زکریای رازی
ابوبکر محمد پسر زکریای رازی، فیلسوف و عالم طبیعی و شیمی دان و پزشک بزرگ ایران، ملقب به جالینوس المسلمین، از مفاخر مشاهیر جهان و یکی از نوابغ روزگار قدیم است. تولد او در اوایل شعبان سال 251 هجری در شهر ری بود، و در همین شهر به تحصیلات خود در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات مبادرت کرد، بعید نیست که توجه او به تحصیل علم کیمیا نیز، در ایام جوانی بوده باشد. علاقه و اشتغال وی به علم طب بعد از سنین جوانی ادامه داشت، بنابر قول ابوریحان بیرونی، پس از مطالعات و تجارب آن استاد در کیمیا، مود توجه اش قرار گرفت و عملی شده، و در نتیجه عارضه ای در چشم وی از تجارب کیمیا پدید آمده. نوشته اند: رازی در سی سالگی به بغداد رفت، و چون بر بیمارستان مقتدر گذر کرد، به طب دلبستگی یافت و به تحصیل این علم پرداخت، و چون در آن چیره دست شد، به ری بازگشت و به خدمت منصوربن اسحاق حاکم ری در آمد، و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت، و ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت، و شهرت وی در بغداد به جایی رسید، که سابقه نداشت.
محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست، بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال 313 هجری نوشته، و تعداد تألیف های وی را بیش از پنجاه و شش کتاب و رساله دانسته است. از مهمترین آثار او یکی «الحاوی» است، که به نظر از «قانون» ابن سینا مهمتر است. این کتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه، بلکه تنها کتاب اصلی درسی طب در جهان بشمار می رفته است. الحاوی دائره المعارفی بوده که اکنون تمام آن در دست نیست. محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشت های متعددی تهیه کرده بود، و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشت های او کتاب را استنساخ و تنظیم کردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است. اثر دیگر رازی «طب المنصوری» است، که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تألیف و تنظیم شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتینی ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاییان بوده است. کتاب «من لا یحضره الطبیب» اثر دیگر وی، شامل دستور های ساده برای معالجات گوناگون است. کتاب دیگر او «برء الساعه» است. در علم کیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست، از کار های مهم او که متکی به آزمایش های متعدد بوده، کشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و الکل است. محمد رازی کتاب های متعدد در کیمیا به رشته تحریر در آورده است، که از آن جمله «کتاب الاکسیر» و «کتاب التدبیر» را باید نام برد.
این فیلسوف و پزشک نامی ایران، علاوه بر علم وسیع کیمیا و پزشکی جهانگیر، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است، که مورد توجه و اهمیت می باشد. از کتابها و آثار فلسفی او اکنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر مأخذ بر می آید، وی کتاب های متعدد در کلیات مسایل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعیه داشته است، و آنها عبارتند از کتاب های: سمع الکیان الهیولی الصغیر و الهیولی الکبیر، (ابن ندیم: کتاب الهیولی المطلقه و للجسم محرکا من ذاته طبعا، فی العاده، المدخل الی المنطق، کتاب البرهان، کیفیه الاستدلال، العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الکبیر فی الفلسفه القدیمه، رساله در انتقاد اهل اعتزال، قصیده الهیه، الحاصل فی العلم اللهی، الشکوک علی ابرقلس، ردنامه فرفوریس به انابون المصری، النفس الصغیر، النفس الکبیر، الطب الروحانی، فی السیره الغلسفیه، امارات الاقبال الدوله، و چند رساله دیگر فلسفی، که در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و لذت و معاد و ناقدان خود بر علم الهی و رد بر سیس ثنوی نگاشت. کتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت، به نام «فی النبوات» و شاید برای تکمیل اقوال خود در همین کتاب، کتاب معروف دیگر خود را به نام «حیل المتنبین» مشهور به «مخاریق الانبیاء» نگاشته بوده است.
محمد رازی علاوه بر تالیف های فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطیون رساله طیماوس را شرح کرد، و از ارسطو جوامعی در منطق چون جوامع قاطیفوریاس و باری ارمینیاس و انالوطیقا ترتیب داد، و نیز کتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متکلمین اسلام تدوین کرد. دائره المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زکریای رازی آمده است. محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد، بلکه آزمایش را در کلیه مباحث علوم طبیعی ضروری می دانست. وی آزمایش های شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف کرده، که امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عیناً آن را مجددا به معرض آزمایش درآورد. رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی کرد، در بابی وزن مخصوص تحقیقاتی به عمل آورد و به اکتشافات مهمی از قبیل اکتشاف الکل و اسید سولفوریک نایل آمد. وی نخستین کسی است که کلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم کرده است. مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف گفته است: رازی در سال 310 هجری کتابی در سه مقاله راجع به فلسفه فیثاغوری نگاشت، و بعید نیست این توجه به فلسفه فیثاغوری جدید، نتیجه تعلم رازی نزد ابوزید بلخی بوده باشد، که از شاگردان کندی و متوجه فلسفه فیثاغوری جدید بود. محمد رازی در پایان عمر به سبب کثرت کار و مطالعه نابینا شد.
عکس تصویری از دانشمندان سدهای میانه ایران و عراق و افغانستان، عکس شماره 2977 .
سورین یا سورنا
بعد از پادشاه بالاترین مناصب و مراتب منصب سورنا بود که سپهسالاری باشد، خانوادة سورنا از حیث مکنت و قدرت یک درجه کمتر از پادشاه بود. اما لفظ سورنا یا سورن، هنوز نمیدانیم اسم خاص شخصی بوده یا لقب، همین قدر میدانیم که از اول حکومت اشکانیان خانوادة سورنا منصب سپهسالاری داشته، و این منصب پدر بر پسر خاص این خانواده بوده، و از کارها که به سپهسالارها اختصاص یافته، اینکه هر وقت یکی از سلاطین اشکانی به تخت سلطنت جلوس میکرد، سورنا میآمد و تاج سلطنت را به سر او میگذاشت. در کتاب ایران باستان در باب سورنا سردار معروف عهد اشکانیان چنین مذکور است: سورنا از حیث نژاد و ثروت و نام بعد از پادشاه مقام اول را داشت، از جهت شجاعت و حزم در میان پارتیها اول کس بود .... وقتی که مسافرت می کرد هزار شتر بار و بنه او، و دویست ارابه حرم او را حمل می کرد، و هزار سوار غرق آهن و پولاد و بیش از آن سپاهیان سبک اسلحه همراه او بودند ....
در دررالتیجان آمده: ...اما سورنا یا سورن را باید سپهسالار لشکر دانست، که از خویشان نزدیک پادشاه اشکانی بود، و از اکابر رجال با مکنت و تموّل دولت اشکانیان به شمار میآمد .... در مقدمه تاریخ سیاسی پارت، تألیف نیلسن دوبواز آمده: به حدس قوی این والیان (ساتراپها – حکام ولایات) و امرا همه منسوب به خاندان های بزرگ ایرانی بودند، مانند سورنها یا قارنها، که حقوق و حدود این خاندانها و تکالیف ایشان نسبت به شاهنشاه و رعایا تدریجاً به صورت ارثی درآمده بود، مثلاً همیشه یکی از افراد خاندان سورن در روز تاجگذاری، تاج را بر سر شاهنشاه می نهاد و یکی از قارنها کمربند او را میبسته است ....
خاندان سورن به مدت چند قرن، شرف و اعتبار خود را محفوظ نگاه داشته بودهاند، چنانکه به زمان شاهنشاهی ساسانیان نیز نام آنان در ردیف خاندانهای بزرگ مذکور بوده است. کریستین سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان آورده: خاندان ساسانی نخستین دودمان از دودمان های هفتگانه کشور محسوب می شده و باقی دودمانها را نام چنین بوده است: قارن پهلو، سورن پهلو، اسپاهپذ پهلو، اسپندیاذ، مهران و دیگری گویا زیک بوده است. بنا بر آن چه گذشت، و به قرینه این که شاهان اشکانی فصل بهار را در شهر ری می گذرانده، و آن را پایتخت بهاره خویش قرار داده بوده اند، و به حکم موقعیت مقام سران خاندان سورن نیز باید ملازم دربار ایشان باشند.
یاد آوری ــ درباره تاریخ دوران حکومت اشکانیان، بانو پرنیان حامد دانش خوبی دارند، هر پرسشی داشتید در وبلاگ گفتمان تاریخ مطرح نمایید.
صنعت در دوران جمشید
اصل این مقاله در: تاریخ صنعت و تکنولوژی در ایران. اولین آثار نوشته شده تاریخ صنعت در ایران، مربوط به جمشید می باشد، جمشید مهمترین شاه ایران بود، او از دست ضحاک فرار کرد، و مدتی در کنار دریای چین که همان دریاچه قم کنونی است، در استان چین ایران پنهان شد، و سپس بدست نیرو های ضحاک کشته شد. البته این کشته شدن و دونیم شدن جمشید، بسته تاریخی ایرانیان بود، قرن های زیادی در تاریخ ایران، مردم به کم یا همان شهر قم برای زیارت می رفتند. غیر از اولین اثر تاریخی از صنعت جهان، که در شاهنامه نوشته شده، جمشید طبقه بندی مشاغل هم ایجاد کرد، و این اولین پیدایش آثار تکنولوژی، و مدیریت صنعتی در جهان است. یاد آوری نمایم، قرنها به ایرانیان می گفتند فرزندان جم، که به عربی می شد عجم یعنی فرزندان جم.
.... جمشید فرزند تهمورث پس از پدر بتخت شاهی بر آمد، دیو و مرغ و پری همه او را فرمان بردند، از فره ایزدی بر خوردار بود دست بد کاران کوتاه کرد. نخست جنگ ابزار ساخت، با نرم کردن آهن، خود و زره و تیغ و خفتان و برگستوان ساخت و درین کار پنجاه سال رنج برد. در پنجاه سال دیگر، از کتان و ابریشم و موی به جامه بافتن اندیشید، دوختن و شستن آموخت.... ادامه در: شاهنامه فردوسی.
* گرانمایه جمشید فرزند اوی <><> کمر بست یکدل پر از پند اوی *
* بر آمد بر آن تخت فرخ پدر <><> برسم کیان بر سرش تاج زر *
* منم گفت با فرّه ایزدی <><> هم شهریاری همم مؤبدی *
* نخست آلت جنگ را دست برد <><> در نام جستن بگردن سپرد *
* بفّر کیی نرم کرد آهنا <><> چو خود و زره کرد و چون جوشنا *
* چو خفتان و تیغ و چو برگستوان <><> همه کرد پیدا بروشن روان *
* بدین اندرون سال پنجاه رنج <><> ببرد و از این چند بنهاد گنج *
* دگر پنجه اندیشۀ جامه کرد <><> که پوشند هنگام بزم و نبرد *
* بیامو ختشان رشتن و تافتن <><> بتار اندرون پود را بافتن *
* زهر پیشه ور انجمن گرد کرد <><> بدین اندرون نیز پنجاه خورد *
ادامه در: شاهنامه فردوسی.
عکس تصویر خیالی از شاهنامه، صنعتگران ایرانی در زمان جمشید، عکس شکاره 2504.
اخلاق و کتابدار مرجع
در تاریخ ایران از کتابخانه های متعدد انبوه از کتاب، بسیار نوشته شده است، ولی هرگز از کتابداری و کتابدران مطلبی گفته نشده است. ولی امروزه کتابداری یک حرفه مهم شده است، کتابدار به یک فرد در پیدا کردن اطلاعات کمک می کند، باید بیطرف و فعال باشد، و نباید درباره موضوعات تخصصی دیگران، پاسخگو به پرسش های حرفه ای باشد، و یا قضاوتی نماید. همچنین نباید از هر دری سخن بگویند، در حالی که نه از سیاست نه مذهب و نه اخلاقیات، بصورت تخصصی چیزی می داند. طی قرن گذشته کتابداران با مسائل اخلاقی مواجه شدند، و "بیانیه اخلاق حرفه ای"، رهنمود انجمن کتابداران آمریکا گردید، این بیانیه به پاسخگویی مسائل اخلاقی کمک می کند.
در وبلاگ انوش راوید نوجوانان و جوانان زیادی وارد می شوند، و سپس نیازمند تحقیقات بیشتر درباره دروغ های تاریخ می شوند. وقتی به یک کتابدار مرجع برای اینقبیل کتابها مراجعه می کنند، به آنها درباره راست و دروغ تاریخ چیز هایی می گویند، و بخوبی نمی توانند بی طرف بمانند، و یا لیست مناسبی از کتابها بدهند. بهمین جهت در ایران لازم است، بیانیه اخلاق حرفه ای، در تمام حرفه ها وجود داشته باشد. موارد ذیل باید در یک بیانیه کتابداری حرفه ای ایرانی ثبت شود، و نکات عمده ملاحظات اخلاقی را پوشش دهد.
1 ــ کتابداران باید بالاترین سطح خدمات را از طریق مجموعه ای مناسب، که به طور کارآمدی سازماندهی شده است، امانت منصفانه و خط مشی های خدمات و پاسخ ماهرانه، دقیق، سونگرفته و دلیرانه، برای تمام درخواست های کمک فراهم کند.
2 ــ کتابداران باید در برابر تمام تلاش هایی که توسط گروهها و افراد، برای سانسور مواد کتابخانه ای وجود دارد ایستادگی کنند. امروزه این موضوع مهم بصورت حق امتیاز در آمده، که خود داستانی است.
3 ــ کتابداران باید حق هر کاربری با توجه به جستجو یا دریافت اطلاعات، و مواردی که: مراجعه قرار گرفته شده، امانت گرفته شده، فراهم آوری شده، را محرمانه نگه دارند.
4 ــ کتابداران باید طرفدار اصولی باشد، که در نتیجه فرایندها و تساوی فرصتها، در روابط بین همکاران و اعمال فردی باشند.
5 ــ کتابداران باید در کارهایشان و بیانیه، بین دیدگاه و فلسفه شخصی و دیدگاه و فلسفه موسسه، یا هیات حرفه ای به طور واضحی تمایز بگذارند.
6 ــ کتابداران باید از موقعیت هایی که در آن ممکن است علائق شخصی مطرح شوند، یا سود های های مالی به دست می آید، در هزینه کاربران کتابخانه، همکاران یا موسسات استخدام کننده اجتناب کنند.
در کتابداری باید ذوق و علم با هم به کار آیند، کتابداری امروزه علم است، و در دنیای امروز، تخصص و ذوق فرد کتابدار، در حرفه اش دخالت مستقیم دارد. رعایت شیوه های نوین طبقه بندی در کتاب، بستگی به شخص کتابدار دارد، و ذوق و هنر فرد کتابدار در کار مهم است، چرا که با داشتن علم به نتیجه مطلوب خواهیم رسید. در حال حاضر روش های نوین کتابداری از نظر فهرست نویسی، طبقه بندی و رده بندی کتابها، به همت پیشکسوتان کتابداری ایران اجرا می شود. در کتابداری رشته های مختلفی وجود دارد، از قبیل مجموعه سازی، فهرست نویسی، رده بندی و... در طول این سالها کتابخانه های آموزشگاهی در ایران بخوبی شکل گرفته، و اساس و پایه دانش آموزی و دانش اندوزی از همین کتابخانه هاست، به تعبیری کتابخانه باید قلب آموزشگاه باشد.
عکس تاریخی یک کتابدار ایرانی، حدود 1300 خورشیدی، عکس شماره 545 .
برج طغرل
از تاریخ شهر ری یک برج طغرل مانده است، که هنوز با همان شکل و شمایل قدیمی اش برقرار است. از تاریخچه حقیقی این نماد 900ساله بدرستی گفته نشده، آیا همان گونه که در افواه رایج است، این برج منسوب به یکی از پادشاهان سلجوقی است؟ عده ای محقق می گویند این برج ربطی به طغرل های چندگانه سلجوقی ندارد، بلکه گورستان عارفی است، که در زمان خود از معتبر ترین عرفای ایران شناخته می شده است. برج طغرل یکی از قدیمی ترین بناهای به جا مانده در شهر تهران است، که با از بیش از 900 سال قدمت، همچنان برقرار و سرپا می باشد. برج طغرل با معماری خاص خود، یکی از نشانه های مهم کل تهران است، که کمتر به آن اشاره می شود. در دوره آل بویه شهر ری یکی از مهم ترین شهر های ایران بود، که یک مرکز فرهنگی و علمی شد. در این توسعه بسیاری از بزرگان و دانشمندانی که متعلق به ری بودند، با نام رازی شناخته میشوند. بعدها در زمان حکومت سلجوقیان، ری همچنان اهمیت و عصر طلایی خودش را حفظ کرد.
ری «زاویه» ابراهیم خواص، عارف بزرگ این قرون بود، و بر اساس متون و اسناد تاریخی موقوفات ری نیز به نام او خوانده میشد. شهر های مهم ایران، هر کدام گاه «زاویه» و جایگاه اهل تاریخ نجوم و زاویه بودند، که هر کدام، اعتبار آن شهر محسوب میشدند. مثل بایزید بسطامی در شهر بسطام، یا احمد غزالی در قزوین. اعتبار ابراهیم خواص در ری به حدی بود، که پس از فوتش در دوره سلاجقه و اواخر آن، در محل خانقاه و مکان زاویه او، برج طغرل (برج یادمانی) ساخته شد. برج های یادمانی در این دوره برج هایی بودند، که برای یابود اشخاص مهم، اعاظم و اکابر ساخته میشدند. ساختمان چنین برج هایی را در این دوره در مسیر جنوبی البرز میبینیم، که نمونه های متعددی دارند، مثل برج «مهماندوست» و برج های دیگر که این دوره باقی مانده اند.
اما اینکه چرا نام برج طغرل در برهه ای از زمان فراموش شد، و تغییر و تحول پیدا کرد، بسیار مهم است، پس از روی کار آمدن حکومت صفویه، چون زاویه ویژه عرفا بود و متعلق به علما دینی نبود از اهمیت آن کاسته شد. بعدها بر اساس اسناد مختلف سفرنامه نویسان میبینیم که برج طغرل را به نام برج یزید مینامیدند، این رفتار گاهی در دوران تشیع پادشاهی قاجار دیده میشد، که برای اینکه ارزش بعضی از مکان هایی که مورد زیارت اهل سنت بودند، در نظر مردم کاسته شود، به نام هایی همچون هارون یا یزید می خواندند. برج طغرل، در دوره ای برج یزید هم گفته میشد، این عنوان در اسناد و مدارک موجود است، در حالی که میدانیم در ری دو برج مهم وجود دارد، که یکی برج سنگی فخرالدوله از پادشاه دیلمیان است، و دیگری برج آجری که در مقابل کوه تبرک همچون دم شیر برافراشته بوده است. این برج دوم موقعیت برج طغرل را در مقابل کوه تبرک نشان می دهد، برج یزید نامی بود، که بر اثر فعالیت کارخانه سیمان شهر ری مصرف و خورده شده، و حالت قبلی خودش را ندارد. لازم است علاقمندان به آثار تاریخی ایران و ملیون، فکری برای باقیمانده آثار آن بکنند.
برج یزید در اسناد برای برج طغرل دیده میشد، تا زمانی که ناصرالدین شاه در یکی از سفر هایش در یک توتستان در نزدیکی همین برج توقف کرد، وقتی فهمید که نام این برج، «یزید» است، به اعتمادالسلطنه فرمان داد، که در شان حکومت ایران نیست که یزید در آن دارای برجی باشد، و باید در مورد آن تحقیق کنید، و نام آنرا تغییر دهید. مطالعات و تحقیقاتی که اعتماد السلطنه در آن مدت کوتاه به عمل آورد، او را بیشتر متوجه حضور طغرل اول و سوم، پادشاهان سلجوقی کرد. البته در مورد طغرل سوم باید گفت، که حدس غلطی است، چرا که طغرل سوم در یکی از جنگ های منطقه جنوبی ری، توسط سلطان محمد خوارزمشاه کشته شد، و یارانش او را شبانه در نزدیکی امام زاده صالح، در کنار چناری که چند سال پیش بقایای آن کنده شد، دفن کردند. اما طغرل اول پادشاه سلجوقی، که تاج دو قلو را با خلیفه زمان بر سر گذاشت، از چنان اهمیتی برخوردار بود، که به پایتخت فرا خوانده شد، و بر اساس اسناد قدیمی در ری دفن شد.
به هر شکل نام طغرل از این زمان به این برج داده شد، و از دوران ناصری به این طرف، نام برج یزید از روی آن برداشته، و دوباره به نام برج طغرل خوانده شد. البته بعدها برج نقاره خانه ای که برج دیده بانی معماری دوره سلجوقی یا ایلخانی محسوب میشود، و در نزدیکی گنبد اینانج در ری قرار دارد، برج یزید نامیده شد، که البته آن هم تداوم چندانی نداشت. در واقع برج طغرل را نمیتوان آرامگاه یک شاهنشاه دانست، بلکه گور یکی از دراویش تاریخی ایران است، و شاید ایجاد گورستان ابن بابویه فعلی هم به همین دلیل بوده است. گنبد این برج بر اثر دو زلزله اخیر تهران که در دهه های 60 و 70 رخ داد، ویران شد و آسیب هایی را به این برج وارد کرد، که خوشبختانه توسط سازمان میراث فرهنگی، مرمت و بازسازی شد، میتوان گفت مرمت و فضا سازی که در محدوده برج صورت گرفته، وضعیت بهتری را نسبت به دو دهه اخیر برای آن رقم زده است.
برای این برج طرح توسعه توسط شرکت مهرازان در دهه 70 تهیه شد، که مصوب شهرداری و میراث فرهنگی وقت بود، که به دلیل مسائل مالی وقفه ای در آن ایجاد شد. این طرح به نوعی آزادسازی فضای برج پرداخت، و قرار بود همه فضا های اطراف برج تخریب شوند، تا مجددا باغ و وضعیت برج به شکل گذشته درآید. البته فرهنگسرایی هم در منهای 1 و منهای 2 این مجموعه طراحی شده، که به بنای اصلی برج صدمه ای وارد نکند. این بازسازی در دهه 80 دوباره از سر گرفته شد، و همچنان ادامه دارد. همیشه باید جوانان باهوش علاقمند به تاریخ ایران، که ذهن های پویای تاریخی دارند، درباره آثار تاریخی ایران بصورت مستقل و بدور از دروغ های تاریخی تحقیق کنند، و درباره نگهداری علمی آنها، به مسئولین یاری برسانند و گوشزد نمایند. مثلاً درباره کارایی نجومی برج، و طرح های آن که بر اساس علوم نجوم تاریخی ایران ساخته شده است، هیچ تحقیقی صورت نگرفته است.
عکس برج طغرل، عکس شماره 4503 .
قلعه هاجر آباد
این قلعه در 2 کیلومتری شرق قاین، و بر حاشه بزرگراه آسیایی قرار گرفته، دورادور آن اراضی کشاورزی وقفی است. مجموعه سفال های منقوش و متنوع اطراف قلعه، مربوط به قرن سوم و چهارم استان های تاریخی ایران تا پادشاهی قاجاریه می باشد. این قلعه چون در اراضی هاجر آباد قرار گرفته بنام جهر آباد یا هاجر آباد معروف گردیده، درباره سابقه و نام های تاریخی آن، هیچ تحقیق مستقل انجام نشده است. پلان آن مر بعی در اضلاع 30 متر و در 4 گوشه آن 4 برج مدور واقع است، فضا های متعددی داشته، که متاسفانه بخش اعظم آنها از بین رفته است. برجها در سه طبقه بوده، که دو طبقه آن پوشیده، و طبقه فوقانی رو باز و جهت دیدبانی مورد استفاده بوده است.
راهروی باریک پلکانی از درون برجها، به قسمت دید بانی ارتباط پیدا می کند. عمده مصالح ساختمانی بنا از خشت است. این قلعه تدافعی بوده، و در هنگام حمله مهاجمان مردم به داخل حفاظتی مورد استفاده کاروانها بویژه مسافران هرات بود. تا ضمن استراحت در برابر حملات راهزنان در امان باشند. پراکنده شدن سفالها در مقیاس وسیع می تواند نشان از یک تمدن شهر نشین پیشرفته ای باشد، همانگونه که در جغرافیای تاریخی ایران نوشتم، درباره تاریخ و جغرافیای شرق ایران کمتر تحقیق شده است. در صورت بازسازی قلعه به دلیل همجواری آن با بزرگراه قاین ـ بیرجند، می تواند بعنوان یک مرکز رفاهی گردشگری بین راهی، اکو توریسم ملی محلی مورد استفاده قرار گیرد. این اثر به شماره 4570 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
پرسش: آیا شما تاکنون تحقیق مستقل درباره آثار تاریخی ایران داشته اید؟
عکس قلعه هاجر آباد، عکس شماره 4546 .
کلیک کنید: تاریخ درویشی در ایران
کلیک کنید: تاریخ کشتی و دریا نوردی ایران
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
Anoosh Raavid انوش راوید /// Email: raavidco@yahoo.com
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ، و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و گفتمان تاریخ، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: