چند مطلب جالب 154
محیط زیست ایران
محیط
زیست ایران در خطر جدی و واقعی است، شرایط سرمایش و گرمایش زمین، خشکسالی نوار بیابانی جهان که ایران در مرکز آن
است، و غیره. یکی از این مهم های محیط زیست ایران، غیر از قطع بی رویه و فراوان جنگل های شمال
کشور، خشک شدن جنگل های زاگرس است. ملت هوشیار و پیگیر باشید، میلیون
درخت بلوط در زاگرس خشک شد، خداکرم جلالی،
رئیس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری ایران گفت بیش از ۱۲ میلیون اصله درخت
بلوط در جنگل های زاگرس استان کهگیلویه و بویر احمد در اثر حمله حشره چوبخوار خشک
شد.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، آقای جلالی
روز پنجشنبه گفت بیماری حشره چوبخوار به جنگل های استان فارس، چهارمحال بختیاری،
لرستان، ایلام، کرمانشاه و کهگیلویه و بویر احمد سرایت کرده است. او
گفت ۱۳۰ هزار هکتار از جنگل های این استان ها به دلیل حشره چوبخوار نابود شده، و یک میلیون و ۱۳۰ هزار هکتار از اراضی جنگلی
این استان ها نیز به آن مبتلا شده اند.
به گفته خداکرم جلالی، بازسازی جنگل های تخریب شده بر اساس مصوبه دولت
از سال گذشته آغاز شده است، و بر اساس آن
درخت های آسیب دیده قطع، و به جای آنها
گونه های مقاوم بلوط و بنه کشت می شود.
عکس چند درخت خشک شده جنگل های زاگرس استان کهگیلویه و بویر احمد عکس شماره 7692.
مهم: مسئله تغییر آب و هوا جدی است، باید درباره آن گفته و نوشته شود، علت های آن تغییرات دوره ای آب و هوای زمین، بعلاوه دست اندازی بشر به طبیعت بویژه از ابتدای قرن 20 می باشد. ابتدا باید هرچه سریعتر قطع بی رویه درختان جنگل ها متوقف شود، بویژه جنگل های شمال کشور ایران. سپس تدابیر لازم برای مشکل خشکسالی کمربند بیابانی کره زمین، که از مراکش تا افغانستان و مغولستان است، و ایران در مرکز آن قرار دارد، انجام شود. بویژه در ایران که تقریباً هم اکنون بیش از 50 درصد مواد غذایی وارد می شود. اگر طرح و برنامه برای مقابله با این موضوع در کشور نداشته باشیم، که نداشته و نداریم، مشکلات خطرناک در پیش رو خواهد بود.
آلودگی دریای خزر بدون شرح
عکس کاریکاتور از آلودگی دریای خزر، عکس شماره 7204.
دروغ گویی های جدید استعماری
در ادامه ترفند های استعمار و امپریالیسم مطلب زیر نوشته شده است:
در جریان حمله نیرو های ویت کنگ به پایگاه نظامیان آمریکایی در ویتنام، یک ویت کنگ دستگیر شد و ژنرال "نگوک لو آن" با اسلحه کمری خود و با شلیک بر سر ویت کونگ نگون بخت تاریخ را تغییر داد. انتشار این عکس که توسط عکاس آمریکایی "ادی آدامز" گرفته شده بود فشار مخالفان جنگ را بر دولت مردان آمریکایی بیشتر کرد، و در نهایت جنگ ویتنام پایان یافت.
ادی آدامز با این عکس و چندین عکس تکان دهنده دیگر از جنگ ویتنام به قله شهرت رسید و این بار خود او و نه عکس هایش مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. او در باره عکس خود اعلام کرد، در آن لحظه ابتدا ژنرال "لو آن" ویت کنگ را کشت، و بعد من با دوربین ژنرال را کشتم. این داستان تا سالها به همین شکل ماند تا آدامز در یک اعتراف تکان دهنده اعلام کرد در آن لحظه سه نفر مردن، ویت کنگ، ژنرال "لو آن" و من، علت مردن من هم اینست که من به بینندگان نگفتم که آن ویت کنگ باعث کشته شدن پنج نفر شده بود.
عکس شلیک مرگ نوکر امپریالیسم به یک کشاورز بیچاره، عکس شماره 4327.
این اعتراف موجب پیدایش نظریه ای در عکاسی شد و آن هم اینست که عکاسی همه واقعیت نیست و تنها بخش از آن است. در واقع ما بخش از واقعیت را دریافت می کنیم که در درون عکس هست و بخش عمده ای از واقعیت را اصلآ نمی بینیم که بتوانیم درباره آن قضاوت کنیم. ادی آدامز بخاطر اینکه نتوانسته بود همه واقعیت را در عکسش بگنجاند و و با انتقال بخشی از واقعیت به چهره و حیثیت ژنرال لطمه وارد کرده بود از او و خانواده ژنرال عذر خواهی کرد و کار به آنجا رسید که بعد از مرگ ژنرال او را قهرمان خواند. و حالا ما باید بعد از گذشت سال ها در مورد این چهار نفر، 1- ویت کنگ 2- ژنرال 3- ادی آدامز 4- واقعیت، قضاوت کنیم و قضاوت کردن مشکل ترین کار دنیاست.
نظر انوش راوید: متن فوق از ترفند های امپریالیسم برای دروغ گفتن و تغییر در واقعیت هاست، ویت کنگ بیچاره کسی را نکشته بود، بلکه در ادامه جنایات امپریالیسم در ویتنام و کشته و معلول شدن ده ها میلیون نفر، حال دارند برای خودشان آبرویی دست و پا می کنند، به هیچ عنوان با دروغ و دونگ نمی توانند به آبرو برسند.
فراخوان از اساتید تاریخ
از ابتدای پیدایش استعمار، استعمارگران با انواع ترفندها سعی در نگهداری مردم و سرزمین های اشغالی داشتند، یکی از مهمترین این ترفندها دروغ گفتن و نوشتن در تاریخ و سرنوشت کشورها و ملتها بوده و می باشد. امروزه با وجود تکنولوژی های جدید منجمله اینترنت، مردم می توانند با آزادی بگویند و بنویسند، و درباره تاریخ و سرنوشت ها بدرستی تحقیق کنند و بدانند.
در این میان وظیفه اساتید دانشگاه است، که با قدرت دانش جدید، و بدور از آموخته های استعماری، وارد کارزار نوین تاریخ نویسی و سرنوشت سازی شوند، و ثابت کنند که ایرانی می تواند و می تواند، و باید خود درباره تاریخ کشورش تحقیق و تحلیل های مستقل نماید و دروغها را دور بریزد، و با شکوه تاریخی ایران ثابت کند، که دیگر دشمنان تاریخی ایران، نمی توانند با انواع ترفند هر آنچه می خواهند بگویند و بنویسند، و تاریخ و سرنوشت سازی کنند.
عزیزان اساتید تاریخ و تاریخ اجتماعی، بیایید وارد کارزار تاریخ و سرنوشت شوید، و با مطالعه این تارنما، نظرات سازنده و مفید بگویید و بنویسید، نظراتی که شامل دانش شما از تاریخ و تاریخ اجتماعی است بگویید، مطالب مطرح شده در این وب را نقد و بررسی کنید، و با حفظ محیط دمکرات، موافقت و مخالفت خود را با موضوعات نوشته شده، مشروح بگویید و بنویسید. کوتاهی از این موضوع پیامد های بدی را در پی خواهد داشت، زیرا دشمنان تاریخ ایران و کشور ایران بیکار ننشسته اند، آنها دارند برای سرنوشت جدید برنامه ریزی و اجرا می کنند.
مهم: کوتاهی از این مهم و عدم توجه به این فراخوان، عواقب بدی خواهد داشت، و شما در مقابل آیندگان مسئول خواهید بود. در هر صورت ما در این تارنما با کمک و یاری بسیاری از جوانان باهوش و فهمیده ایران، کار خودمان را بخوبی پیش می بریم، و جاماندگان همیشه جا خواهند ماند.
عکس تصویر اساتید و دانشمندان تاریخ ایران، عکس شماره 2977.
مغول ایرانی یا مغولستانی
یک PDF بنام "واکنش برخی شاعران و ادیبان در برابر مغولان" برایم رسید، قبلاً مطالعه آنرا کرده بودم، و دنبالش می گشتم. موضوعی را یکبار دیگر تکرار کنم، می دانید مشکل من با ملت ایران چیست، بسیاری سطحی نگرند، مشکل من با نویسندگان قدیمی نیست، آنها درباره مغول درست نوشته اند، هیچ کدام ذکر نکردند که مغول از صحرای مغولستان است، و چنگیز از شمال کشور چین کنونی بوده است، این سطحی نگری امروزی ایرانیان است، که حاصل تلاش سیستم آموزشی استعماری در 70 سال گذشته می باشد، و باعث شده براحتی اغفال ترفند های استعماری شوند، منجمله مغولان ایرانی اهل دامغان را مانند اسکندر و تیمور و.. غریبه گویند، و چین یعنی کاشان را بکشور چین ببرند، و...، و در ادامه همان ترفند با تنفر دروغ گو شوند.
من و پدرم و بیشتر از ما پدر بزرگم، در بیست سی سال گذشته، بیشتر آن کتاب های تاریخی را بدنبال سر نخ اینکه آیا مغولان از کشور مغولستان بودند خوانده ایم، و هیچ ندیدیم که خارجی باشند، بلکه ایرانی و از بازماندگان ساسانیان بودند، که به انتقام اغفال و انهدام ساسانیان بغداد را گرفتند، و سپس در ادامه تاریخ اجتماعی با ورود آن اندیشه و زندگی جدید در ساختار تاریخی اجتماع ایران، نوفئودالی ظاهر شد، که خود بخود تغییرات در سیستم دینی سازمان قبیله ای سابق پدید آمد، و مذهب جدید در ایران شکل گرفت، ادامه در مقالات وبلاگ است.
نام های چین، هند، مغول، تبت و ژاپن و... همگی در ابتدای تاریخ در هزاره های اول تا سوم خورشیدی ایرانی در ایران بودند، و سپس در پایان سرمایش زمین و مهاجرت از ایران توسط مردم به آن سرزمین ها برده شده اند، یعنی مهاجران نام سرزمین اجدادی خودشان را در آن سرزمینها جدید گذاشته اند، این نام گذاریها بنا به مختصات جغرافیایی خاص چیده شده و اتفاقی نبوده است، در این باره بحث هایی با بانو پرنیان حامد در وبلاگ گفتمان تاریخ داشته ایم.
البته نام مغول کشور مغولستانی نیز بر گرفته از نام همان مغ لی های مغ دونی های ایرانی است، در کشفیات جدید در کشور مغولستان چند مغ دونی یا همان مقدونی کشف شده است، بزودی درباره آنها می نویسم.
در دروغ حمله مغول به ایران نوشته ام منظور از مغول ستان، استان سمنان و دامغان کنونی ایران بوده است، این را من نمی گویم، زبان مردم پیر روستایی دامغان می گوید، ریشه یابی نام دامغان می گوید، پیرمرد روستایی دامغانی، مردم دامغان را از نسل ساسانیان می دانست، او دامغان را دممغون می گفت.
دممغون = دم = دام = تکیه + مغون = مغان = مغ ها.
دامغان = تکیه مغها، شهر مغها.
بمنظور ریشه یابی نام و تاریخ دامغان و بنای تاریخانه دامغان، ده ها وب را بازدید کردم، انگار مغز و دانش همه ایرانیها از روی یکدیگر کپی شده است، و هیچ کدام توانایی آنرا ندارند نگاهی به اطراف و زبان و داستان های خانوادگی خودشان بیاندازند، و همه یک مطلب اشتباه را کپی پیس کرده بودند.
تاریخانه = تا = مضاعف، بزرگ + ری = رای = راه و خدای خورشید + خانه.
تاریخانه = خانه بزرگ خدای خورشید
همان بی سواد هایی که این واژه اصیل ایرانی را ترکیب فارسی و ترکی مغولی از مغولستان آمده گفته اند، همانها مغ های ایرانی را نیز مغول و خونخوار کشور مغولستان معرفی کرده اند، و همانها بی سند و مدرک کلی داستان و پرت و پلا گفته و نوشته اند، یک سند واقعی بمنظور پرت و پلاهایشان ندارند.
