انقلاب 1905 ــ 1911 ایران
پیش گفتار
در تاریخ جهان انقلاب های زیادی اتفاق افتاده، تحلیل انقلابها در هر زمان و هر قاره و کشور، ویژگی های خود را دارد، و به گذر های تاریخ اجتماعی آن سرزمین بستگی دارد. یکی از مهمترین انقلاب های ایران، انقلاب مشروطیت است، که گذر تاریخی از تشکیلات فئودالی به نو بورژوازی بوده. برای آینده بینی، پیگیری ریتم و آهنگ انقلاب های گذشته مهم می باشد، درباره انقلاب مشروطه زیاد نوشته اند، بدین جهت خلاصه، و با دید دیگری می نویسم.
امروز در ابتدای قرن 21 ، ما ایرانی ها باید طرح ها و نقشه های دقیق با تحلیل های جامع داشته باشیم، تا بتوانیم خود و ایران را از بحران های پیش رو پیش ببریم، و نجات دهیم. در شرایطی هستیم، که زندگی و تولیدات سنتی و ملی ما بشدت آسیب دیده، وضع مالی و اقتصادی لرزان پدید آمده، ولی منابع و منافع استراتژیک زیادی برای دشمنان تاریخی داریم. گردانندگان جهان در آخر قرن 20، ناخودآگاه حکومت جهانی چایمریکا را بنیان نهادند، آنها نمی دانستند، که این حکمت جدید، جهان را چنین در ابتدای قرن 21تحت تأثیر قرار می دهد. ما ایرانی ها با وجود داشتن تاریخ صلح جویانه و شیرین، اما از بدو پیدایش استعمار و امپریالیسم، درگیر با خواسته های شوم آنها بوده ایم.
همیشه تاریخ و در هر زمان، عده اندکی از مردم حاضر به هر خیانت و جنایت، در حق ملت و کشور خود هستند، و به راحتی به آغوش حکومت های استعماری در آمده، و فقط بفکر اندکی پول و درآمد و مقام بوده اند. هر چند که سرانجام آنها نشان داده، به هیچ وجه خود و فرزندان شان رستگاری نداشته اند، چون زندگی آنها بوی خون ملتها را می دهد. ولی اکثریت و توده های مردم حاضر به خیانت و جنایت نیستند، و همیشه مورد ظلم قرار می گیرند، و همیشه بپا می خیزند تا حق و حقوق پایمال شده خود را پس بگیرند. اگر این حرکت های توده ای با زمان گذر های تاریخی اجتماعی هماهنگ باشد، انقلاب شکل می گیرد. برای گشایش علمی این بحث، مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.
قبل از پیدایش استعمار، و در حالت عادی رشد و تکامل جامعه بشری، در صورتی که به ملتی از طرف حکومت ظلم می شد، ملت براحتی حرکت می کردند، و با حکومت درگیر می شدند، و با تعویض حکومت و یا رأس آن، به خواسته هایی می رسیدند. اما بعد از استعمار و دخالت آنها، باعث شد درگیری مردم مورد ظلم مضاعف شده، با حکومتها نابرابر شود.
آیا شما تاکتیک و برنامه خاصی برای عبور از بحران های جهانی برای ایران دارید؟
*
عکس 1220، آلبوم وبلاگ انوش راوید، بازار تهران اوایل قرن 20، حدود زمان انقلاب مشروطه. توجه کنید هنوز در آن زمان زندگی و تولیدات سنتی و ملی بوده، و از واردات همه چیز مانند امروز خبری نبود.
انقلاب مشروطیت
از اواخر نیمه دوم قرن 19 ، بحران جامعه فئودالی ایران، با سرازیر شدن سرمایه های خارجی شدت گرفت، وام های سنگینی که ایران از بریتانیا و روسیه گرفته بود، دولت را بر آن داشت که امتیاز های بازرگانی بیشتری، به این دو قدرت امپریالیستی بدهد. در سال 1951 یک بازرگان انگلیسی به نام دارسی امتیاز استخراج نفت سراسری ایران، به استثنای استان های شمالی را گرفت، این امتیاز بعد ها شالوده تشکیل شرکت نفت پارس و بریتانیا (BP) قرار گرفت، و به یکی از ابزار های اصلی امپریالیسم برای انقیاد استعماری ایران تبدیل شد. بانک شاهنشاهی ایران با شعبه های گوناگونش، و برخورداری از حق انحصاری نشر اسکناس بر نظام مالی ایران مسلط بود. در شمال ایران بانک ایران و روس حکومت می کرد، ادارات گمرگ و گرد آوری مالیات، در دست بلژیکها به ریاست شخصی به نام نائوس بود. با کمک افسران روس و به فرماندهی آنان و بنا به درخواست مخصوص شاه، واحدی به نام بریگاد قزاق تأسیس شد، تا جای یک واحد وفادار به شاه خالی نباشد.
طبقه فئودال حاکم، به سرکردگی مظفرالدین شاه، استثمار زحمتکشان را شدید تر کرد، بیشتر پول های موجود در خزانه دولت و پول هایی که به صورت وام از کشور های دیگر گرفته شده بود، در دربار شاه توسط نوکران و چابلوسان وی خرج می شد. همین باعث افزایش نارضایی در میان مردم شده بود، شورش های خود انگیخته پیوسته در بخش های مختلف کشور، و در ارتش که حقوق سربازان را ماه ها بعد نیز نمی پرداختند، در می گرفت. هر روز قشر های گسترده تری از شهر نشینان، که جمعیت آنها 15 تا 20 درصد از جمعیت 7 یا 8 میلیونی ایران بود، به لزوم محدود کردن اختیارات مطلق شاه و ملازمانش پی می بردند. بورژوازی ضعیف ایران که فاقد حزب یا سازمان سیاسی بود، و بخشی از طبقه زمیندار که از املاکشان به شکل تجاری بهره برداری می کردند، و حتی بخشی از علمای دین که امتیاز های اقتصادی و سیاسی شان توسط حکومت شاه پایمال می شد، همگی به پشتیبانی از جنبش اصلاح طلبانه کشور برخاستند. در چنین محیطی انقلاب های اروپا و روسیه نقش جرقه ای را داشت، که در خرمن بیافتد کوچکترین بهانه ای کافی بود، تا جنبش انقلابی پر دامنه ای آغاز شود.
روز 12 دسامبر 1905 دستگیری، و آزار چند بازرگان در تهران که به سنگینی مالیاتها، و طمع کاری های یکی از نوکران بی رحم شاه اعتراض کرده بودند، خشم شدید مردم را در سراسر کشور را بر انگیخت. بازار ها و مغازه ها تعطیل شدند، و در گردهم آیی مخصوصی در یکی از مسجدها اخراج تعدادی از مأموران منفور دولت، و تشکیل کمیسیون ویژه ای برای رسیدگی به تظلمات مردم خواسته شد. دولت این گردهم آیی را از هم پراکند، و خشم توده مردم را باز هم شدید تر کرد. عده ای از طلاب دینی به نشانه اعتراض پایتخت را ترک گفتند، تا در حرم حضرت عبدالعظیم حومه تهران متحصن شوند، یا بست بنشینند. در آنجا نزدیک به دو هزار بازرگان و صنعتگر به آنها پیوستند، متحصنین گروهی سخنگو را به نزد شاه، و عده ای دیگر را برای جلب حمایت مردم به شهرستانها فرستادند. نا آرامی از شیراز و مشهد آغاز شد، و در تهران ادامه یافت، و بخشی از پادگان شهر نیز در آن دخالت کرد.
شاه که از گسترش دامنه این جنبش توده ای به هراس افتاده بود، تصمیم گرفت امتیازاتی به مردم بدهد، و قول داد که به خواسته های پیشنهادی مردم عمل کند. او حاکمان بسیار منفور تهران و کرمان را عزل، و فرمان تأسیس عدالتخانه را صادر کرد. با صدور این فرمان متحصنین به تهران باز گشتند، اما حکومت شاه برای اجرای وعده هایی که به مردم داده بود، عجله نشان نمی داد، و امیدوار بود که بتواند جنبش را مهار کند. در این ضمن موج نارضایتی ها نیرومند تر می شد، تابستان 1906 گروهی از تظاهر کنندگان تهران، که یکی از مدافعان سرشناس اصلاحات را آزاد کرده بودند، مسلحانه از هم پاشیده شدند. بدینسان فعالیت های توده ای تازه ای در پی آمد، یک بار دیگر بازارها و مغازه ها را تعطیل کردند، و تظاهر کنندگان به خیابانها تهران ریختند، و سربازان شاه به روی ایشان آتش گشودند.
*
عکس شماره 1221 ، روحانیون و بازاریان در باغ سفارت انگلیس.
روز 15 ژوئیه 1906 ، دویست طلبه تهران را ترک کردند، و راهی قم شدند. فردای آن روز گروهی از بازرگانان بزرگ، در باغ سفارت انگلیس در تهران متحصن شدند، عده آنها تدریجاً افزایش یافت، و به بیش از سیزده هزار نفر رسید. آنها چادر ها در باغ سفارت افراشتند، و در زیر چادرها می زیستند، و همانجا برای خود غذا می پختند، هزینه این جمعیت از طرف چند نفر از سرمایه دار پرداخت می شد. دولت در چند روز اول وقعی به این عمل مردم نگذاشت ولی پس از چند روز سفارت را در محاصره سربازان قرار داد و از ورود اشخاص تازه بسفارت جلو گیری کرد. دو روز بعد شاه مطلع شد که سربازان و افسران آنها پی در پی به انقلابیون ملحق می شوند، لذا نگران شد درصد صلح با متحصنین بر آمد و از آن ها خواست که تقاضا های خود را اعلام کنند.
خواست های آنان در عریضه ای تنظیم، و به شاه داده شد، و به قم و دیگر شهرها نیز فرستاده شد. این خواستها حکم برنامه ای برای مبارزه انقلابی را داشت، در این جا علاوه بر خواست های پیشین، خواست تازه ای برای تدوین قانون اساسی، و افتتاح مجلس نیز مطرح شده بود. در بسیاری از شهر های بزرگ مردم از این درخواست تازه پشتیبانی کردند، امامان و روحانیون قم اعلام کردند، که اگر شاه به خواسته های متحصنین توجه نکند، کشور را ترک خواهند نمود. یک بار دیگر شاه امتیازات تازه ای داد، صدر اعظم عین الدوله منفور را معزول کرد، و شخص آزاد منش تری به نام میرزا نصرالله خان مشیرالدوله را به صدرات برگمارشت.
سر انجام در 5 اوت 1906 برابر 13 مرداد 1285، که مصادف با روز تولد مظفرالدین شاه بود، شاه فرمانی خطاب به صدراعظم صادر نمود، که بنام فرمان مشروطیت نامیده می شود، و در آن دستور انتخابات و گشایش مجلس و شرکت مردم را در کار حکومت صادر کرد. ولی چون در آن فرمان نامی از ملت برده نشده بود، متحصنین آنرا نپذیرفتند، و ناچار فرمان دیگری که مکمل فرمان اول بود بتاریخ 16 مرداد صادر نمود. بدین طریق تحصن پایان یافته، مردم ایران جشن برپا ساختند، و شهرها را چراغان نمودند، و علما به تهران بازگشتند. چون انتخاب نمایندگان شهرستانها و اعزام آنها به تهران، با وجود حکام استبدادی در ولایات بطول می انجامید، و انقلابیون تهران می خواستند، بسرعت هر چه تمام تر از مجاهدت خود ثمر گیرند، پیش از ترک تحصن، مجلس موقتی همانند مجلس موسسان فراهم کردند، تا نظام نامه انتخابات عمومی را تهیه کند، و انتخابات را بعمل آورد، و مقدمات گشایش اولین مجلس شورای ملی را فراهم سازد.
در آغاز ماه اوت همان سال، انتخابات برای تشکیل مجلس برگذار شد، آنگاه متحصنین پراکنده شدند، و مغازه ها و بازار ها کارشان را از سر گرفتند. با وجود ماهیت غیر دمکراتیک انتخابات دو مرحله ای، که دهقانان و کارگران مزد بگیر را از شرکت در آن محروم می ساخت، این انتخابات نخستین انتخابات در تاریخ ایران بود. هیجان توصیف ناپذیری در میان توده های مردم به ویژه در میان شهر نشینان بر انگیخت، در تبریز که مرکز حکومت محمد علی میرزا فرزند و وارث بی نهایت مرتجع شاه بود، مردم واکنش شدیدی از خود نشان دادند. کوشش های وی برای جلوگیری از اجرای انتخابات، مردم تبریز و مناطق اطراف را به حرکت در آورد. در همین بخش های ایران بود، که نخستین سازمان های اجتماعی ـ سیاسی توده ای موسوم به انجمنها تشکیل شدند، به زودی سازمان های مشابه، در سراسر کشور به فعالیت پرداختند. بازرگانان، صنعتگران، فقرای شهرها و حتی عده ای از اعضای طبقات مرتجع، به این سازمانها پیوستند. ماهیت واقعی فعالیت های این سازمانها به ترکیب و نسبت عناصر دمکراتیک در آنها بستگی داشت. در میان انجمن های متعدد پایتخت، حتی انجمنی وجود داشت، که توسط شاهزاده گان قاجار تأسیس شده بود. اما بیشتر این سازمانها منعکس کننده آرمانها و خواست های ضد فئودالی توده های مردم بودند، انجمنها رفته رفته اداره امور بسیاری از شهرها را بدست گرفتند. تأثیر انقلاب روسیه در استان های شمالی ایران، موجب پیدایش نخستین سازمان های مخفی دمکراتیک سیاسی، یعنی مجاهدان در این استانها و در میان ایرانیانی که ترک وطن کرده، و به ماورای قفقاز رفته بودند شد. کسبه صنعتگران، دهقانان، فقرای شهرها کارگران، و قشر های پائین روحانیت به این سازمانها می پیوستند. مجاهدان خواستار اصلاحات بورژوا دمکراتیک بنیادی بودند، عناصر خرده بورژوا رهبری این انجمنها و سازمانها را بر عهده داشتند.
در اکتبر 1906 نخستین مجلس گشایش یافت، 60 نفر نماینده از تهران و 96 نفر از شهرستانها که جمعاً 156 نماینده، برای دو سال با تعهد مصونیت نمایندگی بودند. با وجود پیدایش گرایش های غیر دمکراتیک بیشتر اعضای مجلس، جلسات آن به روی همگان باز بود، و آشکارا از روحیه توده های مردم و فعالیت های مجاهدان پایتخت متأثر بود. وظیفه اصلی مجلس تدوین قانون اساسی بود، مظفرالدین شاه در پایان ماه دسامبر و چند روز مانده به مرگش، قانون اساسی را که در مجلس تدوین شده بود، و حقوق و اختیارات آن را تعیین می کرد امضا نمود.
وقتی محمد علی شاه مرتجع بر تخت سلطنت نشست، علاقه ای به مجلس و امضای مواد اصلاحی قانون اساسی نداشت، که ایران را به کشوری با حکومت مشروطه تبدیل می کرد. در این ضمن بر نا آرامی ها و شورش های مردمی، در تبریز و شهر های دیگر از جمله تهران افزوده می شد. توده های کارگر هنوز به شیوه ای خود انگیخته می کوشیدند، خواسته هایشان را مطرح کنند. در استان های شمالی شورش های دهقانان، علیه خانها و زمین داران روز به روز پر دامنه تر می شد. در تهران کارگران برق و چاپ اعتصاب کردند، و خواستار تشکیل اتحادیه های کارگری شدند. امضای موافقتنامه انگلیس و روسیه در اوت 1907، که ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم می کرد، موجب تقویت هر چه بیشتر جنبش ملی ایران شد. مجلس از پذیرفتن این موافقتنامه خود داری کرد، و موجب اعتراضات توده ها دم به دم نیرومند تر شد. محمد علی شاه مجبور شد مواد اصلاحی قانون اساسی را امضا کند، ولی در تهران امیدها برای اجرای کودتای ضد انقلابی خویش داشت.
در قانون اساسی ایران، آزادی های بورژوازی به ملت داده شد، و قدرت شاه را مجلس که حق قانون گذاری، حق تصویب بودجه، وامها و امتیازات خارجی را داشت، محدود می کرد. در قانون اساسی، انجمنها به عنوان ارگان های انتخابی و دارای حق نظارت بر فعالیت مقامات و سازمان های ایالتی و ولایتی به رسمیت شناخته شدند. رهبران دینی که توانسته بودند، نفوذ و اعتبار شان را در اثر مشارکت فعالانه شان در نخستین مراحل انقلاب افزایش دهند، از طریق این قانون اساسی امتیازات مهمی بدست آوردند، کمیسیون ویژه ای از علما مأمور رسیدگی بر تطابق یا عدم تطابق قوانین با شریعت اسلام شد، پدر بزرگ انوش راوید آیت الله حاج میرزا حسین که زندگی نامه او را در راه راستی نوشته ام عضو این کمیسیون بود.
تبدیل ایران به کشوری با حکومت مشروطه سلطنتی، گامی مترقیانه بود، ولی معنایش این نبود که شاه و اشراف مرتجع، خواهان از دست دادن قدرت و امتیازات خود شده اند. بلافاصله پس از تصویب قانون اساسی، بورژوازی و زمین داران لیبرال و رهبران دین پیشه، گمان کردند که انقلاب پایان یافته است، آنها برای همکاری با پادشاه قانونی کشور آمادگی داشتند. اما شاه که نیرو های وفادار به خودش را تا نزدیکی های پایتخت آورده بود، در تابستان 1907 نخستین تلاش خود را برای اجرای کودتای ضد انقلابی به خرج داد. انجمن های ایالتی و ولایتی، که به ابتکار سازمان های مجاهدان و واحد های فدایی تشکیل شده بودند، به دفاع از قانون اساسی بر خواستند. انجمن های تبریز خواستار سرنگونی شاه شدند، کوشش برای به قدرت رساندن ضد انقلاب شکست خورد، در این ضمن رشد فعالیت های سیاسی مردم، تدریجاً لیبرالها را که در مجلس اکثریت داشتند، به هراس می انداخت. آنها با شاه معامله کردند، و او را بر آن داشتند، که ریاکارانه به قران سوگند یاد کند، که قانون اساسی را رعایت خواهد کرد. در آغاز سال 1908، بر همگان روشن شده بود، که کودتای ضد انقلابی دیگری در شرف تکوین است.
در حالی که نیرو های دمکراتیک، برای دفاع از قانون اساسی با یکدیگر متحد می شدند، نیرو های لیبرال مجلس خواستار استقرار نظم شدند، و یک بار دیگر با شاه به توافق رسیدند. روز 22 ژوئن در پایتخت حکومت نظامی اعلام شد، و فردای آن روز بریگاد قزاق به فرماندهی سرهنگ لیاخوف روسی، مجلس را به توپ بست، و آنگاه شاه مجلس را منحل کرد. واحد های فدایی که به دفاع از مجلس آمده بودند، مورد هجوم توپخانه قرار گرفتند، موج ترور تهران را فرا گرفت، نمایندگان جناح مردمی مجلس و نمایندگان متعدد انجمن های دمکراتیک شهر، با شجاعت تمام به ستایش از انقلاب و انتقاد از شاه بر خاستند، و بسیاری از روزنامه نگاران و شاعران دستگیر، و تا حد مرگ شکنجه یا اعدام شدند. اما این کودتا در تهران به معنای پایان انقلاب نبود، مرکز اصلی انقلاب به شهر طغیان زده تبریز، که نیرو های ارتجاعی پس از رویداد های تهران در ماه ژوئن نتوانسته بودند تسخیر کنند، منتقل شده بود. قدرت در تبریز در دست انجمنها بود، بسیاری از لیبرالها پشتیبانی از انجمنها را متوقف کردند، ولی نمایندگان صنعتگران، دهقانان و عناصر بورژوازی انقلابی آنها را تقویت کردند. انجمنها بر واحد های فدایی که نزدیک به 20 هزار عضو داشتند، متکی بودند، باقر خان و ستار خان، از فرماندهان و رهبران پیشین مجاهدان، دفاع از شهر را سازمان دادند. آنان نظم انقلابی در شهر برقرار کردند، و اقدامات لازم برای مقابله با احتکار به عمل آوردند، قیام تبریز ماهیتی مشخصاً دمکراتیک داشت.
آیا می توانید درس هایی از انقلاب مشروطیت، برای آینده ایران بگیرید؟
عکس های بیشتر در اینجا ، در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.
کلیک کنید: تاریخ انقلاب های انسانی ایران
کلیک کنید: میرزا کوچک خان سردار جنگل
کلیک کنید: کارگزاران و چهره های استعمار
توجه: اگر وبلاگ، به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش راوید مانند اینجا بنویسید، تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحال من است.
انوش راوید Anoush Raavid
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،
جوابم ندادی؟؟؟؟؟
انوش:
با درود و تشکر از توجه شما،
متن کامل این نظر و پاسخ آن در:
http://ravid0.blogfa.com/post-125.aspx
زیبا بود. افرین
درود
ممنون از اطلاعات
بیشتر
راستی وبت قشنگه
بدرود
من که از حرفای شما زده به سرم!!!!
می شه به چندتا از سوالات من جواب بدید!!!!
در مورد اینکه اسکندراشکانی و پسر ارک بود منابعی به دستم رسیده و فقط می خوام شما چندتا منبع معتبر نشونم بدبد!!!!
ریشه ی لباس های باستانی چیه؟عمامه که لباس خیلی از ملت ها شده ریشه اش کجاست؟
نامد هلال ماه مال کجاست؟
چه کسانی غیر از شما چنگیز را دروغ دانسته اند؟(از تاریخدانان چین)
ریشه ی نژادی ایران؟
اگه آریایی ها دروغ بوده پس دلیل شباهت لر و کرد به آلمان ها و فرانسوی ها چیه!!!!؟دلیل شباهت های زیاد کلماتشون چیه؟
اگه اعراب به ایران حمله نکردن و بر ایران مسلت نشدن پس دلیل حضور هارون الرشید در مشهد چه بود و اگر هم اینم دروغه!!!؟پس چه سلطانی امام رضا را در مشهد شهید کرد؟
برای چی ما باید لغت و تیپ و اسامی عربی رو با وجود فرهنگ غنیمون می گرفتیم؟
با این که برام عجیبه چطور با حمله ی اعراب یکدفعه همی اسامی ایران و گفت و گو ها عربی شد!!برای چی اسم خاندان بزرگ خراسان طاهریان شد!!!
برای چی وقتی ارتش خراسان ساسانیان رو نابود کرد قدرت ایرانیان کاهش پیدا کرد؟