راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

پرسش و پاسخ کنکاش 12

کنکاش 12

   توجه 2:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   پرسش 1439:  درود بر شما. گروه ما از دهه هفتاد برروی اشکنتار و الکساندر نشست و همایش برگزار کرده اگر مایل به همکاری هستید با ما در پیوند باشید.

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما و با سپاس از شما . آقای راوید تقاضا دارم این گروه را بر وبلاگ گفتمان پیوند بدهید,  باشد که با همکاری یکدیگر  به جایی برسیم.

   انوش راوید:  لینک شماره 278 در پیوند های وبلاگ می باشد.

   پرسش 1440:  با سلام ویژه خدمت آقای راوید و خانم حامد. ﺳﭘﺗﻳﻣﻭﺱ ﺳﻭﺭﻭﺱ ﺍﻣﭘﺭﺍ تور ﺭﻭﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ Parthicus Maximus ﻣﯽ ﺷﻧﺎﺧﺗﻧﺩ ﮐﻪ ﻣﻌﻧﯽ ﺁﻥ ﺑﺯﺭگ ﻭ ﺭﻳﻳﺱ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺍﺳﺕ ﻭ ﻓﻳﻠﻳپ ﻋﺭﺏ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ های Parthicus MaximusPersicus Maximus ﺑﺯﺭگ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﻭ Parthicus Adiabenicus ﻓﺎﺗﺢ ﭘﺎﺭﺕ ﻣﯽ ﺷﻧﺎﺧﺗﻧﺩ. این مطلب را در جایی می خواندم. نمی دانم مستند است یا خیر؛ اگر توضیحی درباره ی آن دارید، ممنون می شوم که بفرمایید.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام در کتاب و بر وبلاگ رسما ادعا شد که رومیان یکی از خاندان پارتی ها بودند و مقرر حکومت آنان در رومیه مدائن بود.  اسناد این مدعا در کتاب و مقداری نیز بر وبلاگ  است که متاسفانه چون بحثی زنجیره ای است نمی توانم آن را در یک جمله برای شما خلاصه کنم.

   پرسش 1441:  سلام . ایا شمشیر اکیناکه که توسط هخامنشیان استفاده می شده توسط ایرانیان ساخته شده؟ نقاشی ای از یک سرباز پارتی در پالمیرا که لباس رومی دارد و این شمشیر را دارد: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:PalmyraParthianCavalryman.jpg

   پاسخ پرنیان حامد :  درود بر شما. آیا این همان شمشیر هندی نیست؟ همان عکسی که از خاندان سلطنتی اور (هندیجان) بر وبلاگ است؟

   پرسش 1442:  هرودوت در باب هند: .... قسمت هایی که در جهت شرق و طلوع افتاب در انسوی اقوام پارس و ماد و ساسپیر و کولشید قرار دارند, از یکطرف به دریای اریتره و از جانب شمال به دریای خزر (؟) و رود اراکس که به سوی مشرق جاری است محدود میباشند. در اینجا اراضی تا حدود هند مسکون است اما از هند به بعد در جهت طلوع فجر (خاور) بایر (بیابان) است و هیچکس نمیتواند چیزی در باره ان نقل کند .... ایا این هند همان هندیجان است؟ همچنین هرودت میگوید که سکیلاکس یونانی ضمن انکه موافق جریان رود سند پیش می رفت بسوی شرق! گرائید و بدین ترتیب به اقیانوس هند وارد شد. در حالی که رود سند کنونی انحرافی بسوی شرق ندارد. ایا منظور هندیجان است؟ داریوش به هند کنونی لشکر کشید یا هندیجان؟ با تشکر

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام دقیقا همین سند نیز در کتاب موجود است مرز شرقی هند هرودوت کویر لوت ایران است داریوش اول به آریابهارات یعنی هند امروزی لشکر کشید این کتاب:

    * هندوستان دورترین نقاط مشرقی مسکون است. در مشرق هند زمینهایی است که به کلی شنزار است! در این بیابان ها پر از خاک طلاست (هرودوت اصلی) گویا این خاک طلا را حیوانی که او آن را مورچه مینامد در موقع حفاری لانه به بیرون می ریخته است و مردم آن را (در موقع استراحت این حیوان در گرمای ظهر در زیر زمین) با شتر جمع آوری می کردند در هر صورت توضیحات او با هندوستان امروزی جور نمی باشد.

    * از روی شکل های تخت جمشید پروفسور بارنت میگوید: هندی ها (hindush) با سینه های برهنه و هدیه آنها الاغ و گرد طلا است (نه فیل نه عاج فیل که الاغ حیوانی که معلوم نیست اصلا در کل هندوستان موجود باشد!)

سرزمین هند امروزی یکی از بخشهای ایران هخامنشی به شمار می رفته و نام آن در آن زمان آریا بهارات بوده است. در هند باستان = آریابهارات لشکر کشی داریوش بزرگ را سرآغاز تاریخ خود می دانسته اند. خاندان موریان در زمان هخامنشی و spooner پس از آن در این منطقه شاهان ایرانی بوده اند .......

   هند , هند استان , هندویش در ناحیه هندیجان و جنوب غربی ایران امروز بوده است.

   فرهنگ کشور هندوستان امروزی (آریابهارات) هرچه که بوده است و هر قدمتی که دارد و هر تاثیری که در فرهنگ ایران کرده است بحثی است که از موضوع این کتاب خارج است حتی اگر کسی بگوید دولت هخامنشی و پارسیان پس از لشکرکشی به آریابهارات دارای فرهنگی عظیم تر و پیشرفته تری شدند قابل  پذیرش است در این کتاب تنها و تنها  ادعا شده است که محل هند استانی که در تاریخ ایران آمده است, استان یا کشوریست که مرزهای غربی آن در هندیجان (کرانه شمال غربی خلیج فارس) و مرزهای شرقی آن پس از لشکرکشی داریوش کبیر به آریابهارات در شرق این سرزمین و قبل از این لشکر کشی به گفته هرودوت کویر لوت در مرکز ایران امروزی بوده است.

   پرسش 1443:  سلام . در تاریخ هرودوت کتاب 4 امده : در قسمت مرکزی اسیا پارس ها سکونت دارند که تا دریای جنوب که به دریای اریتره معروف است پراکنده می باشند. بالاتر از انها در جهت باد شمال ماد ها سکونت دارند و بالاتر از ماد ها ساسپیر ها قرار دارند ..... سوال این است که دریای سرخ اگر اریتره است چرا جنوب منطقه ی پارسیان گفته شده؟ در پاورقی اریتره امده : دریای اریتره اقیانوس هند و دریای های منشعب از انست که در دنیای باستان به این نام خوانده میشد. منشاء این نام گذاری یکی از افسانه های قدیم است که به حکایت ان ان اریتراس فرزند پرسه در این دریا غرق شد! ... شخصییت های ایلیاد در دریای اریتره چکار میکنند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام برای آنکه اریتره خلیج فارس است و نه دریای سرخ.  به استناد  تاریخ هرودوت نام خلیج فارس اریتره  Erythraean بوده است:

Herodotus, Histories 1.189-191

(1.189) Cyrus on his way to Babylon came to the banks of the Gyndes [i.e., Diyala], a stream which, rising in the Matienian mountains,  runs through the country of the Dardanians, and empties itself into the river Tigris. The Tigris, after receiving the Gyndes, flows on by the city of Opis[i.e., Baghdad], and discharges its waters into the Erythraean sea [i.e., the Persian Gulf].

  برای اینکه هزار بار بر این وبلاگ نوشتم جنگ تروی در بین النهرین بوده است و یونانی های آن آشوریان خیونی بودند نمی خواهند باور کنند. خدا را شکر حداقل شما دارید بررسی می کنید.

   پرسش 1444:  در شاهنامه سیمرغ در کوه البرز می زید کوهی که در هند است! (همان بخشی از ابرکوه که در هند ایران کشیده شده) در نوشتاری درباره عرفان فردوسی دیدم که چه اندازه نویسندگان دنبال پیوند دادن فردوسی به فلسفه و عرفان و تصوف و ... هستند و هند رو نه زمینی که نمادی آسمانی میدانند!  گویی که دیگر نوشتاری درباره سیمرغ نخوانده اند و این داستان ها رو تنها فردوسی نوشته!  ولی یک پرسش کوچک؛ اگر سیمرغ نام پرنده نبوده پس چرا عطار در منطق الطیر سیمرغ رو پرنده به شمار آورده؟ آیا عطار هم دچار کژفهمی شده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما  عطار 600 سال بعد از حمله  اعراب به ایران بود. هرچه فاصله زمانی بیشتر می شود باور به افسانه ها بیشتر در حقیقت دیگر کسی به دنبال حقیقت نمی رود و آنچه مکتوب است را مستقیم می پذیرد. منطق الطیر آنقدر زیباست که اجازه بدهید در باب سیمرغ زیبای عطار تجزیه تحلیل تاریخی و مکانی انجام ندهیم و آن را با عنوان گروه مرغان از عطار بپذیریم.

   انوش راوید:  برای شاهنامه و فردوسی و عطار و هر یک از بزرگان علم و ادب ایران،  نیازمند سالها تحقیق و مطالعه و شرکت در همایش و گفتن و نوشتن است،  ساده گویی در این موارد جنبه فرهنگی و علمی ندارد،  بلکه تحزیغی است.

   پرسش 1445:  سلام ببخشید خواستم مورد این مطلب که بستنی به دست فردی ایرانی به اسم کریم باستانی اختراع شده بدونم راسته یا نه! در وبم متن کاملش هست!  یک سوال دیگه نظر شما درمورد کتاب 15 جلدی یونانیان و بربر ها روی دیگر تاریخ بدونم!

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام . چند شب پیش روزنامه اطلاعات پیتزا را هم ثابت کرده بود که ایرانی است. شراب هم به استناد صورت حساب های هخامنشیان ایرانی است. بستنی هم لابد ایرانی بوده است. زمانی که فرهنگی 7000 سال قدمت دارد شکی نیست که زودتر به چیزی مشابه پیتزا و بستنی  و ...رسیده است.  کتاب را نخوانده ام لذا اجازه اظهار نظر ندارم. 

   انوش راوید:  نام کشورهای هند و چین و اروپا و بسیار نام های اصلی دیگر هم ایرانی است،  زیرا تمدن پیش از تاریخ با سومریان زاگرس شروع شده است.

   پرسش 1446:  سلام . پس در این الواح 3 الکساندر هست , 1. الکساندر پسر ایدم که در بابل برایش عزا گرفتند در زمان ارشک پسر اخوس 2. الیکسا 3که با داریوش اول درگیر بوده که شاید نامش در بیستون باشد. الکساندر پسر الیکسا.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام روی اصل لوح را خودتان مشاهده کنید. بدون تفسیر لوح را بخوانید آیا جز این است؟

   پرسش 1447:  سلام . اون شجره نامه بندهش از ایرج تا منوچهر , فقط نفر اولی زن بوده و باقی آنها مرد بوده اند. طبری نیز این را تایید کرده.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام . در تاریخ بلعمی (ترجمه تاریخ طبری) آمده است:

   افریدون را پسری بود و ایرج را دختری افریدون دختر ایرج به پسر خود داد و نام این دختر گوشک بود از این دو فرزند دختری آمد زوشک نام. و این دختر را دختری آمد نامش فروسنک ..... (تاریخ بلعمی صفحه 195) در تاریخ طبری نیز همین توضیح دختران آمده است. در ردیف شجره که نوشته است همه را با "ابن" نوشته است حتی اولی را تصور می کنم اشتباهی در "ابن" و "بنت" رخ داده است چرا که خود او در ادامه توضیحی که آورده است همه را دختر نوشته است. با سپاس از توجه و ریزنگری  شما این شجره نامه در همه جا گروهی زن را نشان می دهد.

   پرسش 1448:  این پرسش درباره دیوار چین می باشد،  که در بخش نظرات پست قبلی است.

   انوش راوید:  جهت پاسخ به تاریخ پاکوب های دینی در ایران مراجعه نمایید.

   پرسش 1449:  سلام . شما نظر هرودت در مورد نام گذاری قاره اروپا را قبول دارید؟ وی نام اروپا را زیاد اورده و نقلی نوشته مبنی بر ریشه این نام (اروپا) از اوروپه دختر اژنور پادشاه افسانه ای فنیقیه است. کتاب 4 / بند 45 ص 110 و 111

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام همانگونه که در کتاب نیز مکتوب است حدودا این گفته را قبول دارم

   پرسش 1450:  سلام خدمت شما. می خواستم بگم که خیلی جاها مورخین ایرانی جملاتی نوشتند که زیاد به نفع ایرانی بودن اسکندر نیست . مثلا در مورد طبری چند مثال میزنم:

  1. اسکندر روشنک دختر دارا را به زنی گرفت و به هندوستان و نواحی مشرق تاخت, سپس از انجا بازگشت و اهنگ اسکندریه کرد و به سرزمین سواد بمرد و او را در تابوتی از طلا به اسکندریه بردند (مانند الکساندر که وی را به مصر بردند)

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام با این درهمی که در تاریخ موجود است از کجا می دانید  جسد الکساندر را به مصر بردند؟ تصور بر این است که اسکندر را به مصر بردند و الکساندر در لبنان به خاک سپرده شد. باستان شناسان حتی ادعا می کنند جسد او را در مقدونیه یافتند. هیچکس در باب مقبره الکساندر یونانی در مصر ادعایی تا به امروز نکرده است لاجرم طبری در مورد اسکندر می گویید و نه الکساندر.

  ادامه پرسش:  2. مدت پادشاهی اسکندر 14 سال بود و به روزگار وی ملک روم فراهم امد و پیش از اسکندر پراکنده بود و ملک پارسیان پراکنده شد و پیش از اسکندر فراهم بود.

   پاسخ پرنیان حامد:  و اگر منظور از روم مدائن باشد (که هست) چه ارتباطی با الکساندر ماسادونی دارد؟

   ادامه پرسش:  3. گویند اسکندر کتب علوم و نجوم و حکمت را از پارسیان گرفت که به سریانی و سپس به رومی برگردانیده شد،  روم = یونان؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر متاسفانه به استناد مدارک باستانشناسی روم نه رم ایتالیا است و نه یونانی امروزی. از پارسیان گرفت به زبان مادها و ایونی  ترجمه کرد چه ارتباطی با نژاد و زبان گریش در جزایر دریای اژه دارد؟

   ادامه پرسش:  4. رومیان و بسیاری از نسب شناسان گویند که اسکندر پسر فیلقوس (فیلیپ؟) بود. بعضی ها گفته اند: پسر بیلبوس پسر مطریوس و بقولی مصریم پسر هرمس پسر هردس پسر مبطون پسر رومی پسر لمطی پسر یونان پسر یافث پسر ثوبه پسر سرحون پسر رومیه .... پسر عیص پسر اسحاق پسر ابراهیم بود (این شجره نامه ی عجیب درست است؟)

   پاسخ پرنیان حامد:  پسر ایلیوس بود باب ایلیوس هم همان بابل امروزی است و این شجره نامه عجیب می تواند درست باشد. روم مدائن است و با ایتالیا ربطی ندارد. یون همان خیونی و ایونی های ترکیه هستند که از نژاد آشوری بودند و با گریش (greek) و اژه هیچ ارتباطی ندارد.

   ادامه پرسش:  5. به پندار پارسیان شاهی اسکندر 14 سال و به پندار نصاری مدت شاهی وی 13 سال و چند ماه بود و قتل دارا سال سوم شاهی وی بود.

   پاسخ پرنیان حامد:  دارا داریوش سوم نیست و این پندار ها تناقضی با سخن ما ندارد.

   ادامه پرسش:  7. گویند اسکندر بگفت تا شهر ها سازند و 13 شهر ساخت و همه اسکندریه نام کرد, یک به اصفهان که جی نامید و 3 شهر به خراسان بود که هرات و مرو و سمرقند بود و به سرزمین یونان و دیار هیلاقوس نیز شهری برای پارسیان ساخت با شهر های دیگر (در یونان برای ایرانی ها اسکندر شهر ساخت؟ عجیبه)

   پاسخ پرنیان حامد:  بله البته به تفسیر های امروزی بسیار عجیب است که الکساندر برای پارسها در یونان شهر ساخته باشد. اما واقعیت این است که این سرگذشت اسکندر است و خود ایرانی است.

   ادامه پرسش:  8. پس از اسکندر یونانیان چنانکه گویند بطلیموس پسر لوگوس را به شاهی برداشتند و پادشاهی وی 88 سال بود.

   پاسخ پرنیان حامد:  البته در مصر به استناد همین تاریخ بعد از اسکندر 90 پادشاه داشتیم و در هر قسمتی یک پادشاه بوده است که به آن ملوک الطوایفی یا بهتر بگوییم جمهوری می گفتند.

   ادامه پرسش:  9. به روزگار یونانیان در زندگی اسکندر و پس از او بیش از انکه پادشاهی به رومیان رسد شاهی از یونانیان بود و بنی اسرائیل در بیت المقدس و اطراف ان دین و ریاست داشتند... تا پس از قتل یحیی بن زکریا پارسیان و رومیان اثارشان را ویران کردند و خودشان را از انجا براندند. (در همین تاریخ امده که گودرز پسر اشکان بنی اسرائیل را نابود کرد ولی چطور رومیان و پارسیان با هم گفته شده؟)

   پاسخ پرنیان حامد:  شما محبت کنید یونانیان را ایونیان (اشوریان) و مردم ترکیه و رومیان را رومیه مدائن بخوانید همه چیز درست و منطقی می شود. گودرز پسر اشکان قبل از اسکندر است.

   ادامه پرسش:  9. طبری یک لیست از شاهان یونانی پس از اسکندر نوشته که همشون بطلیموس هستند و بعدش نوشته: همه ی اینان یونانی بودند همه شاهان یونانی پس از اسکندر بطلیموس لقب می گرفتند چنانکه شاهان پارسی خسرو ... یونانیان را مقدونی نیز میگفتند ... طبری ادامه میدهد: پس از قالوبطری چنانکه گویند پادشاهی شام! از رومیان خالص شد و نخستین کس از انها که شاه شد کایوس یولیوس بود که پنج سال شاهی کرد (اگر جولیو سزار همان اسکندر است که این 5 سال شاه بوده و اسکندر 14 سال؟ نکته اینکه رومیان شاهان شام گفته شده اند)

   پاسخ پرنیان حامد:  شام یونان امروزی است؟ شجره نامه یونانی های طبری از کهرم (الکساندر)  تا اسکندر است. به شجره نامه از قول کاتبین ایونی  شما برای خواندن تاریخ مخلوط شده و به هم پیچیده با ید قولهای مختلف را تفکیک کنید. ابوریحان بیرونی زحمت کشیده است خودش برای شما تفکیک کرده است. این همان تذکری است که اول کتاب سه بار به آن اشاره شده است،  کتاب صفحه 31:

   مسئله دیگری که در تاریخ ایران درهم ریختگی  زیادی به وجود آورده است مسئله مبدا تاریخ اقوام مختلف و صفاتی است که هر قومی به بزرگان خود نسبت داده است. ابوریحان بیرونی نیز در مقدمه کتاب آثارالباقیه به آن اشاره می کند:

   *  ...و منتها راه موجود این است که از اهل کتب و ملل و اصحاب اراء و نحل که اینگونه تواریخ مورد استناد آنهاست تقلید و پیروی کنیم و آنچه آنان برای خود مبنا قرار داده اند ما نیز چنین کنیم و پس از آنکه فکر خود را از عوامل زیان آوری که بدان معتاد شده از قبیل تعصب و غلبه و پیروی از هوا و ریاست طلبی که سبب هلاک بسیاری از مردم است و مانع دیدار حق و حقیقت پاک ساختیم ....

    مسئله مبنای تاریخ هر قوم که ابوریحان بیرونی بارها در این کتاب به آن اشاره کرده است امری بسیار مهم است که تا به امروز به آن توجهی نشده است. زمانی که مبدا راویان یهود با راویان زردشتی و منجمان بابل و... با هم یکی نمی باشند ما نیز باید تاریخ ذکر شده آنان را با مبدا زمانی خودشان و جدا گانه بررسی و محاسبه کنیم و نه آنکه روایات مختلف را زیر هم نوشته آنان را با هم جمع کنیم!.  دوم القاب مشترکی هستند که هر قومی آن را به قهرمانان خود نسبت داده است. با دیدن لقبی چون ذوالقرنین لازم است بپرسیم کدام ذوالقرنین؟ از افریدون که ذوالقرنین کبیر است و پس از او کی خسرو و بعد از او کورش کبیر و در آخر اسکندر همه ذوالقرنین هستند و در روایات اقوام مختلف این صفت به یکی از آنان داده شده است! ترکها هم که اغوس (اگوست) را ذوالقرنین می دانند از این قبیل اند پرسشهایی چون: کدام ملوک الطوایفی؟ کدام زردشت؟ و کدام اسکندر؟ از اسکندر پسر پرپام که نام او پاریس بوده است لقب اسکندر موجود بوده است تا زمان اسکندر سوروس پادشاه روم در سالهای 235-222 بعد از میلاد اینها همه اسکندر هستند!

   این مسئله مشکلات فراوانی در تاریخ به وجود اورده است به طور مثال در تاریخ بلعمی امده است:

-        آن گاه اشکانیان از پس اشک بن داراب مملکت را 260سال بداشتند.

   و در جای دیگر از همین تاریخ :

-        و از وقت ذوالقرنین تا بدان وقت که اردشیر بابکان آمد 523 سال بود

   خواننده سردرگم از خود می پرسد: چه کنیم؟ بالاخره 260 سال است یا 523 سال؟ خیلی ساده آنکه روایت دوم از آن یهودیان است و آنان کورش کبیر را ناجی, مسیح و ذوالقرنین می دانستند و در این روایت منظور از ذوالقرنین اسکندر نمی باشد از زمان کورش کبیر تا به زمان اردشیر بابکان  یعنی سلسله هخامنشی + سلسله اشکانیان حدود 523 سال است.

   تاریخ بلعمی به علت جمع آوری کلیه روایات اطراف گاهی دچار تناقض می شود. بلعمی و طبری در موقعیتی که قرار داشتند تنها به نابود نشدن تاریخ فکر می کردند .به همین خاطر آنچه موجود بوده است مکتوب کرده اند. خیلی ساده با جستجوی ماخذ روایت می توان این تناقض ها را تجزیه و تحلیل کرد. دو مسئله ای که در تاریخ بلعمی با زمان ارتباط دارد و در اثر روایات مختلف دچار تناقض شدید می باشد:  1. ذوالقرنین 2. ملوک الطوایفی می باشد که مورد بررسی قرار خواهد گرفت. (برای اطلاع بیشتر به شجره نامه ایرانیان و حساب هزاره آخر منجمین بابل در آخر کتاب رجوع کنید)

   .......................................................................................

   شما به من بگویید جولیو سزار قبل از فتح یونان (که نوشته 5 سال پس از این فتح پادشاه یونان بوده است) پادشاه کجا بوده است؟ قصر او و پسرش اگستوس که هر دو قبل از میلاد هستند کجای جهان است. قدیمی ترین قصر رومی در ایتالیا حدود 50 سال بعد از میلاد است یعنی 100 سال بعد از جولیو سزار.

   به روایت راویان یونانی او 5 سال شاه یونان بود لابد سال 9 از پادشاهی اش یونان را فتح کرده است. شما دوست دارید تاریخ را آن گونه که برایتان دیکته کرده اند بخوانید، من علاقه دارم حقیقت منطقی این تاریخ را پیدا کنم،  لذا تاریخ را با این همه تناقض مفسرین نمی خوانم.

   ادامه پرسش:  10 . پس از کایوس یولیوس, اگوستوس 36 سال شاهی شام داشت! و به سال42 پادشاهی وی عیسی پسر مریم تولد یافت و تولد وی 303 سال پس از قیام اسکندر بود. (پس چطور در متن زند وهومن یسن نوشته 100 سال بعد از اسکندر, عیسی متولد شد؟)

   پاسخ پرنیان حامد:  باور بفرمایید من هم همین چطورها را گذاشتم زیر هم و به این نتیجه رسیدم تاریخها مخلوطی از دو اسکندر است و تصور می کنم به عنوان ایرانی وظیفه داریم این دو را از هم جدا کنیم 303 سال دقیقا می شود پس از قیام کهرم (الکساندر یونانی) و نه قیام اسکندر. باز دو روایتی است که زیر هم نوشته شده و با هم جمع شده است.

   ادامه پرسش:  11. هشام کلبی گوید : پس از اسکندر بلاکوس سیلکس شاه شد. پس از او انتیحس شاه شد. انتیحس شهر انطاکیه را ساخت و سواد کوفه در تصرف این پادشاهان بود و در ناحیه جبال و اهواز و فارس رفت و امد داشتند تا مردی به نام اشک ظهور کرد که پسر دارای بزرگ بود (ایا این اسکندر است؟) و تولد و رشد وی به ری (رگا؟) بود. و گروهی بسیار فراهم کرد و قصد انتیحس کرد و بر سواد تسلط پیدا کرد و از موصل تا ری و اصفهان بدستش افتاد و بدلیل نسب و شرف که داشت او را برتری دادند ....

   پاسخ پرنیان حامد:  بله گرامی این اسکندر است. ریگا نزدیک موصل است (نه تهران امروزی) لغت اول اسکندر نیست الکساندر است (کهرم = کی هروم) نام اول را به الکساندر تغییر بدهید, اشک پسر دارا را اسکندر بنویسید و ریگا را محلی بین موصل و آذربایجان در نظر بگیرید این گفته هشام کلبی را به شرط ذکر شده  صد در صد می پذیرم (اسکندر آن می خواهد جولیو سزار باشد می خواهد مهرداد پنتوس باشد می خواهد مهرداد دوم اشکانی باشد می خواهد جمع هر سه باشد که اینگونه به علت تناقض و گفته راویان مختلف جهان از هم جدا شده است چون هر راوی او را به منطقه خود نسبت داده است گفته هشام کلبی همان است که ادعا شد).

   ادامه پرسش:  11. گویند از اخبار پارسیان پس از اسکندر ملک دارا بدست کسانیجز شاهان پارسی افتاد ولی همگیشان مطیع شاه دیار جبل! بودند و اطاعت وی میکردند.

   پاسخ پرنیان حامد:  شما تا به حال دو جانشین اسکندر را پیدا کردید من هم حدود 10 جانشین دیگر را پیدا کردم 78 جانشین دیگر باقی مانده است که باید از روایت راویان مکانهای مختلف جهان پیدا کنیم  یا اینکه به فردوسی پناه ببریم و فقط به همان لیست شاه شاهان اکتفا کنیم،  کتاب صفحه 67:

-        به کارنامه اردشیر بابکان چنین  نوشته بود که ایرانشهر از پس مرگ اسکندر ارومی 240 ملک داشت سپاهیان و پارس و خطه های نزدیکتر دست اردوان سالار بود.

-        در تاریخ بلعمی نیز سخن از 90 پادشاهی است که البته می گوید: ولیکن میانه پادشاهی داشتند از آنجا که اکنون بغداد است تا ری و ملوک الطوایف ایشان را ملوک بزرگ خوانندی و ایشان اشکانیان اند.

   فردوسی  در مورد این 240 ملک یا 90 پادشاه می گوید:

 * چو کوتاه بد شاخ و هم بیخشان  <><>  نگوید جهاندیده  تاریخشان *

 * از  ایشان جز از نام  نشنیده ام  <><>  نه در نامه خسروان دیده ام *

   یعنی در اسناد کتبی ساسانیان خداینامکها (نامه خسروان) که در دسترس من است نام این 240 پادشاه  نیست. فردوسی در همین 14 بیت کوتاه نام کلیه پادشاهان اشکانی (شاه شاهان آن زمان) را آورده است که هنوز هم بعد از این همه تحقیقات تاریخی و حفاری ما به اندازه این 14 بیت اطلاعات در مورد خاندان اشکانیان نداریم!

   ادامه پرسش:  12 . پس از مرگ دارا ملکش به اسکندر رسید و اسکندر پادشاه عراق و روم و مصر و شام شد. (چرا نام یونان نیامده؟)

   پاسخ پرنیان حامد:  چرا نام رم ایتالیا نیامده؟ مگر ننوشته اسکندر ارومی مصر نشین؟ با سپاس از شما همین تناقض ها مرا وادار به نوشتن کتاب کرد و از علاقه مندان به تاریخ و اساتید کشور ایران باری دیگر تقاضا دارم به تاریخ و اسناد کشور خودشان که در این کتاب جمع آوری شده است توجهی داشته باشند.

   پرسش 1451:  درود! یه چیزی درباره ساتراپی پارت به ذهنم رسید سردرگم شدم

از اونجایی که گمان می‌رود زبان های لری و کردی بخشی از پهلوی باشد و من این را دست‌کم درباره زبان لر ب بیش از 90٪ می‌دانم و می‌بینم به دو گونه نام پارت خوانده می‌شود:

1- پَرتَ اُ : پرت آب دور از آب

2- پَهلَ اُ : پهل آب نزدیک آب

به دید شما این ها برپاد/بر ضد هم نیستند؟

شاید نشانگر کوچ بزرگی باشد که در یکی از جاهای نخست آب فراوان بوده و در جای دیگر اندک یا وارونه.  این‌ها رو چگونه می‌بینید؟

   انوش راوید: پرت و پهلو، زبان فارسی است، آب، زبان دری هخامنشی است، در گویش های مختلف ایرانی اُ و آوگفته می شود. من پارت را پرت یا پرت زن می دانم، که به معنی ژاندارم است، و بعد ها در روم باستان با آوای دیگر ایرانی پارتی زان گفتند ، و در جنگ دوم جهانی، عالم گیر شد. کلنل محمد تقی خان پسیان، رئیس ژاندارم های ایران در نطقی گفته بود: پرت زن های ما، تهران را می گیرند.

   برای پاسخ به ادامه پرسش در مورد کوچ بگویم،  فیلم مستندی درباره بدبختی و بی آبی یکی از روستاهای نزدیک مومبای کشور هندوستان دیدم،  اهالی محلی آن روستا آب را درست مانند ایرانیها آب می گفتند،  درصورتیکه در هیچ یک از روستاهای تاریخی ایران،  قدیمی های مدرسه نرفته با آوای امروزی آب نمی گویند،  این یکی از نشان هایی است،  که در زمان هخامنشیان مهاجر نشینان هند جدید،  از شهر نشینان ایران آن روز بودند،  که با زبان دری هخامنشی آموزش دیده بودند.  در ضمن کوچ و کوچ نشینی در ایران و قاره کهن سابقه طولانی دارد،  که تاکنون هیچ بررسی علمی تاریخی نشده است،  این وظیفه جوانان باهوش متخصص است که تحقیق و تعلیل نمایند.

   نظر 1452:  وقتی در برابر غرب قد علم کنی هزار دروغ دربارت میسازن اما اگه مطیع باشی هرچی پیروزی واختراعه بنامت میکنن.

   پاسخ پرنیان حامد:  اصلا مهم نیست هر چه دوست دارند بسازند. من به راهم ادامه می دهم نه دنبال نام و نشان هستم نه نیازی به شهرت دارم. حقیقت را بررسی و تا آنجا که در توانم باشد در اختیار مردم کشورم قرار خواهم داد. دیدن چنین پیغامی از سوی شما امید بزرگی است که با افراد روشنی روبه رو هستم که تا این حد به سیاست بازی آگاهند لذا با امید به آگاهی شما،  در این باب به راه مان ادامه خواهیم داد.

   انوش راوید: ما نباید به آنها کاری داشته باشیم، بلکه باید کار خودمان را بدون دشمنی و در محیط دمکرات بکنیم و خوب هم انجام دهیم.  کشورها و مردمی که رو در روی امپریالیسم قرن 20 غرب در می آمدند،  همان که گفتید انجام می دادند.  ولی امروزه امپریالیسم نو متفاوت از گذشته است،  دکترین و سیاست متفاوتی دارد،  اما مقداری از اثرات امپریالیسم سابق هنوز باقی است،  و لنگ لنگان دارد به پایان کامل خط و مدار خودش می رسد.  بزودی مقاله ای با نام شکافتن مرکز مدار،  درباره چگونگی تحقیق و تحلیل و راه یافتن به مرکز برنامه ای امپریالیسم نو،  و تک کردن و شکافتن اتم های آن،  در سازمان آینده بینی می نویسم.

   پرسش 1453:  سلام سوالی داشتم،  خواستم بدونم در جهان غرب که همه پیروزی های یونان بر ایران رو که در کتب تواریخ هرودوت اودمه رو افتخار خودشون میدونن کسی هست که به گفته های توییسدید و افلاتون که گفتن یونانیان از کشورشان دفاع نمی کردند هم توجه میکنه؟؟ اگر نظرشو اعلام میکنه آیا به اون بهایی داده میشه؟؟

در کشوری که هر نقطه از اون کشتی خیزه چرا میگویند ایرانیان در جنگ تن به تن ناتوان بودند و با کشته شدن فرمانده از صحنه فرار میکردند!! سخنی که هم در باب هخامنشیان و اشکانیان و الالخصوص ساسانیان گفته شده!!!!

شما همیشه داستان های زیادی از غیرت به میهن ایرانیان میگویید!! و از توانایی های مردم افغانستان!! ولی چرا واقعا در دفاع از کشورشان ناکام مانده اند!! آیا بی توجه هستند که زنانشان را به زیر بدن بیگانگان میروند!! در فیلمی جدید به کارگردانی یک افغانی گلشیفته فراهانی در نقش یک زن افغان هست که با حمله ی امریکا و هجوم آنان به روستایشان سرباز امریکایی به روی وی میافتد!!! البته میخواهند ما را با این فیلم بی غیرت و شکست خورده جلوه بدهند ولی خب چرا مردم افغان کاری نمیکنند یا واقعا این چنین است یا نه؟؟؟

   انوش راوید: دوبار انگلستان در اوایل و اواخر قرن 19 با ارتش های مجهز به افغانستان حمله کرد،  و افغانها با تفنگ سرپر و شمشیر آنها را بشدت شکست دادند.  در یکی از این نبردها فقط یک نفر را زنده گذاشتند،  که به هند برود و برای انگلیسها تعریف پیروزی افغانها را بکند،  (تاریخ افغانستان نوشته میر غلام محمد غبار).  دو کشور ایران و افغانستان هرگز به اشغال نظامی استعمار گران در نیامدند،  و استعمار و امپریالیسم هم با ترفند های سیاسی به این دو کشور مسلط شدند.  این ترفندها به اشکال مختلف ادامه دارد،  در دروغ گفتن و نوشتن در تاریخ و سرگذشت این مردم،  یا ساختن فیلم های هجوی و غیره.  وظیفه جوانان باهوش ایران است،  که هر شخص در تخصص خود،  برای حرفه ای تر شدن گام بردارد،  تا بتواند بهتر ترفندها را بشناسد و با آنها مقابله نماید.

      سرزمین ها و ملت هایی که با لشکر کشی اشغالگران امپریالیسم بشدت مبارزه جنگی کردند:  ایران، افغانستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، آذربایجان، کردستان، کاشغرستان (سیانکیانگ یا استان جدید چین). همانگونه که می بینید مردمی که منشأ و سرشت آنها در نوروز و ایران است،  در آسیا و قاره کهن و آفریقا،  مقابل دشمنان بشدت مبارزه می کنند.  دشمنان تاریخی بارها سعی کردند،  جنگ و ستیز بین ملت های تاریخی ایران بزرگ ایجاد کنند،  ولی هیچ وقت موفق نبودند.  زیرا این ملتها قهرمانان، کشتی، وزنه برداری، باستانکاری، بندبازی، سوارکاری(شامل سرعت و مانع و چوگان و بزکشی)،  و بسیاری از ورزش های دیگر هستند،  که ریشه در آموزش و سنت آنها دارد،  و در ادبیات تاریخی ایران بوضوح نمایان است.

      البته با همان ترفند های استعماری، بسیاری از فرهنگ و داستانها فلکوریک ایرانی را بنام اروپایی جا زده اند،  که تعدادی از آنها را بانوی گرامی پرنیان حامد ذکر کرده اند.  یکی از معروف ترین آنها کروات است،  که قوم ایرانی کروات به گردن آنها انداخته،  و غربی ها با سادگی می گویند، خوب، انگلیسها کمی تغییرات در آن داده اند،  که بشکل امروزی در آمده است!.  از عزیزان استان کرمانشاه می خواهم،  به قبایل و روستاها بروند،  و از کروات و دستمال گردن آن زحمتکشان عکس بگیرند،  و در اینترنت منتشر کنند تا غربیها بیشتر کنف شوند.

    در ضمن مردم افغانستان در حال مبارزه هستند،  این موضوع را چند بار در میان مطالب نوشته ام،  منجمله سازمان یافته ترین ملت در کل جهان، مردم افغانستان می باشند.  تقریباً تمام جوانان این کشور به نوعی عضو یک حزب یا سازمان سیاسی یا دینی هستند، و این از برکت دفاع تاریخی آن ملت، برای مبارزه با دشمنان است.  امروزه این سازمان یافتگی،  بخاطر ناآگاهی سیاسی و اجتماعی اشغالگران غربی آن کشور،  در شناخت ملت های ایرانی بیشتر شده است.  همین موضوع باعث گردیده، دانش سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان بالا رود، و در ادامه رشد و تکامل تاریخی،  آن کشور در جدول ساختار های تاریخی اجتماع، ارتقاع مفهوم دار یابد.

   در فیلمی که گفتید،  خانم هنرپیشه با اینکه شوهر پیر بیهوش (مرگ مغزی) دارد،  مورد تجاوز یک سرباز جوان طالبان قرار می گیرد،  و سپس آن دو عاشق هم می شوند،  در فیلم مشکلات دینی و اجتماعی برای آنها پیش می آید.  مردم باغیرت افغانستان،  به هیچ عنوان اجازه نمی دهند،  زنانشان زیر سربازهای بیگانه بروند،  حتی گفتن در این مورد نیز باعث خشم آنها می شود.  در هر سرزمین تعدادی خانه های مربوطه و افراد فاسد وجود،  که به کار های خلاف طبیعت و اجتماع و قانون مشغول هستند.

   پرسش 1454:  سلام . اگر هند = هندیجان , زبان سانسکرت و تمدن دراویدی ها و متون کهن هندی و ایین ودا و... مربوط به هندیجان است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام هند = هندیجان در متون کهن تا به زمان فتح آریابهارات = هند امروزی بدست داریوش اول هخامنشی سپس هند = هندیجان تا مرزهای شرقی آریابهارات و....

   لذا بودا همان بوذاسپ پیامبر زمان تهمورث است، اما شاهزاده سیزارتا که صده ها بعد ادعا کرد من بودا هستم از آریابهارات = هند امروزی بود. سانسکرت زبان مردم آریابهارات بود، آیین ودا را فراری های مزدایی به آریابهارات بردند و....  کتاب صفحه 46:

   هند , هند استان , هندویش در ناحیه هندیجان و جنوب غربی ایران امروز بوده است.

   فرهنگ کشور هندوستان امروزی (آریابهارات) هرچه که بوده است و هر قدمتی که دارد و هر تاثیری که در فرهنگ ایران کرده است بحثی است که از موضوع این کتاب خارج است حتی اگر کسی بگوید دولت هخامنشی و پارسیان پس از لشکرکشی به آریابهارات دارای فرهنگی عظیم تر و پیشرفته تری شدند قابل  پذیرش است در این کتاب تنها و تنها  ادعا شده است که محل هند استانی که در تاریخ ایران آمده است, استان یا کشوریست که مرزهای غربی آن در هندیجان (کرانه شمال غربی خلیج فارس) و مرزهای شرقی آن پس از لشکرکشی داریوش کبیر به آریابهارات در شرق این سرزمین و قبل از این لشکر کشی به گفته هرودوت کویر لوت در مرکز ایران امروزی بوده است.

   پرسش 1455:  درباره اسکاندیناوی در اینترنت جستجو میکردم که به چیزی برخوردم چون نوشتار درازیست و مجال نیست نشانی برگه رو میدم اگر زمان داشتید بخونید،  درباره همسانی زبان آذری با زبان اسکاندیناوی و مهرپرستی و... است،  ولی برخی سخنانشان دور از راستیست.

   پاسخ پرنیان حامد:  در باب همسانی لغات زبانهای اسکاندیناوی و زبان پهلوی پارتی،  استاد ارجمند کشورمان دکتر فریدون جنیدی کتابی تهیه و در آن حدود 100 لغت این زبانها را به ریشه یابی و اصل آن لغات را از زبان پهلوی پارتی در اختیار ما قرار داده اند.

   در باب نشانی وبلاگ فوق بفرمایید کدام سخنانشان مد نظر شما و به دور از راستی می باشد تا برای شما بررسی کنیم.

   پرسش 1456:  به گونه ای شانسی نوشته ای از دوستی رو خواندم که یک بیت از فردوسی بود که به مرز کشورها اشاره شده بود:

ازین مرز تا آن بسی راه نیست <><>  سمنگان و ایران و توران یکی‌ست

   میتونید این بخش شاهنامه رو از اینجا بخونید:  http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/sohrab/sh6

   این نوشته به نزدیک بودن این سه سرزمین به یکدیگر اشاره دارد و مرزهای امروزی ایران و افغانستان و یونان نیست درسته؟ شما سمنگان رو در چینستان می‌دونید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کتاب صفحه 267تا 270،  مرزهای مشترک در تاریخ ایران:

   مرز مشترک توران و روم:

   در تاریخ بلعمی آمده است:  در جنگ کی خسرو و افراسیاب،  افراسیاب بگریخت و از حد ترکستان به حد روم شد، (پس روم و ترکستان توران مرز مشترک داشتند و تورانیان در غرب ایران بوده اند)

   شاهنامه فردوسی  به زمانی که رستم و ایرانیان انتقام سیاوش را از تورانیان می گرفتند:

همه غارت و کشتن اندر گرفت            همه بوم و بر دست بر سر گرفت

زتوران زمین تا به سقلاب روم            ندیدند یک مرز آباد و بوم

   همچنین برای کاموس تورانی آمده است:

ز مرز سپنجاب تا مرز روم                 سپاهی که بود اندر آباد بوم

   بعد از کشته شدن افراسیاب کی خسرو سپاه را از آذربایگان بازگردانید (آنجا چه کار می کرده اگر تورانیان در شرق ایران بوده اند؟ آذربایگان در شمال غربی ایران است.) و به پادشاهی و مملکت خویش بازآمد به خراسان ( نجران) و به بلخ. (تاریخ بلعمی)

.................................................................

   مرز مشترک تورانیان با سلیمان در حجاز یمن و سبا:

   و از پس کیقباد پسرش بود کیکاوس و ملک عجم همه او داشت و حد مشرق از سوی ترکستان افراسیاب (شرق ترکیه امروز) داشت.  و هرچه از پی آن بود همه تا ناحیت حجاز و سبا و یمن و حد مغرب سلیمان را بود. (تاریخ بلعمی)

.................................................................

    آب زره مرز مشترک مصر, بربر,مکران , توران:

   شاهنامه فردوسی  به زمان کی کاوس (آب زره):

همی راند تا در میان سه شهر              زگیتی برین گونه جوینده بهر

به دست چپش مصر و بربر به راست     رهش در میانه بدانسو که خواست

به پیش اندرون شهر هاماوران             به هر کشوری در سپاهی گران

خبر شد بدیشان که کاوس شاه               بر آمد به آب زره با سپاه

   و جای دیگر زمانی که کی خسرو, افراسیاب را در توران زمین دنبال میکرد:

     مرز ایران --> جیحون --> سغد و کشانی + صد فرسنگ --> گل زر یون --> بهشت دژ --> چین -->  مکران --> آب زره (دریای ژرف) + هفت ماه --> کنگ دژ

    و نامه او به کی کاوس :

کشیدم لشکر به ماچین و چین               وزان روی رانم به مکران زمین

واز آن پس از آب زره بگذرم              اگر پاک یزدان بود یاورم

   (اب زره در میان سه کشور مصر و بربر و شام! = آب زره پس از چین و مکران !)

   همچنین کی کاووس:

از ایران بشد تا به توران و چین           گذر کرد از آن پس به مکران زمین

ز مکران شد آراسته تا زره                           میان ها ندیدند بند و گره

شه بربرستان بیاراست جنگ               زمانه دگرگونه تر شد به رنگ

چو آمدش از شهر بربر گذر                سوی کوه قاف آمد و باختر

   (از تهران تا پکن حدود 6000 کیلوتر است + مکران + زره تا برسد به بربرستان این غیر ممکن است! مکران , بربر, چین و توران آب زره همه در غرب ایران امروز است)

بربر به زبان سومری نام آفتاب است بابلی ها به "ه تی ت" (کاسها) بربر میگفتند (احمد حامی)

.................................................................

   توران و سکستان = سرزمین سکا ها به ناحیت دریای سیاه:

   تورانیان به زمان کینه کاموس می گویند :

ز چین و ز بربر سپاه آوریم                که کاموس را کینه خواه آوریم

ز برگوش و سگسار و مازندران                     کس اریم با گرزهای گران

.................................................................

    مرزهای توران و تازیان شاهنامه فردوسی:

رود تازیان سوی توران زمین!            کند خارسان مرز ماچین و چین

   مهراب کابلی  پدر رودابه زن رستم:

ابا آنکه مهراب از این پایه نیست                    بزرگ است و گرد و سبک مایه نیست

همانست کز گوهر اژدهاست                وگر چند بر تازیان پادشاست

   (مهراب کابلی پادشاه تازیان! پس کابل در غرب ایران است)

.................................................................

   مرز ایران و روم:

   لهراسب بخترشه میگویید ولایت زمین عراق و شام و یمن تا در مغرب همه تورا و اهواز نیز تا در روم همه تورا. (تاریخ بلعمی)

   به زمان ملک منوچهر و جای ملک عجم به زمین بابل بود آنجا که امروز بغداد است و شهرهای اهواز و کوه (کرد) و بصره و گروهی به زمین پارس نشستندی و زمین مصر از ملک او بیرون بود و از زمین شام و حجاز و یمن اندر ملک او بود. (تاریخ بلعمی)

.................................................................

    مرزهند , یمن و تورانیان به زمان ایرج:

    در زمان پادشاهی ایرج به یمن اندر ملکی بود او را رایش از بهر آن خواندندی که بسیار غنیمتها بیاورد و جنگها کرد و پادشاهی او تا زمین هندوستان برسید و با ایشان جنگ و کشتن کرد و خواسته ها و بردگان از زمین هندوستان بیاورد (هند و یمن مرز مشترک داشتند)  و باز از یمن به کوه طی بیرون آمد و به عراق آمد به ناحیت انبار و موصل و به آذربادگان شد و این زمینها همه به دست ترکان (تورانیان) اندر بود ( مرز یمن و تورانیان به زمان ایرج)، (تاریخ بلعمی).

.................................................................

   مرز ارمنستان و توران:

شاهنامه فردوسی دادخواهی ارمانیان (ارمنیان) از کی خسرو:

سر مرز توران در شهر ماست             به یک روی از ایشان به ما بر بلاست

سوی شهر ایران یکی بیشه بود            که ما را بدان بیشه اندیشه بود

.................................................................

   پرسش 1457:  شما نوشتید که نام mDa-ra-a-muš داریوش سوم است . پس نام داریوش سوم در این الواح امده ؟ بی سوس هم باید همان اردشیر چهارم باشد که در باختر پادشاه بود و به دست الکساندر کشته شده . نه ؟

   پاسخ پرنیان حامد:  روی لوح بابلی مد نظر شما   (BM 36304)،  که لغت بسوس نیز بر آن است نام mDaria-m] آمده است که به استناد خود لوح های بابلی داریوش کبیر است و نه داریوش سوم.  خود مترجم نیز رسما نوشته است که این نام داریوش اول است اما ما می نویسیم داریوش سوم سوال این است که به چه مجوزی؟ شما بند هفت لوح  و برگردان گفته مترجم و سوال مرا مشاهده بفرمایید:

[...... from] /Babylon?\ [to?] Darius, the king, went.

   به استناد لوح BM 35603 این نام /da-ri\-ia-a-muš نام داریوش اول و این نام mDa-ra-a-muš  نام داریوش سوم است. مترجم در توضیح آورده است.

/da-ri\-ia-a-muš: Grayson assumed that Darius I was at issue, but we can now be certain that Darius III was meant (so Glassner 1993, 206). 

   دلیل؟ سند؟  به چه سندی این مترجم حالا مطمئن است داریوش اول, داریوش سوم است؟ نه اردشیر داریوش سوم است. نه بغ اسوس داریوش سوم است نه الیکسا, الکساندریس است. به چه مجوزی در این لوح داریوش اول تبدیل به داریوش سوم شده است؟

   سپس بند 4 همین لوح را مشاهده بفرمایید نوشته در زمان اخوس پسر اردشیر، حال به من بگویید در زمان پسر اردشیر سوم (اخوس) الکساندر وسط بابل چه می کرده است؟ و این سند با گفته کدام مورخ یونانی مطابقت دارد؟ و تکلیف داریوش سوم این وسط چه می شود که  لغت بی (بی بی شهربانو و یا بی ستون که بی بعد ها تبدیل به بغ شد) بی اسو mbi-/e\-[es?-su?] را به بسوس = اردشیر چهارم وسط حکومت ارشک پسر اردشیر سوم تعبییر کنیم؟

   آبا شما توجه دارید آنچه به عنوان سند برای خودشان تعبییر و تفسیر کرده اند چقدر تناقض دارد؟ در زمان ارشک پسر اردشیر سوم بابل برای الکساندر یونانی اعلان عزا کرده است که بسوس یونانی = اردشیر چهارم نیز در آن گوشه کنارهاست که داریوش آن نیز نام داریوش اول هخامنشی مکتوب است!

   این سند حمله الکساندر یونانی به ایران است؟!

     ببخشید این فقط تعبیر و تفسیر اروپایی است این سند احتمالا سند ورود داریوش دوم هخامنشی با لقب اخوس پسر اردشیر اول هخامنشی به بابل است و الیکسای آن الکساندریس لوح قبلی نیست!

   آیا شما به تناقض های این لوح هایی که روی هم آن ها را اسناد ورود الکساندر یونانی به ایران می دانند توجه دارید؟

    روی لوح نوشته a-lik-sa روی لوح بعدی نوشته A-lik-sa-an-d[ar   پسر این a-lik-sa بود و نام برادرش فیلیپ بود  روی لوح بعدی نوشته A-lek-sa-a]n-/dar\-ri-is که سردار او سلوکس بود پسر ایدم بود.  آنوقت این  A-lik-sa-an-dar الکساندری است که ادعا می کنند با داریوش سوم در ایران جنگیده است و هخامنشیان را منقرض کرده است این که پسر فیلیپ نیست؟! این پسر الیکسا است!

   فراموش کنید دوست گرامی این لوح ها را درهم کرده اند برای خودشان سند فتح ایران درست کرده اند. این لوحها متاسفانه سند هیچی نیست مگر آنکه آنها را دوباره بدون پیش فرض حمله الکساندری به ایران دوباره بررسی کنند تا بدانیم لوح مربوط به کدام پادشاه و در چه زمانی است و چند الکساندر موجود است و جریان جدی چیست.  به تاریخ کشور خودمان پناه بیاورید. ابوریحان بیرونی نوشته است فیلیپ برادر اسکندر بود و دو تاریخ اسکندری را نشان می دهد. یکی پسر فیلقوس است یکی برادرش فیلقوس است.

اسکندر تاریخ ایران ، الکساندر یونانی نیست

   آنچه مورخین ایرانی نوشته اند با اسناد کشف شده نزدیک تر است و آنقدر اما و شاید در کار نیست.

  پرسش 1458:  با سپاس از مقالات بسیار گیرای شما، من مقاله ی شما درباره ی تاریخ چین را خواندم و باید بگویم که بسیار مختصر بود هر آینه با جای کمی که برای هر مطلب می گذارند این مسئله قابل درک هست ولی جای نظر دادن و مشخصات نویسنده در وبلاگ تان خالی هست. از سویی می خواستم پرسشی از شما بپرسم چون شما را در تاریخ توانا دیدم. من چند سال پیش در کتابخانه کتابی را خواندم درباره ی وقایع جهان در قرون معاصر بود ولی درست نامش را به یاد ندارم و چون به داده های بخش چین نیاز داشتم آن را خواندم، با واقعه ای برخوردم که در همان کتاب نوشته شده بود درباره ی روانه شدن چینی ها در آب به دست فرمانده یی به نام جان، از آن مطلب این ها را به یاد دارم. می خواستم بپرسم به راستی چنین اتفاقی افتاده و درستی این مطلب تا چه حد است . با سپاس.

   پاسخ انوش راوید:  نویسنده مطالب وبلاگ خودم هستم،  در وبلاگ گفتمان تاریخ، بانوی پژوهشگر گرامی پرنیان حامد هم می نویسند.  درباره تاریخ چین مختصری که به تاریخ ایران مربوط باشد می نویسم،  زیرا تاریخ آن سرزمین بسیار بسیار است و از توانایی من خارج می باشد.

   پرسش 1459:  با سلام و خسته نباشید، این همه کلمه های ترکی در زبان فارسی از کجا ناشی می شود؟  ما همیشه گفته ایم، هجوم مغولان و ترکان و حکومت های چند صد ساله ی آنان، منشا این اثر بوده، حال که می گوییم، حمله ای در کار نبوده و این لشکریان و جماعت به ایران نیامده اند،  پس این واژگان از کجا آمده اند؟

   پاسخ انوش راوید:  در  تاریخ زبان ترکی در ایران.

   پرسش و اسناد 1460:  بانو پرنیان درود.  اسنادی هست که میخواستم با شما در میان بگذارم:  از مکان هایی که مورخین یونانی در باب سفر الکساندر به هندوستان نوشته اند:  رود عاربیوس و سرزمین عارابیت است. عارابیوس و ارابیت, ریشه از ارابی ها ندارد؟  قوم عرب 320 ق.م در کنار هندیجان (هندوستان) نبوده اند. ارابی ها باید فنیقی ها باشند که مهاجرینی از خلیج پارس باشند. پس الکساندر در خلیج پارس نزدیک هند با ارابی ها درگیر شده است. همچنین سرزمین اریتیان, باید نزدیک خلیج پارس باشد و اریتیان باید از اریتره یا خلیج پارس ریشه داشته باشند. هچنین یونانیان نوشته اند که الکساندر به شهر نیسا نزدیک سند رفت و همان مورخین نسایه را میان بیستون و همدان نوشته اند که با نوشته ی داریوش در بیستون یکی است:  من مغ گئوماترا در بلوک سکااوواتیش در ناحیه ی نسایه در ماد کشتم. ( ماد = شمال غربی ایران).

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما،  ارابی در این زمان سرزمین فنقیه و اراب ها همان یهودیان و فنقی ها و دریای اراب مدیترانه است. عربی در کار نبوده است، در این زمان. اریتره خلیج فارس است.  درضمن یونانی ها نوشتند الکساندر بعد از اکسوس گرفتار صحرا شد.

   . چند مکان دیگر در هند را صفحه 149 از اول صفحه نوشته بودم،  که همه نشان می دهد هندیجان است و نه هند امروزی.

   پرسش 1461: سلام.  این الواح بابلی نمی تواند سند حمله الکساندر به هخامنشی ها باشد, می تواند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر نمی تواند،  ممکن است یکی از آنها آن هم به زور و زحمت،  سند حمله کهرم به بابل باشد،  که آن هم به نظر من نیست.

   پرسش 1462:  در مورد میلاد می خواستم بپرسم که بعضی از اساتید عقیده دارند که میلاد, همان میتری دات است و بعضی نیز عقیده دارند که بلاد یا بلاش هم شاید باشد!

   پاسخ پرنیان حامد:  میلاد به معنی تولد است. 24 دسامبر شب یلدا است یلدا به معنی تولد (میلاد) است،  یلدا جشن تولد میثره (مهر میترا) در ایران است.  میترا دات یا میتری دات یعنی قانون میترایی (دات یعنی قانون).  بنابر این 24 دسامبر تولد یا میلاد قانون میتریی است. علت بلاد یا بلاش را نمی دانم (دلیل آنها را می دانید؟).

   برای اطلاع بیشتر شما این دات به معنی قانون در زبان پهلوی که پشت اسم ها می آید بعد ها تبدیل به داد شد (ت و د،  در زبان پهلوی یکی است) بغداد،  تیرداد همان مهرداد،  و.... همه اسم یا بهتر بگوییم لقب مذهبی است.

   .  بر اثر مهاجرت دسته جمعی در ایران حکومت ساسانیان گرفتار یک نام برای دو محل بودند،  که سعی در رفع آن کردند بار دیگر تکرار میکنم،  ــ  برای بررسی مکانها در تاریخ ایران:

   1.  از شروع تا زمان حمله اسکندر و حکومت 300 ساله اشکانیان  کلیه این نامها (چین استان, هند استان, خورآزمیا, خورآسان، کرمان شهر, ایرآن شهر ... در غرب ایران امروزی بودند.

   2.  برای بررسی تاریخ ساسانیان باید بپرسیم کدام خراسان؟  و این سوال شامل بررسی حمله اعراب به ایران نیز می باشد.  توجه ندارید که اعراب دوبار در اختلاف زمانی حدود 30 سال خراسان را فتح کرده اند؟

   3.  اما به شما خاطرنشان می کنم فردوسی در همین خراسان امروزی متولد شده است،  و امام رضا (ع) نیز در همین خراسان امروزی بوده است،  در این زمان این اختلاف مکانی به کلی حل شده است.

   پرسش 1463:  سلام .  1.  پس درست گفتم رود ارابیوس متعلق به ارابی هایی است که فنیقی بودند و در زمان الکساندر در اطراف خلیج پارس سکونت داشته اند.

   پاسخ پرنیان حامد:  رود ارابی یک جایی بین سوریه و خلیج فارس است.  فنقی ها در زمان هرودوت (حدود 150 سال قبل از الکساندر و اسکندر و ... داریوش سوم  قرنها بوده که مهاجرت خود را کرده بودند)

   ادامه پرسش:  2.  در مورد جابه جایی مکان ها هنوز شک دارم. کتاب بندهش متعلق به ساسانیان است و در آن مکان ها بلخ و مرو .. در غرب ایران است.

   پاسخ پرنیان حامد:  چی نوشتم؟  نوشتم در زمان ساسانی باید از خودمان بپپرسیم کدام بلخ؟ کدام مرو؟ حتی در تاریخ اسلام آمده که مسلمانان دو بار خراسان را فتح کردند آن هم با فاصله حدود 30 سال  یعنی چی؟ یعنی اول خورآسان را فتح کردند که در غرب و نزدیک خوزستان است،  و حدود 30 سال بعد خراسان امروزی را! تا حمله اعراب به ایران باید بپرسید کدام؟  شرقی یا غرب؟‌ بعد از روی اسناد و توضیحی که از دور و بر آن آمده نتیجه بگیرید کدام را می گوید.  این هم نوشته من بر همین  وبلاگ،  ــ  برای بررسی مکانها در تاریخ ایران:

   1.  از شروع تا زمان حمله اسکندر و حکومت 300 ساله اشکانیان  کلیه این نامها (چین استان, هند استان, خورآزمیا, خورآسان کرمان شهر, ایرآن شهر ... در غرب ایران امروزی بودند.

   2.  برای بررسی تاریخ ساسانیان باید بپرسیم کدام خراسان؟  و این سوال شامل بررسی حمله اعراب به ایران نیز می باشد.  توجه ندارید که اعراب دوبار در اختلاف زمانی حدود 30 سال خراسان را فتح کرده اند؟

   3.  اما به شما خاطرنشان می کنم فردوسی در همین خراسان امروزی متولد شده است،  و امام رضا (ع) نیز در همین خراسان امروزی بوده است،  در این زمان این اختلاف مکانی به کلی حل شده است. 

   ادامه پرسش:  3.  سوال دیگر که داشتم در مورد کاخ شوش است. اردشیر دوم در کتیبه اش نوشته که این کاخ در زمان پدر بزرگش اردشیر سوخته شده. ایا الکساندر ان را سوزانده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  بله،  این نوشته را دیده ام . اما کدام الکساندر،  ببینید 3 تا الکساندر روی لوح های بابلی است، که اولی آن با این نوشته همخوانی دارد.  با این سرعت نمی توانیم نتیجه بگیریم کدام بود.  راست جریان این است،  گرامی،  من تا به امروز تصور می کردم با دو اسکندر سرو کار خواهم داشت.  با این لوح های بابلی شدند چهار، پنج تا!!

   1 الیک که زمان داریوش اول بوده،  2 پسرش الیکسایی که احتمالا زمان داریوش دوم بوده،  3 الکساندیسی که پسر ایدم است،  و در لحظه ورود او به بابل ماه گرفته،  4 اسکندری که پسر ایلیوس است.

   اسکندری که پسر ایلیوس است، صد در صد ایرانی است، اما من نمی دانم با این سه تا دیگر چه کنم؟ کدام کهرم است خدا می داند لوح های بابلی را هم که با مته سوراخ سوراخ کردند. باید دنبال اسناد دیگر بروم. شما می خواهید سریع به نتیجه برسید نمی شود. هفت سال طول کشیده تا من گفتم آقایان این اسکندر و الکساندر یکی نیست. حالا هم باید بروم دنبال اسناد طبق معمول سوراخ سوراخ شده،  و سوخته و کنده شده بلکه وسط اینها یک سندی پیدا کنم ببینیم جریان این همه الکساندر چه بوده است.  تنها مطمئن باشید دروغ گفتند، اینها سند نیست و اسکندر الکساندر نیست،  و الکساندر هم خودش یکی نیست.

   پرسش 1464:  1.  الکساندر اگر تا هندیجان رفته پس چطور تا اسطخر رفته؟

   پاسخ پرنیان حامد:  الکساندر یا همان بالاخره کهرمی که توی تاریخ ماست و نمی دانیم کدام است، از باختریش دنبال شاه کرد، شاه رفت اسطخر پناه گرفت. کهرم با سپاهش به طرف اور رفت (که می گویند هند) آنجا شکست خورد و به طرف اسطخر برگشت تا محاصره اسطخر را نگه دارد و شاه را بکشد که نتوانست. (اسطخر وسط راه نیست؟)

   پرسش 1465:  شما گفتید که الکساندر جلوی قبر کوروش گوسفند قربانی کرده ,ایا منظورتان طبق تاریخ کنونی بوده یا خودتان این را قبول دارید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  طبق تاریخ کنونی،  من تا این الکساندر ها را از هم جدا نکنم هیچی ندارم که بگوییم. باید بدانم کدام یکی از اینها کهرم بود. البته داریوش اول پوست همه را جدی کنده است اینکه از لج او یکی از اینها از سوریه آمده باشد و برای کوروش کبیری که داریوش اول تار و مار کرده بود قربانی کرده باشد خیلی غیر منطقی نیست. اما مشکل این است که کهرم قبل از کوروش کبیر بود. آنکه قربانی کرده به احتمال زیاد همان اسکندر یعنی میتری داتی است که از نژاد او یعنی مادها بود و آیین او آیین کوروش بود و .....

   پرسش 1466: در الواح بابلی چطور توسط مفسرین فهمیده شده که داریاموس همان داریوش اول است؟ ایا منظور داریوش مادی نیست؟ سپاس

   پاسخ پرنیان حامد:  روی شجره نامه لوح بابل،  BM 35603 obv; British Museum یک مشت اسم پشت هم آمده است. که اصلا معلوم نیست کدام کوروش است و کدام کمبوجیه (در تاریخ های مکتوب نام پسر کوروش اول را هم کمبوجیه گفتند نام پسر نتیجه او کوروش کبیر را هم کمبوجیه پشت هر دو هم داری هوش می آید یکی داریوش مدی است آن یکی داریوش کبیر) حالا وسط اسامی همین لوح هم  با قلم چکش کوبیده شده بعد از  داریوش اول نوشته نیدین بل و بعد داریوش سوم. اصلا معلوم نیست روی این شجره نامه کی به کی است! باور کنید. خوب مفسر هم گناهی ندارد یک تاریخ گذاشتند جلوش آن هم تاریخ هرودوت و یونانی هاست مجبور است به همان استناد کند. این ببخشید اما از بی عرضگی ما ایرانیان است که الان هنوز من باید با آقایان  سروکله بزنم تا تازه به ایشان بگوییم این تاریخی که ما داریم افسانه نیست این تاریخ بدون اما و شاید و تفسیر با اسناد پیدا شده همخوانی دارد.  گرامی باید صبر داشته باشید تاریخ دوهزار سال دروغ و اشتباه دو روزه درست نمی شود.

   پرسش 1467:  سلام . 1.  در تاریخ هرودوت اشاره به سنگ نوشته ای توسط داریوش اول در سرزمین "بسفر" شده است که باید در شمال غربی ترکیه باشد. هرودوت نوشته که داریوش یک کتیبه به خط اشوری و یک کتیبه به خط یونانی نوشت. ایا خط یونانی با خط اشوری فرق دارد؟ شاید منظور از خط اشوری, خط پارسی باستان باشد که توسط داریوش ساخته شد؟ در ان مکان اشوری ها سکونت داشته اند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خط آشوری خط میخی بوده در این زمان. خط یونانی خط فنقی همین خطی که بر سکه ها است. که آرامی و بعدها پهلوی و فارسی و عربی هم از همین خط است.  این هم یک سند دیگر که زبان یونانی و آشوری یکی بوده فقط به دو خط.  آشوری ها در نینوا بودند در این زمان ته مانده آنها به بسفور رسیده بودند و بقیه آنها به جزایر اژه پناه برده بودند.  در یک کلام مختصر این هرودت هرودوتی که می گویند متولد ترکیه امروزی بوده و اصلا زبان گریک ها را بلد نبوده است بعد ها این زبان را یاد گرفت. زبان او ایونی همین زبانی که با دو خط داریوش نوشته بوده است. ایلیاد هومر هم به همین زبان است اصلا به زبان گریک نیست.  پس اگر بخواهیم به حساب نقشه امروز بگذاریم،  هرودت ترک بود و هومر هم عراقی چه ربطی به یونان امروزی دارند؟

   ادامه پرسش:  2.  در مورد یونی ها انطور که متوجه شدم یکی از خاندان اشوری هستند. ایا کلمات کتیبه کرچه میش به یونانی امروزی شبیه است و یا مادر زبان یونانی است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کرچه میش به زبان هیتی است.  ببینید شما اصلا گذشت زمان را نه در مهاجرت ها و نه در زبان در نظر نمی گیرید هیتی 4 هزار سال قبل زبان مردم این قسمت بوده که در تکامل تبدیل به ایونی و بعد به گریک امروزی شده است.  یک زبان دیگر هم این پاین بوده نزدیک شما به نام هوری که می گویند اصل کتیبه کرچه میش مال هوری ها بوده که به زبان هیتی ترجمه شده است.

   یک سوال :  شما می توانید برای من ثابت کنید این زبان فارسی که من دارم با شما سخن می گوییم همان زبان حوری 4هزار سال پیش است؟  نمی شود که در این 4 هزار سال هزار اتفاق افتاده است  اعراب که زبان را عوض کردند یک قاطی عجیبی از پارسی و چند زبان دیگر ریختند وسط الان هم که در چند سال اخیر کلی لغت فرانسه و انگلیسی و... قاطی فارسی شده است.  حدودا هیتی باید مادر ایونی و گریک امروزی باشد.

   ادامه پرسش:  سوال دیگری که داشتم در مورد معماری است.   ستون های دوریتی که اشکانیان استفاده می کردند و ستون های کرنتی در ایران چه قدمتی دارند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  حدود 4هزار سال به استناد اون سنگی که از ایلام پیدا کردم و این ستون روی آن هست.  روی وبلاگ سوال خودتان بود همان که آشور بانی پال را نوشته بودم اون سنگی که از ایلام باقی مانده و بر آن عکس معبد ایلامی که آشور بانی پال با خاک یکسان کرد، کشیده شده بود همین ستون را نشان می دهد دوباره نگاه کنید به دقت.  ستون های دوریتی و کرنتی را قبل از اشکانیان،هخامنشی ها استفاده می کردند (هم شوش، هم تخت جمشید) بنابر این با اشکانیان کاری نداریم آنها از هخامنشی گرفتند. سوال این است که یونان از تخت جمشید و شوش دزیده است یا ایران از اکراپلیس که پاسخ آن با آن سنگ ایلامی چهار هزار ساله مشخص است یونانی دزد از ایران و ایلام دزدیده است.

   پرسش 1468: با سلام یعنی  اسناد اقای غیاث ابادی  بار علمی ندارد؟ ایا شما اقای غیاث ابادی را با عنوان یک استاد قبول دارید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  در باب آقای غیاث آبادی، خوب است بدانید آقای غیاث آبادی نزد ما هم  احترام زیادی داشتند. ایشان متاسفانه با به هم مخلوط کردن اسناد با استادی و زبر دستی غیر قابل وصف، ما را نیز مبهوت کردند،  باور بفرمایید لحظه اول با دیدن سند لوح بابلی بر رباخواری و بردگی این دختر من نیز مبهوت ماندم.  با بررسی این اسناد و تحلیل آنها همانگونه که مشاهده می فرمایید بر وبلاگ گفتمان در نهایت ادب و احترام از ایشان تقاضا داشتیم که تجدید نظر بفرمایند که متاسفانه ایشان با چاپ کتاب و پیش کشیدن باقلوا و پشمک احترام خودشان را در میان ما از میان بردند.  از آنجا که اسناد ایشان در دید اول قابل باور برای عام است تحلیل برخی از این اسناد و جداسازی و حقیقت آنها بر این جستارانجام شد.  باشد که مردم سرزمینم ایران، با روشنگری تاریخ و فرهنگ کشورمان را از گزند پورپیرار ها و غیاث آبادی ها حفظ کنند.

   پرسش 1469:  سلام . در جنوب بین النهرین نزدیک چسبیده به خلیج پارس, منطقه ای به نام MESEN هست. ایا این مکان همان مکان سین ها (چین استان) است. ایا همان مسینی ها ی ایلیاد و ادیسه نیست؟ شهر سیپار (یا سیپارت) نمیتواند اسپارت یونانی ها باشد؟ مرسی

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام . جرا دوست گرامی به راحتی می تواند باشد (که هست). جز از سین که هنوز باید بیشتر دقت کنیم دقیقا کجا بوده است (سین حران داریم و سین اور نیز همین مکانی است که شما فرمودید و دو سین دیگر که باید بررسی دقیق شود) هم سیپارت بین النهرین می تواند اسپارت نوشته یونانی ها باشد و هم مسینی که شما پیدا کردید.  با سپاس حال یک بار دیگر ایلیاد هومر را با این دید بخوانید ببینید چقدر از اما و شایدها حل می شود و چگونه بر نقشه جغرافیا به راحتی می توانید گفته های هومر را دنبال کنید.

   پرسش 1470:  ایرانیان قدیم چه دینی داشتند، مهری یا میترایی یا زرتشتی؟ و اینها چه فرقی با هم دارند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  آیین جمشید و فریدون زردشتی با فرقه میترایی بود (دیو یسنا) اولین زردشت (پیامبر) اهورا(خدا) به استناد خود اوستا جمشید بود.  در زمان گشتاسپ (36 سال قبل از کوروش کبیر هخامنشی) شخصی خود را زردشت (پیامبر) معرفی کرد،  و آیین قدیمی میترایی را دستکاری و فرقه جدیدی با عنوان مزدایی (مزدیسنا) ارائه داده است،  که باعث اختلافات و جنگ های شدیدی در ایران شد.

   اشکانیان به آیین میترایی و ساسانیان به آیین مزدایی با هم درگیر شدند. افرادی که از آیین قدیمی ایرانی دفاع می کردند همه کشته شده اند. موبدان ساسانی با این آیین جدید مردم ایران را حدود چهارصد سال زجر دادند و آیین اصیل ایرانی یعنی زردشتی مهری (میترایی) را به کلی از میان بردند. وقتی می گوییم به آیین جمشید و فریدون می شود میترایی و نه مزدایی،  که مزداییان آنان را به زور به خود نسبت می دهند (برای اطلاع و اسناد بیشتر به کتاب رجوع کنید).

   پرسش 1471:  1 - آیا میشود تاریخ ایران رو با جمشید اولین زرتشت به سال 14000 و دومین زرتشت یعنی مهریا میترا در8500 سال پیش و سومین زرتشت چند سال قبل از کوروش نوشت.

   پاسخ پرنیان حامد:   بله میتوان چنین کرد،  تاریخ آخرین زردشت (زمان گشتاسپ) به حساب تاریخ ایران 36 سال قبل از کوروش کبیر است. در باب مهر اگر او را با نماد فریدون انگاریم، دوره کاسها و در مورد جمشید اولین زردشت دوره سومریان در بین النهرین است که متاسفانه به چهارده هزار سال نمی رسد.

   ادامه پرسش:  2- اگر اسکندر ایرانی فرزند اسحاق پیامبر باشد، آیا میشود یهودی ها از ریشه ما ایرانی ها باشند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  اگر اسکندر ماد نژاد از نوادگان عیص (اشک) پسر اسحاق (اشاک) باشد لذا او از نوادگان ابراهیم است که خود این پیامبر از کردستان ایران بوده است.  تصور نمی کنم اینگونه از نظر نژادی یکی باشیم. تنها چون تورانیان (آشوریان) از فرزندان فریدون (تور) بوده اند در آن صورت ممکن است یهود و ایرانی یک نژاد باشند. به هر تقدیر یهود قوم کوچکی از ایران بزرگ بود، که دائما توسط خاندان گشواد (گیو و گودرزو نوادگان آنان) بیت المقدس با خاک یکسان شده است.

   ادامه پرسش:  3- چرا زرتشتی ها به این راحتی قبول کردند تاریخ غربی ها رو به سه هزار و خورده ای پذیرند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چون مزداییان (مزدیسنا) قدمتی در همین حدود دارد در حالی که قدمت فرقه اصلی زردشتی یعنی دیویسنا (میترایی) به حداقل 6000 سال میرسد. نابود شدن میترایی در ایران را مدیون دولت ساسانی هستیم

   ادامه پرسش:  4- یه پیشنهاد آیا میشود فیلمی کوتاه در مورد اسکندر ایرانی ساخت و در جشنواره ها شرکت داد تا حقیقت این امر ثایت شود؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با کمال میل اون کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست با کل اسناد داخل آن و این وبلاگ با کل اسناد اضافه بر کتاب در اختیار شما. من تا به این لحظه سه بار با صدا و سیما در این باب صحبت کردم. شما هم پیشنهاد کنید شاید حرف شما را بپذیرند. پاینده باشید

   پرسش 1473:  ممنون از ایجاد طرز تفکرات جدیدتون.  یه سوال از خدمتتون دارم در مورد حمله دروغین اسکندر به ایران.  توی مقالتون در مورد آریو برزن توضیحی داده نشده. این رو چطور توجیح میکنید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما،  گرامی نمونه سوال شما را بارها بر وبلاگ پاسخ داده ام.

   اول آنکه کسی از اسکندر دروغین سخنی نگفته است.  تنها ادعا شد به استناد تاریخ و مدارک دو شخصیت در هم ادغام شده اند یکی 320 ق.م با نام یا لقب  کهرم (کی هروم) و دیگری در سال 90-73 ق.م با نام یا لقب اسکندر. این دو فرد به هم ارتباطی ندارد کسی که مورخین یونانی از او سخن گفتند کهرم پسر ارجاسپ است چرا که الکساندر هیچگاه به اروپا و قطب شمال نرفته است (نوشته مورخین یونانی با نوشته تاریخ های ایرانی در باب کهرم تقریبا یکی است و همخوانی دارد). اریوبرزن کدام دلاور است؟  نام او چیست؟ نمونه پرسش را برای شما از پست های قبلی وبلاگ در زیر است،  چنانچه نیاز به روشنگری بیشتری است در خدمت شما هستم.

   نمونه پرسش:  با درود .شما جایی نبشتید که اریوبرزن با اسکندر جنگید و جایی دگر نبشتید که این اریوبرزن همان فرشید ورت است که با کی هروم جنگیده! در این مورد توضیح دهید و ایا اشکانیان ماد نژاد بوده اند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  ببینید اریو برزن باز لقب است و به زبان یونانی!  نام واقعی او چیست؟ من نمی دانم. گفتم اگر این سردار هخامنشی است (کدام سردار تاریخ ایران و اسکندر نامه ها است نام ببرید؟) با میتری دات (اسکندر) 73 ق.م   جنگیده است و اگر منظور فرشیدورد است (که به نظر من اینگونه می نماید) 320 ق.م در مقابل کی هروم (الکساندر یونانی) در زمانی که به نوشته تاریخ ایران شاه و سپاهش در قلعه اسطخر محاصره شده بودند, ایستادگی کرده است و او برادر اسفندیار (ایرانی) پسر شاه گشتاسپ بوده است. و اسفندیار به انتقام خون او کهرم را کشته است.

   پرسش 1474:  سلام. چند وقتی بود در مورد غیاث ابادی بحث می کردید . ایشان جدیدا اسنادی اورده اند مبنی بر فروش برده توسط هخامنشیان ! راستی حقوق کارگران در ان زمان چگونه بوده؟

      به موجب لوحه‌های هخامنشی در صفه مجاور تخت‌جمشید محلی به نام «اووادئیچَیَه/خوادایتشیه» (در عیلامی: «مَتِسیش») وجود داشته که یکی از بازارهای معتبر برده‌فروشی در آنجا بوده است. اووادئیچیه مقر رئیس تشریفات تخت‌جمشید و مرکز امور دیوانی و اداری تخت‌جمشید بوده و نام آن با نام تخت‌جمشید در نسبت با یکدیگر بکار رفته است.دستکم در چهار لوح هخامنشی فروش برده در اووادئیچیه ثبت شده است. قیمت متوسط یک برده در این بازار برابر با هشتاد گوسفند یا سه گاو و یا شش الاغ بوده است. در یکی از چهار لوحه از فروش یک زن برده با دو دخترش که یکی از آنها خردسال بوده، یاد شده است. زنان و دختران برده علاوه بر بیگاری‌های معمول، برای بهره‌کشی جنسی نیز اجاره داده می‌شدند و فرزندان حاصل از آن به فروش می‌رسیدند. روشی که در زمان کورش بزرگ نیز متداول بوده و بعدها برای تولید برده در دین زرتشتی تداوم پیدا کرد.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام . مسئله برده و برده فروشی یک بار بر این وبلاگ تحلیل شده است:

  ( کوروش بزرگ قسمت اول و دوم:   http://cae.blogfa.com/post/62  و http://cae.blogfa.com/post/68  (

   سند آوردیم برده داری رسم یهودیان در بابل قبل از دوران هخامنشی بوده است و در ازاء وام شخصی را نگه می داشتند که در صورت عدم پرداخت وام او را به عنوان برده می فروختند. سند آوردیم سر لوح های بابلی به نام شاه زمانه بوده است چه در زمان کوروش و چه قبل از او با نام شاه زمان سند می زدند و این ارتباطی به کوروش نداشته است. سند آوردیم که در مقابل معبد ایشتر در بابل زنان خود را وقف ایشتر می کردند لذا نیازی به بهره برداری جنسی از این بردگان نبوده است (رسوم گذشته با رسوم امروزی تفاوت داشته است).

   کارگرانی که شوش و تخت جمشید را ساخته اند حقوق خود را گرفته اند این حقوق بر حسب پول زمان حساب شده است که در بیشتر موارد به جای پول تقاضای جنس شده است که تک تک پرداخت شده است و رسید این پول ها بر لوحهایی بود که از تخت جمشید در آوردند و به دانشگاه امریکا برده اند.

   پرسش 1475:  درود. بنده 2 پرسش و پیش نهاد دارم با اجازه شما.

  1. دیو در متون پهلوی باید اشاره به شخص ضد مزدیسنا یا قومی مانند ماد باشد. پری هم باید منظور پرنیان (قوم پرنی) باشد؟ در متون ساسانی نوشته شده:  کشته باد دیو و کشته باد پری و کلی لعنت و فحش و دیگر حرفها.

  2. دقت کرده باشید در کارنامه اردشیر پاپکان امده که پاپک (طبق نوشته های تاریخی پدر اردشیر پاپکان), دخترش را به ساسان شبان (کرد) می دهد.

   و همچنین اگر باز دقت کرده باشید این فرد از تخمه ی دارای دارایان بوده است و در فرماندروایی بد اسکندر رومی, نهان و پنهان بود و با چوپانان بسر می برد!

   چطور ساسان در زمان اردشیر پاپکان بوده و در زمان فرمانروایی اسکندر رومی, این فرد با چوپانان بوده؟ 266 سال فاصله از اسکندر تا اردشیر پاپکان بوده! اگر اسکندر همان الکساندر باشه که بدتر! 500 سال فاصله دارند.

   باید منظور جانشینان اسکندر = اشکانیان منظور باشد . البته عده ای هم عمر طولانی داشته اند مانند: سلمان پارسی, 500 سال عمرید. سپاس

پاسخ پرنیان حامد:  با سلام 1. مسئله دیو و پرنیان که نام شخصی من نیز هست بارها بر این وبلاگ توضیح داده شده است مطالعه بفرمایید یکسال پیش نوشتم پرنیان همان قوم پرنی ها است.

   2.  کتاب صفحه 30

    و همچنین به استناد ابیات شاهنامه فردوسی:

   چو دارا برزم اندرون کشته شد   ............. همه دوده را روز برگشته شد

   پسر بد مر او را یکی شادکام ................ خردمند و دانا و ساسان بنام

   پدر را بر نگونه چون کشته دید  ..............سر بخت ایرانیان گشته دید

   از ان لشکر روم بگریخت اوی   ............  بدام بلا در نیاویخت اوی

   بهندوستان در بزاری بمرد.................. ز ساسان یکی کودکی ماند خرد

   برین همنشان تا چهارم پسر ................ همی نام ساسانش کردی پدر

   یک ساسان نبوده است پنج ساسان بودند از اسکندر تا اردشیر بابکان حدود 266 سال است.

   پرسش 1476:  با درود . خیلی وقت پیش اردوان سوالی کردند به این صورت:

   "پرسش:  توی تاریخ اشکانیان اومده که فریاپت پدر ارشک پسر اردشیر (یا داریوش) دوم هست این رو چگونه ارزیابی می کنید؟!

   پاسخ از بانو پرنیان حامد:  من که می گوییم برداشتند برایمان تاریخ نوشتند خودشان هم توش ماندند شما باور ندارید! داری هوش (داریوش) و یا ارد +شیر هر دو لقب مذهبی است, پادشاهان هخامنشی داشتند ولی پادشاهان ماد قبل از آنها این القاب را داشتند.این تاریخی که شما اینجا آوردید از همان تاریخ یونانیان است که شاهان را با هم قاطی کردند و برایمان دیکته کردند. کتیبه داریم تخت جمشید نوشته: ارشک پسر اردشیر سوم است. حالا منظور از این فریاپت خود اردشیر سوم پسر اردشیر دوم است؟ و بعد طبق همین تاریخ های دیکته شده ارشک (ارشاک) پسر فریاپت در سال 247 ق.م در باختریش از فرمان اکاتوکلیس (سردار الکساندر) سر کشید و دولت اشکانی را در ایران استوار کرد.."

   آیا ارشک پسر اردشیر سوم با اشکانیان ارتباط دارد ؟ کتیبه تخت جمشید : ارشک پسر اردشیر سوم باید از ارشک پسر اتیاب اوشنا جدا است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام،  پاسخ همان است که برای اردوان نوشتم یک تاریخی را برداشتند ساخته اند برایمان دیکته کردند که خودشان هم در آن گیر کرده اند شما اگر سوالات مرا پاسخ بدهید من هم به سوال شما پاسخ می دهم. اخوس کیست؟ اردشیر سوم است یا داریوش دوم که پسر او ارشک باشد؟ داریوش سوم کیست؟ کتیبه و قبر او کجاست؟

   درست مثل لوحهای بابلی که می گفتند سند ورود الکساندر به ایران است که اصلا نیست کتیبه های هخامنشی را هم برای خودشان به هم پیچیدند که یکجوری فاصله اسکندر و الکساندر را پر کنند باید بشینیم از اول با سند تک تک پادشاهان هخامنشی پس از اردشیر اول (تا اینجا مشخص است) را بررسی کنیم تاریخ کشورمان را از اول طوری درست بنویسیم که اینگونه از آن سوء استفاده نشود که یکهو پورپیرار هایی از این ایرادات بتواند سوء استفاده کند و تاریخ هخامنشی را مردود کند.

   پرسش 1477:  سلام بر شما . ببخشید به استناد کدام مدارک باستان شناسی , رم در ایتالیا نیست؟

  سوالی دارم به جز شما , کسی هم اشاره داشته که زبان اشوری همان زبان یونانی است ؟ نام های شاهان اشوری , پسوند وس ندارد. شجره نامه ابوریحان هم گویا از اهل مغرب گرفته شده و شاید یونانی هست. موفق باشید.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام چه کسی گفت رم در ایتالیا نیست؟  گفتیم روم یا رومیه شهر رم در ایتالیا نیست! به کدام مدرک باستانشناسی روم سه چهار هزار ساله در ایتالیایی است که قدمت قدیمی ترین ساختمان آن به زور به دوهزار سال میرسد؟

   زبان یونانی (greek) از زبان ایونی (yuni ) گرفته شده است بزرگترین و قدیمی ترین نویسنده این زبان هومر است که ایلیاد و اودیسه را به زبان ایونی نوشته است (و نه به زبان گریک). هومر متولد کجاست؟ نینوا کتابهای خود را کجا نوشته است؟ در نینوا. نینوا کجاست؟ وسط عراق امروزی.

   "داد و ستد گران صیدونی به اژه تاخت و تاز کردند،  و واژه و کالا،  با یونانیان عقب مانده داد و ستد و رد و بدل کردند،  یک هدیه گرانبهاتر نیز آوردند الفبا ...." (ا.ت.اومستد تاریخ شاهنشاهی هخامنشی صفحه 18)

کافیه یا بازهم سند لازم دارید؟

   نظر 1478:  استاد عزیز تر از جانم وقتی مطالبتان را میخواندم اشک از چشمانم جاری بود چون حقایقی را نوشته بودید که سالها باتمام وجودم فهمیده بودم باتمام وجود به ایرانی اصیل چون شما افتخار میکنم و برایمان ایرانی به اقتدار کورش کبیر آرزومندم.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سپاس از شما بانوی گرامی امیدداریم بتوانیم با یاری عزیرانی چون شما در راه روشنگری اجتماعی قدم برداریم و تاریخ کشورعزیزمان ایران را احیا کنیم. پاینده باشید بانو.

   پرسش 1479:  سلام، ممنون از اینکه زمان گذاشته و اطلاعاتتونو به صورت خلاصه در اختیار ما قرار میدهید. در این دوره که وقت کم است و اطلاعات سرمایه از اینکه میتونم از جیب شما آنچه میخواهم برداشت کنم ممنونم. در این مدت دو ساله که با شما آشنا شدم بارها از خودم پرسیدم که آیا شما در اعتدال هستید یا خیر که امیدوارم در آینده نیز به پرسش خیر نرسم!

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و سپاس از توجه شما امید دارم هرگز به پاسخ خیر نرسید اما از آنجا که ما نیز ممکن است خطایی کنیم از شما تقاضا دارم چنانچه روزی ما را خارج از عتدال دیدید به ما نیز بگویید.

   پرسش 1480:  دوست عزیز اینکه شما میگویید حمله اسکندر دروغ است و خیلی چیزها دیگر .... باید بگم اینها فقط گمانه زنی از شماست و برای توجیه این دلایل بی ربط به هیچ کجا نمیتوانید استناد کنید ... منظورم اینه شما خوشگل تر دروغ میگید ..

   پاسخ پرنیان حامد:  استناد می کنیم به ابوریحان بیرونی، استناد می کنیم به بلعمی و طبری، استناد می کنیم به شاهنامه فردوسی، استناد می کنیم به بندهش و اوستا، استناد می کنیم به لوحهای بابلی، استناد می کنیم به مورخین یونانی، استناد می کنیم به سکه ها ، استناد می کنیم به .......

   اسکندر تاریخ ایران ، الکساندر یونانی نیست

   سودی نمی برم به شما دروغ بگوییم،  آنکه سود برد مفسرین اروپایی و یونانی ها بودند که به شما دروغ گفتند فرهنگ و تاریخ کشورتان را به اسم خودشان رغم زدند!

   انوش راوید:  زنده باد اینهمه هوش!!!، حمله الکساندر یونانی به ایران دروغ است،  اسکندر خود ایرانی بوده است، مگر چقدر باید نوشت و توضیح داد و سند آورد...

   پرسش 1481:  سلام. این کاسه متعلق به سومریان است ؟ نماد وسط ان چلیپای میترا است ؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام کاسه متعلق به سومریان است قدمت آن هفت هزار سال است نماد آن چلیپای میترایی است که روی همه معابد میترایی اروپا هم دیده می شود.

   انوش راوید:  این تشخیص من نبود،  بلکه تشخیص دانشگاه ها و باستان شناس های آلمانی بوده، و آمریکائیها هم تأیید کرده اند،  و من نقل قول کردم،  و این دلیل زاگرسی بودن سومریها و قدمت چلیپا و نجوم بیش از هفت هزار سال پیش است.

   پرسش 1482:  گفته اید که در یکی دو قرن گذشته دیو را بمعنی دیو می گویند،  ولی در وندیداد و تاریخ اصیل ایران منظور از دیو چیست؟  حافظ هم 700 سال پیش گفته دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند.  فردوسی هم از تاریخ اصیل استفاده کرده و کمک گرفتن پادشاهان از دیو رو نوشته،  تو قرآن هم هست....  (انوش راوید:  این نظر بی نام نشان را باز نویسی نمودم،  و بخشی از آن را بخاطر داشتن بی فرهنگی و بی نزاکتی حذف کردم،  مخصوصاً وقتی از سلسله هخامنشیان می نویسم،  عده ای سرخورده می شوند).

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام یک سوالی دارم از شما : چه اتفاق بدی می افتد اگر سوال یا نظرتان را با ادب بیان کنید؟  شما حتما باید توهین کنید؟.

   دیو یسنا چیه؟ آیین خاندان گیو و گودرز، چگونه می خوانند این لغت را؟ dieu  این لغت در زبان فرانسه و ایتالیایی چه معنی میدهد؟ خدا.

   دیو های اوستا چرا در ریگ ودا فرشته هستند،  و برعکس؟ اختلاف مذهبی.  پس هر کس آیین دیگری را قبول نکرده است دیو بوده است.

   دیوان یعنی چی؟ دیوان عالی کشور یعنی چی؟ یعنی الان یک مشت دیو نشستند اونجا؟ دیوان حافظ یعنی چی؟ یعنی حافظ قصه دیو های سه شاخ را برایتان نوشته اون تو؟

   آنگونه که ما به تاریخ اصیل نگاه می کنیم،  این است که  در صدد احیای آن هستیم و داریم سعی می کنیم آن را از تهمت افسانه بودن نجات بدهیم. کلی تحقیق کردیم ببینیم این دیو و پری که اینجا نوشته چیه، آنوقت شما پای برهنه آمدید می گویید دیو سه سر شش چشم بود. به تاریخ هخامنشی هم همین کثافت را زدید، که اسم اون خلیج را بکنید خلیج عرب،  اجازه استخراج نفت و گاز را از ما بگیرید، زن و بچه مردم را گشنه بگذارید. بروید یک کار بهتری برای خودتان پیدا کنید، نمی گذاریم تاریخ اصیل ایران و تاریخ هخامنشی را نابود کنید.  سخن دارید با ادب بیان کنید در غیر این صورت پاسخی به شما نخواهیم داد.   کتاب صفحه 130:

   دیو :  به تفسیر امروزی موجوداتی قول پیکر افسانه ای به رنگ های سفید و سیاه که گه گاهی شاخ بر سر دارند ...!

   در دین زردشتی به هر کسی که آن را نمی پذیرفته دیو گفته اند.  جالب آنکه بسیاری از این دیو های افسانه ای در ریگ ودای هندی نه تنها دیو نمی باشند، که از الاهه گان و خدایان هستند. لغت دیو منظور تنها افراد و مردمانی عادی چون من و شما بودند، که دین زردشتی را قبول نداشتند. این گروه مردمان گاهی در جنگها به اسارت در می آمدند و چون دیگر اسرای جنگی دنیا مجبور به بیگاری های سخت چون ساختن قصر برای پادشاهان می شدند.  ارژنگ دیو شخصی به نام ارژنگ که مخالف مذهب زردشتی بوده است, دیو سفید مزندری یک آدم از نژاد سفید (سفید پوست) و اهل مزندر که مذهب زردشتی را قبول نداشته است, دیو های شاخدار مردمی از نژاد سکاهای تیز خود .....

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

Anoosh Raavid انوش راوید   

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://www.ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد