری و محرومیت و ادار کرد . وعلیه رژیم نوین قیام ننمایند. لذا سعی کرد کشاورزان را بسوی خود جلب و در واقع اصول جدیدی برپا کرده اقتصاد جدید سیاسی وضع نمود.
      برای اینکه چنین رژیمی قوام یابد باید قبلا آنچه موجب عصیان و بهانه نارضایتی و مخالفت عامه است حذف نمود لذا ضبط محصولات کشاورزی موقوف و به کشاورزان وعده داده شد که میتوانند از دسترنج خود برخوردار شوند. برای تحریک فعالیت مردم ، هیچ راهی جز تأمین منافع تولید کننده و تحریک حس انتکار طبقه مولده نبود. همین اصل در کسب و تجارت داخلی نیز مراعات شده و تجارت داخلی تا اندازه ای از قیود قبلی آزاد شد.
      در صنعت، کهین جیره بندی برای ما یحتاج حیاتی حذف و قرار شد به کارگران دستمزد پرداخت شود. ولی پرداخت دستمزد مستلزم وجود واحد پول ثابتی بود. لذا باید از سیاست تنزل روبل انفلاسیون) منصرف وبفکر تعدیل بودجه افتاد. رفته رفته مالکیتهای کوچک برقرار شده و فقط اسباب و وسائل تولیدی در دست دولت باقی ماند. بالشویک هائی که کورکورانه از اصول اولیه کمونیسم پیروی نموده و روی خوشی با سیستم جدید اقتصاد سیاسی نشان نمیدادند، جملگی بدیار عدم فرستاده شدند.
      قحطی که در روسیه شوروی در این سال حکمفرما بود . باندازه ای شدید بود که همه ملل متأثر و متوحش شدند. دستگاه های حاکمه سرمایه داری به کمک رژیمی که موجب بروز این واقعه هول انگیز شده بود شتافتند . هوور که در زمان جنگ ملت بلژیک را از قحط وغلا نجات داده بود، با مخارج هنگفتی در حدود شصت ملیون دلار بنجات مردم روسیه شتافت ملل دیگر نیز کمک کردند ، جان چین ملیون نفر نجات یافت معذالک ۵ ملیون نفر هلاک شدند.
      دولت پس از اینکه خطر مرتفع شد، اصل «همه چیز باید وقف تکثیر تولیدات شود را شعار خود قرار داده تا درجه ای سرمایه خصوصی و شخصی را آزاد و اعلام نمود که فقط از راه تکثیر محصولات و تولیدات می توان رژیم مارکسیست را بر قرار ساخت. در واقع انقلاب از هدف نهائی خود منحرف نشده بود ولی برای وصول بآن وسائل و اسبابی را لازم میدانست که در درجه اول بذل جهد و کوشش فوق العاده در تولیدات است.
      اما تکثیر تولیدات صنعتی محتاج به فعالیت گروه عظیمی از ارباب حرفه و تکنیسینهای آزموده و تخصصی بود که در زمان جنگ و انقلاب اکثراً نابود شده بودند لذا از ممالک خارجی به قیمت های زیاد تکنیسینها استخدام کردند عده کثیری مهندسین امریکائی آلمانی و فرانسوی، روسیه را صاحب سازمانهای صنعتی بسیار مجهز و جدید نمودند. مدارس حرفه متعدد در سر تا سر کشور مفتوح و در تحت تعلیم معلمین خارجی شروع به تدریس نمودند . تعمیم برق در همه کشور یکی از مواد اصلی برنامه شورویها قرار گرفت.
      مرگ لنین و بحران رژیم ــ  اقتصاد جدید سیاسی تا اندازه ای کشور را . به محور طبیعی خود انداخت. آزادی معاملات مبادله مصنوعات را تسهیل نموده رفع مضیقه های فراوان از کشاورزی مایه تکثیر محصولات شد بدون اینکه به پایه قبل از جنگ برسد ( در سال ۱۹۲۷ رسید . معذالک بین کشاورزی و تولیدات صنعتی تعادل و ارتباط صحیحی وجود نداشت. زارع با تحمل زحمات فراوان ، محصولاتش فاقد قیمت مناسب و بهره کافی بود در صورتیکه صنعت کار با زحمات کمتر محصولاتی تولید میکرد که حجم کم ولی قیمتاً ۲۴۰ درصد ترقی کرده بود نتیجه این شد که کشاورزان از خرید امتعه صنعتی محروم مانده کارخانه ها گرفتار بیکاری شدند این جریان موجب مخالفت دو دسته از زمامداران شد.
      طبقه اعتدالیها که زیر نفوذ سندیکاهای کارگری بوده و تقاضا داشتند آزادی بیشتری در صنایع ملحوظ شود . دسته دیگر متعلق به جناح تندرو چپ و تحت نفوذ تروتسکی» درخواست میکردند که به «ان اپ پایان داده شده دامنه انقلاب دائمی و عمومی را در سر تا سر کشور و سپس در ربع مسکون منتشر نموده، رژیم کمونیستی را در دنیا برقرار سازند. در این اثناء لنین که در ماه مه ۱۹۲۲ نیمی از بدنش فلج و از آن تاریخ از فعالیت کناره گیری نموده بود در ۲۱ ژانویه ۱۹۴۴ مرد،  و جسدش را مومیائی و در تابوتی از بلور قرار داده در میدان سرخ، در بنای مخصوصی نهاده مانند خدایان به ستایشش پرداختند.
      مرگ لنین سبب بروز بحران شدیدی در دستگاه دیکتاتوری شد. زمامداران روسیه شوروی در آن تاریخ عبارت بودند از تروتسکی کمیسر جنگ و فرمانده قوای نظامی استالین ، منشی کل حزب کم و نیست ، زینوویف رئیس شوراهای لنینگراد و کامنف رئیس شوراهای مسکو کالنین رئیس کمیته اجرائی بوخارین در صدر مطبوعات . بالاخره جر جینسکی رئیس کیئو که جانشین پلیس سابق سیاسی بنام چکا شده و بصورت تقریباً مستقل اداره میشد .
      در سال ۱۹۲۳ ، تصفیه دامنه داری در حزب کمونیست عملی،  و مخالفین را مقتول و تبعید نمودند.  بطوریکه افراد حزب که در ۱۹۱۹ جمعاً ۳۱۳٬۰۰۰ نفر و در سال ۱۹۲۳ به ۷۳۰٬۰۰۰ رسیده بود، پس از تصفیه منحصر به ۵۱۵٬۰۰۰ نفر شد.  ضمناً بروتسکی معتقد بود باید به رژیم موقت و محلل آن . ا . پ پایان داده شود،  عده از تجار که منافعی بدست آورده بودند توقیف نمود.
   بروی کار آمدن استالین ــ  مبارزه بین دو حریف به نهایت شدت رسید،  تروتسکی معتقد بود که باید انقلاب بنحو دائم در همه جا مستقر شود و حال آنکه استالین کامنف معتقد بودند باید قبلا انقلاب در و دو نفر همکارش زینویف و روسیه نضج یافته سپس اشاعه یابد. تروتسکی متهم شد که مخالف سیاست جدید اقتصادی ان) - ا - ب ) بوده از مقام کمیسر جنگ منعزل شد. قدرت بدست سه نفر : استالین ، زینویف و کامنف افتاد. در کنگره سیزدهم حزب ، تروتسکیسم محکوم و تحریم شد . مقارن این احوال قیام مینشویکها در گرجستان بیرحمانه منکوب شد . تصفیه سختی در داخله حزب آغاز و استالین بروش دیکتاتورها در فرصت مناسب دو همکار خود را نیز حذف نموده صدها نفر از یاران آندو را تبعید و مقتول نموده زمام دیکتاتوری شوروی را به عنوان منشى کل حزب بدست گرفت.
      تثبیت ارزش روبل و سیستم اقتصادی شوروی ــ  عدم تعادلی که در ۱۹۲۳ در قیمت ها پدیدار شده بود با وجود تعقیب سیاست مالی جدید  بدرجه ای بود که ممکن بود اثرات سودمند آنرا خنثی نماید لذا دولت تصمیم گرفت قبل از همه چیز سامانی بآن بدهند ولی استقرار نظم اقتصادی، بدون تثبیت پول رایج غیر ممکن است.  لذا در سال ۱۹۲۳ واحد جدید پول چرونز برابر با ده روبل طلا اعلام شد.  در ۱۹۲۴ ، یک روبل جدید برابر پنجاه هزار روبل شوروی سابق بود.
      دولت برای جلب اسعار خارجی متوسل به دمپینگ» یعنی صادر نمودن محصولات شوروی به قیمت ارزان در بازارهای بین المللی شده ضمناً تشکیلات وسیعی جهت جلب سیاحان خارجی بداخله کشور نمود. در ۱۹۲۱ بانک مرکزی دولتی شوروی احداث یعنی همان بانک مبدل به بانک مرکزی نشر اسکناس شد. علاوه بر این چندین بانک خصوصی در دوران سیاست جدید اقتصادی بوجود آمد در سال ۱۹۲۷ کلیه بانکهای خصوصی ضمیمه بانک مرکزی و در ۱۹۲۸ به عنوان شعباتی از بانک مرکزی شناخته شد.
      از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۶ بودجه کشوری اصولا به حال تعادل در آمد. عایدات از طرف ادارات مرکزی مالیاتهای مستقیم از نمک،  قند، بنزین ،کبریت ،قهوه، چائی توتون والکل وصول شد. دولت اوراق قرضه را نیز خود منتشر میکرد.  در ۱۹۱۷ دولت الفای کلیه قروض را اعلام نمود ولی از ۱۹۲۲ دولت سعی کرد اوراق قرضه طویل المدت انتشار دهد . در ۱۹۲۳ اولین اقدام دولت با شکست کلی مواجه شد. لذا قرضه اجباری را اعلام و در ۱۹۲۴ اسهام قرضه اجباری فلاحتی و در ۱۹۲۷ اسهام قرضه اجباری صنعتی انتشار یافت.
      آنچه که موجب عدم تعادل اقتصادیات کشور میشد ، بار صنعتی بود و برای تخفیف کمک مالی میبایستی بوسیله تکثیر محصولات کسر درآمد را جبران نمایند. برای این منظور از یک طرف دستمزد را با کار حاصله تطبیق داده از طرف دیگر با سیاست صنعتی آزادی عمل داخلی اعطا شد که در تحت نظر شورای عالی اقتصاد ملی انجام وظیفه نمایند. علاوه بر این صنایع مختلف را به «تروست ها تقسیم بندی نمودند.
      هر تروست، صاحب سرمایه بود مرکب از اوراق بهادار که از طرف وزارتخانه های مختلف منتشر شده بود تروستهای دارای شورای عالی بودند و اعضائی از طرف شورای عالی اقتصاد ملی تعیین میشدند.  برنامه عمل و منافعی که عاید هر تروست میشد نیز از طرف این شوری تعیین میگردید. رؤسای تروستها و مؤسسات صنعتی از طرف عمال تروست تعیین میشد تا باتفاق نماینده کارگر کارخانه و شورای اداری امور مربوطه را اداره کنند.
      کارگران نیز به دسته های سندیکا تقسیم میشد که البته از همان آزادی در کشورهای سرمایه داری برخوردار نبودند. رؤسای مؤسسات صنعتی موظف بودند که هر نوع مسامحه و تعلل کارگر را ، بدون اینکه سندیکا حق دخالتی داشته باشد مجازات نمایند . اعتصاب موقوف و مرتکبین چنین عملى بمجازات سخت محکوم می شدند هفت ساعت کار روزانه اعلام و دوره کار پنج روز و یک روز استراحت تعیین شد. با این تمهیدات، تولیدات صنعتی در ۱۹۲۷ برابر میزان قبل از جنگ شده در واقع ارزش تولیدات صنعتی در ۱۹۱۳ ، مبلغ ۶٬۴۰۰ ملیون روبل و در سالهای ۱۹۲۶ - ۱۹۲۷ به ۶۰۹۰۰ ملیون رسید.
      تولیدات کشاورزی نیز که در ۱۹۱۳ به مبلغ ۱۰٬۲۰۰ ملیون روبل بالغ میشد در این سال به ۱۱۰۰۰۰ ملیون روبل رسید. البته در کشاورزی، دخالت دولت به راتب کمتر و منحصر به فراهم نمودن تسهیلات به تشکیل کوپراتیوها بود تا رفته رفته اصول اشتراک زمین در همه جا برقرار شود علاوه بر این برعایا ماشینهای فلاحتی و سایر ضروریات کشاورزی داده میشد کشاورزان با سابقه و فعال منتفع میشدند و رفته رفته یک طبقه کشاورزان توانگر بوجود آمد که بنام «کولاک» مشهور شدند.
تشکیلات کشوری سال ۱۹۲۴ ــ  در همان ایامی که شالوده اقتصاد شوروی ریخته میشد ، سازمان کشوری نیز تحول یافته بصورت قطعی در آمد . از ۱۹۲۳ ، کمیته اجرائی شوروی، قانون اساسی جدیدی که با اوضاع روز مطابقت داشته باشد، تدوین و بجای قانون اساسی ۱۹۱۸ اعلام نمود. این قانون در دومین کنگره سوویتها در ۳۱ ژانویه ۱۹۲۴ بتصویب و در ماه مه ۱۹۲۵ بمرحله اجرا درآمد.
      بموجب قانون اساسی، حکومت شوروی شکل فدراتیو بخود گرفت کشور مرکب از شش جمهوری شد: روس اوکراین، ماوراء قفقاز روسیه سفید از بکستان ترکمنستان در سازمان اساسی ۱۹۲۹ علاوه بر جمهوریهای فوق الذکر ۱۳ ناحیه ، ۱۱ جمهوری خودمختار و ۱۵ سرزمین تقسیم شد. هر فرد کارگری که بسن هیجده سال رسید اعم از زن و مرد صاحب حق رأی دادن است. افراد غیر کارگر از قبیل تاجر روحانی ، مأموران پلیس قدیمی، دیوانه و جانی نه صاحب حق رأی دادن هستند و نه میتوانند انتخاب شوند. رأی دهندگان در سویت محلی شهر یا قریه نسبت به کاندید حزب کمونیست ، دست را بلند کرده رأی خود را اظهار میدارند.
      اعضاء این سویت محلی ، نمایندگان خود را در سویت ناحیه و آنان نیز نمایندگان خود را در «سویت منطقه » تعیین مینمایند معمولا هر شورای محلی یک نماینده برای هزار نفر انتخاب شوراهای شهری یک نماینده برای چهار صد نفر تعیین و علاوه بر این نمایندگان شهر در سویت ولایتی معین مینمایند. بنا بر این کارگران دارای مزایای بیشتری نسبت به کشاورزان هستند از سویت های ولایتی نمایندگانی به «کنگره اتحاد شوروی اعزام میدارند این کنگره بزرگترین مرجع قانون گذاری ، فضائی و اجرائی کشور و باید لا اقل هر دو سال یک بار تشکیل شود .
      کنگره اتحاد شوروی اعضاء کمیته اجرائی مرکزی را از بین اعضاء خود انتخاب میکند. این کمیته اجرائی مرکزی در مسکو دارای دو مجلس است کمیته اتحاد شوروی مرکب از ۳۷۱ نفر نمایندگان کار کننده و شورای ملیتها که در آن از هر جمهوری ۵ نفر نماینده و یک نماینده از نواحی دیگر جمعاً ۱۳۱ نفر است .
      کمیته اجرائی مرکزی رئیس کمیته را از بین اعضاء خود و هیئت رئیسه پرزیدیوم کمیته مرکزی اجرائی که ۲۱ عضو دارد و همچنین شورای کمیسرهای خلق که مرکب از یک رئیس ، یک نایب رئیس و ده کمیسر است انتخاب میکند.  بدین ترتیب قوای مقننه و مجریه از یکدیگر تفکیک نشده اند. هر جمهوری ، خود دارای شورای کمیسر خلق است منتها کمیسرهای امور خارجه، جنگ، بحریه ، تجارت خارجی ، طرق و شوارع، پست و تلگراف و تلفن فقط در مسکو و بر تمام کشور تسلط دارند . همچنین پلیس سیاسی در سرتاسر کشور نظارت دارد
   حزب کمونیست ــ  وحدت زمامداری کشور بوسیله حزب کمونیست تأمین میشود . اولین واحد حزبی «سلول» است که در هر کارخانه و اداره الزاماً وجود دارد. سلولهای متعلق به یک ناحیه معین با یکدیگر در ارتباط بوده و یک «شعاع تشکیل میدهند. «اشعه مختلف، «منطقه» حزبی را تشکیل داده و هر جمهوری ، مرکز مناطق حزبی است که بنام منطقه جمهوری و مجموع این مناطق به عنوان «حزب کمونیست اتحاد شوروی نامیده میشود. حزب کمونیست شوروی ، اعضاء کنگره را انتخاب و اعضاء کنگره بطوریکه ملاحظه شد، اعضاء کمیته مرکزی را انتخاب میکنند که پس از تعطیل کنگره حزب را اداره می نماید.
      کمیته مرکزی حزب از بین اعضاء خود اداره سیاسی (یا پولیت بورو ) را انتخاب مینماید پولیت «بورو مرجع مسئول حزب است.  این سازمان عملا مطابق آنچه که گفته شد، انجام وظیفه ننموده بلکه همه فعالیتها در دست اعضاء پولیت بورو جمع و ریاست عالیه آن با اختیارات مطلق در دست شخص استالین متمرکز بود. بدین قرار حزب دولتی است در داخله دولت ، و عملا بر آن مسلط است. علاوه بر سازمان کشوری مذکور، قانون مدنی به عنوان کودسیویل) وضع شد که برای دفاع از رژیم و حفظ انتظامات داخلی اهمیت خاصی قائل شد. در برابر دولت متمرکز و مقتدر ، خانواده مبدل به افراد شده افراد زن و مرد دارای تساوی مطلق بوده تشریفات زناشوئی و طلاق به حد اقل تقلیل یافته زن میتواند بالقوه به هر مقامی برسد . میراث تقریباً حذف شد ، چه خانواده در برابر دولت از بین رفته است.
      اما کلیسا که یکی از ارکان مهم رژیم تزاری بود ، بکلی در سال ۱۹۱۸ از سازمان شوروی تفکیک و مطرود شد. هر فردی مختار است از هر آئینی تبعیت کند آئین ارتودوکس مزیتی بر سایرین ندارد در واقع مرام کمونیسم ، بر طبق نظریه کارل مارکس ، مرا می است مادی و ضد مذهبی . کلیه اعوان و انصار مذهبی قتل عام شدند . در شورای ۱۹۱۷ ۱۹۱۸ تشکیلات مذهبی را عوض کرده و آرشوک تنچون به عنوان صدر مذهبی اعلام شد. سپس توقیف و تا ۱۹۲۳ در محبس باقی ماند ، پس از رهائی تا دم مرگ ۱۹۲۵) تحت نظر بود.
      حزب کمونیسم بر اساس مبارزه علیه مذهب بناشده، لذا اکثر کلیساها را خراب و هر چند مدت یکبار کنفرانس ضد مذهبی تشکیل و در (سوژه) و کنفرانسهای دیگری تبلیغات ضد مذهبی ادامه یافت مرام ضد مذهبی و ضد الوهیت در بین اطفال و جوانان بشدت تبلیغ شد و مجامع و کلوبهای ضد خدا فراوان شد. با وجود همه این تلاشها ، توده روس دست از ایمان مذهبی باطنی خود بر نداشت.
   روابط دولت شوروی با سایر کشورها ــ  رژیم شوروی ، تا سال ۱۹۲۲، از طرف عموم ملل لا اقل بصورت دو فاکتو» شناخته شده بود. دولت در همین ایام که سرگرم سازمانهای کشوری خود بود سعی میکرد با بسط روابط سیاسی با خارجه مقام خود را در روابط بین المللی تثبیت نماید. اولین کنفرانس بین المللی که نمایندگان شوروی مشارکت نمودند کنفرانس «زن» در آوریل ۱۹۲۲ بود . دو موضوع مهم بین کشورهای اروپایی و شوروی وجود داشت: قروض فراوانی که رژیم تزاری و حکومت کرنسکی تعهد نموده و اموال اتباع خارجه که در حین انقلاب از طرف انقلابیون ضبط و مصادره شده بود زمامداران شوروی بهیچ رو مایل نبودند در این مسائل فتح بابی بشود زیرا مباین اصول و رژیم کمونیستی بود.
      اما در دوره «ان اپ که باب مراوده تا درجه مفتوح شده بود و نظر باحتیاجی که به متخصص و سرمایه برای استخراج نفت قفقاز داشتند سعی کردند در ازاء امتیاز استخراج نفت در تحت شروط معینی، نظر موافق دول طلبکار را جلب ، قروض قدیمی خود را بدین ترتیب لغو و ملی نمودن اموال خارجیان را صورت قانونی بدهند و ضمناً از سرمایه های جدید و متخصصین خارجی برای استخراج و اداره نفت استفاده برند. روی این زمینه نمایندگان شوروی در تحت ریاست چیچرین) به ژن رهسپار شدند. در پشت میز کنفرانس صحبت رسمی از قروض و ملی شدن دارایی مردم و در راهروها از امتیاز نفت گفتگو شد. انگلستان که از دست یابی به سرزمینهای نفتی قفقاز ناکام و محروم شده بود، سعی می کرد، از راههای ملایم ، بوسیله اربابان مجهز نفتی خود، شرکتهای شل و دوج ، نفوذ یابد.
      نقشه روسها این بود که امتیاز مناطق نفتی قفقاز را به کنسرسیومی بالغ میشد ، صرف نظر نموده و روسها نیز از ادعای غرامات جنگی و از شرکتهای نفتی با مشارکت دولت شوروی واگذار نماید . دول متفق در ازای این امر ، از مطالبات خود که به مبلغ ۶۵ میلیارد فرانک طلا خساراتی که آرتشهای متفقین و روسهای سفید وارد ساخته اند انصراف خاطر حاصل نمایند لیتوینوف جمع این خسارات را به مبلغ ۱۲۵ میلیارد فرانک طلا تقویم نموده بود.
      انگلستان که دیناری به روسها قرض نداده بود حاضر شد بشرط اینکه فقط شرکتهای شل و دوج بدون مشارکت دیگران امتیاز نفت را بدست بگیرند، پیشنهاد روسها را قبول کند . فرانسویها که ۱۲ میلیارد فرانک طلا قرض داده و سرمایه های مهمی در مؤسسات خصوصی احتمال کسب موفقیت در مذاکرات بسیار کم بود . مقارن همین احوال آلمانها که هیچگونه منافعی در روسیه سابق نداشتند ، در راپولو با روسها وارد نموده و همچنین بلژیکیها که مبالغ خطیری از دست داده بودند، مطالبه استرداد سرمایه های خود را مینمودند . از طرف دیگر امریکائیها اصرار داشتند که شرکت استاندار اویل وارد جرگه صاحبان امتیاز شده با انگلیسها حقوق مساوی دارا باشند.
      روی این زمینه ، روسها پیمان مودت منعقد نمودند. لذا طرفین حاضر شدند صورت مجلسی در باب رکود مذاکرات کنفرانس ژن امضا نمایند. نمایندگان طرفین وعده دادند که چند هفته بعد در کنفرانس لاهه یکدیگر را ملاقات نمایند. در کنفرانس لاهه از طرف دول مربوطه، نمایندگان مبرزمی حضور نداشتند بلکه نمایندگان واقعی سرهانری دترتینگ رئیس کمپانی رویال دچ وسر والتر ساموئل رئیس «شل» مشارکت نمودند . از طرف روسها لیتوینوف حضور داشت پیشنهادها همان بود که در «زن» مطرح شد. در نظر روسها پیشنهاد امتیاز دامی بود برای تحصیل قرضه مهمی ولی متفقین که مطالبات خود را از بین رفته میدیدند حاضر به تمکین نشده و کنفرانس لاهه نیز بدون اخذ نتیجه منحل شد.
      نمایندگان متفقین قبل از عزیمت به دولتهای متبوعه خود سفارش کردند که اجازه دهند سازمان های ملی ، از روسها ، سرمایه ها یا مایملکی که سابقاً مصادره شده بود بدست آورند. هدف این سفارش این بود که شرکت «شل» نتواند به تنهایی با روسها وارد مذاکره شود. نتیجه این مانور این شد که نفت روسها را ممنوع الورود اعلام نمایند تا مجبور شود امتیاز نفت را به صاحبان قدیمی تفویض نماید. ولی مدعیان پیش بینی نمی کردند که روسها از تکنیسینهای خارجی استفاده نموده با حرارت و حدیث فوق العاده چرخ راکد استخراج نفت را بجریان انداخته در ۱۹۲۳ میزان مورد احتیاج خود را استخراج و ۳۰۰ هزار تن نیز بخارج صادر خواهد کرد.
      در سال ۲۵ ۱۹۲۶) میزان صادرات نفت شوروی به ۱۰۳۶۰٬۰۰۰ تن رسید انگلستان و فرانسه خود از مشتریان نفت شوروی شدند فرانسه در ۱۹۲۵ قراردادی با شوروی برای مازوت مورد احتیاج دریاداری اش منعقد نمود و حتی آمریکائیها در ۱۹۲۶ مشتری نفت روسها شدند.  معذالک، روسها برای بدست آوردن ارز که بدان احتیاج داشتند از فکر امتیاز انصراف حاصل ننموده و تروتسکی که در رأس کمیته امتیازات قرار گرفت امتیاز استخراج مانگانز را به شرکت متحد امریکا انگلستان واگذار نموده، حق تجسس نفت در سیبری را به یک شرکت ایطالیائی و استخراج نفت مناطق شمال غربی دریای خزر را به شرکت نروژی دادند.  همچنین امتیاز نفت ساخالین پس از مذاکرات متمادی به ژاپنی ها تسلیم،  و قرار شد تا ۴۵ سال با پرداخت قیمت ۵ درصد نفت مستخرجه به روسها نفت ساخالین را دو ثلث احتیاجات «ژاپن را تأمین مینمود استخراج و بقیه احتیاج خود را از نفت ماوراء قفقاز تأمین نمایند.
مقایسه و میزان استخراج نفت در سالهای ۱۹۲۲ و ۱۹۲۴ در اروپا
واحد  تن
1922
1924
روسیه
3973000
6653000
رومانی
1365000
1811000
لهستان
732000
670000
فرانسه
60000
56000
آلمان
35000
45000
دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی
      باری کنفرانس ژن ولاهه، گرچه مواجه با شکست شد ، اما این پیش آمد از جمله شکستهایی بود که عاملین تیز هوش از آن درس عبرت گرفته و چه بسا از بعضی کنفرانسها بصورت ظاهر به مجامله و گفتگوهای موفقیت آمیز ظاهری تمام میشود مفیدتر واقع میگردد . روسها از یک طرف در این تماس فرصتی یافتند که با آلمانها نزدیک شده و شناسائی این فاکتو را به شناسائی رسمی (دوزور) مبدل سازند. و باز برای متفقین یقین حاصل شد که بهیچوجه امیدی به وصول وجهی یا امتیازی از مطالبات سابق خود از روسیه نباید داشته باشند و روسیه خود را عملاً و بدون جنجال از زیر باریک چنین تعهد سنگینی خلاص کرد.
      بالاخره روسها موفق شدند که در این دو کنفرانس ناقص بر اختلاف نظری که بین سرمایه داران آمریکائی ، انگلیسی ، فرانسوی و بلژیکی حاصل شده وقوف یافته و حداکثر استفاده از آن را بنمایند.
در ماه مه ۱۹۲۳ روسها به کنفرانس «لوزان» دعوت شدند تا مسائل مربوط به بغازها مطرح شود. در این کنفرانس انگلیسها برای خنثی نمودن نفوذ ترکها اصرار نمودند که بغازها بکلی خلع سلاح شود و این مطلب بنفع روسها تمام شد. در این کنفرانس ، نماینده شوروی بدست یک نفر روس سفید مقتول شده دولت سویس قاتل را دستگیر و تبرئه نمود و این مطلب مدتها سبب کدورت سختی بین برن و مسکو شد.
      روسها در کنفرانس لوزان موفقیت تازه نصیبشان شد ، بدین معنی که انگلیس ها در ژانویه ۱۹۲۴ ، فرانسویها در اکتبر و ایطالیائیها در فوریه همان سال رژیم شوروی را بر سمیت دوژور) شناختند ، بدون اینکه روسها دیناری از قروض دوره تزاری را برذمه خود بگیرند و برای اینکه فرانسویها دچار برست نشوند موضوع قروض بسکوت برگذار شد.
      سایر دول اروپایی و آسیائی یعنی اطریش ، چین، دانمارک یونان ، حجاز، مکزیک، سوئد در ۱۹۲۴ ژاپن در ۱۹۲۵ ، آمریکا در ۱۹۲۶ تحت ریاست جمهوری هوور دولت شوروی را بر سمیت شناختند «دوزور».  دولت ایران اولین دولتی بود که روسیه شوروی را بر سمیت شناخت.
      نتیجه این پیشرفتهای سیاسی این شد که از ۱۹۲۷ دولت شوروی نماینده از جانب خود برای حضور و مذاکره در کنفرانس مقدماتی خلع سلاح به مجمع ملل اعزام داشت. در همین سال مذاکرات بین فرانسه و شوروی در موضوع قروض تزاری بکلی منتفی و این موضوع از بین رفت. از این تاریخ به بعد دیگر دولت شوروی به عنوان یک دولت انقلابی خطرناک و مهیب، مایه هراس و تهدید دیگران نبوده مقام خود را در بین دول احراز نمود.
      بطوریکه سابقاً تذکر دادیم، در کابینه بالدوین ، بدین عنوان که روسها در اعتصاب عمومی کارگران دست داشته ، دارای سرویس جاسوسی هستند، روابط سیاسی انگلستان و شوروی قطع شد . ولی پس از روی کار آمدن کابینه دوم ماکدونالد دوباره روابط سیاسی برقرار گردید. این مطلب نشان داد که گر چه سوسیالیستها از نظر روش دیکتاتوری که کمونیستها اختیار نموده اند اختلاف نظر داشتند ولی چون شوروی در منطقه ،بزرگی آمال سیاسی مارکسیست را عملی نموده و از قوه بفعل در آورده، از کمک و همراهی مضایقه ندارند
   سیاست شوروی ها در مشرق زمین ــ  سیاست شوروی در اروپا بیشتر معطوف به بسط شناسائی رسمی دول و تحکیم موقعیت بین المللی اش بود در صورتیکه در مشرق زمین ، سیاست امپریالیستی غلبه داشت در آوریل ۱۹۲۰ که سربازان روسی وارد حوزه نفت خیز و مهم باکو شدند ، فوراً از طرف مسکو ، کنگره مخصوص ملل شرق تشکیل و زینویف ملل ستمدیده شرق را دعوت کرد که علیه ستمکاران استعمار جو ، بخصوص امپریالیستهای انگلیسی، قیام کنند.
      در همین ایام در مسکو دانشگاه کمونیستی مخصوص مشرق زمین احداث شد تا برای ملل شرقی زمامدارانی تهیه نمایند که بجای تعلیمات مغرب زمینی در تحت القائات کمونیستی تربیت یافته باشند. سپس در فوریه ۱۹۲۱ ، متعاقب سیاست رژیم سابق، با افغانستان اتحادی منعقد نموده امان الله را رسماً بمسکو دعوت کردند.
      مقارن همین ایام بازمامداران ایرانی نیز وارد گفتگو شده ضمن الغاء قروض ایران برژیم تزاری و بعضی امتیازات (داخلی از امتیاز نفت شمال که در ۱۹۱۶ باجبار به دولت ایران تحمیل نموده بودند صرف نظر نمودند ، مشروط بر اینکه دولت ایران امتیاز مزبور را بدون جلب موافقت روسها به شرکتهای خارجی واگذار ننماید. ضمناً در آوریل ۱۹۲۲ قرار داد مودت و همکاری بین دو دولت با مضاء رسید. در ترکیه مصطفی کمال در این اوان علیه یونانیها که انگلیسها تحریک میکردند سخت در کارزار بود. دولت شوروی بدون اینکه به کشت و کشتار دسته جمعی کمونیست های ترک بدست کمال اعتنا و توجهی نماید با ترکها گرم گرفت آنها را در برابر انگلیسها و یونانیها تقویت نمود و مقادیر هنگفتی اسلحه فرستاد.
       بدین قرار مقارن همان ایامی که انگلیسها سعی میکردند با نزدیکی به اعراب حلقه ای از دول عرب نژاد در تحت نفوذ خود بوجود آورد ، روسها با عقد قراردادهای مودت و اتحاد با افغانستان ، ایران، ترکیه میکوشیدند سدی در برابر نفوذ انگلیسها بوجود آورند و امپریالیسم روس را در آسیای غربی جانشین امپریالیسم انگلیس نمایند . گذشته از این، در سایر مناطق آسیائی نیز بیکار نماندند. از ۱۹۲۱ خانات خیوه و بخارا را به ترکستان ملحق ساخته، در مغولستان خارجی، حکومت انقلابی زمام امور کشور را بدست گرفت و در نوامبر سال ۱۹۲۲ قرار دادی امضا کرد و مغولستان عملا تحت الحمایه روسها قرار گرفت.
      سپس در چین، سیاست توسعه نفوذ خود را جداً تعقیب نموده مدعی مالکیت راه آهن شرقی چین در منچوری شدند ضمناً از سرداران چینی که علیه رژیم مرکزی قیام کرده بودند جانب داری و حمایت نموده دائره نفوذ را به «سین - کیانک رسانده در کاشغر و کولجا قنسولگری افتتاح و ضمناً به ادامه ساختمان راه آهن که ترکستان را به سیبری متصل مینمود پرداخته و آنرا وسیله جهت بسط نفوذ خود در آسیای مرکزی بکار بردند.
      بعبارت اخرى شورویها همان سیاست استعماری رژیم نزاری را پیش گرفته و در هر ناحیه که مقاومت کمتری میدیدند ، بلادرنگ حد اکثر فشار را وارد و به پیشروی سریع خود ادامه میدادند. حاصل کلام شورویها در اروپا ، ایدئولوژی مارکسیست را که بین الملل سیم ، سعی میکرد از طریق کمونیسم در دنیا بسط دهد، وسیله پیشروی و نفوذ خود قرار داد . و در آسیا ، بعکس ، امپریالیسم بر ایدئولوژی مرامی غلبه داشته . البته هر کجا که میتوانستند از آن استفاده برند توسل می جستند ولی چنانچه خار راه تسلط و توسعه نفوذ سیاسیشان میشد، بلادرنگ از طریق دیگر به پیشروی و بسط نفوذ خود ادامه می دادند.
   ــ  در دیکتاتوری استالین مسلک همکاری دسته جمعی در تحت اراده ما یشاء دولت قرار گرفت. النهایه بکشاورزان مختصر حق مالکیت داده شد و افراد می توانستند از بعضی مزایای مادی بهره مند شوند.
   اولین نقشه پنج ساله و همکاری دسته جمعی ساختمانی ــ  در ۱۹۲۷ ، نتایجی که از ان ا پ در نظر داشتند مشهود افتاد و سطح تولید به میزان قبل از جنگ جهانی رسید . در این تاریخ، بدون اینکه پایان دوران ان ا پ رسماً اعلام شود، سیاست اقتصادی همکاری دسته جمعی » جانشین « اقتصاد سیاسی نوین » گردید. سیاست اقتصادی جدید در تحت اراده و شخصیت استالین آغاز گردید. استالین قبل از ورود بکارزار عظیم احیای اقتصادی شوروی بمحو حریفان خود و در اولین مرحله ، طرد دشمن آشتی ناپذیرش یعنی « تروتسکی » پرداخت در ژانویه ۱۹۲۸ او را بنقطه ای در چهار هزار کیلو متری مسکو ، در آسیای مرکزی فرستاد ولی چون مشارالیه بوسیله مکاتبات مرتب دست از فعالیت پنهانی خود بر نداشت با سلامبول تبعید شد و از آنجا بکشور دور دست مکزیک مهاجرت نمود. تا اینکه در سال ۱۹۴۰ بدست یکی از رقیبان سیاسی اش کشته شد.
      پس از طرد تروتسکی کلیه یارانش منکوب شدند ژوفه که در ۱۹۱۷ در مذاکرات پیمان صلح مشارکت داشت مجبور به خود کشی شده، «راکوفسی» به سیبری تبعید شد. استالین در مبارزه سهمگین خود علیه دار و دسته «تر و تسکی» از حمایت عقاید عموم مردم برخوردار بود. زیرا متعاقب ان عمل نقشه ساختمان و احیای روسیه شوروی را در دست داشت و ملت روس در تحت انقیاد دیکتاتوری جدید بهمان سهولتی که رژیم استبداد تزاری را تحمل نموده بود، شانه خود را فرود آورد. زیرا بدان عادت نموده بود یکبار دیگر برژیم استبدادی منتها بصورت جدیدی تمکین نمود . گو اینکه مضیقه ها و مشقاتی که در این راه تحمل نمود بمراتب از تنسیقات دوره گذشته سخت تر بود.
      باری دوران انقلاب سپری میشد و مرحله ثانوی ، یعنی برپا ساختن شالوده یک کشور جدید ، بر اساس همکاری دسته جمعی قاطبه مردم آغاز گردیده ساختمان نوین کشور و احیای اقتصاد جدید ، بموجب برنامه بسیار دقیق و وسیع شامل دو اصل کلی بود صنعتی نمودن سریع و کلی کشور و همکاری دسته جمعی در بهره برداری از زمین یعنی صنعت و کشاورزی.
      اصول برنامه نقشه ۵ ساله از ۱۹۲۵ ، در تمام جزئیات ، دقیقاً آماده بود و در ۱۹۲۸ آغاز گردید روسیه شوروی وارد مرحله نوین در حیات اجتماعی خود شده به تجربه عظیمی مشغول شد که قبل از این بهیچوجه در تاریخ حیاتش سابقه نداشت صنعتی نمودن دامنه دار کشور بزرگی که نه از خود سرمایه مالی داشت و نه از سرمایه کشورهای خارجی استمداد طلبید و نه باندازه کافی مردان آزموده فنی در اختیار خود داشت بلکه یگانه سرمایه و یگانه ثروتی که در اختیار خود داشت نفوس مردم بود که با همت و پشتکار خود در تحت اراده یک نفر و با تحمل انواع مشقات و محرومیتها آماده انجام یک کار بزرگ گردید.
      بدیهی است در برابر یک چنین برنامه کلی و دامنه دار مسئله تجارت خارجی بدست افراد مفهومی نداشت لذا از همان اول تجارت عمده بدست دولت افتاد. رفته رفته اراده ما یشاء دولت شامل تجارت جزئی نیز شد. در سرتاسر کشور مغازه های کوپراتیو به عنوان مراکز فروش مجاز تأسیس شد، بطوریکه عده کوپراتیوها از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ ، از ۲۴ به ۷۳ میلیون رسید در ۱۹۲۸، حدود سی درصد تجارت بدست مردم و از طریق تجارت آزاد انجام میشد ولی در ۱۹۳۳ ، تجارت فردی آزاد بکلی از بین رفت. همین سیاست در محو حرفه های آزاد فردی صورت گرفت بطوریکه در ۱۹۳۳ ، تولیدات حرفه صنایع کوچک فردی تقریباً از بین رفته ۹۹ در صد تولیدات صنعتی و حرفه در برنامه تولیدات صنعتی کشور مستهلک شد.
      اما وسیله و اسباب کار صنعتی نمودن کشور ، عبارت بود از سازمانهای بزرگ صنعتی و «تروست اما شوروی برای یک چنین وسیله بزرگ نه کارمندان فنی بحد کافی در اختیار داشت و نه ماشین های صنعتی لازم. لذا دست استمداد به ممالک صنعتی دراز کرد و عده کثیری مردان حرفه و تخصصی استخدام نمود ، هزاران نفر مهندسین و تکنیسینهای آمریکائی ،انگلیسی آلمانی فرانسوی و بلژیکی استخدام شدند. در ۱۹۳۱ در کشور شوروی بیش از ۱۴۰۰۰ نفر تکنیسین آلمانی وجود داشت سد عظیم دنیپروپتروسک و مرکز بزرگ فولاد سازی ماگنی توگورسک بدست مهندسین آمریکایی بر پا شد «هنری فورد و مهندسین اوستن کمپانی کار خانه اوتوموبیل سازی نیژنی نوگورود (گرکس) را ساختند و باز مهندسین آمریکائی کارخانه های بزرگ تراکتور سازی استالین گراد را بنا کردند . فرانسویان بیشتر بتعلیم و تربیت مردان حرفه پرداختند.
      عده کثیری استاد مأمور تربیت مردان فنی و ایجاد مراکز تعلیمات علمی و فنی شدند. تعداد مراکز تعلیمات علمی و دانشکده ها در ۱۹۲۹ از ۹۱ تجاوز نمیکرد در ۱۹۳۳ به ۶۰۰ مرکز رسید مراکز تحقیقات علمی و لابراتوارها از ۴۰۰ به ۸۴۰ ترقی یافت.  مهندسین و تکنیسین های خارجی با حقوق کافی استخدام و کلیه وسائل و سرمایه های لازم در اختیارشان گذاشته شد . در سالهای ۱۹۲۶ و ۱۹۲۷ یک ملیارد روبل سرمایه به احیای صنعتی کشور اختصاص داده شد . در سالهای ۲۹ و ۱۹۳۰ این سرمایه به ۵ ملیارد رسید.
      جمع اعتبار نقشه ۵ ساله اول به ۸۵ ملیارد روبل بالغ میشد،  هر روبل معادل نیم دلار است.  چون مطلقاً از قرضه از خارجه صرف نظر شده بود، مقرر شد که ۴۴٫۵ ملیارد از مالیاتها و منافع حاصله از مراکز دولتی و ۱۹ ملیارد از سرمایه های مستقیم سازمان های دولتی ، ۶٫۵ ملیارد از طریق وام داخلی از مردم و سازمانهای دولتی و ۷ ملیارد بقیه از دستمزد کارگران و بهره کوپراتیوها تامین شود.
      تأمین یک چنین سرمایههای عظیمی مستلزم فدا کاریهای مردم از جمله دستمزد کم ساعات کار اضافی بود. هدف صنعتی کردن کشور نه تنها تولیدات فراوان بود بلکه تکامل دستگاهها و ماشینهای کشور بود. بنابراین از همان آغاز کار کارت جیره بندی و محدود نمودن مصرف اساس برنامه ۵ ساله بود، میبایستی توده کارگران حداکثر فعالیت و کار را با حداقل دستمزد انجام دهند. زیرا دو راه برای تکثیر تولیدات صنعتی است پرداخت دستمزد، یا کار اجباری اولی مربوط میشود به سیستم سرمایه داری و دومی حاصل مستقیم کار دسته جمعی است چه سرمایه کافی برای پرداخت دستمزد کارگران در اختیار نداشتند تا بطور عادی تادیه نمایند. بدین ترتیب در بسیاری از موارد مردم واقعاً بمانند بنده و برده بکار گماشته میشدند سرواژ) دسته های عظیم مردم را به عنوان کار بمراکزی که جمعیت کمتر متمرکز بود و حتى نقاطی که غیر قابل سکنی بود کوچ دادند.
      حاصل کار دستگاه ها تهیه وسائل و ماشین برای توسعه صنعتی کردن کشور و صدور بعضی تولیدات صنعتی برای فروش در بازارهای خارجی بود تا بتوانند اسعار لازم جهت پرداخت دستمزد گروه عظیم متخصصین خارجی را تأمین نمایند. بحران بزرگ جهانی که از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ از آمریکا آغاز و بر همه جا مستولی شد، مسئله صادرات امتعه صنعتی را دشوار کرده بود اما بسبب کار اجباری و انفلاسیون ارزش روبل که نتیجه مالی آغاز برنامه پنج ساله بود ، کمک کرد و روسها توانستند با قیمت ارزان تر از سایرین امتعه خود را ببازارهای خارجی عرضه نمایند.
      دولت شوروی بزودی دریافت که فقط فشار و اجبار برای انجام چنین برنامه بزرگی کافی نیست لذا از همان آغاز کار بکمک تبلیغات پر شور و بسیار وسیعی در مردم یک شوق و شعف زائد الوصفی ایجاد کرد. دسته های کارگران جوان و فدا کار ، به عنوان «پیشرو » نمونه از جدیت و مجاهدت در این جهاد عظیم کار و فعالیت و احیای صنعتی کشور تشکیل و به عنوان قهرمانان کار سرمشق دیگران شدند . در همه جا یک محیط فعالیت و میدان مبارزه اقتصادی برپا شد. هر کس از این مجاهدت پر شور تبعیت نمیکرد متمرد و بمجازات سخت میرسید. برای نمونه و عبرت سایرین چند تن از مردان مشهور که سر تمکین فرود نیاوردند، مانند «تومسکی» رئیس یک سندیکای کارگران و ریکف رئیس سابق کمیسرهای خلق ، بسرعت بدیار عدم رهسپار شدند و دیگران حساب کار خود را کردند.
      معذالک همه این وسائل مانع از این نشد که اردوگاه های بزرگ، در نقاط دور دست که برای مجازات مخالفین رژیم و طبقات مختلف قدیمی ایجاد شده بود، از عده فراوانی کارگران کارخانه ها که بعنوان «اخلال گر » جلب شده بودند انباشته نشود . کارگران مذکور را به دسته های عظیم برای انجام کارهای اجباری تقسیم کردند. منجمله ۴۰۰۰۰۰۰ نفر را مأمور حفر کانال بین دریای بالتیک و دریای سفید نمودند که در شروط طاقت فرسا و آب و هوای سخت مناطق قطبى بسیارى بخاک هلاک افتادند. کارگاه های کار اجباری هر روز توسعه می یافت و تعداد کارگرانش افزوده میشد. در سال ۱۹۳۵ عدد کارگران را دو ملیون و در ۱۹۳۳ به پنج ملیون و در ۱۹۴۲ حتی به پانزده ملیون احصاء نموده اند.
      قانون مجازات عمومی جدید متخلفین را به شدیدترین مجازاتها محکوم می نمود و عصیان و تمرد در کارگاههای اجباری را بمنزله خیانت بکشور تلقی میکرد. مجازات دزدی ساده ۵ تا ۶ سال حبس و اگر دزدی منجر به خسران دولت میشد ۷ تا ۱۰ سال و اختلاس اموال دولت به ۱۰ تا پانزده سال محکوم میشد. بعضی از مجازاتهای دزدی بقرار ذیل است : اگر کسی مرتکب دزدی ماهی در محل خشک کردن شود به ۱۵ سال و چنانچه پوست را در واگن بدزدد به ۱۰ سال و نان از نانوایی دزدید به هفت سال زندان محکوم میشود وقس علیهذا...
      نقشه پنج سال اول ، گر چه بنحو کامل اجرا نشد، ولی نتایج درخشانی ببار آورد. پس از نقشه اولی، نقشه پنج سال دوم متعاقب آن آغاز شد در خاتمه نقشه دوم تولیدات صنعتی روسیه ، از جمله چدن و نفت سه برابر تولیدات ۱۹۱۳ شد در کارخانه «ماگنی تو گوروسک» به تنهایی محصول چدنش بیش از چدن حاصله در تمام قلمرو روسیه قبل از جنگ بود. تولید ذغال و فولاد چهار برابر سابق بالغ شد. شهرهای جدید بسرعت در مناطق اورال و سیبری ، حتی در مناطق سردسیر قطبی بوجود آمد.
      محصول برق در ۱۹۳۶ شانزده برابر برق تولیدی در ۱۹۱۳ شد. کارخانه تولید برق در روی رود دنیپر» از برق کارخانه نیاگارای آمریکا تجاوز نمود مناطق بزرگ ترکستان آبیاری شد. استخراج طلا بنحو خارق العاده افزایش یافت . راه های شوسه و ترعه های قابل کشتی رانی همه جا احداث شد. راه آهن سیبری در اکثر نقاط مضاعف و در ظرف ۵ سال تعداد کارگران دو برابر شد.
      تعلیم و تربیت نیز توسعه فراوانی یافت عده بسیاری مدارس تأسیس شد که به ۷۰ زبان تدریس میکردند بیست و یک لهجه که خط کتابی نداشت الفبا و کتابت یافت در سراسر روسیه شوروی کتابخانه های بزرگ قرائت خانه ها تاتر و سینما مراکز ورزشی احداث و جنبش علمی بسیار مهم و دامنه داری همه جا محسوس شد . البته آرتش و هواپیمائی و بحریه جنگی توسعه فراوانی یافت.
   توسعه کشاورزی ــ  مسئله نهضت دسته جمعی کشاورزی دشوار تر بود جمعیت شوروی از سال ۱۹۱۴ با وجود تلفات جنگی و قحط و غلا و کشتار های زمان انقلاب و غیره ده ملیون نفر افزایش یافته بود و حال آنکه تولیدات کشاورزی بهمین نسبت ترقی نیافت یگانه تولید کنندگان بزرگ گندم همان کولاکها بودند اما وجود مراکز کشاورزی بزرگ شخصی مخالف مرام مارکسیسم بود. استالین در ۱۹۲۹ تصمیم گرفت کولاکها را تصفیه نموده زمین ایشان را ضبط وبمزارع «کولخوز» و سووخوزه مبدل نماید ( سووخوز ) مزارع اشتراکی بود متعلق بدولت که زارعین از دولت دستمزد دریافت نموده، یعنی عنوان کارگر مزد بگیر را جیر می یافتند. «کولخوز» مرحله ابتدائی با بعضی تسهیلات بود که بعداً باید به سوو خوز مبدل شود که شکل قطعی مزارع اشتراکی رژیم کمونیست است. در «کولخوز زمین، دواب و وسائل کشاورزی متعلق به عموم زارعین بوده و کشاورزان به نسبت کاری که انجام میدهند و بهره ای که میرسانند، دستمزد مربوطه را دریافت میدارند.
      اشتراکی نمودن زمین از همان بدو امر مواجه شد با مخالفت اصولی بوخارین» استالین او را از حزب کمونیست مطرود ساخت سپس مبارزه علیه «گولاک ها آغاز شد کولاکها زارعینی بودند که بموجب اجازه دولت حق داشتند محصول زمین را جمع آوری و پس از تسلیم سهم دولت قسمتی از آن را برای خود نگه داری نمایند در ۱۹۳۰ قانونی اعلام شد که علیه کولاکهای متمکن بوده بلافاصله بیش از یک ملیون نفر کولاک توقیف اعدام یا بدیار تبعید رهسپار شدند و در ظرف چند ماه طبقه کولاک که بصوابدید دولت چند سال قبل بوجود آمده بود از صفحه روزگار محوشد. دارائی کولاک ها برای تأسیس مزارع اشتراکی کولخوز مصرف نشد.
      اما کشاورزان بآسانی دل از زمینی که در آن مستقر شده و برای آباد کردنش جان فشانی نموده بودند نمیکندند با وجود فشار فوق العاده و قتل عام و ترور و وحشت ، حیوانات اهلی که در اختیار داشته و تربیت نموده بودند میکشتند و حاضر نبودند بمأموران کولخوز تحویل دهند در اندک زمانی قحط و غلای گوشت در روسیه عمومیت یافت و ملت روس چندین سال از خوردن گوشت سیر محروم ماند . بین 1929 تا 1933 تعداد اسبان از 34 به ۱۶ ملیون گاو و گوسفند از ۶۸ به ۳۸ ملیون خوک از ۲۱ به ۱۲ ملیون تقلیل یافت بهره کشاورزی کم بود کمتر شد. علاوه بر این مزارع اشتراکی باندازه بسرعت همه جا توسعه یافت که دولت نتوانست به کولخوزها ، وسائل و ماشین آلات لازم را برساند. کولاکها معدوم و کولخوز بدون وسیله ماندند. قحطی جدیدی روسیه را تهدید میکرد.
      استالین که متوجه شد در اشتراکی کردن مزارع تند رفته است. عمال خود را مهار کرد یکبار دیگر مسلم شد اشتراکی نمودن مزارع و غصب محصول زارع بدون اینکه سهمی برای جبران زحماتش بدهند عملی نیست و با شکست مواجه خواهد شد. زیرا زارع حاضر نبود که برای اجتماع متحمل مشقات فراوان شود و خود از بهره دسترنج خویش محروم بماند یگانه راه احیای کشاورزی این است که منافع کشاورز را در نظر بگیرند و با و هم سهمی بدهند. اما این امر با اصول انقلابی کمونیسم منافات داشت. استالین بدون تردید و تأمل طریقه اخیر را پیش گرفت. در ۱۹۳۱ اعلام کرد که منکر بهره مند شدن افراد از حاصل و دسترنج خودشان نیست باید کشاورزان تشویق شوند در ازدیاد محصول کشاورزی بکوشند و خود نیز سهمی از آن ببرند. این نکته در تاریخ تحولات اقتصادی شوروی بسیار مهم و منتج به عواقب و نتایج قابل توجهی شد.
      سیاست اقتصاد سیاسی ان - ا - ب وسیله موقتی بود تا بحرانی که از تبدیل رژیم سابق به سیستم مزارع اشتراکی بوجود آمده بود خنثی نماید. برای رفع بحران جدید استالین رژیم جدیدی ابداع کرد. در سیستم جدید با حفظ عبارت پردازیهای انقلابی و صورت ظاهر اشتراکی مارکسیسم بر اساس و مأخذ قدرت دولت، تسهیلاتی، چه در صنایع و چه در کشاورزی بنفع طبقه کارگران و کشاورزان قائل شدند حاکمیت و مختاریت طبقه مولده اساس سیستم اقتصادی است، که به عنوان رژیم، آزاد در ممالک غربی رایج است.
      آمال و تخیلات انقلابی، خالص منکر چنین مختاریتی برای طبقه تولید کننده بود اما در ابداعات جدید اجتماعی که بر اساس تجربه و واقع بینی مستقر شد حد متوسطی قائل شدند و با توجه به روش تاریخی و آداب وسنن زارع ،روسی کمونیسم استالین که متکی بقدرت و حاکمیت مطلق دولت است، کیفیت اداری مزارع اشتراکی را ، غیر آنچه که لنین پیش بینی نموده بود تغییر داد. روش جدیدی بر اساس کولخوز وضع شد. یعنی کولخوز بتدریج بایستى به یک کوپراتیو زارعین صاحب زمین تبدیل شود. دولت اراضی خود را بتدریج به کشاورزانی که در زمین ساکن هستند و مشغول زراعت آنند به تناسب کار و بفراخور حالشان تقسیم میکند.
      این تحول قابل توجه، زارع را که در رژیم همکاری دسته جمعی فقط عنوان کارگر ساده در خدمت دولت داشت به فرد صاحب زمین مبدل ساخت. بعبارة اخرى کشاورزان مجاز شدند از خود خانه و باغ و چند رأس حیوانات اهلی و مرغ و خروس داشته از محصولات آنها منتفع شوند. سهم زارع بتدریج افزونی خواهد یافت و عوارضی که به کولخوز تعلق میگرفت بتدریج کسر خواهد شد. از طرف دیگر دولت در تکثیر مکانیزه نمودن کشاورزی کوشید ( البته ماشینهای زراعتی متعلق بدولت و باقی خواهد ماند و در اصلاح بذر و بهبود نژاد حیوانات کمک خواهد نمود.
      حتی به کشاورزان اجازه داده شد که اگر بعللی مایلند کولخوزی را ترک و به محل دیگری مهاجرت نمایند با ما یملک منقول خود حرکت کنند این تسهیلات سبب شد عده از کشاورزان با رغبت به کولخوزها وارد شوند. اما مزارع متعلق به دولت یا سووخوز» که در ابتدا قرار بود همه جا عمومیت پیدا کرده مرحله بعدی تحول کولخوز بشمار میرفت منحصر به نقاطی شد که خالی از سکنه و یا مناطقی که تولیدات کشاورزی فقط بکمک وسائل مهم مکانیکی و سازمانهای مقتدر امکان پذیر بود از قبیل مناطق دور دست سیبری. در این نواحی دولت انبارهای گندم روی مدل آمریکائی بوجود آورد. «سووخوز» بتدریج وسیله مؤثری در آباد کردن مناطق دور دست شد.
      اصول کشاورزی جدید، یعنی همکاری دسته جمعی اشتراکی توأم با مالکیت مزارع کوچک و محدود از ۱۹۳۱ در نواحی فلاحتی قفقاز شمالی حوضه ولگاو در ۱۹۳۲ در اوکراین و سیبری و اورال و قزاقستان و در ۱۹۳۳ در نواحی مسکو و ماوراء قفقاز و آسیای مرکزی بمرحله عمل درآمد سازمان کولخوز بزودی بسط و توسعه فراوانی یافته نتایج نیکی ببار آورد بطوریکه جمع اراضی آباد که در ۱۹۲۸ از ۱٬۳۹۰٬۰۰۰ هکتار تجاوز نمینمود در ۱۹۳۳ یعنی ۵ سال بعد به ۷٫۵ ملیون هکتار رسید. البته همان تشویقات و نظم و نسق که در صنعتی کردن کشور در بین کارگران کارخانه ها مرسوم بود در بین کشاورزان کولخوز متداول شد پیشروان کولخوزی از مزایای قهرمانی بهره مند شدند.
      سازمان مزارع اشتراکی در روسیه از جمله مسائل بزرگ اجتماعی است که صورت عمل بخود گرفت و از قوه بفعل در آمد.  سر این موفقیت در اینست که در مدار سنت دیرینه و تاریخی روس است. در ۱۹۱۷ در طلیعه انقلاب اشتراکی پدیدار شد، پنجاه و پنج سال از تاریخی میگذشت که اسکندر ،دوم امپراطور روسیه، بردگی کشاورزان سرواژ) را لغو کرده بود. معذالک عملی کردن آن ده سال طول کشید، چون رعیت روسی هنوز در وضعی قرار داشت که با رقت و بردگی سابق چندان تفاوتی نداشت.
      تازه اصول سازمان کولخوز، با املاک بزرگ سابق این تفاوت را دارد که دولت جانشین مالکین بزرگ شده است. تنسیقات و آدابی که کشاورز روس بدان خو گرفته تقریباً در هر دو سازمان یکی است در املاک بزرگ سابق نیز کشاورزان با تفاق هم «میر» یعنی قریه را با دسترنج خود آباد و محصولات کشاورزی بار می آوردند. کشاورزان میر از بین خود یک استار وست انتخاب میکردند که دشتبان یا کدخدا باشد. محصولات در تحت نظر استاروست تقسیم و پس از برداشت سهم ارباب بقیه به زارع میرسید کولخوزهمان سازمان میر است که به رژیم اتاتیست مبدل شد با این تفاوت که «استار وست بجای اینکه از طرف زارعین انتخاب شود،  از طرف دولت تعیین و سهم متعلق به مالک و ارباب بدولت داده میشود.
       در نتیجه اصلاحات بعدی به زارع حق مالکیت جزئی و کوچکی داده شد. معذالک رعایا از کولخوز چندان دل خوشی ندارند زیرا میبینند سازمانی بوجود آمده که شباهت فراوانی به دوره ذلت و رقیت آنان دارد و چنانچه در ضمن عمل ناچار تعبداً این اصول را گردن نهادند بدین سبب است که زندگانی آزاد کشاورز در رژیم شوروی معنی و مفهوم ندارد و همین جزئی تسهیلات که برای زارع حق دارا بودن خانه و مختصر باغ و تعداد کمی حیوانات اهلی قائل شده اند وسئله ایست که موضوع تا درجه موفقیت کسب کند بدون اینکه عاقبت آن روشن باشد.
    دومین نقشه پنج ساله ــ  همین ذینفع بودن فرد که استالین در ژوئن ۱۹۳۱ بشارت داد در صنعت نیز رواج یافت. هدف اولین نقشه پنج ساله صنعتی نمودن کشور و توسعه کشاورزی بود و بخصوص میخواستند صنایع سنگین در روسیه شوروی قوام یابد. دومین نقشه پنج ساله که از ۱۹۳۳ آغاز شد هدفش متشکل نمودن تأسیساتی بود که بوجود آمد،  و همچنین تعمیم و توسعه صنایع کوچک مورد احتیاج عامه تا بکمک آن سطح زندگانی افراد روسیه شوروی که متحمل فداکاریها و مشقات بیشماری در انجام برنامه اولی شده بودند تا درجه ای ارتقاء یابد.
      در طی مدتی که برنامه ۵ ساله اولی در مرحله اجرائی بود باین مطلب برخوردند که گرچه مرد صاحب حرفه پایه و اساس صنعتی کردن است ولی مادام که بدست اشخاص خبره و مدیر اداره و هدایت نشوند نمی توانند بهره کافی در مقدار وکیفیت محصولات بدهند. پس بایستی از یک طرف کادر لایق و شایسته در راس سازمانهای تولیدی و صنعتی قرار گیرند که صاحب اطلاعات و تجربه و بخصوص دارای قدرت کافی باشند و کارگران بی چون و چرا دستورات آنها را اجرا نمایند و از طرف دیگر کادر مدیره در تولیدات خود ذی نفع و از آن سهمی ببرد تا بیشتر علاقمند شود. سابقاً به کارگران ساده امکان داده شده بود که به تناسب پیشرفت کار پاداشی دریافت دارند (پریم) ولی در برنامه جدید برای اداره کنندگان سازمانها نیز سهم بیشتر مادی و قدرت وسیعتری پیش بینی شد.
      تکیه کلام برنامه دوم که از طرف خود استالین اعلام شد این بود، کادر مدیره باید خود تصمیم بگیرد در واقع دستگاه مدیره جدید بر اساس اختیارات وسیعتر و بهره مند شدن از تولیدات زمام برنامه دوم را بدست گرفت.  اما ازدیاد قدرت دستگاه ،مدیره ملازم تقلیل اختیارات و دخالتهایی بود که به کارگران اختصاص داشت گواینکه در برنامه اولی نیز هر نوع دخالت کارگران را در دستگاه مدیره منع نموده بودند. در برنامه دوم حدود اختیارات دستگاه مدیره بیشتر شده و در عین حال از مزایای فراوانی به تناسب افزایش تولیدات برخوردار شدند. بدین نحو مساوات کارگران و مدیران که از شعائر انقلاب بود عملا از بین رفت. در عین انقلاب کمونیستی یک طبقه جدیدی که کلاس مدیران بود بوجود آمده از مزایای قدرت اداری و انتفاع مادی فراوان بهره مند شدند،  بعبارة اخرى جامعه جدید اشتراکی روی محوری قرار گرفت
      اصلاحات جدید که بنفع، افراد اعم از کارگر یا کشاورز بود گر چه بزندگانی طبقات مذکور رونقی داد در عین حال موجب رواج تروریسم گردید ، بسط اختیارات مدیران سازمانها ، قهراً سبب شد که بزور و تهدید ، تصمیمهای خود را تحمیل نمایند و مانند سابق ، به وسائل سخت و تنبیهات شدید متوسل شوند. در واقع همانطور که از ازدیاد تولیدات جوائز و مزایای مادی مهمی نصیب عاملین و اداره کنندگان میشد چنانچه نقصان و کاهشی دیده میشد مستوجب تنبیهات شدید میگردید. بنابراین کارمندان، تکنیسین ها ، کارگران و غیره همه در تحت مراقبت شدید قرار گرفته، در صورت مشاهده اندک تخلف یا اتهام ، به تبعید و حتی مرگ محکوم میشدند.
      انتفاع مادی مقامات اداره کننده و صاحب نظر، با توسل باین قبیل تشبثات پلیسی،  در همه طبقات ، موجب فساد و سوء استفاده و انحطاط اخلاقی فراوان شد که یکی از مشکلات رژیم استالینیسم است. از طرف دیگر دامنه سوء استفاده از قدرت و اختیارات در کولخوزها نیز تسری یافت. گندم محصول کولخوز از طرف مأموران دولت ضبط میشد.  رعایا که از حاصل دسترنج خود به عناوین مختلف محروم میشدند ، یکبار دیگر عکس العمل فوق العاده از خود نشان دادند.
      در ۱۹۳۲ - ۱۹۳۳ ، قحطی روسیه را تهدید میکرد. دولت در برابر این واقعیت دستورات سخت وضع کرد. نقل و انتقال مردم از مرکزی بمرکز دیگر ممنوع شد مگر با داشتن جواز که باید از طرف پلیس ویزا شود. «کارت کارگری توزیع شد هر کارگری که ۲۴ ساعت از کار خود بدون عذر موجه غایب میشد مورد مؤاخذه قرار میگرفت و چنانچه مرتکب خلاف میشد کارتش ضبط و بدون کارت از هیچ کوپراتیوی نمیتوانست خوراکی و یا پوشاک تهیه نماید قرار کارگران در تحت مضیقه و فشار قرار گرفتند که هیچگاه در رژیمهای سرمایه داری سابقه نداشت. چندین هزار نفر از کارگران مزارع تبعید یا محکوم بمرگ شدند. در ممالک صنعتی مغرب اروپا در اوائل قرن ۱۹ کارت کارگری وجود داشت و چون بعدها حذف شد موجب اعتراض کارگران شد.
      رژیم ترس و مجازات بهره مند شدن از منافع حاصله، قدرت  اختیار نامحدود مدیران و مسئولین سازمانهای تولیدی سبب شد که پیشرفت بزرگ در تولیدات ۱۹۳۴ محسوس گردید و در وضع اقتصادی کشور ، بلا تردید بهبود مهمی حاصل شد. دولت اعلام کرد که جیره بندی قریباً پایان خواهد یافت. استالین بفکر افتاد که از فرصت استفاده نموده بمنظور جلب قلوب عامه و تحکیم بنیان دولت ، سیاست ملایمتری پیش بگیرد. لذا متعاقب اعلان خاتمه جیره بندی هزاران نفر از محکومین و تبعیدیان، منجمله کسانی که کانال دریای بالتیک را حفر نموده و در اردوگاه های کار اجباری بسر می بردند مورد عفو عمومی قرار گرفتند.
      ولی در این ایام دسامبر (۱۹۳۴) کیروف رئیس شورای حزبی لنینگراد ، بدست کارگری که از حزب اخراج شده بود بقتل رسید. استالین تصمیم گرفت روح عصیان را به شدید ترین نحوی منکوب سازد. در واقع از ۱۹۱۸ به بعد این قبیل توطئه های سیاسی کمتر دیده میشد. لذا کلیه افراد حزبی که وقتی نسبت به تصمیمات دیکتاتور، به نحوی از انحاء اظهار عدم رضایت نموده بودند بپای میز محاکمه کشانده شدند . تبلیغات دامنه داری حریفان مقتدر را که تروتسکی ، زینویف و کامنف که تنها همکاران لنین باقی مانده بودند بیاد ناسزا و اتهام گرفته دو نفر اخیر توقیف و به سیبری تبعید شدند د بیشتر از یکصد نفر از مریدان آنان بدیار عدم رهسپار شدند.
      استالین در عین تشدید سیاست تروریستی، با کشاورزان کولخوز مدارا میکرد . به هر رعیتی اجازه داده شد ۴۰ آر زمین هر آر برابر یکصد متر مربع است در اختیار خود داشته محصول آنرا بمیل خود بفروشد و علاوه بر این میتوانست یک گاو ماده ، یک خوک و چند مرغ و خروس و غیره داشته باشد. همچنین میتوانست در صورت مسترد داشتن مخارج بدولت ، کولخوزی را ترک نماید.
      در صناعت نیز روش تیلور بنام «استا خانوویسم که عبارت از اهداء جائزه (پریم) به کارگری که زائد بر میزان متوسط تولید کند رایج گشت . با توجه باین اصل بهره متوسط هر کارگر در هر رشته بالا رفت بدون اینکه دستمزد اضافی دریافت نماید . ولی مشمولین استا خانوویسم مورد بغض و کینه سایر کارگران قرار گرفتند و لازم بود برای حمایت و حفظ جان آنان تدابیر مخصوصی بکار برده شود. بدین قرار رژیم کمونیسم رفته رفته به همان روشهایی منتهی میشد که سابقاً از طرف متصدیان فرقه به عنوان مظالم سرمایه داران محکوم شده بود، کار مسلسل ، جائزه اضافه بر تولید متوسط ، اختیار و قدرت نامحدود صاحب کار.
   تغییرات مهم در رژیم شوروی و قانون اساسی ۱۹۳۶ ــ  روشهای جدید مبنی بر استفاده فردی، مالکیت مختصر کشاورز ، «استا خانوویسم» و تشکیل کلاس مدیران و کارمندان دستگاه های صنعتی عدم تساوی اجتماعی که لنین بشدت با آن مبارزه میکرد بوجود آورد. رفته رفته زینت و زیور زنان سر و صورتی گرفت کافه و میخانه های متعدد مفتوح شد. در مدارس و آرتش اولاد کسانی که ثروتی بهم رسانده بودند شناخته میشدند. رژیم کمونیستی که سعی میکرد خانواده را از بین ببرد، حالا امتیازاتی برای خانواده قائل شده، سقط جنین مجازات میشد، جوائز و مزایای مادی به خانواده های کثیر الاولاد داده شده شروط و مقررات طلاق دشوار شد.
      در دانشگاه ها که میخواستند تساوی مطلق بین داوطلبان وجود داشته باشد تغییراتی حاصل شد ورود به بعضی دانشکده ها در شروطی صورت میگرفت که داشتن تمکن مادی لازم بود. اکثر محکومین سیاسی معاف شده، کسانی که وارد فرقه کمونیستی نشده بودند بمدارج عالیه میرسیدند، مبارزه علیه مذهب تخفیف یافت. این تغییرات که بدست استالین بتدریج صورت گرفت و غرضش این بود که شالوده رژیم مستحکم شود ، شعائر انقلابی آنرا از بین برد و منجر پسازمان کشوری جدیدی شد که در کنگره شوروی ها در پنجم دسامبر ۱۹۳۶ با تفاق آراء بتصویب رسید .
      در سازمان اساسی ۱۹۳۶ ، شکل فدرال اتحاد حفظ ولی در اعضا تغییراتی داده شد . جمهوری های فدرال عبارت از یازده کشور بود ، روسیه، اوکراین، روسیه سفید ، آذربایجان روس ، گرجستان ، ارمنستان، ترکمنستان، ازبکستان ، تاجیکستان ، قزاقستان، قرقیزستان . علاوه بر این کشور شامل ۲۲ جمهوری خود مختار ۹ سرزمین خود مختار و ۱۲ ناحیه ملی شد . فقط جمهوری های خود مختار ، دارای مختاریت سیاسی شد. زبان روسی ، زبان بین المللی اتحاد شوروی شناخته شد و ۱۸۵ ملیت مختلف بأن لهجه که زبان ملی رایج وطن پرستی است تکلم میکنند.
      بدین جهت سازمان کشوری جدید در واقع منطبق بر اعلامیه است که لنین بدین مضمون انتشار داده بود ما طالبیم که ملل مختلف گرد هم جمع و با آزادی تمام با یکدیگر دست اتحاد بدهند ما مجبوریم این حق را برای عموم ملل بشناسیم و بآنها فرصت دهیم که خود، در کمال آزادی، آنچه مطلوبشان هست انتخاب نمایند ولو اینکه از ملت روس جدا شوند . ما مایلیم که جمهوری امت روس یعنی امت بزرگ روس ، سایر ملل را بسوی خود مجذوب کند و این اتحاد نه از راه زور و عنف، بلکه در نهایت آزادی صورت گرفته باشد.
      در قانون اساسی جدید کلیه لهجه های محلی دارای حقوق مساوی شده (۱۱۱) زبان محلی و در ۹۰ زبان کتابهای کلاسی تدوین شد. همچنین در قانون جدید نامی از مختاریت و دیکتاتوری کارگر برده نشده، کلمه «اتا» که معادل حکومت است وارد شده و بجای «کلاس» کلمه کار گنجانده شده است. شاخص هر فردی از افراد کاریست که انجام میدهد. دو اصل به عنوان رکن جامعه تشخیص داده شد: «کسی که کاری انجام ندهد ، از حق معاش محروم است رکن دوم که تکرار عبارت لنین در تساوی حقوق افراد است: «بهرکس به تناسب کاری که انجام میدهد».
      در این سال جمعیت شوروی ۱۷۰ ملیون نفر و به ۱۸۵ ملیت مختلف تقسیم میشد که به سه شعبه بزرگ تعلق داشت:  روسیه بزرگ ۹۹ میلیون ، اوکرانی ۲۸ میلیون ، روسیه سفید ۵٫۳ میلیون - مهمترین نژاد فرعی و ثانوی ازبک ها هستند که ۵ میلیون جمعیت دارند.
      شالوده کشور بر حاکمیت کارگران مستقر است که صاحب رأی مستقیم و مخفی اعم از مرد و زن بطور مساوی همه کس از سن ۱۸ سالگی به بالا صاحب حق رأی دادن است دیگر بعضی طبقات مانند قانون اساسی ۱۹۲۴ محروم نشده اند ) . شورای عالی که دارای قوه مقننه است از دو مجلس مرکب است شورای اتحاد و شورای ملیتها در شورای اتحاد ۵۹۶ نماینده از قرار یک نماینده از طرف ۳۰۰۰۰۰۰ نفر جلوس مینماید در قانون ۱۹۲۴ فقط از جانب کارگران انتخاب میشدند و در اینجا حذف شده است؟  شورای اتحاد طبق قانون اساسی ۱۹۲۴ یک نماینده از جانب ۲۵٬۰۰۰ کارگر و ۱۲۵٬۰۰۰ کشاورز انتخاب میشد.
      شورای ملیتها دارای ۵۷۴ کرسی است بدین ترتیب:  از طرف هر جمهوری فدرال ۲۵ نماینده، هر جمهوری خود مختار ۱۱ نماینده هر سرزمین خود مختار ۵ نماینده هر منطقه ملی یک نماینده شورای عالی که برای چهار سال انتخاب میشود از بین خود هیئت رئیسه پرزیدیوم را که مرکب از ۳۷ عضو است انتخاب مینماید. هیئت (پرزیدیوم) حالت جنگ را اعلام میکند ولی نمیتواند اعلان جنگ بدهد. شورای کمیسرهای خلق دارای اختیارات مجریه و بمنزله هیئت وزراء است. در شورای عالی قوانین وضع و تصویب میشود. در پرزیدیوم تصویب نامه ) اوکاز ( توزیع میگردد. در شورای کمیسرهای خلق دستورات و مقررات اداری لف و نشر میشود و هر کمیسر خلق دستورات اداری مربوط بوزارتخانه خود را زیر نظر دارد.
      بموجب قانون اساسی جدید اعضاء پارلمان دارای مصونیت هستند. قضات بنا بر آراء عمومی برای مدت سه سال انتخاب میشوند. حریم مسکن و مکاتبات پستی مصون از تجاوز است . علاوه بر این هر فرد از هر ملتی یا نژادی که باشد در برابر قانون مساوی است. آزادی قلم و گفتار، مجامع و نمایشات تضمین شده هر کس به حدود مالکیت سوسیالیستی تجاوز نماید یا در مقام دفاع از آن بر نیاید ، خائن بوطن اعلام میشود . مذهب آزاد و تبلیغات ضد مذهبی نیز آزاد است. استالین دسته هائی که مذهب را تمسخر میکردند ممنوع ساخت خدمت نظام اجباری است. دفاع از وطن نه از انقلاب که در قانون اولی مسطور بود تکلیف واجب و مشروع هر فرد است.
      بموجب شعائر انقلابی دولت مالک مطلق کلیه اراضی و محصولات و وسائل تولیدی شوروی است. این حق از طرف دولت به کوپراتیوها و کولخوزها واگذار شده بود تا از مزایای آن بنفع کشور شوروی بهره مند شوند باز بموجب دستوری بتاریخ ۱۷ آوریل ۱۹۱۸ قوانین میراث ملغی و بموجب دستور ۱۱ مارس ۱۸۱۹ هر نوع وصیت نامه از درجه اعتبار ساقط گردید. در ۱۹۲۲ در قانون مدنی. این دستورات نقض شده ، وارثین درجه اول و مستقیم و زوجه تا حدود ده هزار روبل از میراث متوفی ارث میبردند.
      در قانون اول مارس ۱۹۲۶ حدود ده هزار روبل نیز لغو شد،  در قانون اساسی ۱۹۳۶،  مالکیت فردی محترم شمرده شد وراث متوفی بدون هیچ قید و محدودیت از ماترک میت بهره مند میشوند باستثنای زمین و اسباب و لوازم تولیدی که در نزد او امانت و اصولا متعلق بدولت است.
       بطوریکه ملاحظه میشود، در قانون اساسی جدید شوروی،  تقریباً همان اصولی منظور شده است که در دموکراسی های غربی، ولی در سیستم شوروی یک عنصر دیگری وارد میشود که بکلی روح قانون اساسی را دگرگون می سازد که همان دخالت بسیار مؤثر و اساسی است که حزب کمونیست در قانون اساسی دارد در قانون اساسی دخالت حزب بدین نحو توجیه شده است: «پیشروان کارگران که در میدان مبارزه جهت استقرار رژیم سوسیالیستی و همچنین هسته اصلی هدایت کننده تمام سازمانهای کارگری اعم از اجتماعی یا وابسته بدستگاه دولتی » و مقرر نموده است،  که عموم کاندیداهای انتخاباتی باید از طرف سازمانهای کارگری سازمانهای جوانان و سایر سازمانهای تربیتی حزبی ، تعیین و اعلام شوند.
      بنابراین با توجه باین مطلب که اکثریت قاطع کارمندان دستگاه دولت منحصراً از اعضاء حزب کمونیست هستند، قدرت مطلقه حزب در کلیه شئون کشوری محسوس است. علاوه بر این، چون کاندیداها باید در همه چیز تابع حزب بوده و بدون چون و چرا منویات آنرا اجرا نمایند ، پر واضح است که کلیه تشکیلات ، در حلقه تصرف و قدرت اولیکارشی معدودی قرار میگیرد که زمام امور را بدست گرفته و بر همه چیز تسلط مطلق دارند .
      بدین قرار ، با اینکه قانون اساسی جدید رسماً آزادی بیان و قلم را تجویز نموده چون بر اساس حزب واحد کمونیست مستقر است لذادر معنی آزادی بیان آزادی گفتار افراد حزب کمونیست است که یک اقلیت محدودی است در برابر توده عظیم ملت روسیه و مردم چاره ای ندارند جز آنچه را که حزب اعلام میدارد ، اجرا نمایند. قبل از ۱۹۳۱ ، قدرت و تسلط حزب مخفیانه صورت میگرفت پس از ۱۹۳۱ سلطه حزب کمونیست صورت قانونی و علنی بخود گرفت هر قانونی پس از تصویب و امضا از طرف رئیس کمیسرهای خلق باید با مضاء منشی کل حزب کمونیست، استالین ، برسد تا بمرحله اجرا در آید. بنابراین قدرت استالین در دستگاه مجریه و مقننه قطعی و بالاترین مرجع مطلق و غیر قابل بحث بود.  کما اینکه در رژیم فاشیست ، تکیه کلام مریدان این بود حق همیشه با دوچه است.
   شریعت کمونیست در رژیم شوروی ــ  حزب کمونیست ، شالوده و بنیان اساسی رژیم شورویست بعبارة اخرى رژیم شوروی بر اصول و شریعتی بنا نهاده شده که همان کمونیسم باشد . این شریعت در بادی امر مارکسیسم بود مارکسیسم بتدریج که اشتراک وسائل مولده ثروت جای خود را به قدرت مطلقه دولت ۳ داد بصورت اطاعت محض و کورکورانه از سیاست دولت در آمد. حزب کمونیست مأمور است که این شریعت را در همه جا و همه وقت پاک و از هر گونه آلودگی منزه و مصون نگاه  دارد.  پس افراد حزب باید دارای اطلاعات اجتماعی دقیق و عمیقی باشند . ۶ تا ۹ سال ممارست لازمست تا در زمره « اوکتوبریست ها در آیند. باید از ۹ تا ۱۴ سال سابقه داشته باشند تا در گروه «پیشقدمان» در آیند و از ۱۴ تا بیست سال سابقه لازمست تا در صفوف « جوانان کمونیست جا بگیرند.
      با همه این احوال آزادی یک فرد کمونیست بمراتب کمتر از کسی است که وابسته به حزب نیست . غرض از این ممارست و دقت در تربیت افراد حزبی این نیست که در پیچ و خم عبارت پردازیهای اجتماعی سردرگم شوند ، بلکه مقصود اینست که افراد با ایمان و معتقد و طرف اطمینان بار آمده، از «شریعت» کمونیستی متابعت کامل نموده و در برابر زمامداران خود مطیع محض باشند . هر فردی از مقررات شریعت و آئین کمونیستی سرپیچی کند ، نه تنها از حزب مطرود میشود بلکه گرفتار همان نکبت و عقوبتی میشود که مطرودین از آئین مسیح، در قرون وسطی میشدند.
      علاوه بر این رژیم کمونیسم پر اساس مادی مطلق بنا شده اما از نظر قدرت مرکزی شباهت تامی به رژیم های «تئوکراتیک دارد که سازمانهای مختلف، با مراعات سلسله مراتب بسیار دقیق و دامنه داری، در تحت اراده مطلق شخص استالین قرار گرفته است.  عین همین سلسله مراتب در رژیم فاشیست و نازیست وجود داشت .  مانند اسرائیل سابق که قضات بنام خدا قدرت فوق العاده و بی چون و چرا بر افراد داشتند.
      نکته دیگر اینست که رژیم شوروی برشانه «کارگران بنا نهاده شد ولی در این مرور کلی ملاحظه شد که در طی چند سال کلاسهای مختلف اجتماعی بوجود آمد از قبیل : مدیران و صاحبان نفوذ و قدرت، کارمندان رسمی ، مدیران و راهنمایان صنایع تجارت و کشاورزی ، کارگران کارخانه ها و غیره، اعضاء مزارع اشتراکی ، کشاورزان و اقلیت محدودی از مالکین خرد، صاحبان حرف که در اطراف کوپراتیوها مجتمع هستند، بالاخره اربابان حرف مستقل و فردی.
      در اوائل انقلاب دستمزد دریافتی از طرف کلیه کارگران مساوی بود ولی این اصل مدتی است متروک شده. بر طبق اصل اولیه «به هر  کس بفراخور کاری که صورت میدهد کارمندان و راهنمایان فرقه که قدرت را در دست دارند چه در سازمانهای کشوری و سیاسی و چه در سازمانهای اقتصادی حقوق و مزایای مهمی دریافت مینمایند. دولت خانه ، وسیله نقلیه و مستخدم در اختیار این طبقه میگذارد . درست است که در رژیم شوروی احدی حق ندارد کسی را بعنوان مستخدم خانه اجیر نماید اما دولت این حق را برای خود محفوظ داشته که خدمتگذارانی را مأمور خدمت طبقه زمامداران بنماید. این طبقه از کارمندان عالی رتبه مافوق کارگران و علیرغم آنها دارای عایدات خوب ، زندگانی راحت و متمکن هستند.
      حق مالکیت وسائل تولیدی و حمل و نقل ، زمین، جنگل،  مجاری میاه معادن خاص دولت است. اما دولت وسائل وما یملک مذکور را به سازمانهای کارگری ، کوپراتیوها و کولخوزها واگذار خصوصی نیز وجود دارد از آن جمله است در هر کولخوز هر کشاورزی مجاز است از خود صاحب مسکن و دواب باشد،  باستثنای اسب.  این مالکیت فردی ، بموجب قانون اساسی ۱۹۳۶ در بعضی مناطق حداکثر به یک هکتار میرسد، قانون اجازه داده است که زارع از زمین که متعلق بدولت است محصول بردارد اما اجیر نمودن دیگری بهر می نماید تا مورد بهره برداری قرار دهند.
      غیر از مالکیت دولت که که نظراً به عنوان مالکیت عموم کارگران است ، حق مالکیت خرد و عنوانی ممنوع است. در رژیم شوروی در ۱۹۳۶ قریب یک میلیون از این قبیل مزارع متعلق به افراد وجود داشت هر فرد شوروی میتواند از صرفه جوئیهای خود اسهام قرضه دولتی ، یا اثاث البیت و حتى خانه خریداری نماید. زیرا گرچه عرصه ملک طلق دولتی است.  اعیانی در تحت شروطی قابل انتقال است . اموال متعلق به یک فرد بنابر قانون میراث قابل انتقال است.
   رژیم کار ــ  در این کشور کار برای همه کس اجباری است. ولی تناسب دستمزد کارگر ساده با آنچه که مدیران سازمانها به عنوان مزایا و جوائز دریافت مینمایند. به نسبت ۱ به ۷ است. این نسبت از ممالک سرمایه داری که از ۱ به هشت تجاوز نمیکند تا اندازه کمتر است. البته با این تفاوت که آزادی کارگران در رژیم کمونیستی بمراتب محدودتر و شروط زندگانی دشوارتر و سطح زندگانی پست تر است تا بعضی ممالک سرمایه داری حق اعتصاب اساساً وجود نداشته ، انتخاب رشته کار با خود کارگر نبوده بلکه در اختیار کار فرما است و هیچ کارگری از محل خدمت خود، بدون اجازه پلیس حق مسافرت ندارد. بعضی از این مقررات تنسیقات سختی را که «کلبر» وزیر با اقتدار لوئی چهاردهم ، در کارخانجات پادشاه وضع نموده بود بخاطر می آورد . علاوه بر این در مزارع ، مالیات مانند قرون گذشته جنساً تأدیه میشود.
      نکته قابل توجه اینست که در بعضی کشورهای غربی که سطح زندگانی کارگر بمراتب بالاتر از سطح زندگانی کارگران شوروی است کارگران تقاضا دارند که صنایع بصورت ملی در آمده و وسائل تولیدی بصورت سوسیالیزم در آید در صورتیکه آمال و آرزوی کارگران شوروی درست بعکس این جریان و طالبند که آزادی بیشتری بآنها داده شده و نظارت دولت در کارخانه ها و غیره تقلیل یابد.
      در مزارع اشتراکی، تقاضای کشاورزان که مکرر مطرح شده مبنی بر این است که حدود مالکیت فردی گسترش یافته، سازمان مزارع به کوپراتیوهای آزاد با حق تقسیم زمینها بین کشاورزان، حق انتقال یا خروج از یک کوپراتیو و دریافت قطعه زمین به عنوان ملک شخصی ، حق انتخاب رئیس کوپراتیو ، حق فروش آزاد محصولات کشاورزی ، حذف مالیات جنسی و دریافت مالیات نقدی بسیاری از این درخواستها شبیه است به آنچه که در قرون گذشته در بعضی از کشورها، رعایایی که در زیر بار انقیاد و فشار ملاکین بزرگ (سرواز) بستوه آمده بودند، مکرر تقاضا می نمودند.
      اما ارباب صنایع بدی و حرفه نیز تقاضا دارند که دولت دست از نظارت در حرفه ها برداشته اجازه سازمانهای آزاد با حق انتخاب رئیس از جانب خود و فروش محصولات خود در بازار آزاد بآنان داده شود. شاید روزی فرارسد که این زمزمه ها بجائی برسد و بابتکارات شخصی و آزادی فردی توجه بیشتری شد تجارت محلی کشاورزی حرف دستی و صنایع کوچک از استقلال بیشتری برخوردار شوند، بعضی قرائن نشان میدهد که چنین تحولی ممکن الحصول است کما اینکه بسبب نکث عایدات و تولیدات «سووخوز»، سازمان کولخوز بوجود آمد.  در ۱۹۳۷ نود و نه درصد سازمانهای کشاورزی، بصورت کولخوز اداره میشد.
      دولت شوروی بصورت یک قدرت اقتصادی بزرگ در آمد ــ  اعمال قدرت و نظارت دقیق دستگاه مدیره در کارخانه ها و بطور عموم تولیدات صنعتی بعکس کشاورزی نتایج مفیدی ببار آورده و در طی سالهای آزمایش تقلیل نیافت. در فهرست ذیل سیر تصاعدی تولیدات صنعتی مشاهده میشود.
 
1913
1923
1929
1937
 
ذغال سنگ
29.1
13.7
41.8
122.6
میلیون تن
نفت
9.2
5.7
13.8
35.5
"
چدن
4.2
0.3
3.3
14.5
"
فولاد
4.2
 
 
16.3
"
ماشین آلات
1.4
 
3.3
27.5
میلیارد روبل
دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی
      این ارقام از نظر اهمیت فقط با ممالک متحده آمریکا در نیمه دوم قرن ۱۹ قابل قیاس است گو اینکه کیفیت تولید در دو کشور بکلی متفاوت است. در آمریکا ترقی تولیدات مرهون ابتکارات شخصی و اصول سرمایه داری است سیل ،کارگران از ممالک اروپا بانجا سرازیر شده هر چه صناعت کشور توسعه می یافت بهمان اندازه بر ثروت مردم افزوده شده سطح عمومی زندگانی طبقه کارگر بالا میرفت بعبارة اخری صنعتی نمودن کشور، در محیط آزاد مایه رونق زندگانی عموم شده در صورتیکه در روسیه منحصراً از کارگران محلی استفاده شد، ابتکار افراد در آن دخالتی نداشته بلکه دولت مستقیماً و منحصراً اقدام نموده و چون فاقد سرمایه لازم بود و نمیخواست از خارج استمداد جوید ، تقریباً به یک نوع کار اجباری توسل جست. نتایج حاصله گرچه رضایت بخش است ولی به قیمت فداکاری و با تحمل مشقات فوق العاده از طرف کارگران و در تحت رژیم قدرت و استبداد دولت تمام شد.
      نفوس کشور در این مدت ترقی قابل توجهی نمود: در ۱۹۱۴ جمعیت روسیه به ۱۳۹ میلیون میرسید از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۶ با وجود تلفات جنگی و کشت و کشتار انقلاب و قحطی و غیره به ۱۴۷ میلیون رسید ولی پس از استقرار رژیم جدید در ۱۹۳۹ به یکصد و هفتاد میلیون ترقی کرد . ساکنین قراء و کشاورزان نیز بهمین نسبت ترقی کرده در فاصله بین ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۶ تقریباً راکد بود یعنی در ظرف ۱۲ سال از ۲۴٫۷ میلیون به ۲۶٫۳ رسید ولی در نتیجه اجرای نقشه های پنج ساله در ۱۹۳۹ به ۵۵٫۹ میلیون یعنی ۳۲٫۸۰/۰ کل نفوس کشور ترقی کرد. در کشور شوروی نیز مانند ممالک متحده آمریکا یکی از نتایج توسعه صنعت ازدیاد جمعیت مراکز بزرگ شهری است.
فهرست جمعیت مراکز بزرگ شهری به میلیون نفر
 
1897
1914
1926
1939
مسکو
1.038
1.760
2.029
4.137
لنینگراد
1.264
2.118
1.690
3.091
کیف
0.247
0.520
0.513
0.846
خارکف
0.174
0.245
0.417
0.833
باکو
0.112
0.232
0.453
0.809
گورکی
0.090
0.111
0.222
0.646
اودسا
0.403
-
0.420
0.604
تاشکند
0.156
0.273
0.323
0.585
تفلیس
0.160
0.307
0.294
0.519
دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی
   اهمیت فوق العاده اهمیت سیبری ــ  سیبری در توسعه صنعتی روسیه شوروی مخصوصی دارد. در ۱۹۲۶ سرزمین وسیع سیبرى تقریباً بشکل قاره خالی از سکنه بود. زیرا در این وسعت بیکران فقط ۱۱ ملیون در بعضی گوشه ها منزوی بودند. در ۱۹۴۰ بیش از سی ملیون در شهرهای بزرگ صنعتی که در مدت کمی بنا شده اند ساکن و در مراکز عظیم صنعتی و معادن روز بروز تراکم جمعیت فعال زیادتر میشود. ایرکوتسک ، تمسک بیش از ۲۰۰ هزار جمعیت دارد در شهرهای ساحل رود امور» جمعیت متراکم و روز بروز بر فعالیتشان اضافه میشود.
      شهر نوو وسیبر لسک دارای ۴۰۰ هزار جمعیت و مرکز تقاطع خطوط آهن و مراکز هوائی است در مرکز صنعتی ماگنتوکرسک ۲۵۰ هزار کارگر متراکم شده اند و از بزرگترین مراکز صنعتی و تولیدی شوروی است نتیجه استخراج معادن جدید نفت در ساخالین و حوضه ولگا و اورال تصفیه خانه های بزرگ بسرعت دائر و در اندک زمانی میزان استخراج نفت به ۵ ملیون تن رسیده است. تعداد کوره های مرتفعه از ۴۷ به ۷۰ دستگاه رسیده و تولیدات فولاد از ۴٫۷ به ۱۸٫۵ ملیون تن رسیده است. خط آهن جدیدی بموازات خط ماوراء سیبرى احداث و به اقیانوس کبیر اتصال یافته جنگلهای عظیم مورد بهره برداری قرار گرفته.
      خطوط بحری داخلی و هواپیمائی ازدیاد یافته، زمینهای حاصل خیز واقع بین دریاچه بایکال و اورال بهره برداری آغاز شده و به طرف شرق توسعه مییابد گرچه سرمای شدیدی در این نواحی حکمفرما است ولی حرارت تابستانی آن برای زراعت برنج مساعد است. در این اراضی وسیع و مستعد در این زمان ۲،۷۰۰،۰۰۰ جمعیت متوطن ده و بسرعت رو به ترقی است. از تنگه  برنگ که مرکز دریائی مهمی شده تا نیکولا یونک تمام ساحل شرقی سیبری مجهز و مسلح شده مراکز دریائی و تحت البحری بزرگ احداث گردیده از یک طرف به راه آهن ما وراء سیبری متصل و از طرف دیگر برای حمله به ژاپن مسلح شده است.
      روسیه شوروی نه تنها خود را مجهز برای حمله به ژاپن مینماید بلکه در تعقیب سیاست امپریالیستی تزارها ، راه نفوذ و پیشروی بسوی آسیای شرقی و مرکزی را هموار مینماید. مغولستان خارجی از همان آغاز انقلاب در تحت حمایت دولت شوروی قرار گرفته و ۱۵۰۰۰۰۰ سرباز روس در آن متمرکز هستند. روسها این کشور را مبدء حمله و نفوذ خود بطرف چین و مغولستان داخلی قرار دادند شعبه دیگری از خط آهن در سال ۱۳۲۹ تکمیل وبطرف «سین کیانک» امتداد یافته از «اورومجو بطرف تورفان و لانچئو واقع در ساحل رود زرد متصل مینماید این مراکز مهم و قدیمی تجاری برای تسلط به چین حائز اهمیت فراوان است.
      باری اقدامات دامنه دار و مؤثر شورویها در آباد کردن سیبری علاوه بر اهمیت اقتصادی و تولیدات صنعتی از نظر سیاسی بمنظور نفوذ در منطقه آسیا حائز اهمیت فراوان است. از ۱۹۰۵ پس از پایان جنگ روس و ژاپن و شکست روسیه ، انظار ملل آسیا بسوی ژاپن متوجه شد. اولیای شوروی با توسعه روز افزون تولیدات صنعتی و کشاورزی و استقرار نقاط سوق الجیشی مهم و احداث خطوط ارتباطی بدون کمک ملل غربی توانسته اند اولا موقعیت خود را در برابر ژاپنیها و چینیها محکم نموده و ثانیاً در انظار ملل آسیائی فعالیت خلاقه رژیم جدید را نشان داده و این نکته در بسط و توسعه آمال و نظرات سیاسی روسها در چین و آسیای جنوب شرقی و هند بسیار مؤثر شده است.
   توسعه تعلیمات و معارف ــ  توسعه بزرگ و دامنه دار اقتصادی روسیه شوروی در تحت قیمومیت و نظارت دولت بدون تشکیل طبقه جدیدی مرکب از مدیران و تکنیسینها و سایر مربیان که از مدارس و مراکز تربیتی مختلف که در تحت رژیم جدید تأسیس و توسعه یافته، غیر عملی بود. در ۱۸۹۷ عده ساکنین روسیه که کمتر از ۵۰ سال داشتند و سواد خواندن و نوشتن نداشتند به ۷۵ درصد جمعیت بالغ میشد. با کوشش فوق العاده که شورویها پس از انقلاب در با سواد ساختن عامه نمودند، در ۱۹۲۶ ۵۶٫۶ درصد مردم سواد خواندن و نوشتن را فرا گرفته و این تناسب در ۱۹۳۹ به ۱ر ۸۹ درصد رسید.
      حال آنکه انقلاب برای اینکه در سرتاسر روسیه بسط یابد طبقه نجبا ، روحانیون، تکنیسینها بورژوازی تعلیم یا فعه بعبارة اخرى کلیه طبقاتی که تعلیم و تربیت مغرب زمینی دیده و در حدود ۱۵ درصد کل جمعیت بود بوسائل مختلف از قبیل قتل عام ها تبعیدهای دسته جمعی اعزام به اردوگاههای کار اجباری و غیره از بین برده و اکثریت قاطع طبقه تعلیم یافته را از هر گونه فعالیت حیاتی دور کردند. هیچ انقلابی مانند انقلاب اجتماعی که در تحت القائات کارل مارکس روسیه شوروی را فرا گرفت باین شدت و وسعت طبقات مختلف را دگرگون نساخت.
      دولت برای تعلیم اصول فنی کامل و جدید از هزاران مهندسین و معلمین ملل مختلف استمداد جست و صدها هزار محصلین و جوانان را بسوی مدارس جدید التاسیس اعزام داشت تا در زیر دست معلمین تربیت شوند و یک هسته اصلی تعلیم و تربیت یافته ، بروش مرام کمونیستی ، در کوتاهترین فرصت بوجود آید . این یک کار خارق العاده و بزرگی بود . در ظرف بیست سال ، شوروی توانست آنچه دانستنی است از معلمین و مدرسین خارجی فرا گرفته و خود را بی نیاز از کمک مهندسین و تکنیسین های خارجی بداند .
      البته یک چنین برنامه سریع تعلیم و تربیت نمی توانست بر اساس رشد و ترقی تدریجی افکار علمی وفنی مستقر باشد، بلکه یک عده متخصصین آزموده در هر رشته فراهم شد،  که در تحت رهبری دولت احتیاجات فنی و صنعتی را مرتفع ساختند . زیرا در روسیه شوروی هدف اصلی از تعلیم و تربیت، رشد عقلانی و فکری افراد نیست ، بلکه غرض اینستکه به جامعه دسته های تخصصی و کارگران آزموده حرفه تسلیم نماید که کار مشخص و مأموریت معینی را انجام دهند . فرد در دستگاه اجتماع مستحیل است. کما اینکه پس از پایان جنگ دوم جهانی عده فراوانی از مهندسین و متخصصین رشته های فیزیک اتمی وموشک و غیره را در مراکز علمی و لابراتوارهای مجهز استخدام نموده با پشت کار و کوشش فراوان، در رشته های جدید به حریفان خود رسیدند.
       اساس برنامه تعلیم و تربیت شوروی این نیست که در نهاد افراد روش فکر کردن بطور آزاد و در هر رشته که استعداد دارند تقویت نمایند، بلکه بعکس مدار کار بر اینست که جامعه، یک منطق ، یک طرز فکر یک روش فکری و روحی و تربیتی و بالاخره یک ایدئولوژی که شریعت اجتماعی کمونیستی است دارا بوده، آنچه را جامعه می طلبد بخواهند و در آنچه که جامعه انتظار دارد بکوشند . شخصیت فردی در وحدت اجتماعی مستحیل است در این استنباط اجتماعی افراد در واقع بمنزله مصالح و افزار کاری هستند که برای ساختمان اجتماع بدرد میخورد و ضروری است.
       تساوی در این قسمت یعنی ایدئولوژی اجتماعی بمراتب بیشتر از تساوی ساختمان اقتصادی و اجتماعی ملحوظ و مراعات شده است. بزرگترین جنایت یک مرد متفکر در رژیم شوروی ، اینست که در مداری غیر از آنچه که اجتماع خط مشی خود قرار داده است ، فکر کند و چیزی ابداع نماید بعینه دوران تعصب مذهبی قرون وسطی که سازمان انگیزیسیون ، هر متفکری که بر خلاف شریعت فکر میکرد یا مطلبی اظهار میکرد داغ باطله با و چسبانده بدیار عدم رهسپارش می کردند. رژیم کمونیست همان روش را پیش گرفته ، هر کس که بر خلاف ایدئولوژی اجتماع قدمی فراتر نهد از حلقه اجتماع کمونیستی مطرود میشود .
      پس بنای کار برنامه تعلیم و تربیت رژیم شوروی نیز بر اساس قدرت دولت مستقر است. گرچه از بعضی انتقادات حرفه جلوگیری نمی شود ولی انتقادات باید در حدود معین و غیر قابل تجاوزی باشد تربیت فکری افراد، در این رژیم مانند تمام رژیم های دیکتاتوری، بعکس آنچه که در معارف مغرب زمین، در طی قرون متمادی رشد و توسعه یافت، در قلمر و مخصوصی است و محدود به حدود معینی گردیده است.
      با توجه به این اصول و در صورتی که آمار دولتی را صحیح بدانیم بسط و توسعه تعلیمات متوسطه و عالی در روسیه شوروی ، از تمام کشورهای عالم سریع تر و دامنه دارتر است و این امر قهری است زیرا در ممالک مغرب زمین، قرنهای متمادی طول کشید تا قومی ، بر روی تجربیات فردی و کشمکشهای گوناگون صاحب معرفت اصیل و محکمی شود . در صورتیکه تعلیم و تربیت فنی و قهری در رژیم های دیکتاتوری منتهى و محدود میشود بایجاد یک کارخانه یا ساختمان یک سرى ماشینها. در واقع فن» را میتوان بدون تهیه مقدمات عمیق فکری در زمان کوتاهی آماده کرد بخصوص که نقشه ها و نمونه های فراوان ، از هر رشته حاضر و آماده است فقط اراده مدیر و وسائل کار لازمست که با جهدو پشت کار از نمونه ها و نقشه ها اقتباساتی ،نموده نمونه های جدید بسازند و مورد استفاده قرار دهند.
      بر طبق آمار در ۱۹۳۹ بین مردانی که بیش از ۵۰ سال داشته اند، ۶۸۷٬۰۰۰ نفر ، یعنی در حدود ار ۳ درصد کل نفوس شوروی، تحصیلات متوسطه و عالی دیده بودند. عده مردانی که بسن ۴۰ تا ۴۹ رسیده و تحصیلات متوسطه و عالی را دیده اند ۱٬۰۶۴۰۰۰۰ نفر یعنی ۷ درصد جمعیت کشور و تعداد جوانان از ۳۰ تا ۳۹ به ۶۳۸،۰۰۰، ۲ نفر یعنی ۱۰٫۴ درصد و عده جوانان از ۲۰ تاسن ۲۹ سالگی ۹٬۸۶۶٬۰۰۰ نفر یعنی ۳۲٫۲ درصد در مدارس متوسطه و عالی درس خوانده اند که از این عده نیمی زن و دختر ۴،۵۴۳,۰۰۰ ( در برابر ۵،۳۲۳۰۰۰۰ مرد ، بوده اند.
      آنچه که مسلم است اینست که در طی چند سال ، رژیم شوروی یک طبقه تحصیل کرده و دانا ، در حدود برنامه اجتماعی خود تهیه کرده است. این طبقه گواینکه فاقد تربیت عمومی (کولتور ژنرال) بمانند طبقه تحصیل کرده بعضی ممالک غربی باشند برای اداره و انجام وظیفه حرفه وفنی که بسط و توسعه صنعتی کردن کشور ایجاب میکند بسیار مفید واقع شده و استفاده شایانی از وجودشان برده اند. دنیای جدیدی از حدود دریای بالتیک تا سواحل اقیانوس کبیر در اندک مدتی بوجود آمده که بکلی با روش و مدار اجتماعی مغرب زمین متفاوت ، اصول نوین ابداع نموده اند که بعکس مدنیت مغرب زمین ، فرد را فدای جامعه و تربیت فردی را در محور تربیت اجتماعی مستحیل نموده است و شالوده یک سازمان متکی بر قدرت مطلقه بوجود آمده که در تاریخ نظیر ندارد
   ادب و هنر در برابر انقلاب ــ  شریعت انقلابی بطور کلی بر ادب و هنر و علم مسلط شده از ۱۹۱۸ « آکادمی کمونیست تأسیس شد تا بر همه رشته های ادبی علمی و هنری نظارت نموده و در خدمت رژیم در آورد.
      ادبیات روس ، قبل از جنگ و انقلاب در تحت نفوذ مفاهیم متضاد قرار گرفته بود جنبشهای اجتماعی بقلم «گورکی» کارگر ساده که عمری در سرگردانی و جهالت بسر برده بود در تحت القائات سوسیالیستی بقلم آتشین و با لحنی خشن و واقعی، ولی جذاب و پر حرارت ، تشریح و تعریف شده و اثرات دامنه دار و مهمی در اذهان و قلوب مردم داشت تألیفاتش به چندین زبان ترجمه شد. نویسنده دیگری بنام «روز انف» که شهرتش بمراتب از گورکی کمتر و در خارجه شناخته نشده ، بازبان عامیانه و استعمال عبارات خشن و مستهجن تألیفاتی منتشر نمود.
      ولی شعرا، از ۱۹۰۵ ، بدون توجه به جنبشهای اجتماعی و حتی در جهه عکس آن ، در تحت تأثیر شعرای فرانسوی و بلژیکی از قبیل بودلر»، «ورلن»، «ماترلینک» و «امیل ورهارن» به سرودن اشعار که در ادبیات به عنوان سمبولیسم» مشهور و در آن با گوشه و کنایه تظاهرات و معماهای مستور و پیچیده روح را بیان می نمایند، پرداختند که بریوسف فرد مبرز آن محسوب و اشعارش دارای ارزش ادبی واقعی است.
      بزرگترین شاعر سمبولیست روسی الکساندر بلوک» است که در ۱۹۱۷ با نشاط و وجد فراوانی، انقلاب را در «دوازده نغمه» سروده است . اما پس از خاتمه انقلاب در ۱۹۲۱ دریاس و نا کامی بمرد. سایر شعرای غنائی روسی در این دوره ، انقلاب را با لحن پر از شوق و شعف سروده اند ولی پس از اندک زمان چون مواجه با واقعیات آن شدند ، گرفتار یاس و حرمان گردیدند از جمله «بلی» سراینده قصائد پرشور، «سن پطرز بورگ» و «مسکو» ، «مایاکوفسکی» سراینده رسمی رژیم و «اسنین» که انقلاب را مسیح و موعودی خواند که دنیا در زیر بال و پرش در سعادت و رفاه محض قرار خواهد گرفت ولی همگی وقتی بال و پر انقلاب گسترش یافت گرفتار ناامیدی و پشیمانی شده مایاکوفسکی و اسنین خودکشی کردند. دو دختر کارل مارکس نیز گرفتار همین عاقبت شوم شدند افکار پدر قلوبشان را از بهجت و نشاط مالا کلامی مملو ساخته بود ولی چون با حقیقت مواجه شدند، هر دو خودکشی نمودند.
      نشرات انقلابی بغایت مفصل و دامنه دار است. از ۱۹۲۱ کلیه نویسندگان به تفصیل به شرح و بسط انقلاب پرداختند که در همگی یک نوع تعبد و دستور و تصنع و ساختگی احساس میشود از قبیل رمانهای گورکی اهلنبرگ و غیره.  در سال ۱۹۲۴ مکتب سمبولیست بکلی متروک و نویسندگان از جمله زامیاتین» مبلغ کولکتیویسم مطلق و «کلادکوو» در کتاب «مسمان» انقلاب صنعتی را بتفصیل تشریح نمود.
      «فدین» مدافع انقلاب اجتماعی پیل نیاک ۳ در کتاب «ولگا که به دریای خزر سرازیر است نقشه های پنج ساله را تشریح و در اطراف آن قلمفرسائی نمود رمیزوف در رأس یک عده نویسندگان جوان ، در انشاء پر پیچ و خم و پر از اشارات و کنایات شدید اللحنی در کتاب « سه خانواده » در انقلاب داد سخن داده «لئونوف مرید «داستایوسکی تقریباً یگانه نویسنده است که از فقدان عواطف و ترحم ندبه میکند.
      غیر از زمانهای «گورکی» اثر قابل توجه ، دوران اخیر ، کتابی است که فدین بنام ربودن اروپا در ۱۹۳۴ تألیف نموده و در ایامی که رژیم ، تشنجات انقلابی را رها میکرد تا موقعیت خود را مستحکم نماید ، از سنن قدیمی ادیبات روسی و حتی مغرب زمین الهام گرفته است. و باز «پاسترناک در کتاب راههای هوائی از آثار معدودی است که تماس اجباری با واقعیات اجتماعی نگرفته ، از سرودن مزایا و مناقب انقلاب برکنار مانده است.
      بطور خلاصه ادبیات دوران انقلاب که ذائقه و شهد شعری از الهامات معنوی را دور انداخته تایک سلسله تعبدات و دستورات حزبی و اجتماعی را تفسیر و تشریح نماید، پس از مدتی رفته رفته بسوی سنن قدیمی ادبیات روسی متمایل میشود. این ایام مقارن زمانی است که « استالین » در صدد برقرار کردن افتخارات سابق بر آمده، ایوان مخوف و پطر کبیر» را از نوابغ و قهرمانان اعلام داشته و کتب تاریخی که گذشته روسیه را منحصراً از نظر تبلیغات کمونیستی تفسیر و توجیه مینمایند محکوم و دستور جمع آوری و اعدامشان را صادر میکرد.
      پر واضح است در محیطی که شریعت مخصوص اجتماعی در کمال قدرت بر همه چیز مسلط است و شخصیت انفرادی در کلیت اجتماع مستحیل ، ادبیات که اصولا تراوشات قریحه و استعداد فردی است، وقتی از آزادی محروم و یا مجبوراً در محیط دستوری و محدودی باید نشر یافته و بمحض اندک تخطى و تجاوز از حدود مقرره مورد مؤاخذه و مجازات قرار گیرد، نباید انتظار داشت ، تألیفات بزرگی بوجود آید. البته در این قبیل محیطها نوشته های عامیانه ، فولکلور ، رقص ، موسیقی و این قبیل ابداعات می تواند رونق و توسعه کافی بیابد.
      بخصوص که در موسیقی و رقص روس هیچگاه جنبه عامیانه و فولکلور از بین نرفته و همیشه رقص و آواز و موسیقی روس صفت عامیانه خود را حفظ کرده است. گر چه در سالهای اخیر ، قطعات تاتر بزرگی نوشته و بازی نشده . در عوض رقص ترقی کرده و باله مسکو در دنیا شهرت فراوانی دارد. در صنعت سینما باستثنای آنچه که جنبه تبلیغاتی دارد و خالی از ارزش هنری است بعضی فیلم های پر ارزش تهیه نموده اند. موسیقی دانهای بزرگ روس نیز در خارج از کشور ترنمات پر شوری ابداع کرده اند . از جمله استرا وینسکی و پروکیف ، پروکیف وقتی وارد روسیه شد از طرف مأمورین سانسور در تحت مراقبت شدید قرار گرفت و از آن به بعد دیگر اثر جالبی نسروده است.
      بالاخره نکته جالبی که نباید در تحسین از زمامداران انقلاب و قاطبه مردم فروگذار کرد اینست که در عین تشنجات سخت انقلابی به حفظ و نگهداری آثار هنری و یادگارهای دوران گذشته کوشیده بخلاف تعصب خشک و مذموم که در بعضی انقلابها دیده میشود، آثار قدیمی را به عنوان اینکه تظاهراتی است از یک ایدآل و یادگاری از دوران خاموشی گذشته از بین نبردند همه جا همه را محفوظ و از دست تطاول یغماگران مصون نگه داشتند گو اینکه عامه مردم بسبب فقدان معلومات وسیع تاریخی و کولتور عمومی پی به اهمیت آنها نمی برند.
      زمامداران شوروی، در مقابل یادگارهای گذشته آثار جدیدی ایجاد نمودند که فاقد ابتکار و بسبک معماری و فن جدید بنا نهاده شده است. در این آثار جدید از قبیل دانشگاه بزرگ مسکو، عمارت وزارت امور خارجه ، متروی مسکو و غیره خواسته اند عظمت و ابهت رژیم را برخ مردم بکشند و مردم کوچه و بازار از آن تحسین نمایند.
دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی مانند همه کشورهای دارای عقیده بود در واقع هر جا که عقیده و فرقه خاص حکومت کند دیکتاتوری میشود
تصویر کشتیEVER ACE   طول 400 متر 24000 کانتینر 236000 تن،  عکس شماره 7433.
      سرمایه داری جهانی ملت هایی میخواهد،  که توانایی تولید مواد اولیه کانی و دانشی و نیز پول داشته باشند،  تا بتوانند کالاهای آنها را بخرند.  دیگر در ادامه این قرن ملتهای بدون معدن و دانش و پول نمیخواهند،  درک درست این موضوع آینده ایران را نیز میسازد.
 منبع:  وبلاگ نمای تاریخ
 ...............
   @:  دیکتاتوری کمونیسم, کمونیسم روسیه, روسیه شوروی, انهدام رژیم, رژیم سابق, رژیم روسیه, مرگ لنین, بحران رژیم, کار استالین, حزب کمونیست, شریعت کمونیست, رژیم شوروی.
   #:  #روسیه_شوروی.
............
دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوی ارگ ایران بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را مییابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت منبع مورد نظر نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.
کلیک کنید:  دیکتاتوری کمونیسم در روسیه شوروی
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد