کنکاش 10
پرسش 1365: من برای پسرم اسم رستان را انتخاب کرده ام که پس از تولد روی آن بگذارم.ولی تنها می دانیم که اسمی در شاهنامه است و هر چه تلاش کردم که پیدا کنم چه شخصیتی دارد به هیچ نتیجه ای نرسیدم. لطفااگر اطلاع دارید به من کمک کنید. با تشکر
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما, بانوی گرامی من جز از رسستان خاندان اشکانی آن هم به استناد تاریخ بلعمی- طبری و نه شاهنامه فردوسی, رستان دیگری نمی شناسم, مگر آنکه این دلاور زمان ساسانی در شاهنامه باشد. رسستان به استناد تاریخ بلعمی: اشک پسر حره پسر رسستان پسر ارتشاخ پسر هرمز پسر ساهم پسر روان پسر اسفندیار است. از خوانندگان عزیز تقاضا دارم چنانچه رستان دیگری در شاهنامه فردوسی می شناسند، ما را یاری نمایند. با آرزوی تولدی زیبا و سلامتی پسرتان، پاینده باشید.
انوش راوید: شاهنامه EBook و PDF را جستجو زدم، رستان نیافتم.
پرسش 1366: آیا ارومیه , در اصل اورمیه بوده؟ در این صورت به روم نمیتونه ارتباطی داشته باشه؟ تازه چرا رومیان اسامی ایرانی نداشتند؟ همش پسوند وس و اس داشتند!
پاسخ پرنیان حامد: عجب سوالی است دوست گرامی! رومیان نام ایرانی نداشتند چون پسوند آشوری (وس) و (اس) را در نوشته ها به آن افزودند؟ عجیب است که نام میترا (میثره) در شجره نامه آشوری ها میثروس میثره + وس آمده است! لابد این هم ایرانی نبوده! یک نگاهی هم به اسامی پادشاهان هخامنشی عنایت می فرمایید؟ کور(وس) داری (وس) ... اینها هم ایرانی نیستند؟
ارومیه را چگونه اور میه کنیم؟ ترا به خدا رحم کنید! محل زندگی ارومی ها را چگونه پایتخت اور ها با یک (م) اضافه کنیم؟ اون لغت اصلا می تونه خرومی باشه! اما ارومیه هیچ گونه نمی تواند اور می باشد.
پرسش 1367: در کجا می توان به نتیجه تحقیقات پیدایش اقوام آریایی و راندن اقوام جنوب غربی ایران دست یافت.
پاسخ پرنیان حامد: در جنگ اهورا (اورا = اور+ ان پادشاهی جنوب غربی بین النهرین با پایتختی حدود هندیجان ایران با اهریمن (اریمن = اریا من = آریایی ها , man در زبان کهن به معنی ایل است = ایل اری) مردم شمالی بین النهرین در حوالی رود اران امروزی. جنگ اقوام شمال غربی ایران امروز با اقوام جنوب غربی ایران امروزی که امروز هم پس از هفت هشت هزار سال هنوز ا هنوز شاهد ادامه آن هستیم.
انوش راوید: همانگونه که در وبلاگ آینده بینی نوشتم، یکی از مهم ترین علوم آینده علم ژنتیک است، ولی در ایران این علم پیگیری اساسی و اصولی نمی شود، و درباره ژن های ایرانیان تحقیقات قابل قبول انجام نشده است. در دانشگاه حیدر آباد هندوستان، تیمی به سرپرستی دکتر تنگوراژ، زیست شناس ملکولی و ژنی، در تحقیقاتشان ثابت کرده اند، مردم نیمه شمال هندوستان 30 تا 70 درصد با اروپائیان فامیل هستند، ولی با مردم جنوب هندوستان بسیار غریبه تر می باشند. او همچنین می گوید: مردم شمال هندوستان از اقوامی بودند، که 30 تا چهل هزار سال پیش از اقوام دیگری که در غرب بودند تجزیه شده، بخشی از آن مردم به اروپا رفتند، و بخشی به هندوستان آمدند. این تحقیقات در اینترنت به زبان انگلیسی بدست می آید.
همچنین در پست بهار 91 وبلاگ فوق، از وضع وخیم آموزش و پرورش نوشته ام، خلاصه ای را تکرار می کنم، چگونه باید به جوان های عزیز باهوش ایران گفت، وقتی متوجه شدید که این تاریخ هایی که گفته اند، و شما را مجبور کردند بخوانید، داستان های دروغ بوده، یا حداقل 90 درصد آن دروغ است، دیگر وقت آن شده که پا و ذهن را جلو کشیده، و به مرحله بعدی و تحقیقات اصولی و علمی تر رفت. نکته های مختلف کوچک در تاریخ کم نیست، باید با تحقیقات شخصی زمان بر به آنها رسید، همه نقاط مبهم را که نباید برای بدست آوردن پاسخ فوری پرسید، حافظه های کوچک شده این زمانه (به نسبت انواع داده ها)، نمی توانند آنها را نگه دارند، یا طبقه بندی نمایند. آموزش و پروش یاد نداده چگونه پا و ذهن را جلو کشیده، و سریع یا حداقل چگونه از مراحل عبور کرد، ما سعی می کنیم این موارد را گوشزد نماییم.
پرسش 1368: وقتی اسکندر با دارا میجنگید, هخامنشیان دست رو دست گذاشتند و بیکار نشستند؟ در حوزه ی پادشاهیشان جنگ شده و هیچی نگفتند؟ ایا کوه مهر اطراف تخت جمشید به میترایی بودن تخت جمشید ارتباط دارد؟ کوه مهر = میترا؟
پاسخ پرنیان حامد: خیر دوست گرامی. سخن از آشوب وحشتناکی در کل بین النهرین از بالای دجله تا خلیج فارس است که بی مورد آن را به کشور هندوستان امروزی کشانده اند! فور هند (که نام او یعنی فور تنها در نژاد پادشاهان میتانی دیده می شود و نه هند امروزی) و کید هند (که کید ان لقب پادشاهان اسطخر است) نیز لشکر کشیده اند بی کار نبودند! آنوقت اسکندر کید هند را سوار فیل سفید می کند پس از چند صد سال اردشیر بابکان سوار فیل سفید و فیل سفید بای ساسانیان نماد قدرت است! اینها اقسانه نیست! اینها نمادهایی است که باهم ارتباط دارند. شما محبت کنید برای بررسی بیشتر این نمادها به کتاب رجوع کنید:
مهر = میثره = میترا , کوه مهر هم بی ارتباط با ایین میترایی نخواهد بود
انوش راوید: با سپاس از مهدی عزیز که پوست الکساندر را کند.
پرسش 1369: 1 ــ بخت النصر دقیقا کیست؟ ما نفهمیدیم نبونید است یا بخت النصر پسر گیو است یا پسر رهام؟ گویا یهودیان به هر شخص ویرانگر, بخت النصر میگفتند! حمزه اصفهانی به نقل از اذر فروبغ پسر فرخزاد اورده: بخت نرسیه (bokhte narsiya) سرداری از قبیله سلم بود که لهراسپ شاه او را از ایرانشهر به (اروم موکاداس) فرستاد, از بهر دین ترویج دین زرتشتی در میان پیروان ایین جمشیدی ....... میبینید بانو پرنیان! در اروم موکاداس ایین جمشیدی موجود بوده!
پاسخ پرنیان حامد : بختر شه, ( بخت النصر, بخت نرسیه) لقب خاندان باقی مانده از گیو و گودرز اولین آن پسر رهام و نوه گیو از خاندان سلم و رومیان تاریخ ایران در زیر پرچم گرگ نشان که نام دیگر گیو = دیو و در اروپا به صورت نام خدا dieu در آمده است. خاندان گشواد هزار بار بیت المقدس را با خاک یکسان کردند. آیین جمشیدی همان آیین میترایی است.
ادامه پرسش: این که بعضی از اطلاعات تاریخی ایران عجیب هستند مثل این: (در کتاب منحول (نهایه الارب) در ذکر سلطنت (تبع) ابن ملکیکرب, گوید (قلمس) لقب امیه بن عوف بود که بر قبیله (معد) شاه شد و در ذکر سلطنت قلمس گوید که وی (کنانه) و (مضر) را گرد هم اورد, عامل (تبع) مذکور را از تهامه و حجاز بیرون کرد. او هر ساله حج میگزارد و در حرم خطبه میخواند, 300 سال عمر کرد و از سوی اسکندر هم بر عرب پیشوایی یافت, وی تا زمان شاپور ذوالاکتاف هم بزیست) 300 سال زندگی کرده از اسکندر تا شاپور ذوالاکتاف؟ فردوسی و دیگران از سفر اسکندر.
پاسخ پرنیان حامد: شما هر چه از سالهای 300 – 400 ه.ق دورتر بروید تاریخ ها قاطی تر و پیچیده تر خواهند شد. چرا که راویان این تاریخ ها به تاریخ های دیگر نیز دست یافته و جدی آنچنان همه را به هم پیچانده اند که جدا کردن آنها تقریبا غیر ممکن است. اما تصور می کنم منظور سلسله و جانشینان او تا 300 سال بوده است. (سوالتان این گونه به دست من رسیده است! اگر ادامه داشته محبت بفرمایید دوباره ارسال بفرمایید، با سپاس)
پرسش 1370: خدا را شکر که ایرانیان 1000 سال اروپا را نگرفتند، زیرا آنها کل تاریخ ما را حذف میکردند.
پاسخ پرنیان حامد: خدا را شکر. اما فراموش نکنید که 300 سالی که حکومت اشکانی در ایران بوده است درست 300 سال حکومت رومیان در اروپا با آیین میترایی نیز بوده است، و کلیه معابد میترایی در این دوره در اروپا ساخته شده است، و درست پس از میان رفتن قدرت در ایران (محل ارسال دستور) کنستانتین مستقل می شود، و مذهب خود را عوض می کند. جالب است نه!
پرسش 1371: استاد بزرگوار غیاث ابادی در مورد کوروش بزرگ در منابع رومانیایی (مانند موکسالیه) اورده اند:
(ساسانیان نام افرادی که به خاطر مغایرت و مخالفت با باورهای زرتشتی ساسانی، را حذف کرده بودهاند تا رو به فراموشی بروند. نامهایی همچون خاندان زال و رستم، کورش، داریوش و دیگر پادشاهان هخامنشی، پادشاهان دلاور و آزادمنش اشکانی، و نمونههای بیشمار دیگر.
در این متن، کورش (Kir) به سرزمین «پارس» منسوب شده و از کسی بنام «داریوش مادی» (Darie Mideanul) یاد شده که عموی کورش دانسته شده و با یاری هم شاهنشاهی بابل را درهم شکستهاند.
داریوش مادی با «داریوش ایستاسپ» (Darie Istasp) که در ادامه به او اشاره میشود، متفاوت هستند.) جالب است که ساسانیان از اشکانیان چه عقده ای داشته اند و جالب است که در متون رومانیایی نام "داریوش مدی" امده که با کمک کوروش بزرگ بابل را درهم شکست و در متون ایرانی نیز مانند اثار الباقیه داریوش مدی قبل کورش بزرگ شاه بابل بوده. شاید الکساندر به این شخص حمله کرده باشد...
پاسخ پرنیان حامد: من تصور می کنم (تصور می کنم) نماد داریوش مدی در تاریخ ایران اسفندیار است و در این تاریخ کهرم به اسفندیار حمله کرده و با او در گیر می شود. در کتاب صفحه 242-248 مبدا تاریخی بررسی شد و در ادامه از اساتید کشور برای نجات و بازنویسی این تاریخ مدد خواسته شد. شما به این بررسی رجوع کنید.
پرسش 1372: رومیه در مدائن همان ویه انتیوک (رومگان) نیست؟ اورده شده که:
(پایتخت امپراطوری از هفت شهر مستقل تشکیل شده بود. اسامی این شهر ها عبارتند از: 1. تیسفون کهنه یا عتیق، 2. تیسفون نو یا "اسبانبر" که در اواخر حکومت ساسانی مستقل شد، 3 . و یه انتیوک (روگان) این شهر به فرمان خسرو اول و با کمک مهندسان و اسرای رومی ساخته شد، 4 و یه اردشیر یا "سلوکیه" 5. ساباط یا "ولاش اباد که به فرمان شاه ولاش ساخته شد. سه شهر نخست در بخش شرقی و چهار شهر بعدی در سمت غربی دجله احداث شده بود. اعراب پایتخت ساسانی را مدائن میگفتند. گروهی معتقدند که مدائن به معنای شهر ها (مدینه) است که درست نیست و مدائن واژه ارامی است.) انتیوک چه شباهتی با نام انتیوکوس دارد!
پاسخ پرنیان حامد: انتیوک می تواند انتیوک + وس (پسوند آشوری) باشد اما این ماخد نوشته ساخت آن در زمان خسرو اول بوده است. باید ماخدی بیابیم که اثبات کهنتر بودن شهر باشد که فقط بازسازی آن را به خسرو نسبت بدهد. از ارسال این نوشته از شما سپاسگزارم. خوب است که این نامها را در مدائن فراموش نکنیم و در جستجوی سند برای قدمت بیشتر آن باشیم.
پرسش 1373: ایا در زمان ساسانی سرزمین نیمروز که مرکز ان بابل بوده, 1 مکان بوده یا 2 مکان؟ اگر زرنک و نیمروز تقریبا در یک مکان بوده اند, چرا زرنک را در سیستان کنونی فرض کرده اند؟ این متن را توجه کنید:
(یکی از واپسین روز های پاییز سال 626 ترسایی, سپهبد مردان شیر مردان شاه, پاذگوسبان نیمروز به همراه ازادبه شهر بان حیره و دسته ای چالاک تیزرو از میان جاده کوهستانی به سوی دستگرد روان بودند.... مردان شیر روی اسب خم شد و به تندی میتاخت. هنوز نتوانسته بود سخنان سایب را فراموش کند. زیر لب نجوا کرد: براستی او چه میخواست بگوید؟ چه کسانی در نیم روز زندگی میکنند؟ مگر گروهی بیابانگرد؟)
نیمروز محل سکون اعراب گفته شده؟ منظور حتما شمال عربستان است و سخن از زمان خسرو پرویز است......
پاسخ پرنیان حامد: تصور می کنم نیمروز نام خطی بر زمین از شمال تا جنوب است که دو رسد خانه چغامیش و کعبه زردشت روی این خط بوده است (فراموش نکنید در آن زمان زمین گرد نبوده است خط ها را با در نظر گرفتن مسطح بودن زمین از دید مردم آن روزگار تجسم کنید) زرنک = سیستان امروزی را هم به کلی فراموش کنید غیر ممکن است. (این خط مبدا ایران با نام نیمروز را هم انگلیس ها به گرینوچ منتقل کردند).
انوش راوید: به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود.
ادامه پرسش: در ادامه از کودکی خرد سال سخن گفته شده, ایا میدانید چه کسیست؟ (شاید عیسی باشد)10. و از ان سوی کسانی که در جستجوی بچه خرد سالی باشند پدیدار شود. در ادامه از گرگی دو پا سخن گفته که شاید منظور رومیان باشند 11. سپس به یاری یکدیگر و زیر یک درفش به ده های ایران ایند و گروه بیشماری از شیداشسپ تخمه خشم لشکر سهمناک پیشانی فراخ, گرگ دو پا, دیوان چرمین کمر بشکنند .12. در کنار اروند رود سه کارزار کنند یکی به ... یکی به سپیذ زور و یکی به دشت نهاوند .. جنگ اول نامش نیامده ایا این جنگ ها حمله اعراب است یا اسکندر؟ اروند (دجله) نزدیک فرات است و 2 جنگ اول اسکندر با دارا نزدیک فرات نبود؟ در ادامه: 3. هنگام گرگان به سر رسد و هنگام میشان اندر اید. (منظور از گرگ چیست؟ رومیان؟) 4. و اذر فرنبغ و اذر گشنسب و اذر برزین , مهر را به پایگاه خود نشاند و هیزم و بوی خوش از روی داد بدهند . منظور از "مهر را باز به پایگاه خود نشاند" کر کنم زیاد غیر قابل حدس نباشد ....
پاسخ پرنیان حامد: متن سوال نیمه است! اگر ممکن است سوالات طولانی را به اقای راوید ایمیل کنید که کامل برسد. این جنگ در کتاب بررسی شده است! بر وبلاگ هم دو سه بار کپی شد! این جنگ اسکندر است و نه اعراب. آذر فرنبغ و آذر گشنسب و آذر برزین, مهر، اینها نام سه آتش مقدس هستند. چرا سومی را با (,) جدا کردید؟ آذربرزین مهر روی هم نام یک آتش و آتشکده مقدس است!
پرسش 1374: ایا قبل از حمله مغول (یا کلا در زمانی خاص), خاور (گرفته شده از خور = خورشید) معنی غرب را میداده و باختر معنی مشرق؟ در متن جاماسپ نامه آمده: 55. از 10 نفر 9 نفر بسوی باختر تباه شوند. (احتمالا بعد از حمله اسکندر) اشتباه نکنم در تاریخ ایران, ماد ها را پادشاهان جبال گفته اند (کوه ها). در این متن منظور از کوهیاران, ماد ها نیست؟ 58. و خداوندی و پادشاهی به بندگان غیر ایرانی رسد, چون خیونان ترک, اتور, و توپیذ چون اودرک. کوهیاران (؟) و چینیان و کابلیان و سغدیان و ارومیان و خینان سپید سرخ پوش به ده های این من فرمانروا باشند... یونانیان در اینجا چه میکنند؟ اتور همان آشور نیست؟ تلفظ پارسی باستان آشور, اثور بوده...
پاسخ پرنیان حامد: ا گر هم چنین بوده است باختر به معنی شمال بوده = غرب شده است باختر هیچگاه شرق نبوده است! جمله متن برگنده شدن نسلشان در شمال (یا غرب) را بازگو می کند یعنی از شما یا غرب رفتند به شرق چون در غرب یا شمال ریشه کن شدند قتل عام شدند! یونانی های اژه نیستند اینها خاندان اشوری (تورانی) هستند. (ت) (ث) نمی شود! مگر آنکه در بازنویسی نقطه آن افتاده باشد! (ت) با (د) یکی است! آتور تا آنجا که می دانم یعنی آتش!
پرسش 1375: ضمن تشکر از مطالب بسیار زیباتون دلم میخواد بگم کاش میشد یک صفحه غیر تخصصی برای افرادی که با تاریخ آشنایی کامل ندارن گذاشته میشد و تاریخ را خیلی ساده و داستانوار (واقعی) مینوشتین. شاید باشن کسانی که هنوز سلسله پادشاهان را بترتیب نمیدونن, نمیدونن کوروش بزرگ چند همسر و چند فرزند داشت. هنوز هستن کسانی که علت حمله اعراب به ایران را نمیدونن و ..... با سپاس بسیار.
پاسخ پرنیان حامد: دوستان گرامی اینجا در حال حاضر سخن از تحریف تاریخ ایران توسط مفسرین تاریخ است. مسئله مطرح شده و بر روی آن بحث است که چنانچه این فرض و اسناد آن درست باشد دگرگونی اساسی در تاریخ ایران ایجاد خواهد شد. من از کدام تاریخ با شما سخن بگوییم؟ از تاریخ دیکته شده ای که هزار اما و شاید در آن یافته ام, یا از تاریخ مکتوب ایران که به ما تلقین کردند که افسانه است تا دنبال آن نرویم؟
انوش راوید: عزیزان 13 تا 20 ساله پیگیری کننده مطالب وبلاگ، خواهشمندم مطالب وبلاگ را بصورت خلاصه و با زبان ساده، که هم سن و سال های شما که تازه وارد تاریخ شده اند، بتوانند بخوانند و بفهمند، بنویسید تا بنام خودتان در یک پست قرار دهم.
پرسش 1376: این را خوانده اید: طبق آخرین اطلاعات باستان شناسان و کتیبه های کشف شده از دوران باستان و تحقیقات فراوان در این زمینه به تازگی دلیل اصلی شکست سپاه داریوش سوم هخامنشی در برابر اسکندر مقدونی کشف شده است. این مطلب برای همه روشن است که در آن زمان سپاه اسکتدر در برابر سپاه عظیم ایران بسیار ناچیز و اندک بود. یکی از دلایلی که برای این شکست قبلا مطرح شده بود نامنظمی لشکریان داریوش بود. اما طبق اطلاعات جدید و بدست آمده در آن هنگام که داریوش و تمامی سپاهیان ایران در مقابل اسکند با تمام قدرت ایستاده بودند در زمان حمله اسکندر گروهی از سپاهیان ایران که قبلا از اسکندر رشوه گرفته بودند و هموطنان خود حمله ور شدند. این شد که داریوش توسط گروهی خیانت کار و اسکند محاصره شد و با اندکی از سرداران با وفای خود برای جمع آوری سپاهی جدید راهی مکانی دیگر شدند. در اولین شب اقامت وی در یکی از نواحی ایران توسط یکی از سرداران خود به قتل رسید و این شد که بزرگترین امپراطوری جهان که کوروش بزرگ آنرا بر پایه دموکراسی و احترام به تمامی ادیان و اندیشه های گوناگون بنا نهاده بود برای همیشه به تاریخ پیوست. اما خاطره اش برای همیشه در دل تمامی ایرانیان جاودان خواهد ماند . منبع BBC Historical Movies
پاسخ پرنیان حامد: لابد سند ان هم لوح بابلی است که اختلاف الکساندر و جانشینش سلوکس را 17 سال نشان می دهد؟ سندی که اصلا معلوم نیست به کدام الکساندر مربوط می شود!
پرسش 1377: 1 ــ مهر سایه گستر معنی خورشید میدهد؟ کوروش بزرگ: چون مهر سایه گستر به بابل وارد شدم. به شادی و خوشی در کاخ شاهانه نشیمن گزیدم.
پاسخ پرنیان حامد: به هر تقدیر به آیین میترایی وارد بابل شده است و تاجگذاری کرده است.
ادامه پرسش: 2 ــ ایا بنا به گفته ی استرابو, نام کوروش بزرگ قبل از پادشاهیش AGRADATUS بوده؟ گفته شده پس از شاه شدن نامش را تغییر داده و از رود کر نام دومش را برگزیده! ( خیلی بعید است)
پاسخ پرنیان حامد: هر دو لقب است هم "کوی رش یا کی رش یا کی اور رش" و هم اگرا دات یعنی قانون اگرا (که نمی دانم اگرای آن یعنی چی باید ببینیم ترجمه کدام فرقه اگرا است)
ادامه پرسش: خانم پرنیان حامد, فکر نمیکنید داریوش بزرگ شاهنشاهیش را شرح داده از مغرب تا مشرق در این متن؟ ((داریوش: این است شاهنشای که من دارم از سکا ها که انسوی سغد (شرق؟) هستند تا به حبشه (غرب), از سند (شرق؟) تا به سارد (غرب) که ان را اورمزد که بزرگترین خدایان است به من ارزانی فرمود))
پاسخ پرنیان حامد: آنوقت چگونه مغ گئو مات را در نسا در سرزمین ماد ها کشته است؟ آنوقت سوگود (سغد) وسط بین النهرین است و با 400 کیلومتر از وسط بین النهرین چگونه برسیم به افعانستان؟ کوه ابرسین صفحه 258 کتاب را که = زاگروس است چه کنیم؟ رود هایی که از آن سرچشمه می گیرند صفحه 264 کتاب را چه کار کنیم؟ سکایی که همه مورخین نوشتند جنوب دریای سیاه بودند را چگونه ببریم اینطرف دریای خزر. متاسفم شمال و جنوب فتوحاتش را مشخص کرده نه شرق و غرب امپراطوری اش را!.
پرسش 1378: خیر نمیخواستم. منظورم کمک گرفتن دارا از هخامنشیان بوده. به نظر شما افسر ماه چه معنی ای میدهد؟
پاسخ پرنیان حامد: دارا از فور کمک می گیرد که به موقع نمی رسد (فور لقب پادشاهان میتانی) کید هم در میان است. با آن جام و جریان آن فیل سفید. ببینید اگر دارا, داریوش سوم نباشد چه سندی دارید که خاندان هخامنشی اصلا توسط اسکندر منقرض کامل شده باشد؟ یکی از ملوک الطوایفی هم هخامنشی ها نمی توانند باشند؟ (البته نه به عنوان شاه شاهان و با آن قدرت سابق تنها با عنوان شاه محلی) این بیت فردوسی را ببینید:
بزرگان که از تخم ارش بدند <><> دلیر و سبکبار و سرکش بدند
به گیتی به هر گوشه ای بر یکی <><> گرفته به هر کشوری اندکی
چو بر تختشان شاد بنشاندند <><> ملوک الطوایف همی خواندند
دو بیت بعد نوشته نخست اشک بود از نژاد قباد یعنی تخم ارش با اشکانی و شاهان آن ارتباطی ندارد. آنوقت کی ارش در تاریخ بلعمی شاه خوزستان آمده است. توی تخت جمشید هم یک کتیبه مشکوک شکسته نوشته "من ارشک پسر اتیابوشنا"!
ماه خدای اکد های سامی بوده است و این پرستش از شمال زاگرس تا جنوب آن یعنی پایتخت اور بوده است. قدر مسلم پی از ظهور زردشت زمان گشتاسپ, خاندان هوو در آذر بایجان دست از فرقه میترایی زردشتی برداشته و دیگر خورشید پرست نبوده اند لاجرم دارا افسر ماه بوده است.
نظر 1379: 1. بیشتر ناراحتی ما از این است با این که آنقدر آثار تاریخی داریم که کل دنیا به چشم ندیده و حتی در یونسکو آثار ثبت شده ی ایران در هر زمینه ای بیش از هر کشوری است! بعد از ایران اسپانیا حتی یک یک ششم ایران هم آثار ثبت شده نارد!!!! ولی آثار تاریخی ایران باستان عظمت دیوار چین و کالسیوم را ندارند! البته شاید بعضی قلعه های تاریخی مثل رودخام و الموت و ....باشند ولی باز بنگرید عظمت تمدن مایا ها را!!
راستی یک سوال در مورد مصر ایران و اینا و شباهت نماد ها در ایران و مصر که فنیقی ها از مصر ایران به مصر امروزی رفتند!!! ولی نگاه کنید نماد فروهر هم در ایران و هم در مصر و هم در مکزیک وجود دارد!!؟
پاسخ پرنیان حامد: قدیمی ترین سند فروهر قبل از آشور و هخامنشی مربوط به ایلامی هایی است که آشور بانی پال این تمدن را با خاک یکسان کرده و آثار انان را به غارت برده است.
انوش راوید: پاسخ شما را بارها در وبلاگ نوشته ام، در دو پست قبلی هم می باشد، استعمار و امپریالیسم دست از سر ایران بر نمی دارند، آنها هزار جور بازی در می آورند، ببینید برای انرژی اتمی ایران چقدر حرف در می آورند، انواع و اقسام تحریم ها را می گذارند، و هر گونه مزاحمت که بتوانند برای دولت ایران می کنند. این بازی های آنها از بدو پیدایش استعمار در ایران بوده و خواهد بود، جوانان باهوش ایران باید هوشیار تر و آگاه تر باشند، تا اغفال ترفند های دشمنان تاریخ ایران نشوند.
پاسخ پرسش شما را به مرور می نویسم، در دو پست قبلی از مهاجرت اقوام به ایران شروع کردم، در پست قبلی از شکل گیری اقوام ایرانی نوشتم، و به زودی اینها را بخش بندی می کنم. اگر یک پلیس جنایی بخواهد یک جنایت را کشف کند، از سر نخ و ابتدای شکل گیری آن آغاز می کند، بدون در نظر گرفتن تمام موضوعات که یک کارآگاه خوب باید بداند نمی توان کلید جنایت دروغ های تاریخ را کشف کرد، با وجود بانوی گرامی پرنیان حامد، خیلی کار ما ایرانی شده است.
توجه: عزیزان اطلاع تاریخی و جغرافیای شهر های خود جمع آوری نمایید، و با عکس بفرستید تا در وبلاگ بنام خودتان منتشر نمایم. بدانید این وظیفه ملی و مردمی شماست، که تا می توانید اطلاعات شهر خود را جمع آوری نمایید، باید همگان و همه جهان بیش از پیش بدانند، که بزرگی و زیبایی ایران بی همتاست.
ادامه پرسش: 2 ــ تاریخ فارسنامه ی ابن بلخی را چقدر قبول دارید؟؟ در آن اشک از اسکندر خواست انطیخس را از ملک برون برد تا وصیت دارا اجرا شود و اینگونه هم شد!!! و انطیخص و امثالش بر ایران حکم نراندند!!!! البته کتاب در دست دو اروپایی ترجمه و چاپ شده!!!
پاسخ پرنیان حامد: ملوک الطوایف 90 پادشاه داشت یکی اشک بود حدود ارمنستان یکی انطیخس بود حدود سوریه و .... 88 خاندان دیگر هم جانشین او بودند و می توانند ادعا کنند.
ادامه پرسش: 3 ــ در مورد تاریخ نقاشی در ایران کتابی دارم ولی پر از دروغ و همش در مورد تاثیر هنر یونانی و... حرف میزند یا تاثیر حمله ی مغول!! چرا هنرمندان ایرانی به چهره های چشم بادومی اینقدر علاقه دارند! آیا مثل الان است که ژاپنی ها انیمه میسازند با چشمانی گرد!
پاسخ پرنیان حامد: چشم بادامی یک ژن بشری است که نسل آن حتی قبل از حمله مغول تا خراسان ایران دیده می شده است! این چه ارتباطی به حمله مغول دارد!
ادامه پرسش: 4 ــ کتاب جمهوری اشکانیان شما کی چاپ میشود؟؟ من منتظرم!
پاسخ پرنیان حامد: چاپ ! دوست گرامی بفرمایید اول کی نوشته می شود! این تاریخ آنقدر سهمناک است که جدی نمی دانم با اشکانیان چه کنم! آنقدر پرت و پلا به خوردمان داده اند که باورتان نمی شود. فعلا هنوز مشغول روی هم انداختن هستم. باید سرکذشت های مشابه را روی هم بگذارم ببینم بالاخره در این 200 و اندی حکومت اشکانی چند مهرداد چند فرهاد و ... داشتیم.
ادامه پرسش: 5 ــ نظر شما در مورد رمان پسر ایرانی چیست؟
پاسخ پرنیان حامد: این کتاب را نمی شناسم، لطفا آن را معرفی کنید. (در باب؟ نویسنده؟ انتشارات)
ادامه پرسش: در تاریخ ابن اثیر به سراحت میگوید اسکندر یونانی!! مربوط میشود به حکمرانی اسکندر بر مکران یا تحریف در کتاب است؟؟
پاسخ پرنیان حامد: جمله های بعد و قبل را نگاه کنید ببینید اگر منظور پادشاهی او در یونان است که درست است اما اگر نوشته از خاندان یونی منظورش کهرم و مخلوطی از کهرم و اسکندر است.
ادامه پرسش: 7 ــ طبق لیست حکمرانان ایران بنا به اهل غرب در ضمیمه ی کتاب!!! از کوروش بانی بیت المقدس طبق همان سال هایی که خودش گفته کم کنیم آخر اسکندر پس از داریوش چهارم میشود حدود هفتاد میلادی البته اگر کوروش را سی و شش سال پس از الکساندر فرض کنیم!!!! اگر اسکندر را شصت و پنج قبل از میلاد فرض کنید آنوقت سال حکمرانی کوروش نه 2312 شما میشود و نه 2500 سال!!! یک چیزی میانه ی این دو میشود!!!! و اگر کورش را 2500 سال قبل حساب کنیم آنوقت اسکندر میقدون حدود 120 قبل از میلاد در میاید!!! کلا طبق آن لیست که بین داریوش سوم تا اسکندر چند شه اضاف دارد (که به نظر من مشکل از اینجا نیست) طبق سال هایی که برای هر شاه در نظر گرفته اسکندر 65 ق م و کوروش 300 ق م جور در نمیاید و باید از یکی از این دو صرف نظر کرد!!!
پاسخ پرنیان حامد: دیدید آفرین به شما و دقتتان 141 سال اینجا اضافه بر مکتوبات ایران که هخامنشی = 222 سال نوشتند. 125 سال روی اشکانی - سلوکی اضافه کردند که الکساندر را با اسکندر یکی کنند. این اصل چیزی است که غربیان نوشتند و هخامنشی ان = 363 سال می شود که با هخامنشی ما = 222 سال تفاوت دارد! که درهم ریختگی بعدی ان کورش کبیرش = 433 ق.م می شود که با حمله الکساندرشان حدود 100 سال اختلاف زمانی خواهد داشت و بعد 222 سال را از روی تاریخ ایران تصحیح کردند یک کلاف سر در گمی درست کردند که خودشان هم توش مانده اند بعد از پس آن هی مهرداد و فرهاد آوردند یکجوری سر و ته این قضیه را هم بیاورند, نمی شود تاریخ کشور خودمان را از روی تاریخ کشور خودمان حساب کنیم! عجیب است لقمه را چرا از پشت سرتان می پیچانید!؟
می دانید ابوریحان بیرونی در مورد این جدول چی نوشته است:
"در کتاب سیر و اخبار که از روی کتب اهل مغرب نقل شده ملوک ایران و بابل را نام برده اند و از فریدون که نزد آنان یافول نام دارد شروع کرده اند تا دارا که آخرین پادشاه ایران است. ولی با آنچه ما می دانیم از حیث عدد ملوک و نام های ایشان و مدت پادشاهی و اخبار در دیگر احوال ایشان اختلاف دارد. و آنچه به وهم سبقت می جوید این است که ملوک ایران را با عمال ایشان در بابل رویهمرفته نام برده اند و اگر ما اقوال مذکور را در اینجا برای خوانندگان نقل نکنیم اولا متاع خود را به سنگ تمام نفروخته ایم ثانیا در دلهای خوانندگان تولید نگرانی کرده ایم و ما این اقوال را در جدولی جداگانه قرار می دهیم تا آنکه اراء و اقاویل بهم مخلوط نشود."
روحش شاد از آن موقع داشته اخطار می داده که اهل مغرب تاریخ ما را به عمد قاطی کرده اند هیچکس توجه نکرده است. دوست گرامی ما هم جدول را آوردیم تا در دلهای خوانندگان تولید نگرانی نکرده باشیم و تصور نشود که هخامنشی ها از جانب ما مردودند!
اما تاریخ سلطنت کوروش را برای شما از تاریخ ایرانی حساب کردم که حکومت ساسانی ان = 431 است و حکومت اشکانی ان 276 سال است و حکومت اسکندرش 14 سال و حکومت هخامنشی اش 222 سال مکتوب است. جمع این اعداد برابر 943 سال است یعنی به حساب تاریخ مکتوب خودمان کوروش کبیر حدودا 943 سال قبل از حمله اعراب به ایران بوده است که جمع آن با 1360 سال پیشی که اعراب به ایران حمله کردند برابر حدودا 2303 سال پیش (حدود 10 سال پس و پیش روی آن حساب کنید) می شود 291 ق.میلادی (که اروپایی ها به حضرت عیسی نسبت می دهند و ق.م می نویسند در حالی که این تاریخ میلاد ارومیان در اروپاست ) و برابر است با 354 ق. میلاد واقعی حضرت عیسی.
من تاریخی که یونانی و اروپایی برایم حساب کرده نمی پذیرم چون از میلادش ایراد دارد تا حساب شاهانش و اضافه کردن به عمد 266 سال در آن! حکومتی با نام سلوکی در ایران که بر روی مبدا تاریخ ایران تاثیر گذاشته باشد را هم به هزار دلیل نمی شناسم. کافی است دوست گرامی جدی کافی است به خودتان بیایید ابوریحان بیرونی از 300 ه.ق دارد اخطار می دهد به خودتان بیایید. هیچ مبدا و ماخد قاطی کرده ای در مورد کشورم را نمی پذیرم. چرا که خودم در کشورم تاریخ دارم که حساب آن از این تاریخ ها خیلی دقیق تر است.
پرسش 1380: آیا مورخین باستانی یونانی از روی عمد الکساندر را با اسکندر یکی کرده اند و دروغ نوشته اند؟ آیا سه جنگ الکساندر در مکان هایی که گفته اند رخ نداده؟ مانند گوگمل و ایسوس و..؟ یا این مکان ها در غرب ایران بوده؟ آیا جاماسپ نامه که بهش استناد کردید آن قسمتش مربوط به حمله ی کهرم نبوده؟ اخه توش نوشته اتور و ترکان و ارومین.
پاسخ پرنیان حامد: لیست و سال مورخین را دیدید؟ قدیمی ترین مورخی که در مورد الکساندر نوشته است 50 ق.م بوده است! سندی قبل از او در دست نیست! کدام مورخ کدام یکی را نوشته؟ جاستین اصلا راجع به الکساندری سخن می گوید که والی اشکانی در هیرکان (آندروگوراس) بوده است! تکرار می کنم در تاریخ ایران ذکر شده کی هروم به پایتخت گشتاسپ حمله کرد آن را سوزاند دخترانش را به اسارت برد و تا هندیجان پیش رفت، به حساب تاریخ ایران 320 ق.م این اما 266 سال قبل از شخصی است که با نام اسکندر در تاریخمان آمده است! (مورخین قاطی نوشتند معلوم نیست چه کسی از کدام یکی سخن می گویید اما مفسیرین به عمد این دو را به هم دوختند)
گوگمل = گوگ مله واژه کردی است و از دو پاره گوگه (گ گ) به معنی گوساله است همچنین در کردستان و یزد به گردن مله می گویند. گوگه مله یعنی گردنه گوساله نمونه این نام: گوگا در جنوب تبریز, گوگ آلا در مراغه؛ گوگ تپه در میاندوآب؛ .... به نوشته مورخین جای گوگمل در 19 فرسنگی شرق اربیل و پنج فرسنگی جنوب غربی موصل بوده است. اربیل در 84 کیلومتری شرق موصل است پس گوگمل باید در 195 کیلومتری شرق موصل باشد چگونه ممکن است در سی کیلومتری جنوب غربی موصل هم باشد؟ جای گوگملی که مورخین یونانی نشانی داده اند باید در کوهستان میان سردشت (در ایران) و قلعه دزه (در عراق) بوده باشد (احمد حامی).
جاماسپ نامه و زندوهومن یسن هر دو نوشته اند به 300 سالگی دین = 300 سال پس از زردشت و گشتاسپ این اتفاق افتاده است .
پرسش 1381: چرا در متون پهلوی مانند اداویراز نامه, نام الکسندر آمده؟
پاسخ پرنیان حامد: همین الان بر جستار:
http://www.tarikhema.ir/forum/topic-t906-75.html#p26519 دقیقا بحث بر سر همین نام تلقین شده ای است که برایتان هزار جور می توانم بخوانم و فقط چون حمله الکساندر نامی تلقین شده است این نام را به این صورت خوانده اند قسمتی از این گفتگو:
پاسخ بزرگواری با نام ایرج از این جستار به سوال من برای خواندن این لغت در زبان پهلوی:
پرنیان حامد: اما بزرگوار نه آنکه حمل بر جسارت باشد تنها پرسش است.
از شما تقاضا دارم باری
دیگر مرا روشن بفرمایید:
چرا حرف دوم این لعت را به جای ( ر) (ل) می
خوانید در حالی که در ترکیب بعدی که الان برای سوال بعدی ارسال
خواهم کرد این ترکیب در اول کلمه را احتمالا (ارومی) و نه (الومی) خواهید خواند؟
مرا ببخشید جدا نمی خواهم جسارت کنم و روی سخن شما که صد
البته دانسته هایی خیلی بیش از من دارید سخن بگویم. اما از شما استدعا دارم باری
دیگر و بدون پیش فرض ها ترکیب دو اوای اول این کلمه را و گونه های مختلف خواندن آن
را برای من توضیح بدهید. با سپاس
ایرج:
بستگی به جمله دارد. در زمانهای کهن یکی از شیوههای نویسندگی
ایرانیان، تندنویسی بود. بنابراین واکهای نزدیک به هم (مانند ل و ر) را
برپایهء سادهترین شکلش مینوشتند. برای نمونه نویسهء ل یک
زائدهء اضافه نسبت به نویسهء ر دارد اما در تندنویسی این زائده گذاشته نمیشود. پس برای
خوانش واژهها نیاز به جمله داریم. اما خوانش نامهای خاص نیاز به اطلاعات
بیشتری دارد همچون تقارن با دیگر دبیرهها.
پرنیان حامد: بزرگوار پس این لغت به صورت های گوناگون خوانده خواهد شد و ترجمه الکساندر از متن کارنامه اردشیر بابکان تنها به علت پیش فرض دیکته شده حمله الکساندری است که بر سکه اش نیز الس آندروس (یا بهتر بگویم الح سندوروس و به تفسیر یونانی الکس = حامی, آندروس = ناحیه فرشا در سوریه = حامی سوریه) نوشته شده و آن هم به همین سبک با کلی تفسیر و اما و شاید الکساندر خوانده شده است! لاجرم اجازه می فرمایید این لغت را مثلا:
دو حرف اول آن را به جای (ا ل ) برای شما (خ ر) بخوانم و آن را به خرو (خریدرو) اوستا = دیو خشم = خشم خونین درفش (ائشم خرویدرو) ازسپاهبدان اهریمن تفسیر کنم و قسمت دوم نام را نیز به زناشویی خشم و منوشک نسبت بدهم که از این زناشویی گروه فره کاستان (کوخرید) اهریمنی زاده شدند و برای شما از زند و هومن یسن سند بیاورم که منظور این گروهند: آن ازآهن الوده فرمانروایی بیدادانه ژولیده مو از تخم خشم باشد. ... دیوان ژولیده موی از تخم خشم آن بد تخمان از گسته خراسان به ایرانشهر بریزند .... فرمانروایی از این خشم تخمگان (ترکان چرمین کمر در نسخه پازند) به شیداسپان کرسیاک ارومایی دروج در ده سلمان (دیلمان) رسد ....
یا تفسیر را کنار بگذارم و لغت را مستقیم به صورت:
ارد ش ا خ ی ل = ار ت ش ا خ ی ل = ارتشاخ یل بخوانم و سپس در شجره نامه اشکانیان بلعمی – طبری: اشک پسر حره پسر رسستان پسر ارتشاخ پسر هرمز پسر ساهم پسر روان پسر اسفندیار: نام او را بیابم و به یاد داشته باشم که: ساسانیان, اشکانیان را نتیجه تدبیر خائنانه اشک (برادر ساسان) دانسته اند و قسم خورده انتقام بودند و بنابراین اسکندر را اشک ارتشاخ برادر ساسان از نوادگان بهمن معرفی کنم.
یا اگر بدون یونانی و مورخین آن هیچ سندی از کشور خودمان پذیرفته نیست! آن را به صورت:
اراکساندر بخوانم و آن را به رود آراکس هرودوت = ارس نسبت بدهم و به اراکس اندر تفسیر کنم که با ارومی (ارومی + یه = محل زندگی ارومی ها) نیز همخوانی داشته باشد؟
بزرگوارآیا می توانم چنین کنم؟ بزرگوار آیا می توانم تاریخ کشورم را به تفسیر تاریخ کشور خودم و اوستا بخوانم و تفسیر یونانی و اروپایی را که به عمد در تاریخ کشورم دخالت کرده اند کنار بگذارم؟
پرسش 1397: آیا بیت کاسی (باکسایا )در عراق. قرقیسیا (کارکاسیه در سوریه). قرقیسین (در همدان و قزوین) صحیح است؟ قرقیزستان نیز با کاسی ها ارتباطی دارد؟
پاسخ پرنیان حامد: بله درست است. نامهای باستانی قزوین = کاس پین ، همدان (اکباتان ) = کارکاسی
به استناد تاریخ هرودوت از آنجا که دو اکباتان موجود بوده است لاجرم کارکاسیه سوریه همان اکباتان سوریه است. بیت کاسی در عراق نیز در رابطه با کاس ها است. همچنین نام واقعی دریای کاس پیان در شمال ایران (دریای خزر) نیز یادگار کاسپها بوده است. در باب قرقیزستان نیز تصور می کنم با کاسها مرتبط باشد.
پرسش 1398: جسارت است خانم پرنیان ولی اقای Xاز نام کاخی را اورد که 3000 سال قدمت داشته و در جزیره کرت در جنوب یونان است شما که گفته بودید قدیمی ترین ساختمان در جزایر دریای اژه 2700 سال دارد که در اصل بنا به تاریخ ایران 2500 سال است! کهن ترین ساختمان یونان امروزی چه نام دارد؟
پاسخ پرنیان حامد : اصلا جسارت نیست بسیار عالی برای 300 سال (266 ) سالی که از دستکاری در تاریخ ایران برای خودشان قدمت اضافه کرده اند اصلا با کسی بحثی ندارم. میمند یازده 11000 سال. چغامیش 6000 الی 7000 سال و.... بفرمایید ایشان برای آنکه ثابت کنند یونانی برای ما فرهنگ آورده هنوز 3000 - 4000 سال از ایلام کم دارند. تازه بعد باید چیزی مشابه میمند با بیش از 11000 سال قدمت را در یونان به ما نشان بدهند تا بگوییم فرهنگ ایلامی از میمند نبوده است و اتنی و یونانی برایمان در ایلام خانه سازی کرده اند.
پرسش 1399: اقایX فرمودند که زرتشت در زمان ویشتاسپ و پسرش داریوش ظهور کرد و این را به استناد به سخنی از مورخین یونانی و رومی زد. ایا ممکن است این داریوش همان داریوش مادی یا اسفندیار باشد؟ ایشان تکلیف 17 سال جانشین الکساندر و سلوکوس را تعیین فرمودند هرچند که در کتاب هلنی ها در ایران از دکتر محمد حسین خنجی خوانده بودم که چند سال بعد از مرگ الکساندر 22 سال اشوب و قتل بین سرداران الکساندر بود (ایشان نوشته اند 40 سال) و بطلیموس در سال 322 پ.م در جنگ با پردیکاس گرفت وی را کشت!
پاسخ پرنیان حامد: اول آنکه هرودوت نام پدر داریوش را هیستاسپ نوشته است ای نه گشتاسب است و نه ویشتاسپ. دوم آنکه شجره نامه خاندان هوو به هیچ تقدیر با هخامنشی یکی نمی شود. شما کتاب را ببینید دانه دانه با هم مقایسه کردم به هیچ روی قابل یکی شدن نیستند. سوم آنکه در تاریخ ایران بین اسکندر و جانشینان آنان 22 سال فاصله دیده نمی شود! مورخین یونانی نیز از 6 سال آشوب سخن گفته اند حال شد 17 و بعد 22 و ایشان می فرمایند 40 سال! ببینید چه تاریخ مشکوک و پر از تفسیری را ملاک و مبدا تاریخ ایران قرار داده اند! سند دقیق از مورخین یونانی بیاورند حکومت سلوکیان در ایران و در افغانستان از چه تاریخی آغاز شده است.
پرسش 1400: ایا شما در این متن بین مهرداد ششم و منجی زرتشت (هوشیدر) ارتباطی میبینید؟ (.... بالجمله ضد هلنی و علیه سلطه سیاسی شاهان سلوکی جانشینان اسکندر گجسته باشد که در عین حال یاد اور افسانه تولد عیسی حسب روایت انجیل متی است. میگویند کتاب دانیال یهودی هم که پیشگویی هایش جنبه ضد هلنی (سلوکی) دارد, بر اثر بهمن یشت و ملاحم گشتاسپ (جاماسپ نامه) و هم متاثر از ان نوشته امده است, ملاحم ضد یونانی مزبور نوید بخش زوال هرومیان و رهنمون به احیای شاهنشاهی ایران بر اسیا باشد. چنانکه در بهمن یشت موعود مسیح زرتشتی (پشوتن) پسر گشتاسپ خوانده شده در پیشگویی گشتاسپ (کتاب جاماسپ) نام وی شاه بزرگ امده, هم از اینرو برایش دوباره خاندان هخامنشی مطلوب و مراد بوده است. انگاه در سده یکم ق.م مهرداد ششم ایرانی (اوپاتور) پونتوسی (63-121ق.م) که خود را از تبار داریوش هخامنشی میدانست, یک پادشاه پهلوان دانشمند شرقشناس یوناندوست اما ضد رومی قهار و خستگی ناپذیر هم به سال 90ق.م در جزوه تبلیغات ضد رومی خود پیشگویی های جاماسپ نامه را به یونانی ترجمه کرد که البته زهر ضد مقدونی ان را گرفت و بر لحن ضد رومی ان افزود و تغییر داد. به هر حال انتشار ترجمه یونانی جاماسپ نامه مهرداد پونتوسی, در محافل یهودی و مسیحی هم از بابت ظهور موعود موثر شد, پس انگاه نویسنده ی لاتین (لاکتانتیو lactanz هم شرحی درباره ان نوشت). همچنین تخت سلیمان را در ادامه "اورمیه" نوشته است!
پاسخ پرنیان حامد: ادعا نشد که مهرداد پنتوس هوشیدر زردشتی است! خیر تصور نمی کنم مهرداد پنتوس هوشیدر باشد. تخت سلیمان با ارومیه فاصله زیادی ندارد! به راحتی می توان گفت تخت سلیمان ارومیه است.
پرسش 1383: آیا سکا ها از سپر آشوری استفاده میکرده اند؟ داریوش کبیر: (سکاهایی که کلاه خُود می پوشیدند، بابل، آشور، عربستان، مصر، ارمنستان، کاتپه توکا، سارد، یونیه، سکاهایی که آن سوی دریا هستند، سکاهایی که سپر یونی ها را داشتند). راستی عکس شماره 4426 که میگویند که شبیه مجسمه ایست که به دروغ میگویند الکساندر یونانی است, شباهت بسیارب به صورت سنگ لوح مدنا در رم دارد. نه؟ ص 192کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر نیست.
پاسخ پرنیان حامد: صفحه 51 کتاب تفسیر پروفسور بارنت از لباس اقوام شماره 7 ، سبک لباس پوشیدن مادی. شماره 20 طرز لباس پوشیدن مادی شماره 26 کلاه خودهای تراسی. اول شبیه لوح مدنا است لوح مدنا خود شبیه مجسمه مریدای اسپانیاست، و هر دو شبیه میترا در معابد اروپا هستند.
پرسش 1384: یکی از دوستان (سایرذ) در مورد سال های کوروش و اسکندر نظری داده بودند, حکام ایران و بابل بنا بر قول اهل مغرب بسیار عجیب است زیرا حکومت هخامنشی را بیش از 300 سال نوشته. ارسال نوشته های بنده کمترین کاریست که میتوانم برای شما و احیای تاریخ ایران کنم. در ضمن شهر ویه انتویک همان رومگان (روم+گان) است که اشتباها نوشتم روگان! در مورد هروم = روم جایی نوشته ای خواندم که شاید برای شما جالب باشد: {خارس میتیلنی و گزنفون و موسی خورنی و منابع ملی ایران خواستگاه و محل فرمانروایی زرتشت را در شهر رغه ی اذربایجان یعنی برزه (بلند), هروم (بلند) و کزن (مقر و پایتخت) نشان میدهند که در سمت کوه سهند قرار داشته} و در مورد بلخ نیز: {ناحیه ی ساتراپی گئوماته, سرزمین سکاییان دربیکی و شهر سوروگانه در نزدیکی بلخ بود} دربیکی ها در شمال غربی بوده اند؟ فکر کنم قبلا پاسخم را داده بودید ولی در قفقاز سد کوروش بقایایش موجود است و نهری در همان اطراف است که به نهر سیروس مشهور است! در مورد ویکی پدیا و اشکانیان سوالاتی از شما دارم که خوشحال میشوم از دانش شما بهره جویم...
پاسخ پرنیان حامد: با سپاس از ارسال نوشته ها، گاهی نوشته های شما بسیار جالب و کمک زیادی می کند. تا آنجا که توان و سواد داشته باشم. برای پاسخگویی در خدمت شما هستم.
پرسش 1385: در مورد ویکی پدیا پرسش هایی دارم :
1 ــ {ظاهراً شکی نیست که مدیریت دربار اشکانی برای اداره کشور از زبان آرامی بهره میجستند (مدارک یافته شده در نسا) و این دلیلی است از دید دشمنانه آنان نسبت به زبان یونانی، زیرا سرانجام نیز کاربرد زبان یونانی را منسوخ نمودند. گام بعدی آنان در این زمینه ایجاد زبان اداری ایرانی بود.} ویکی پدیا نیز قبول دارد که خط اداری اشکانیان ارامی بوده !
2 ــ در مورد لقب شاه شاهان ویکی پدیا چه مزخرفی نگاشته!: {وظیفه نوسازی قدرت اشکانیان بر دوش پسر اردوان یکم یعنی مهرداد دوم (۱۲۳/۱۲۴ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد) افتاد. او نخست در ۱۲۲/۱۲۱ پیش از میلاد بر هوسپائوسینس لشکر کشید و او را شکست داده تبدیل به امیری دست نشانده کرد. بدین سان میانرودان تا رود فرات از جمله شهر مرزی مهم دورا- اروپوس در سال ۱۱۳ پیش از میلاد به قلمرو شاهنشاهی اشکانی پیوست. سپس دولتهای کوچک شمال میانرودان یعنی گوردی ین، آدیابن و اُسرائن فرمانبردار پارتیان شدند. آنگاه به خاور و سکاییان روی آورد و پس از لشکر کشی پیروزمندانه سکاییان زیر فرمان دودمان سورن را به دولتی دست نشانده تبدیل نمود. وی پا را از مهرداد یکم نیز فراتر نهاد و رهسپار ارمنستان شد، آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاهی دست نشانده بر تخت پدر نشاند که او نیز ناچار «هفتاد دره» را در حدود۱۰۰ پیش از میلاد به ایران واگذاشت. در سال ۹۶ پیش از میلاد نخستین دیدار میان اورباز فرستاده مهرداد دوم و کورنلیوس سولا فرمانده سپاه روم با موضوع ابراز دوستی مهرداد و در حقیقت آگاه شدن از اهداف رومیان روی داد. مهرداد دوم دوباره شکوه را به ایران بازگرداند و همچون نیای همنامش، خود را«شاهنشاه» نامید. او با ووتی فغفور چین از سلسله هان (۱۴۱ تا ۷۸ پیش از میلاد) روابط سیاسی.....} فغفور به معنی پسر خدا چه ربطی به چین داره؟ ایا شما متن 2 را قبول دارید؟
پاسخ پرنیان حامد: دوست گرامی این جریان کم کم دارد خیلی با مزه می شود. یک کم دیگر تاریخ اشکانی از دیدگاه های مختلف بخوانیم .... این یکی از ویکی پدیا هم بامزه تر است :
تیگران پادشاه ارمنستان با مهرداد پادشاه اشکانی مخالفت کرد و به کردستان حمله و قسمتی از آن را گرفت و با مهرداد ششم پادشاه پنت واقع در آسیای صغیر اتحاد کرد و دختر خویش کلئوپاترا را به وی داد! (کلئوپاترا که شاه مصر بود! و با جولیو سزار هم بستر بود! عجب جالب!) در سال 92 ق.م سولا برای جنگ با مهرداد پنتوس آمد مهرداد دوم سفیر خود را فرستاد و صلح کرد؟ (ببخشید اما عجب شیر تو شیری است!)
مهرداد دوم در سال 76 ق.م در گذشت اما تا 66 ق.م 22 سال دوران قترت است و از جانشین او خبری نداریم (عجب داستانی است!)
همه را قبول دارم و هیچکدام را قبول ندارم! این تاریخ ها باید جمله به جمله بررسی شوند. این تاریخ ها از دیدگاه های مختلف نوشته شده است جولیو سزار آن به احتمال خیلی زیاد مهرداد پنتوس با پایتخت قیصریه و کی سر تاریخ ایران اسکندر است. اما آیا مهرداد دوم نیز همین شخصیت از دیدگاه مورخین شرقی است؟ حتی برای شرق و غرب نیز باید ببینیم کدام مورخ در کدام ناحیه سخن می گوید! البته که مورخی که در سوریه نشسته و تاریخ نوشته است باختریش و بلخ و موصل و ... همه برایش شرق است اما دلیل نمی شود این شرق، شرق ایران امروز باشد. البته که برای او جانشین اسکندر سلوکید است اما دلیل بر ان نیست که سلوکید در تخت جمشید و افغانستان و هند هم شاه بوده باشد! برای او مهرداد پنتوس است برای اروپایی جولیو سزار برای من اسکندر تاریخ ایران.
ادامه پرسش: 3 ــ {پس از فتح ایران به دست اسکندر مقدونی و مرگ او، ایران به سلوکوس سردار مقدونی رسید؛ نخستین برخورد او با همسایگان ایران در مرزهای جنوب شرقی روی داد که نتیجه آن واگذاری بخش خاوری ایران به چاندراگوپتا پادشاه هند از سلسله شاهنشاهی مائوریا|مائوریا بود. در حدود۲۸۱ پیش از میلاد اقوام بربر (به گفته منابع یونانی) به شمال شرقی ایران یورش بردند و شماری از شهرها از جمله چند مهاجرنشین یونانی را ویران ساختند. آنتیوخوس یکم پس از دفع این یورشها شمار مهاجرنشینان یونانی را افزایش داد و مرگیان را به صورت سنگر و بارویی درآورد، همچنین دو لشکر کشی به مرزهای شمال شرقی ایران انجام داد، یکی دریایی به فرماندهی پاتروکلس در امتداد کرانههای خاوری دریای مازندران و دیگری زمینی به فرماندهی دموداماس به آن سوی سیردریا (سیحون) که به تأسیس دو استان آنتیوکیس و سلوکیس انجامید.} انتیوکوس اول به شرق ایران از راه دریا! به فرماندهی پاتروکلی در امتداد کرانه های دریای مازندران حمله کرد؟
پاسخ پرنیان حامد: این که در دو جمله اول می گوید شرق را گرفت و به قول مفسرین مرگیا = مرو وسط افغانستان را سنگر کرد! پس پاتروکلس دیگه چرا دوباره سوار کشتی رفته تازه آمودریا را دوباره گرفته! (فراموش کنید)
ادامه پرسش: 4 ــ در مورد حاکم اندروگوراس چی نوشته! 4. (در ۲۵۰ پیش از میلاد آندراگوراس شَهرَب پارت و دیودوتوس شَهرَب (ساتراپی) باکتریا (بلخ) اعلام استقلال نمودند؛ دیودوتوس خود را شاه خواند و قلمرو یونانی - بلخی را تأسیس نمود......... به عقیده یوزف ولسکی، ارشک (اشک) در سالهای ۲۳۸/۲۳۹ پیش از میلاد و در زمان پادشاهی سلوکوس دوم کالینیکوس به پارت یورش برد و بر آندراگوراس پیروز شد، سپس بر هیرکانی (گرگان) تاخت و آنجا را تسخیر نمود و شالودههای دستگاه اشکانی و پادشاهی پارتها را پی ریزی نمود.) این ارشک جد اسکندر نبوده؟ اگر بوده کدامین بوده؟ و اگر به پارت یورش برده و بر اندروگوراس ظفر یافته پس اندروگوراس در غرب بوده؟
پاسخ پرنیان حامد: وقتی هیرکان به استناد مدارک ایرانی و نوشته مورخین یونانی نمی تواند گرگان باشد و در غرب دریای کاسپین و همسایه آشور و لیدی بوده است ( گزنفنون) لاجرم کل این ماجرا در غرب ایران امروزی است.
ارشک اشک اول در سال 250 ق.م فاتح هیرکان، دژ دارا، و شهر صد دروازه شد و تیرداد در سال 227 ق.م با سلوکس می جنگد و سلوکس به سوریه باز می گردد! (تمام شد اینجا تمام می شود سلوکیانی که تا غرب دریای خزر پیش آمده بودند ریختند بیرون رفتند پی کارشان مهرداد دوم هم رفت دورا ارپوس = سوریه را گرفت شد اشک آندروس. بعد از او 90 شاه داشتیم که یکی از این سلوکیان سوریه نِژادش را به هخامنشی می بندند ادعای شاهی می کند باز راه می افتند که رومیان نابودشان می کنند . (جالب است)
ادامه پرسش: 5 ــ {آنتیخوس پس از باز پس گیری شهرهای تامبراکس و سورینکس و چند پیروزی بر پارتهای در حال عقب نشینی از پیش روی در استپها خودداری نمود و بنا به دلایل نامعلوم (شاید پس از شکست از اوتیدم (جانشین دیودوتوس دوم شاه یونانی - بلخی) با اشک دوم صلح نمود. نکته جالب توجه در این عقب نشینی پارتها، کشتار همه یونانیان شهر سورینکس بود؛ این مساله در تضاد با جملههای حک شده بر پشت سکههای اشکانی در آن دوره (فیل هلن [یونان دوست]) است و این نشانه دهنده سیاست واقع بینانه شاهان اشکانی و آگاهی آنان از پیوندهای میان یونانیان و سلوکیان میباشد. پس از اشک دوم دقیقا مشخص نیست چه کسی جانشین او شده، نامهایی همچون وَردان، وُنون، بلاش، خسرو و پارتامازیس آمده اند،.} خودشان هم به تضاد فیل هلن و جنگ اشکانیان با یونانیان اعتراف دارند. راستی آیا بر پشت سکه های اشکانیان, اندروس آمده؟ یا شاید هم الکساندر؟!!!
پاسخ پرنیان حامد: اشک سوم را اردوان اول نوشتند یکی هم فریاپت نوشته نمی دانم در این گیر و دار اشک سوم چه کسی است ! ترا به خدا این 25 -26 اشک را کنار بگذارید بیایید تاریخ خودمان را بررسی کنیم باور کنید زودتر از این شیر تو شیری که ساختند به نتیجه می رسیم! من بر پشت سکه اشکانی آندروس و یا الکساندر ندیده ام!
ادامه پرسش: و آخرین برداشت از ویکی پدیا : 6. ( گِرِهُمَ یا گرهمه در گاتها یکی از چندین دیو یسنان است که با زرتشت دشمنی مینمودند. در ترجمهٔ پهلوی اوستا این نام به صورت گرهمک آمدهاست. شاید بتوان این گرهم را با گهرِم شاهنامه که از دیو یسنان و پسر ارجاسب است و به دست اسفندیار کشته شده، یکی دانست) آیا کهرم را گرهم میشود خواند یا این یک دروغ است؟ راستی اشکانیان با هخامنشان خویشاوندی داشته اند؟ (شایان ذکر است که بسیاری از پادشاهان اشکانی ادعای خویشاوندی با هخامنشیان را داشتهاند. این مدعی در سکهها و دیگر مستندات مکتوب که گویای رنج بردن پادشاهان هخامنشی و اشکانی از بیماری ارثی نوروفیبروماتوسیس است، قابل مشاهده است.). در رم حمامی است به نام "دیو کلتیان" دیو در این کلمه چه معنایی میدهد؟ (شاید دیو همان گیو باشد)
پاسخ پرنیان حامد: نام گرهم سه بار همراه با کرپ در گاهان آمده است که هر دو پیشوایان دیویسنا بوده اند. کرپان علمای مذهبی ایین دیویسنا بودند که حیوانات را قربانی می کردند (مهریان) و زردشت زمان گشتاسپ با آنان که از خاندان کاویان بودند دشمنی داشته است. به استناد شاهنامه فردوسی دشمنی زردشت و گشتاسپ با خاندان گشواد گودز و گیو بوده است که حکومت خاندان هوو را به رسمیت نشناختند. گیو و گودرز از خاندان کاویانی و از نوادگان کاوه آهنگر قهرمان ملی ایران بوده اند. از دیگر دشمنان آنان خاندان رستم ها پهلوانان ملی کشورمان بوده اند.
لغت گرهم را باید با تعویض گ به ک و جا به جایی (ر) و ( ه ) تبدیل به کهرم کنیم که مشکل به نظر می رسد. اما قاتل زردشت "تور برادر وش" از کرپان بوده است. اشکانیان بر مبنای آنچه مکتوب است با هخامنشی نسبت داشته اند. دیو dieu به معنی خدا در زبان فرانسه و ایتالیایی از نامهای گیو مکتوب است و دیو یسنای آیین میترایی نیز همین نام را دارد. همچنین می توانید معماری حمام ذکر شده در رم را با حمام میمند کرمان مقایسه کنید.
پرسش 1386: اگر مهرداد شاه پنتوس بوده پس چرا پنتوس در قلمرو اشک ها بنا بر این عکس نبوده است.
پاسخ پرنیان حامد: ببخشید می توانید بگویید معیار این نقشه ها چیست؟ به استناد کدام اسناد کشیده شده است؟ مگر بر مبنای نوشته مورخین رومی و یونانی نیست؟ من الان سند می آورم شما به استناد سندهای من باقی نقشه را جزو قلمرو اشکانیان رنگ بزنید:
سند اول کپی چند دقیقه پیش دوستی گرامی از خود ویکی پدیا: آنگاه به خاور، سکاییان روی آورد و پس از لشکر کشی پیروزمندانه سکاییان زیر فرمان دودمان سورن را به دولتی دست نشانده تبدیل نمود. وی پا را از مهرداد یکم نیز فراتر نهاد و رهسپار ارمنستان شد، آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. سکاییان زیر فرمان سورن در قسمت شرق دریای سیاه محبت بفرمایید از قیصریه ترکیه تا شمال ارمنستان را به استناد سند خودشان جزو قلمرو اشکانی رنگ بزنید.
سند دوم . اسکاندیناوی در زبان مردم محلی مفهومی ندارد. دلیل این نامگذاری را ورود افرادی با کشتی به نام اسکانی می دانند. اسکاندیناوی به زبان پارتی – پهلوی = اسکان دینا وی = اشکان دین آور و اسکانی = ورود نژاد اشکانی به سوئد با کشتی است. لذا محبت بفرمایید در این نقشه به استناد تاریخ مکتوب ایران از ایران به مصر و سپس به الجزایر و بعد از جزیره سیسیل خط مستقیم تا کلن، کل کشور گل = فرانسه و کل اسکاندیناوی و سپس شمال جزایر بریتانیا تا دیوار جولیو سزار را جزو قلمروی اشکانی رنگ بفرمایید و روی آن بزرگ بنویسید قلمرو جمهوری اشکانی – رومی ایران در جهان به استناد معابد میترایی این مناطق و مکتوبات تاریخ ایران 300 سال بود. (برای ریز اسناد به کتاب رجوع کنید).
پرسش 1387: همه گنج ارجاسپ در باز کرد.... به کپان درم سختن آغاز کرد ... چو 300 شتر جامه ی چینیان.... ز منسوج و زربفت وز پرنیان.... . آیا اشکانیان ( پرنی+ان) صنعت نساجی داشته اند؟ البته این فرش زربفت اشکانی را عکسش رو دیدم: این ابرشیم رو اشکانیان ساخته اند یا چینیان؟ مرسی
عکس ابریشم اشکانی، عکس شماره 2717 .
پاسخ پرنیان حامد: گرامی پرنیان در زبان متداول امروز به معنای حریر و ابریشم نیست؟ چرا ابریشم به قوم پرنی ان نسبت داده شده است؟ چین استان تاریخ ایران که در آن ابریشم می بافتند کشور چین امروزی نیست محل سین های ماه پرست در غرب ایران امروز بوده است.
پرسش 1388: معانی این ابیات تو مخم نمیره!؟ ز ترکان چینی فراوان نماند...و گر ماند کس نام ایشان نخواند....... به توران زمین شهریاری نماند .... ز ترکان چین نامداری نماند...... (اثر جاودانه ی فردوسی بزرگ, شاهنامه). اگر ثابت بشه که تورانیان در غرب بوده اند, پس چینیان هم در غرب بوده اند. که ثابت شده جفتشون در غرب بوده اند .....
پاسخ پرنیان حامد: ثابت شد هر دو در غرب ایران است، به استناد مکانهای بندهش، کتیبه داریوش اول و...
پرسش 1389: نام اشکبوس تورانی, پسوند وس اشوری داره؟ (چو نوش آذر او را به هامون بدید .... بزد دست و تیغ از میان برکشید .... کمرگاه طرخان بدو نیم کرد .... دل کهرم از درد پر بیم کرد..... بجوشید ارجاسپ از جایگاه ..... بپوشید خفتان و رومی کلاه) اگر به قول عده ی کثیری از تاریخ دانان, تورانیان در شرق! بوده اند, کلاه رومی روی سر کهرم چکار میکنه؟ نوش آذر امکان داره که یوتاب خاهر اریوبرزن باشه یا خیر؟
پاسخ پرنیان حامد: آذرنوش (نوش آذز) پسر اسفندیار است و فرشیدورد برادر اسفندیار بوده است که هر دو در این جنگ بسیار رشادت کرده و کشته شدند یکی از اینها باید همان اریوبرزن باشد (نمی دانم کدام) با تعریف فردوسی از جنگ او به نظر می رسد که فرشیدورد، همان اریوبرزن باشد.
پرسش 1390: استاد غیاث آبادی در مورد چهار طاقی های رومی مطالب جالبی نگاشته اند در یکی از آنها آمده: {نخستین چارتاقی رومی در خاک اروپا که موفق به شناسایی مناسبات خورشیدی آن شدیم، چارتاقیای در شرق اتریش است که با نامهای «هایدنتور (Heidentor) و نیز دروازه شرک (Pagan Gate) و دروازه بتپرست (Heathen`s Gate) شناخته میشود. نام هایدنتور شکل تغییرکردهٔ Heydnisch Tor به معنای «دروازه کفر» است که در ابتدای عصر مسیحیت بر این بنا گذاشته بودند و بر این باور بودهاند که این بنا به دست غیر مسیحیان کافر (و احتمالاً پیروان میترا) بنا شده است. واژه Heiydnisch یا Heide در زبان آلمانی به معنای کافر و واژهٔ Tor (همریشه با Door انگلیسی و «در» پهلوی و فارسی) به معنای دروازه است. همچنین احتمال دارد واژهٔ Pagan با واژهٔ ایرانی «بغان» از یک خاستگاه باشند} ممکن است پگان همان مغ+ان باشد . نه؟
پاسخ پرنیان حامد: Pagan بغ آن است. در ناحیه مورد نظر شما معابد میترایی نیز یافت شده است.
پرسش 1391: من دانشجوی کارشناسی ارشد هنر هستم و به سبب اینکه که به بررسی تداوم حیات اندیشه و باور در مردمان یک قوم و تمدن علاقه دارم و اینکه اندیشه از بین نمی رود و با دگرگونی هایی به نسل های بعد و اقوام بعد منتقل می شود، موضوع پایان نامه خود را به گونه ای در این زمینه انتخاب کرده ام. اگر به من کتاب هایی در این زمینه معرفی کنید بسیار مرا یاری کرده اید. تحقیق من درباره ایران باستان و ایلام است. در وبلاگ شما من بن مایه ای ندیدم که از آن ها یاری بگیرم. با سپاس فراوان
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما بانوی گرامی، با کمال تاسف در باب ایلام در کشورمان بسیار سهل انگاری شده و اطلاعات بسیار محدود است، شاید یکی ار علل آن از میان رفتن بازمانده ها توسط گروه کاوشگر اول فرانسوی باشد.
به هر تقدیر شاید کتاب :
عیلام تالیف پیر آمیه ( pierre amiet) ترجمه شیرین بیانی انتشارات دانشگاه تهران 1281 چاپ چهارم 1384
بتواند کمکی باشد. همچنین کتاب:
مادی ها و پارسی ها تالیف ویلیام کالیکان ترجمه گودرز اسعد بختیاری انتشارات سمیر چاپ 1387 ــ بررسی تاریخ هنر و باستانشناسی ایران نیز شاید بتواند شما را در جهت بررسی آثار کشف شده مدد کند. کتابی نیز با عنوان:
تاریخ ملل قدیم آسیای غربی تالیف احمد بهمنش انتشارات دانشگاه تهران 239 به تاریخ 1333 نیز بررسی در مورد بین النهرین و از آن جمله ایلام می باشد، که شاید در کتابخانه دانشگاه آن را بیابد.
به هر تقدیر چنانچه سوال خاصی در این باب دارید، به صورت سوال ارسال بفرمایید، شاید بتوانم کمکی به شما کنم. موفق باشید.
پرسش 1393: آیا سیزده بدر رفتن ایرانی ها مربوط به فرار و از شهر خارج شدن مردم بخاطر گریزاز کشتار پوریم است؟
پاسخ پرنیان حامد: خیر رسم سیزده به در و خارج شدن از شهر، از رسوم قدیمی می باشد که حتی در زمان حضرت ابراهیم به ان اشاره شده است. مردم برای جشن از شهر خارج شدند که حضرت ابراهیم بت ها را شکست!.
پرسش 1394: آیا ماجرای استر و مردخای و سیزده بدر که در کتب یهودیان بر علیه هامان و کشتار 70000 قوم ایرانی نوشته شده از نظر شما صحت دارد؟
پاسخ پرنیان حامد: ممکن است بعد از هزاران باری که ایرانیان بنی اسرائیل را نابود کردند و به اسارت بردند یک با هم این قوم از گوشه ای به ایران حمله کرده باشند. اما نه در زمان خشایار شاه (اسناد در این قسمت ارائه داده شده است http://www.cae.blogfa.com/post/3 و نه چنین فتح بزرگی. این مکتوبات از روی عقده نوشته شده است و امروزه برای سرکوب ایران و فرهنگ ان بازیچه سیاست مداران یهود شده است. پوریم از لحاظ علم تاریخ شناسی به کلی مردود شده است چون اسناد آن کاملا بی سر و ته است. این یک بازی سیاسی برای سرکوب ایران و فرهنگ کشورمان است. پوریم ازرش علمی ندارد نگذارید این سیاست کثیف را اعمال کنند، و علم تاریخ را با بازی سیاسی درهم کنند.
پرسش 1395: شما گفته بودید که هرودوت داستان زایش کوروش رو با کیخسرو جابجا نوشته میشه دوران کودکی کوروش رو بازگو کنید آیا او فرزندزاده ی استیاگ است؟ پسرچوپان فرانام کیخسرو بوده یا کوروش؟
پاسخ پرنیان حامد: بچه در به در در شمال غربی ایران، هوخشتره بوده است، که به استناد تاریخ ایران دو نژاده یعنی مادر او آشوری و پدرش ماد بوده است. کتاب صفحه 80 - 83 که در تاریخ ایران با لقب کی خسرو (هو سر وه) یعنی کی سر وه (رودخانه ای نزدیک آشور) آمده است. لاجرم افسانه کباب کردن فرزند وزیر مربوط به پادشاه آشور است و این چوپانی که می گویید همان چوپانی است که کی خسرو و مادش را پیران نزد او برده بود تا پدربزرگ او را نکشد. همانگونه که در کتاب نیز تفسیر شد این در به دری نمی تواند سرگذشت پسر پادشاه مقتدر پارس کمبوجیه که خود زنده بوده است باشد! این سرگذشت تولد هوخشتره ای است که پدر او زنده نبوده تا از فرزندش دفاع کنند. همچنین هرودوت از مکانی حدود جنوب دریای سیاه سخن می گویید که نمی تواند محل تولد کوروش کبیر پسر پادشاه پارس باشد.
ادامه پرسش: فارسنامه: بهمن پور اسفندیار سخت کریم و نیکوسیرت بود و او را ازدشیر بهمن درازدست (1) گفتندی ... و تاختن به رومیه کرد و خراج بر ایشان نهاد (2) و بختالنصر سپهبُد عراق و شام (3) ... جهودان را بکشت و از بیتالمقدس آواره کرد (4) ... بهمن نوه ی بختالنر را برکنار کرد و بجایش کِیرُش نامی گماشت (5) ... خاندانش کیرش بن احشوارش بن کیروش بن جاماسپ بن لهراسپ (6) ...صص 52 - 54 فارسنامه ابن بلخی 1385
1 ــ اردشیر درازدست هخامنشی رو با بهمن درهم آمیخته؟
2 ــ انگار خشایارشا به رومیه (یونان و آسیای میانه؟) تاخته بود؟
3 ــ بختآلنصر (پدر نمرود) انگار همان بختالنصر پیش از کوروش است؟
4 ــ کاری که بختالنصر کرده و یهودیان را به زندان افکنده؟
5 ــ کِیروش آیا همان کوروش است؟ یا پدرش بوده؟
6 ــ کوروش پور کمبوجیه پور کوروش پور چیشپیش پور هخامنش؟
7 ــ کیروش بن احشوارش بن کیرش بن جاماسپ بن لهراسب؟ گویا بسیار تاریخ ما درهم و برهم هست!
فارسنامه درباره اشکانیان: مدت ملک ایشان 429 سال در نامها و عدد ایشان بین تواریخ و نسابت خلاف بسیار است ... عذذ ایشان بیست شاه است. (شما گفتید که شاهان اشکانی هر کدام در جایی شاه بودند و رویهم رفته کمی بیش از 200 سال پادشاهی کردند ولی در این نسک همه رو پشت سر هم نوشته و هر کدام پس از کشته شدن پادشاه پیشین به تخت نشستند که با سخنان شما دوگانگی دارد)!
پاسخ پرنیان حامد: گرامی همین الان نوشتم ابوریحان بیرونی در مورد این اختلافات چه گفته است !
"در کتاب سیر و اخبار که از روی کتب اهل مغرب نقل شده ملوک ایران و بابل را نام برده اند...." تاریخ هایی که قول ملوک مغرب را قاطی دارند حسابی درهم هستند. ابوریحان بیرونی دانه دانه جدا کرده است. در کتاب آثارالباقیه همین جدول اشکانی همزه اصفهانی را کنار سه شجره نامه موبد و ... گذاشته اختلافش را ببینید من هم عینا در کتاب و بر وبلاگ کپی کردم برای شما تفسیر کردم چه اشتباهی شده است! این شجره نامه که اوردید که جاماسپ وزیر گشتاسپ پسر لهراسپ نبوده است! این شجره به اسپ نامی ختم می شود نه لهراسپ!!
یک تاریخ بلعمی را در کتاب منطق آوردم سند آوردم نوشتم چرا اینجوری است، کتاب صفحه 31:
این مسئله مشکلات فراوانی در تاریخ به وجود آورده است به طور مثال در تاریخ بلعمی آمده است:
- آن گاه اشکانیان از پس اشک بن داراب مملکت را 260سال بداشتند.
و در جای دیگر از همین تاریخ:
- و از وقت ذوالقرنین تا بدان وقت که اردشیر بابکان آمد 523 سال بود.
خواننده سردرگم از خود می پرسد: چه کنیم؟ بالاخره 260 سال است یا 523 سال؟ خیلی ساده آنکه روایت دوم از آن یهودیان است و آنان کورش کبیر را ناجی, مسیح و ذوالقرنین می دانستند و در این روایت منظور از ذوالقرنین اسکندر نمی باشد از زمان کورش کبیر تا به زمان اردشیر بابکان یعنی سلسله هخامنشی + سلسله اشکانیان حدود 523 سال است.
تاریخ بلعمی به علت جمع آوری کلیه روایات اطراف گاهی دچار تناقض می شود. بلعمی و طبری در موقعیتی که قرار داشتند تنها به نابود نشدن تاریخ فکر می کردند. به همین خاطر آنچه موجود بوده است مکتوب کرده اند. خیلی ساده با جستجوی ماخذ روایت می توان این تناقض ها را تجزیه و تحلیل کرد.
من که نمی توانم بشینم دانه دانه تاریخ ها را برایتان لغت به لغت غلط گیری کنم !
پرسش 1396: ایا شما قبول دارید شهر رومیه را در زمان ساسانیان ساخته اند؟ ( یا اگر بدون یونانی و مورخین آن هیچ سندی از کشور خودمان پذیرفته نیست! آن را به صورت:
اراکساندر بخوانم و آن را به رود آراکس.... شباهتی نیست بین اراکساندر و اراکسدیر؟! گرگ در جای جای عقاید و باور ها ترکمن ها دیده میشود (مانند احتراز آوردن نام گرگ, رسم قورت چکه و بازیهایی مانند قورت توتموش و اراکسدیر و...) در افسانه های اغوز نامه نیز گرگی اسمانی (گوک بوری) یا گرگ خاکستری (بوز قورت) اغوز خان را در بسیاری از فتوحات یاری و راهنما میکند: اغوز خان اسبها را زین کرد و پرچم ها را بر افراشت و لشکر را برای جنگ با او روم خاقان حرکت داد. پس از 40 روز وی در دامنه ی کوهی به نام بوز داغی (کوه یخ) اردو زد و به خواب رفت. در روشنایی سحر گاهان نوری چون آفتاب بر فضای اندرون خیمه اش تابید و از میان آن گرگ بزرگ و خاکستری رنگی که یال پر پشتی داشت پدید آمد و گفت که او را راهنمایی خواهد کرد. لشکر به راه افتاد و در این هنگام همگان دیدند که گرگی بزرگ پیشاپیش لشکریان بود ....
پاسخ پرنیان حامد: رومیه را در زمان ساسانیان بازسازی کرده اند.
پرسش 1401: این شهر زیرزمینی در ترکیه مال زرتشتیان نیست ! در این باره استاد غیاث ابادی مطالب ارزنده ای نوشتند.
انوش راوید: در مطلب توضیحی نوشته شده، که مربوط به دوره های مختلف تاریخی است، و یکی از آنها زرتشی بودند.
نظر 1402: خیلی ممنون اقای راوید حرکتتان خیلی قشنگ بود این روزها دیگه کسی به این چیزها اهمیت نمی دهد و براشون مهم نیست تاریخشان تحریف می شود با نه...
انوش راوید: قرن جدید دور تخصصی و تخصصی تر بودن است، هر ملتی و کشوری موفق خواهد شد، که حرفه باشند، یعنی کردار حرفه ای، پندار حرفه ای، رفتار حرفه ای. بهمین جهت حتی اگر انگشت شماری به تاریخ واقعی اهمیت بدهند، و حرفه ای عمل کنند موفقیت است، مشروح در پرسش و پاسخ های متفاوت در اینجا.
پرسش 1403: کوروشنامه گزنوفون (رضا مشایخی):::
هیرکانی >> این اقوام غیر از اقوامی هستند که در هیرکانی گرگان ، در ساحل دریای خزر سکونت داشتند ، غرض مولف در اینجا اقوامی است که در 4 یا 5 روز فاصله در جنوب بابل سکنا داشتند.
فریژ >> فریژ کوچک (سواحل دریای روم-محل شهر تروا) فریژ بزرگ در مرکز آسیای کوچک و ...) این ها رو میشه روشنگری کنید؟
پاسخ پرنیان حامد: تقاضا دارم این پرسش را دوباره سر فرصت بنویسید. متوجه نمی شوم چی را روشنگری کنم دوست گرامی! این سند برای مکان هیرکانی کتاب صفحه 38:
هیرکان (گرگان! ) : هیرکان گرگان امروزی نیست .
- هیرکان از یکسو همسایه آسوری ها(ارومیه) و مرز دیگرش به دریای خزر است مردمش با اران ها هم پیمان می شدند. در اذربایجان خاوری است . هنوز هم مکانهایی با نام هیر=کشتزار دهی در جنوب خاوری اردبیل و هیران دهی پیرامون استارا موجود است.(احمد حامی)
- گزنفون می نویسد: هیرکانی ها همسایه اشوری ها و لیدی ها بودند.
پرسش 1404: راستی منبع این سخن را نیز ارسال کنید مرسی:
* 1 ــ مادها: بوزها, پارتاکن ها, استروخات ها, اری زانت ها, بودین ها, مغ ها
* 2 ــ پارسها: پاسارگادی ها, مرفی ها, ماسپیان ها, پانتالی ها, دروزی ها, ژرمن ها. پارسها همچنین چهار قبیله چادر نشین داشتند که عبارتند از: ساگارتی ها, مرد ها, دروپیک ها, داآن ها.
پاسخ پرنیان حامد: ایران قدیم حسن پیرنیا صفحه 60 نقل از هرودوت.
پرسش 1405: آیا از گودرز پسر گیو لوح بابلی موجود است؟ در اثار الباقیه به کوشش محمد رضا زاد هوش این طور تفسیر آمده: (ــ (ص 373) جودرز بن سابور (بختنصر) که هم در تعلیقه گذشت, ویرانگر بیت المقدس در تاریخی نامعلوم ولی اسما (بختنصر) حسب روایت یکی از شاهان اشکانی به نام گودرز بن شاپور بوده که هم گذشت او را با بخترشه / بوختارشاه (بخت نرسه – بختنصر ثانی) گودرزی فاتح بیت المقدس (سده یکم میلادی) یکی دانسته اند. شادروان پورداوود علت انطباق مزبور را غرور ملی ایرانیان دانسته, که پادشاه گردنکشی مثل بختنصر بابلی (605-562 ق.م) را از فرزندان و از سرداران کی لهراسپ شمرده اند. ولیکن الواح بابلی نشان میدهد که یک فرمانروای اشکانی به نام گودرز (حدود 91 ق.م) عملا زمام امور بابل را تا سال 81 ق.م) در دست داشته است). گوتارزس گئوپوتروس) (گودرز بن گیو) که هم در نگاره بیستون یاد شده, اخیرا با گودرز مذکور در شاهنامه فردوسی (که پسرش گیو نام دارد) همانستی پیدا کرده وی نه تنها در منازعات رقابت آمیز با مهردادیان پارتی ماد (فرمانروای میانرودان) توانست اقتدار خاندان خود را بر بابل زمین بسط دهد, بلکه یک لشکر کشی جاه طلبانه هم به شرق ایران نمود و از ری گذشت و تا حدود مرو پیش رفت. اینجانب اگر هویت گودرز بن شاپور بن افغور شاه اشکانی را که بیرونی یاد کرده با همین gotarzes geopathros حسب اسناد قدیمیتر یکی نموده ام. ولی هم با توجه به تعلیقه بایستی بخت نرسیه (بختارشه – بخت نصر) فاتح اورشلیم را (سده یکم) از فرزندان او دانست. التباس و انتسابهای مربوط به وی هم چنان که اشارت رفت, بعد ها از دوره ساسانی و از طریق روایات متداول بابلی و یهودی فرا امده است). این اثر گاهی جملات جالبی در ان دیده میشود.
پاسخ پرنیان حامد: gotarzes geopathro تصور می کنم این لغت می شود: گودرز پدر گیو، اما نسل اندر نسل نام گیو و گودرز داشتند. کتیبه گودرزی که پسر گیو است سر پل زهاب است.
پرسش 1406: چکیده وار::
1- در ایران دودمان مادها (خاندان دیااکو) نامبرده شدند؟ آیا دیااکو همان کیقباد است؟
پاسخ پرنیان حامد: فروتیس مدی = دیااکو، سیاوش = خشتریه، کی خسرو= هوخشتره، (اسناد در کتاب صفحه 79-80)
2- لهراسپ همان آستیاگ هست؟ اگر نیست نام استیاگ در تاریخ ایران چه نگاشته شده؟
پاسخ پرنیان حامد: خیر در تاریخ ایران پس از کی خسرو از جا به جایی پادشاهی از این خاندان به خاندان هوو سخن به میان است لذا استیاک = اخروی پسر کی خسرو خواهد شد.
3- آیا گشتاسپ در زمان خودش شاهنشاه بوده یا تنها شاه باختریش بوده؟ و در این زمان شاهنشاهی در ایران بوده یا نه؟
پاسخ پرنیان حامد: در تاریخ ایران مکتوب است که گشتاسپ شاهنشاه بود و دیگران سرهنگ های او بوده اند. قسمت آخر سوالتان را متوجه نمی شوم، دوباره با جمله دیگر مکتوب بفرمایید.
پرسش 1407: درودبرشما میهن دوست 3سوال:
1 ــ چرا فرهنگمان شده فرهنگ عربی؟
پاسخ پرنیان حامد: چون تازیان و ارابی ها بر ایران چیره شدند.
2 ــ چرا مرده پرست شدیم؟
پاسخ پرنیان حامد: مرده پرستی در چه روندی؟ در آیین مزدیسنا به نیاکانشان احترام می گذاشتند حتی نوشته اند در سال نو به یاد نیاکان و مردگانشان مراسم مخصوص اجرا می کردند. منظور شما از مرده پرست دقیقا چیست؟
3 ــ و آیا زرتشت همان بودا یا ابراهیم خلیل نیست؟
پاسخ پرنیان حامد: خیر به هیچ سندی چنین چیزی قابل اثبات نیست. شما اگر سندی دارید به ما نیز بگویید. بودا می تواند بوذاسپ باشد اما نه زردشت زمان گشتاسپ و ابراهیم خلیل نیز به هیچ روی زردشت نمی تواند باشد.
ادامه پرسش: لطفا جواب قانع کننده سفسطه نفرمایید . استاد گرامی سپاس
پاسخ پرنیان حامد: موضوع سفسطه نیست بارها بر این وبلاگ نوشته ام من نه صلاحیت قضاوت در متون مذهبی اسلامی را دارم و نه پژوهشگر دوران ساسانی و اسلام هستم تا آخر حکومت اشکانی بیش نمی توانم پاسخ گویم باز سوال می فرمایید!
انوش راوید: تاریخ فرهنگ ما ایرانی ها بطور کلی با اعراب تفاوت دارد، و هیچ وجه مشترک ندارد، اول از همه ما جشن نوروز داریم آنها ندارند، دوم جشن های متعدد داریم و آنها ندارند، سوم در تمام مراسم و شهر ها و روستاها زنان با مردان برابر و در یک جمع هستند، ولی اعراب اینگونه نیستند، بویژه در جشنها و مراسم سنتی ایرانی. اختلافها خیلی زیاد است، و نمی توان در چند سطر نوشت، آنچه که شما مد نظرتان است، و نگذاشته اند آنرا متوجه شوید، نفوذ استعماری در فرهنگها می باشد، که باعث شده شما فکر کنید فرهنگتان عربی شده است، در پرسش و پاسخ متفاوت در اینجا توضیح نوشته ام. اما در کل ما ملت های قاره کهن بدلیل نزدیکی و داشتن تبادل فرهنگی و تجاری، بخش هایی از تمدن و فرهنگ یکدیگر را گرفته ایم، و این یک مسئله در تاریخ تمدن است، نه نفوذ یکی بر دیگری، زیرا بهمان نسبت که ما فرهنگ مردمان غرب و جنوب غرب قاره کهن را داریم، فرهنگ مردمان شرق و شمال شرق این قاره را نیز کسب کرده ایم، و همینگونه آنها از فرهنگ ما دارند، و اتفاقاً وجود و نفوذ فرهنگ ایرانی در کشور های اردن و سوریه و عراق و... است، که استعمار توانسته از اختلاف در فرهنگ جنگ و ستیز داخلی در آن کشورها ایجاد کند. این داستان سر دراز دارد، لازم است که مطالعه و تحقیقات خود را درصورتیکه تخصص تان است، بیشتر و حرفه تر نمایید.
در هیچ کجا نوشته و گفته نشده، که ایرانیها مرده پرست بوده یا هستند، آنچه که از تلقین و نفوذ استعمار در ایران بوده را بکل جامعه و تاریخ تسری ندهید. در مراسم دینی اسلامی و زرتشتی و مسیحی و در گذشته میترایی و مانوی و مزدکی ایرانی، اثری از مرده پرستی وجود ندارد، ولی اگر نگاهی بدینها و مراسم در دیگر کشورها بیاندازید، متوجه خواهید شد که آنها خیلی متفاوت به دنیای مردگان می نگرند، که در اندازه پرستش است. در این باره در تاریخ مردن در ایران مطالبی نوشته، و بزودی آنرا ادامه می دهم. با کار روی مردگان و قبرستانها باید به بخش های مهمی از تاریخ دست یافت، این مهم در ایران خیلی بی اهمیت حساب می شود، و فقط همه بشدت به چند کتاب تاریخی نوشته شده استعماری و یا بازنویسی شده عوامل استعمار چسبیده اند.
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ، و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و گفتمان تاریخ، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:
جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران http://ravid.ir