اگر می خواهید از تاریخ کشورتان از اجدادتان بدرستی بدانید، اول باید شستشوی مغزی و دروغ های سیستم آموزشی وامانده قرن گذشته را از مغزتان خارج کنید. در ذهن ها جا افتاده که مغول های ایران قیافه ای منگولی دارند، و از کشور مغولستان آمده و خونخوار و آدمکش بودند، که این غیر ممکن است و در دروغ حمله مغول آنرا کاملاً رد کرده ام، دروغها را از مغزتان خارج کنید، تا بتوانید واقعیت ها را درک کنید. مغول همان مغ های ایرانی بودند با قیافه زیبا و دوست داشتنی ایرانی، نه خونخوار بودند نه آدمکش بلکه آنها با مکتب آمدند، و از همه ایران به آنها پیوستند.
داشتن یا نداشتن اسب در جایی ملاک نیست، مردم از همه ایران با آنها همراه شدند، و یکی از مهمترین گذر های تاریخی ایران بوجود آمد، سپس بعد از این حرکت ساختار تاریخی اجتماع ایران از سازمان قبیله ای دینی به فئودالی اولیه تغییر کرد. درضمن دامغان هم مانند بقیه ایران اسب های پرورشی و نظامی داشته است، حتی در زمان رضا شاه یک هنگ سواره نظام قاجاری را به نیروی مکانیزه تبدیل کردند، هرچند که هزار جریب دامغان مرکز اسب است، حتی در روستا هایی مانند فیروز آباد دامغان مراسم تاریخی دینی را با اسب اجرا می کنند، بهانه از این بزرگتر نداشتید.
مغ های تاریخانه دامغان، از همه ایران بودند نه تنها از شهر دممغون، مغول های حمله کننده به اروپا مربوط به دوره های بعد و خانات ایرانی بودند، بزودی درباره آنها و پیروزی هایشان که باید باعث افتخار ایرانی باشد می نویسم. چقدر بدبختی است، که دست آورد های تاریخی ایران را بنام مردم کم جمعیت و کم اهمیت بیابان های کشور های مغولستان و عربستان گفته و نوشته اند، و مغز های بدون تحلیل و درک کپی پیسی، آنها را باور داشته و توانایی و قدرت تاریخی ایرانی را نمی بینند، که هیچ، بلکه براحتی واگذار می کنند. اگر این وضع همچنان ادامه پیدا کند، بسیار بد است.
عکس مسجد بزرگ تاریخی تاریخانه شهر دامغان، عکس شماره 7694.
گاو بازی های باستانی
عکس جنگ گاو های نر، که در استان گیلان به ورزا وار گیلان معروف است، عکس شماره 7695 . سی دی این جنگ را تهیه کنید، بویژه در استان گیلان بنام "ورزا وار گیلان"، و درباره این جنگ گاوها نظر بدهید، از نظر من گاو حیوانی است که از ابتدای تمدن بشر در خدمت انسان بوده است، یا حتی به نوعی در تکامل تمدن نقش داشته است، و نباید با آن چنین رفتار کرد.
ــ ورزا = گاو نر + وار = جنگ = War = که از زبان تمدن جی به اروپا رفته است.
ایرانی و عرب در صدر اسلام
در ادامه افشای دروغ حمله اعراب به ایران، و سکه و اسناد موجود بر عدم این حمله، برای بسیاری این پرسش پیش آمده که حاکمان و سران دو سده اول اسلامی ایران ایرانی بودند یا عرب. البته بعضی موضوعات تاریخی بدلیل همسویی و هم ریشه ای و ادغام در دین، برتری دینی پیدا کرده اند، و بهتر است از روحانیون عزیز دینها و مذاهب مختلف پرسیده شوند. اما در رابطه با اینکه خلفای صدر اسلام، عرب یا ایرانی بودند یا نه، ابتدا باید مرز جغرافیایی انسانی را مشخص کرد، بدین منظور باید تعریف از عربی و ایرانی و غیره داشت. ایران نام خاص یک قوم و ملت و زبان نیست، ایران نام سرزمین مردم ار است که در ایران و ایرانیان توضیح نوشته ام، و این ار شامل مردم گوناگون است، حتی در ابتدای قرن 20 وقتی نام ایران را جهانی کردند، بمنظور نام قوم خاص نبود، زیرا آنها تصمیم به بزرگ کردن و اتحاد کشور های حاشیه ایران داشتند. عرب نیز نام یک ملت خاص نیست، عرب نام زبان است، و ملت های عرب زبان از همه اقوام هستند، از سیاه سیاه در آفریقا تا سفید سفید و...
توجه داشته باشید بحث من این نیست، که چه کسی چه حاکمی عرب و ترک و فارس و کرد است، همه این ملتها ستم دیده سرمایه داری سابق و نوین هستند، بحث من این است، که باید جوانان باهوش ایران متوجه شوند، استعمار و امپریالیسم در تاریخ دروغ گفته اند، و باز هم خواهند گفت، باید هوشیار باشند و اغفال ترفندها و دروغ های جدید دشمنان نشوند، یکی از همین ترفندها فرستادن فکر ناسیونالیستی فاشیستی در جامعه است، که با آن بتوانند جوانان علاقمند به تاریخ و کشور را گمراه کنند.
من شخصاً هیچ سند و مدرکی پیدا نکردم، که حاکمان و سران حکومتی صدر اسلام غیر ایرانی بوده باشند، زیرا در آن زمان کشور مستقل در جنوب ایران وجود نداشت، و همه در ادامه خاک جغرافیایی سلسله هخامنشیان و در ساختار تاریخی قبیله ای که حکومت اشکانیان ایجاد کرده بود بسر می بردند، و از نظر تحقیقات من نیز زبان عربی شاخه ای جدید از زبان ایرانی تمدن کهن جی می باشد، و سیستم حکومتی در اوایل صدر اسلام ادامه حکومت داری شاهنشاهی ساسانیان بود. این دشمنان تاریخی ملت های قاره کهن هستند، که می خواهند با دروغ و دونگ در تاریخ، ملت های قاره کهن را در طول تاریخ جدا از یکدیگر و دشمن بگویند، تا در ادامه سیاست گذاری های امپریالیستی منافع و منابع ببرند.
آنها با انواع ترفندها دروغ های زیادی سرهم می کنند و می گویند، حتی تعدادی مجری حرفه ای در تلویزیون های فارسی زبان لوس آنجلس، با داد و فریاد هر ساعته می گویند، اعراب به ایران حمله کردند و ایرانیان را کشتند و غارت کردند، و متقابلاً همین بازی با زبان عربی برای اعراب منطقه پخش می شود، که ایرانیها در طول تاریخ به اعراب ظلم کردند، و طناب از کتف های اعراب رد کردند، و بچه های اعراب را برای غلامی خواجه کردند و بردند. دشمنانی که این برنامه ها را چیده اند، سابقه طولانی در این ترفند دارند، شیعه را مقابل سنی، اسلام را مقابل بودایی، و هر روزه یک ترفند و بازی سیاسی و نظامی در می آورند. در راستای سیاست گذاری های استعماری جلسات بیلدربرگ و آرماگدون برگزار می کنند، تا بهترین طرحها و نقشه ای استعماری را پیدا کنند.
متأسفانه جوانان ما هم بسادگی اغفال این ترفندها می شوند، که نشان از قدرت تبلیغاتی و تلویزیونی آنها دارد، حال من هر چه بگویم هوشیار باشید، و سعی کنید حرفه ای عمل نمایید، ابتدا محیط دمکرات را در نظر داشته باشید، بعد تخصص را، ولی فایده ای ندارد، چون فقط یک وبلاگم، و آنها با 70 سال کنترل سیستم آموزشی، ساده و سطحی نگری را یاد داده اند، تا براحتی بتوانند برنامه های خودشان را پیش ببرند، در هر صورت آن عده جوانان عزیز که وب مرا مطالعه می کنند، سعی نمایند حرفه شوند.
عکس بدون شرح, عکس شماره 7696 .
کلیک کنید: اولین آئین های تمدن ایرانی
کلیک کنید: تاریخ شطرنج و تخته نرد در ایران
سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir