تداخل تاکتیک نشود
توجه 1 ــ عزیزان هم میهن و هم سو در یک هدف، باید کاملاً متوجه باشند، یکدیگر را نزنند و باعث ضعف همدیگر نشوند. مثلاً من در جهت اهداف وبلاگ، جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، و مبارزه با دروغ های استعماری در تاریخ و تاریخ اجتماعی، برنامه یا به نوعی تاکتیک خاص خودم را دارم. عزیزان دیگری هم هستند که در این جهت برنامه ها یا تاکتیک هایی دارند، بدین جهت باید متوجه بود، که برنامه ها و حرکتها در هم آمیخته و برخورد نشود، ابهام و شک ایجاد نگردد.
بنابر این مواظب باشید و شناسایی کنید، همسو ها را به زیر سئوال نبرید و آتش نریزید، استعمار ضعیف شده، امپریالیسم متوسط حال و امپریالیسم نوی قوی، دارند در ایران و قاره کهن و شمال آفریقا عمل می کنند، و مردم در حال مبارزه با آنها و تاریخ آنان هستند. ابتدا باید دشمن و حامیان آنها را از میان آن سه موضع شناخت، و سپس واحد ها و گروه های هم رزم را شناخت، یکی از مهمترین موضوعات درک از تاکتیک های هم رزمان متفرق است، باید مواظب بود تداخل تاکتیک و برنامه نشود، حرکت های همرزم ها زیر سئوال برده نشود، و آتش روی هم پیمان های مجازی جداگانه ریخته نشود.
توجه 2 ــ یکی از مهمترین مسائل، که امروز در انفجار اطلاعات و ارتباطات یا موج نو با آن روبرو هستیم، انبوه داده ها و تحلیل ها، فیلم ها و برنامه و غیره می باشد. دیده و شنیده می شود، که اکثراً برای واژه ها تعریف ندارند، و حتی در گفتگو ها بدون در نظر گرفتن تعریف آنها را بکار می برند، که گاه باعث سردرگمی می شود. قبلاً چندین بار نوشته ام، که در قرن 21 می بایست برای هر چیز تعریف دقیق داشته باشیم، و همگان سعی در گرد آوری فرهنگ نوین نمایند. در اینجا اشاره کوچکی دارم به تعدادی از واژه هایی که در وبلاگ انوش راوید نوشته می شود.
قاره ــ برای تعریف قاره به قاره کهن مراجعه شود.
کشور ــ برای تعریف کشور به ایران و ایرانیان مراجعه شود.
حکومت ــ یعنی حکم دادن و فرمانروایی، اما در واقع ذات مدیریت یک کشور را حکومت می گویند. حکومت در قرن 21 بر دو نوع است: مردمی و دیکتاتوری، که هر کدام و در هر شرایط تعریف خاصی دارد. حکومت انسان نیست، که احساس داشته باشد، بترسد، خوشحال و یا نگران شود. حکومت مانند ویندوز یا برنامه اصلی کامپیوتر است، که ابزارهای موجود دیگر روی آن کار می کنند.
دولت ــ دولت ابزاری است، که اداره سیستم را بعهده دارد، دولت از بخش های انسانی تشکیل شده، و هر فرد آن دارای احساس خاص خودش است. در قرن 21 با وجود امکانات موج نو، این ابزار کم رنگ تر می شود، یا میتوان با دانایی نوین آنرا کم اثر تر و مجازی و سایبری نمود.
جنبش ــ که حرف اصلی این مطلب است، بسیاری افراد جنبش را حزب و تشکیلات خاص می دانند، در صورتی که جنبش یک حرکت با هر نامی است. جنبش می تواند از یک یا چند نفر، چندین گروه و حزب تشکیل شده باشد، در واقع یک جنبش یک مسیر و یک هدف را دنبال می کند، و عوامل تشکیل دهنده آن می توانند، هر کدام استراتژی ویژه با یک هدف مشترک داشته باشند، و از تاکتیک های مختلف هم بهره ببرند، جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، یک نام است، و فقط حرکت شخصی من در برداشت دروغها از تاریخ ایران و افشای دست های آشکار و پنهان استعمار سابق می باشد. وبلاگ جنبش را دوستم آقای فرزین ملکی، که تحصیل کرده انگلستان است ترجمه نموده، و جنبش را Campaign گفته است. بدلیل اینکه وبلاگ یک نفره است، و بیشتر تحقیقی و تحلیلی در تاریخ و تاریخ اجتماعی کار می کنم، نیازی به پرچم و آرم ندارم، ولی بدون سخن وبلاگ نمی توانستم باشم، تا عزیزان مطالعه و پیگیری کننده وبلاگ، بهتر بتوانند این جنبش یک نفره را بشناسند. جنبش استقلال خواهی هندوستان از بزرگترین و مهمترین جنبش های تاریخ بوده است، همگی و همه مردم و تمامی سازمانها و احزاب گرداگرد یک پرچم و یک حرکت به رهبری گاندی بودند. گاندی کاری به تاکتیک های موقت و پراکنده این همه نداشت، و فقط می توانست استراتژی کلی را بر اساس بهترین شیوه های دمکرات ارایه کند.
حزب ــ تعریف حزب را در دمکراسی، حزب، فدرالیسم، نوشته ام.
پرچم ــ پرچم می تواند تک رنگ و چند رنگ، و یا با یک علامت باشد، پرچم نمادی است که مردم با هر عقیده و اندیشه و دانش، می توانند زیر آن جمع شوند، و رفتار دمکراتیک داشته باشند. هر گروه و سازمانی هم می تواند پرچم خاص خود را داشته باشد، ولی پرچم رسمی یک کشور متفاوت است، توضیح در اینجا گفته ام.
آیا شما می توانید واژه جدید در تخصص علمی خودتان بسازید، و تعریف جامع علمی برای آن نمایید، و در فرهنگ ها جا اندازید؟
*
عکس شماره 1023 از آلبوم عکس وبلاگ انوش راوید، پرچم های جهان.
تاریخ چین
پیش گفتار
تفاوت هایی در تاریخ قاره ها و کشورها وجود دارد، بمنظور بهتر شناختن گذر های تاریخی، و نفوذ استعمار و امپریالیسم بخش هایی از تاریخ کشورها را می نویسم، و بنا به نیاز وبلاگ ادامه می دهم.
رویداد های انقلابی ابتدای قرن 20 چین
بیدار شدن آگاهی سیاسی و گسترش فعالیت های انقلابی، که از اوایل قرن 20 در بسیاری از کشور های آسیایی و قاره کهن بوجود آمده بود، در چین ابعاد بسیار متنوع و ریشه داری یافت. آگاهی ملی و احساسات میهن پرستی، راه را برای گسترش عقاید انقلابی در صفوف روشنفکران و دانشجویان، بورژوازی ملی، کارگران مترقی و دیگر قشر های مردم هموار کرد. سون یات سن 1866 ــ 1925 نقش بسیار مهمی در ترویج عقاید آزادی خواهانه، استقلال طلبانه و تشکیل سازمان های انقلابی ایفا کرد. اشاعه عقاید انقلابی در میان مهاجران و دانشجویان چینی در گرفته بود، سون یات سن همه سازمان های ضد امپراتوری منچو را متقاعد نمود، در یک سازمان انقلابی و توده ای تازه، بنام اتحادیه تجدید حیات چین، گرد آیند.
در بهار 1905 سون یات سن، در جلسه ای با حضور دانشجویان انقلابی چین، در بروکسل نظریه مشهور خودش را، که به نظریه سه اصل مردمی مشهور است، ناسیونالیسم، دمکراسی و امکانات زندگی، تشریح کرد. این اصول در شرایط جامعه چین ابتدای سده 20، به معنای سرنگون کردن سلسله منچو، و استقرار جمهوری دمکرات، و دادن حق مساوی برای استفاده از زمین توسط دهقانان بود. این اصول پایه برنامه ای بود، که سازمان های انقلابی مختلف چین آن را پذیرفتند، و تشکیلات تازه ای بنام سازمان وحدت چین بوجود آوردند. تمامی عناصر بورژوا دمکراتیک، نمایندگان بورژوا ملی، بعضی از قشر های مترقی زمین دارا و دانشجویان انقلابی، به این حزب پیوستند، و برای سرنگون کردن حاکمیت سلسله منچو در چین با یکدیگر متحد شدند.
سون یات سن به ریاست سازمان وحدت چین برگزیده شد، و بی درنگ مقدمات قیام انقلابی را تدارک دید، سازمان وحدت چین روزنامه ای به نام مردم تأسیس کرد، که در توکیو چاپ می شد. فعالیت های سازمان وحدت چین زمانی آغاز شد، که کشور را موجی از هیجانات انقلابی در بر گرفته بود. در جنوب و جنوب غربی کشور، چندین قیام توده ای در فاصله سال های 1906 تا 1911 به وقوع پیوست، در سال 1906 نخستین قیام کارگران در تاریخ چین در شهر پینگ سیانگ Pingsiang از استان کیانگسی Kiangsi رخ داد. در سال های 1907 ــ 1908 دهقانان، صنعتگران و عناصر خرده بورژوا، در چندین استان بارها شورش کردند. در سال 1915 شورش های دهقانی متعددی در گرفت، تمام این شورش ها بدلیل سازمان نایافتگی، و فقدان ارتباط کافی با ارتش، و توده های مردم در دیگر بخش های کشور، به شکست انجامید.
امپراتور کوانگ هسو Kuang Hsu و همسرش تقریباً همزمان در پایان سال 1908 فوت کردند، و برادر زاده دو ساله امپراتور بنام پو یی Pu yi به مقام امپراتوری رسید. یعنی قدرت بدست نجبای منچوری به رهبری دو شاهزاده بنام های چین chin و چون Chun پدر پو یی افتاد. در باره این امپراتور دوساله، و اتفاقات تاریخی آن زمان، چینی ها فیلم سینمایی بنام آخرین امپراتور ساختند، با اینکه تجاری بود، ولی برای دانستن از اتفاقات تاریخی آن زمان نسبتاً خوب بود. نجبای چین نمی توانستند، در مقامات عالی دولتی قرار گیرند، این وضع موجب نارضایی شدید بورژوازی و زمین داران چین شده بود. حکومت به پاره ای اصلاحات دست زد، مانند تأسیس کمیته های مشورتی در استانها، تجدید سازمان نظام آموزشی و غیره، و به مردم قول داد، که در اولین فرصت حکومت مشروطه سلطنتی در کشور برقرار خواهد شد. اما بسیار طفره می رفت و مانور های الکی می کرد، و نتوانست با این قبیل جلوی گسترش نارضایی ها را بگیرد. حکومت تشکیل پارلمان را به فراموشی سپرد، و انقلاب هر دم نزدیکتر می شد.
سون یات سن و سازمان وحدت چین به رهبری وی، فعالانه در سازمان دهی همه فعالیت های انقلابی شرکت می کردند، و نمایندگان سازمان را به میدان های مبارزات می فرستادند، تدارکاتی چون اسلحه و پول در اختیار شورشیان می گذاشتند. سازمان وحدت چین با استفاده از تجربه شکست های اخیر، بر سرعت و دامنه کار ترویجی در میان سربازان، و یگان های جدیدی که مانند ارتش های اروپایی سازمان دهی شده بودند، افزود. بیشتر اعضای سازمان بویژه دانشجویان، در پاسخ به درخواست سون یات سن به ارتش پیوستند، تا به ترویج عقاید انقلابی در میان سربازان بپردازند. در 1910 سربازان کوانگچو Kwangshow شورش کردند، ولی شکست خوردند، زیرا سازمان وحدت چین هنوز تاکتیک های توطئه آمیز را کنار نگذاشته بود. روز 28 آوریل 1911، شورش دیگری توسط سربازانی، که با عقاید انقلابی آشنا شده بودند آغاز شد. شورشیان اقامتگاه حاکم محلی را اشغال کردند، ولی تعداد سربازانی که برای سرکوب اعزام شده بودند، خیلی زیاد بود، با وجود مقاومت سرسختانه، سرانجام انقلابیون شکست خوردند. همه زندانیان یکجا اعدام شدند، اجساد هفتاد و دو سرباز که در نبرد کشته یا اعدام شده بودند، توسط مردم گرد آوری و در تپه هوانگ هواکانگ Huanghuakang بیرون شهر کوانگچو به خاک سپرده شدند. بعد ها یک ستون سنگی به یاد قهرمانی های آنان در این گورستان عمومی بر پا شد، سون یات سن نوشت: پس از آخرین شکست شورش کوانگتونگ روز به روز بر تعداد پشتیبانان انقلاب افزوده می شد.
*
عکس 4081 ، تاریخی از چین، چین امروز با این همه آسمان خراش و شهر های مدرن، در نه چندان دور اینچنین بود. در انقلاب های گذشته انسان های زیادی کشته می شدند، که بدلیل نبود امکانات ثبت در آمار ها ذکر نشده اند.
انقلاب 1911 ــ 1913 شین های Shin Hai
9 مه 1911، دولت به موجب فرمانی کلیه راه های آهن موجود، و در دست ساختمان را در چند استان ملی کرد، این کار ضربه سنگینی بر پیکر بورژوازی چین وارد آورد، که در حال اجرای پروژه های خصوصی راه آهن بود. 25 مه ساختمان های راه آهن به یک کنسرسیوم بانکی با پشتیبانی سرمایه های آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی، آلمانی، واگذار شد. این اقدام آشکارا بر خلاف منافع ملی چینی ها بود، خشم مردم را در سراسر کشور بر انگیخت، 7 سپتامبر 1911، چائوارفنگ Cho erh feng فرماندار استان سچوان، واکنش خود را با دستگیری رهبران جنبشی، که برای دفاع از منافع سهام داران زیان دیده، از ملی شدن ساختمان راه آهن به راه افتاده بود، نشان داد. با این اقدام کاسه صبر مردم لبریز شد، و در شهر چنگتو Chengto قیام گسترده ای در گرفت. فرماندار کشته شد، و سرش را از تیری آویختند، و مردم بالای آن تیر نوشتند: تا زمانی که زنده بودی از بالا به مردم می نگریستی و لذت می بردی، اکنون سر بی جانت می تواند به همان کار ادامه دهد.
سازمان وحدت چین نمایندگانش را برای هماهنگ کردن فعالیت های قیام کنندگان به سچوان فرستاد، در ماه اکتبر گردان مهندسی مستقر در ووچانگ، که مرکز فعالیت نمایندگان سازمان وحدت چین و دیگر سازمان های انقلابی زیر زمینی بود، شورش کرد. 11 اکتبر کمیته مشورتی هوپه به همکاری قیام کنندگان شتافت، و استقرار حکومت جمهوری در چین را اعلام کرد، پس از رویداد های ووچانگ، قدرت انقلابی در هانکو و هانیانگ نیز بر پا شد. دولت موقت انقلابی تشکیل شد، و ارتش انقلابی مرکب از انبوه کارگران دهقانان و سربازان پیشین سازمان یافت. مردم سراسر کشور از ارتش انقلابی پشتیبانی می کردند، رویداد های ووچانگ الهام بخش اقدامات انقلابی مردم در شهرها و مناطق دیگر شد. کارگران و دهقانان و قشر های فقیر و متوسط بورژوازی، ستون فقرات این جنبش انقلابی را تشکیل می دادند. اما زمینداران و افراد وابسته به بورژوازی کمپرادور ظاهری انقلابی بروز می دادند، و قدرت را در استانها تصرف می کردند. آنها به هر وسیله ای متوسل شدند، تا فعالیت انقلابی مردم را متوقف، و انقلاب را به سرنگونی سلسله منچو محدود کنند.
سون یات سن در دسامبر 1911، پس از سالها تبعید، به چین بازگشت و در شانگهای مورد استقبال پر شور مردم قرار گرفت. 29 دسامبر 1911، نمایندگان 17 استان وی را در نانکینگ به مقام ریاست جمهوری برگزیدند. سرانجام در اول ژانویه 1911، تشکیل حکومت جمهوری در چین اعلام شد. سون یات سن در بیانیه ای خطاب به مردم نوشت: سوگند یاد می کنم که بقایای زهر آگین حکومت استبداد را ریشه کن سازم، در جهت منافع و رفاه مردم گام بردارم، تا هدف اصلی انقلاب تحقق یابد، و آرزوها و امید های مردم به واقعیت مبدل شود.
اما در این بیانیه پاره ای از مواد برنامه اصلی سازمان وحدت چین، به ویژه ماده مربوط به حق مساوی در استفاده از زمین دیده نمی شد. سون یات سن هنوز آنچنان که باید و شاید به قدرت توده های مردم ایمان نیاورده بود، و برنامه مشخص برای اصلاحات دمکراتیک تدوین نکرده بود، در برنامه سیاست خارجی وی نیز نوعی تناقص دیده می شد. سون یات سن ضمن آنکه به قدرت های بیگانه اعلام می کرد، که چین از آن پس کشوری مستقل و نیرومند خواهد بود، و از همه امتیازات و حقوق قدرت های امپریالیستی برخوردار خواهد شد، در همان حال از قدرت های امپریالیستی خواهش می کرد، که چین را برای رسیدن به این هدفش یاری کنند. دولت سون یات سن مجموعه ای از انقلابیون بورژوا، کارمندان بورکراسی پیشین و لیبرال بود، که در آن لیبرالها بر بقیه تسلط داشتند.
سلطه لیبرالها خط مش و سیاست های بعدی دولت جدید را تعیین کرد، هیچ اقدامی برای دگرگون کردن شالوده ساخت اجتماعی ـ اقتصدی کشور، یا از میان بردن سازمان قبیله ای و تشکیلات فئودالی در ساختار های تاریخ اجتماعی چین، و تسلط امپریالیسم به عمل نیامد. بدینسان خواست های توده های مردم تحقق نیافت، دولت مصمم بود که انقلاب را به یک چهار چوب صرفاً بورژوازی محدود کند. در این ضمن بورژوازی و زمین داران نیز که بر موج مبارزه سوار شده بودند، تا انقلاب را متوقف کنند، در پکن اقداماتی برای برچیدن بساط سلطنت به عمل آوردند. پو یو از سلطنت کناره گیری کرد، و بقیه اعضای خاندان سلطنتی نیز از او پیروی کردند. زمین داران و بورژوازی لیبرال که از گستردگی و قدرت جنبش انقلابی به هراس افتاده بودند، به گرد سیاستمدار توطئه گری به نام یوان شی کای Yuan shih kai، که به فرماندهی کل تمام نیرو های ضد انقلاب منصوب شده بود، حلقه زدند. قدرت های امپریالیستی هر روز به فشار شان بر دولت چین می افزودند، و تهدید به مداخله مستقیم می کردند.
امپریالیستها آشکارا به پشتیبانی از یوان شی کای برخاستند، سون یات سن به منظور جلوگیری از جنگ داخلی و مداخله بیگانگان، در 14 فوریه 1912، به نفع یوان شی کای از مقام ریاست جمهوری استعفا داد. یوان شی کای مقر دولت را از نانکینگ در منطقه انقلابی جنوب، به پکن که نیرو های ارتجاعی در آنجا واحد های بزرگی از سربازان را در اختیار داشتند انتقال داد. دهقانان که پس از انقلاب بهبودی در وضع شان حاصل نشده بود، علیه زمین داران شورش کردند، و خواستار زمین و کاهش بهره مالکانه شدند. کارگر به همراهی قشر جوان و روشنفکر، نیز مجدداً مسلحانه به میدان آمد. اما سربازان یوان شی کای توانستند به زودی همه شورشهای پراکنده را در هم بکوبند، سیاست های او مورد تأیید امپریالیستها قرار گرفت، و کنسرسیوم بین المللی بانکی، وام بزرگی به وی داد.
25 اوت 1912 سون یات سن، همراه چند تن از رهبران پیشین سازمان وحدت چین، حزب تازه ای به نام کومین دان Kuomingtang، حزب ملی تأسیس کردند. در برنامه این حزب اشاره ای به اصل حق مساوی در استفاده از زمین نشده بود، و بقیه اصول برنامه سازمان وحدت چین نیز از قاطعیت و روحیه انقلابی سابق تهی شده بود. و به همین علت برنامه جدید گامی به قهقرا بود. ولی همین نسخه دگرگون شده برنامه سون یات سن، نیز یوان شی کای را خوش نیامد، و او اعضای کومین دان را شدیداً تحت پیگرد قرار داد. در ژوئیه 1913 سون یات سن از مردم خواست که انقلاب دوم را آغاز کنند، سربازان در پاره ای از استانها دعوت او را پذیرفتند. ولی این نمی توانست یک گذر تاریخی و حرکت به جلو و تکامل تاریخ اجتماعی باشد، مردم تجربه دو سه سال گذشته را داشتند، و به پشتیبانی سربازان شورشی بر نخواستند. در نتیجه ارتش یوان شی کای آنها را بی درنگ تارو مار کرد، فعالیت های حزب کومین دان ممنوع شد، و سون یات سن و دیگر رهبران حزب مهاجرت کردند، بدینسان ارتجاع بر اریکه قدرت نشست.
زمینداران و بورژوازی کمپرادور چین یگانه طبقاتی بودند، که از ثمرات انقلاب چین بهره بردند، توده های مردم به ویژه دهقانان به زمین یا آزادی، که سال های سال آنچنان فداکارانه در راهش جنگیده بودند، نرسیدند. با این حال انقلاب روح زندگی تازه ای در مبارزه مردم چین، برای دست یافتن به استقلال ملی و آزادی اجتماعی دمید. رشد و تکامل تاریخ اجتماعی، پیوسته به ریتم و آهنگ گذشته است، و در هر دوره شتاب سریع تری خواهد داشت. ادامه دارد، و در اینجا پست می شود.
آیا می دانید دانستن تاریخ انقلابها و گذر های تاریخی، به چه تخصص و حرفه ای مربوط است، و به چه درد می خورد؟
عکس های بیشتر در اینجا ، در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.
کلیک کنید: انقلاب مشروطیت ایران
کلیک کنید: تاریخ انقلاب های انسانی ایران
کلیک کنید: هیئت های هدیه آورنده به تخت جمشید
توجه: اگر وبلاگ، به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش راوید مانند اینجا بنویسید، تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحال من است.
انوش راوید Anoush Raavid
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،
زیبا بود.