تعریف دانش جغرافیا
دانش جغرافی از کره زمین و عوامل و آثار طبیعی و زندگی جانداران و روابط آنها می گوید، کلمه جغرافی مرکب از دو کلمه یونانی ژئو + گرافی که بمعنای وصف زمین می باشد. در واقع این دو جزء ریشه در زبان هندو اروپایی یعنی آریایی ایرانی دارد، ولی مطابق معمول و کوتاهی ما ایرانی ها در تحلیل داده های تاریخی به یونانی معروف شده است. جغرافی از آگاهی وضع کره زمین و باشندگان، چگونگی اقتصاد و اجتماع، آب و هوا، عوامل طبیعی و ساختگی، می گوید، جغرافیا به طبیعی و انسانی تقسیم می شود.
جغرافیای طبیعی به سه قسم است:
* 1 ــ ریاضی، از شکل زمین و روابط آن با سایر کرات می گوید.
* 2 ــ اقلیمی، از آب و هوا، درجه های رطوبت و حرارت می گوید.
* 3 ــ دریایی. از دریا و موجودات و شگفتی های آن می گوید.
جغرافیای انسانی از تأثیر محیط بر انسان و سایر جانداران، تحولات و تغییراتی که آدمی بر سطح کره زمین وارد می سازد می گوید، و به دو بخش سیاسی و اقتصادی تقسیم می گردد.
* 1 ــ جغرافیای سیاسی، درباره نژاد، دین، تشکیلات اداری و فرهنگی می گوید، و سه قسم است:
ــ الف، نژادی، از نژاد و تمدن، محل سکونت اندازه استعداد انسان می گوید.
ــ ب، تاریخی، علت های تاریخی را ضمن وصف جغرافیای منطقه و علل تغییرات را می گوید.
ــ پ، اکتشافی، درباره تاریخ اکتشافها و کاشفان می گوید.
* 2 ــ جغرافیای اقتصادی، از معادن، صنایع پرورش حیوانات و گیاه ها ابزار ارتباطی و بازرگانی می گوید، و سه قسم است:
ــ الف، کشاورزی، از حیوانات و نباتات و تأثیر محیط در پرورش آنها و فوائد و اهمیت آنها در زندگی بشر می گوید.
ــ ب، بازرگانی، از وسایل ارتباطی مانند راه ها، بازرگانی و کیفیت خرید و فروش در جهان می گوید.
ــ پ، صنعتی، از معادن و صنایع می گوید.
تعریف علم تاریخ
درباره تعریف تاریخ خیلی تعریف ها نموده اند، کلمه تاریخ معنای گوناگون دارد، با آوردن لفظی پیش یا بعد از تاریخ مبحثی و عالمی دیگر پدیدار می شود. تاریخ هجری، تاریخ قمری، تاریخ شمسی، تاریخ میلادی، تاریخ ایران، تاریخ ادبیات ایران، تاریخ فلسفه، فلسفه تاریخ، تاریخ علم، علم تاریخ، این مباحث و عوامل از شمار بیرون است، و با پیوندی که میان همه آنها می باشد، هر یک خود مبحثی جداست. تاریخ کلمه ای فارسی ولی از اصل عربی است، که ریشه در زبان سواحلی آفریقایی دارد. کلمه History که در زبان های فرانسه و انگلیسی است، مطابق معمول می گویند ریشه یونانی دارد، در صورتیکه ریشه در هندو اروپایی یا آریایی ایرانی دارد، و معنی آن جستجو در طلب شناخت می باشد.
بتناسب پیشرفت علوم و کشف آثار قدیم و خواندن کتیبه ها و یا نواحی جدید مثل قاره آمریکا، و ظهور انقلاب های فکری و اجتماعی و سیاسی، مفهوم تاریخ افزایش عجیب پذیرفت، و در شیوه تاریخ نویسی هم تحول عظیم پدید آمد. در ابتدا شرح و وصف هر چیزی را تاریخ می گفتند، مانند تاریخ حیوانات ارسطو، نوشتن تاریخ طبیعی هم دلیل دیگری است. در ایران نیز بر اثر تألیف کتب مختلف در مباحث تاریخی و تنوع موضوعات مفهوم کلمه تاریخ وسیعتر گشت، و تاریخ بوقایع نگاری یا شرح مطلبی خاص از قبیل، تاریخ بغداد، یا تاریخ شعرا، محدود نماند. از صد سال پیش که آشنایی با زبان های فرنگی و ترجمه و مطالعه کتب تاریخ خارجی بیشتر شد، عظمت تاریخ بتدریج در انظار نمایانتر گشت.
در باب تاریخ و فلسفه تاریخ و علم تاریخ و شیوه درست تحقیق تاریخی و طریقه تاریخ نویسی، رسائل و و کتب بسیار نوشته اند و هم اکنون می نویسند. با اینهمه هنوز در بعضی از مطالب راجع بتاریخ همه اهل علم متفق نیستند، در تعریف تاریخ هم اختلاف وجود دارد، نکته این است که معدودی در مفید بودنش نیز شک دارند. جمعی تاریخ را دروغ شمرده و در آن غیر از تملق و بد و باطل و ظلم و عدوان چیزی ندیده اند. علت این اختلاف و بد بینی و بدگویی نا مصرح بودن، معانی و مفاهیم مربوط ببعضی از مباحث گوناگون تاریخ است. مشکل بزرگ این است، که هنوز اکثر اصطلاحات از قبیل علم تاریخ و معلومات تاریخ، شرح وقایع و حوادث تاریخ و عالم تاریخ، چنانکه باید روشن و هویدا نیست. باید مباحث را از یکدیگر جدا کرد، و حد هر یک و رابطه آنها را با سایر مباحث هر چه کاملتر شناخت و تحلیل و تعلیل نمود، تا دیگر موضوعات با یکدیگر اشتباه نگردند.
در این هیچ شک نیست، که وقایع نگاران و تاریخ نویسان و شاهان و بزرگان، بارها در نوشته ها و کتیبه ها، حق را باطل جلوگر نموده، و حقایق را نابوده گرفته اند، و مسلم است که تاریخ نباید دروغ بگوید. دروغ و دروغگویی بحکم وجود و وقوع جزء عالم تاریخ است، ولیکن علم تاریخ دروغ نمی گوید، و از تکالیف تاریخ نویس و مورخ خود یکی اینست، که بمدد علم تاریخ و بهدایت عقل سلیم و انصاف و تحقیق و تأمل دروغ را از راست و صحیح را از سقیم جدا کند. همچنین هر چیزی و هر کسی را چه خوب چه بد، خواه عادل خواه بیدادگر، همه را چنانکه بوده است بنماید و در هر باب پس از مشاهده و مطالعه دقیق جمیع آثار معتبر مربوط دور از تعصب حکم کند.
تاریخ جزئی از زندگی و ماده زندگی است، برای افزایش کیفیت زندگی و برنامه ریزی برای آینده لازم است از تاریخ بدرستی دانست، تا اشتباه های احتمالی جلوگیری شود. برای روشن شدن موضوع و جدا کردن عوامل و مباحث مختلف از یکدیگر، اول باید عالم تاریخ را شناخت، که بزرگترین عالم تصور پذیر است، و شامل و جامع هر عالمی و هر تحولی و هر حالتی و کیفیت است. آنچه بوده و هست و خواهد بود، همه را فرا می گیرد، و هر آنچه بتصور آدمی آید و هر نامعلومی که معلوم و ناپیدایی که پیدا شود در آن می گنجد، هم راست و هم دروغ هم حق هم باطل هم ظلم و ستم و هم عدل و انصاف. هر زمانی و هر مکانی و هر موجودی و هر معدومی، شناخت این عالم بزرگ حلال بسیاری از مشکلات است. مجموعه ای سراسر دروغ که بنام تاریخ تدوین گردد، بعلت وجودش جزء عالم تاریخ است، اما تاریخ نویس از این عالم عظیم باید بشرح مطالبی بپردازد، که درست بودنش بدلایل ثابت شده باشد.
جغرافیای تاریخی گیلان
سفید رود از میان ساسله کوه های البرز در یک مجرای پیچ در پیچ گذشته، و در انتهای باختری ساحل جنوبی دریای خزر به آن می ریزد، در این نقطه دلتای باتلاقی نسبتاً پهناوری شکل گرفته، که در جنوب آن سلسله کوههای البرز است. این دلتای سفید رود که از جنوب و باختر نیمدایره بزرگی است، و تپه ها و کوه های جنگلی آنرا احاطه نموده، ایالت کوچک گیلان است، جغرافی نویسان بعد از اسلام آنرا جیل و جیلان هم می گفتند، و از سه ولایت کاملاً مختلف تشکیل می گردد. بخش دلتا را جیلان یا گیلان، در جنوب و باختر بخش کوه ها را بلاد دیلم یا دیلمان، که در زمان ساسانیان مردم دیلمان حافظان سرحداد روم بودند. همچنین در قرن های سوم و چهارم هجری قدرت بسیاری در دستگاه خلافت عباسی داشتند. حاشیه باریک ساحلی و دامنه های کوهستانی که از جنوب غربی دریای خزر بطرف شمال کشیده شده و از طرف خاور مقابل آن دریا است سرزمین طالش خوانده می شود، در کتابهای تاریخی طلشان یا تالشان و طوالش هم نوشته شده است. تمام این سه ناحیه را گیلان می گویند، و در کتاب های تاریخی گیلانات یا جیلانات نوشته شده است.
هنگامی که قدرت آل بویه در حد کمال بود، تمام گیلان و ولایت کوهستانی که در مشرق گیلان و در امتداد سواحل دریای خزر قرار داشت، یعنی طبرستان و جرجان و قومس جزء ایالت دیلم بود. ولی بعدها این نواحی از هم تفکیک شد و رفته رفته خود اسم دیلم هم از زبانها افتاد، و نام زمین های دلتای سفید رود که جیلان باشد، بر تمام ناحیه مجاور اطلاق گردید. در کتاب های تاریخی جغرافیایی آمده، کرسی بلاد دیلم رود بار نام داشته ولی محل آن مشخص نیست، و در بعضی آمده بروان و یا دولاب بوده، و محل آنها هم مشخص نیست. اما یک مسجد بسیار تاریخی در انتهای پارک جنگلی کیسوم و در روستای کیش خاله قرار دارد، که می تواند نشان دهند محل و شهر تاریخی مهمی باشد، از این مسجد در پست های قبیل نوشته ام. یکی از این محل ها می تواند شهر خشم مقر داعی رئیس علویان باشد، که در نیمه دوم قرن سوم بر تمام آن ولایت سلطنت مستقل داشت و در اطاعت خلیفه نبود. گویند، خشم بازاری نیکو و مسجدی نزدیک قصر رئیس علویان داشت، رودخانه ای در شهر جاریست و پل عظیمی که از قایقها تعبیه گردیده بروی آن بسته بودند.
در قرن هشتم لاهیجان و فومن دارالملک جیلانات بود، حاصلش برنج و ابریشم و اندک غله بوده و نارنج و تورنج فراوان داشت. بندر کوتم در دهانه سفید رود، برای کشتی هایی که از نقاط دیگر به آنجا می آمدند بود، بندر تجاری و پر رونق بود، و تا خود دریا یک روز راه بود. شهر فومن و ولایت آن، واقع در باختر سفید رود از ساحل دورتر می باشد، و بزرگترین شهر ناحیه کوهستانی دیلم بشمار می آمده است، حاصلش غله، برنج و ابریشم بسیار بوده.... در صورت تقاضا جغرافی تاریخی گیلان و بقیه استان ها را ادامه می دهم و مشروح می نویسم.
راپرت های پلیس مخفی
بخشی از این راپرت یا گزارش های پلیس مخفی نظمیه (یا تأمینات یا آگاهی دوره های بعد) در سال 1333 و 1335 هجری قمری می باشد، که از پدر بزرگ من حاج میرزا حسین نام برده شده، زندگی حاجی را در راه راستی نوشته ام. سبب اینکه این گزارشها در اوراق بازمانده مستشارالدوله دیده می شود، آن است که او سه بار وزیر داخله بود، بار اول در دولت میرزا حسن خان مشیرالدوله پیرنیا، 27 ربیع الثانی تا اواخر جمادی الثانیه 1333 ، بار سوم در دولت محمد علی خان علاء السطنه 14 شعبان 1335 تا اواسط محرم 1336 ، و چون نظمیه یکی از ادارات وزارت داخله است مرسوم بر آن بود که همه روز گزارش شایعات رایج در شهر که مأموران خفیه به نظمیه می دادند توسط رئیس نظمیه که در آن روزگار وستد اهل نروژ بود به وزیر داخله داده می شد، تا او آنچه را لازم می داند به اطلاع هیأت دولت برساند.
در نامه هایی که رئیس نظمیه همراه گزارشها به وزیر داخله می فرستاده، آنها را راپرت و شایعات شهری می گفت، و در هر نامه تعداد گزارش های همراه آن را مشخص می کرد. هر گزارش بروی یک ورقه بود، و در پایان گزارش به جای نام گزارش دهنده شماره ای داشت، که رمز و وسیله شناسایی پلیس مخفی آن بود. پلیس مخفی ها متن گزارش های خود را از شایعاتی که اینجا و آنجا می شنیدند، و یا از مطالبی که استراق سمع می کردند، به اداره پلیس مخفی می دادند. طبعاً آن گزارشها در آنجا سبک و سنگین می شد، و آنها را که قابل تر و مهم تر بودند، استخراج و پاکنویس و شاید تحریر می کردند، و به وزیر داخله می فرستادند. خفیه نویسی و خبر کشی و زبان گیری و جاسوسی از کار های رایج و معمولی دولتها برای حفظ موجودیت خود بوده است، و حکومتها همیشه از آن برای کسب خبر استفاده می کرده اند. موارد و اشارات متعدد از این رویه در متون تاریخی قدیمی دیده می شود، خواه به هنگام جنگها و مقابله با دشمن، و خواه در روزگار معمولی.
در 21 برج سرطان 1335 ــ حاج میرزا حسین وکیل سابق کرمانشاهی می گوید، باعث جنگ ایل کلهر با همدیگر که الان هم مشغولند به دستور آقا سید حسن اجاق است.
در 24 برج اسد 1335 ــ از قرار مذکور، موتمن الدوله از طرف کمیسیون اجزاء بیکار وزارت خارجه به حضور آقای رئیس الوزراء رسیده تقاضا های حضرات را به عرض رسانیده، از طرف ریاست وزراء جواب داده شده است، که روز پنجشنبه به شهر آمده کار آنها را اصلاح می کنیم. ولی معاضد السلطنه با حاجی میرزا حسین وکیل کرمانشاهی مذاکره نموده اند، هر گاه از طرف آقای رئیس الوزراء جوابی مکفی داده نشود، تقاضای خودشان را به توسط جراید اعلان نمایند.
در 5 برج سنبله 1335 ــ دیروز صبح تا ظهر کمیسیون اجزاء بیکار وزارت خارجه در حضور شش نفر مدعوین: آقای سید اسد الله خرقانی و حاجی میرزا حسین و بهجت وکیل عدلیه و شریف زاده با دو نفر دیگر در منزل مفتاح الدوله تشکیل بود. پس از اظهارات مساعدت آمیز که از طرف ایشان به آن کمیسیون شده، قرار شد آقا سید اسد الله خرقانی آقای رئیس الوزراء را ملاقات نموده، و پس از مذاکرات نتیجه آن را به کمیسیون اطلاع دهد.
در 13 برج سنبله 1335 ــ حاجی میرزا مهدی خزانه و میرزا زین العابدین خان گرکانی و مهام الدوله قرار گذاشته اند، نفری چهل تومان برای پیشرفت وکیل شدن خودشان مخارج به میان بگذارند. مهام الدوله می گفت من تاکنون بیست و پنج تومان خرج کرده ام باید حساب بشود، و روز جمعه آینده هم جلسه دارند. و نیز حضرات فوق با آقا سید اسدالله خرقانی و حاجی میرزا حسین کرمانشاهی و معاضدالسطان و میرزا محمود چنته هم ائتلاف کرده اند، ولی این اشخاص چون دست خالی هستند و برای پول دادن حاضر نشدند، قرار شده است آنها با پول اینها با تبلیغات این مقصود را انجام دهند.
در 16 برج سنبله 1335 ــ شب جمعه در کمیسیون انتخابات عدم تشکیلیون جمعیت زیادی بوده، چندین نفر هم آمده اسامی خودشان در دفتر ثبت نمودند که داخل شوند. بعد چند نفر از روسا خلوت نمودند، از قرار مذکور گفتگو کرده اند که به هر نحو است دسته ای از دمکراتها را که بیطرف هستند، با خودشان متحد نمایند. یک مجلس هم با حاجی میرزا حسین کرمانشاهی که رئیس بیطرفها است ملاقات کرده، ولی نتوانستند موفقیت حاصل نمایند.
در 17 برج سنبله 1335 ــ دمکرات های بیطرف که به توسط حاجی میرزا حسین کرمانشاهی اداره می شود، اشخاص ذیل را برای وکالت کاندید نموده اند:
مستوفی الممالک ــ آقا سید اسدالله خرقانی ــ مخبرالسلطنه ــ مشارالدوله میرزا طاهر تنکابنی ــ شیخ ابوطالب تبریزی ــ مساوات ــ وحید الملک ــ تقی زاده ــ حاجی میرزا حسین کرمانشاهی ــ حاجی محمد تقی شاهرودی ــ مخبرالملک.
در 24 برج سنبله 1335 ــ یک عده در صدد هستند که اگر آقا میرزا هاشم آشتیانی و حاجی آقا شیرازی در این دوره انتخابات اکثریت را بردند، شرحی از دسیسه کاری آنها از روی اطلاعات صحیح نوشته و به انجمن نظار مرکزی ارسال دارند، که برای آنها اعتبار نامه داده نشود. اشخاصی که این مسئله را تصمیم کرده اند، عجالتاً، آقا سید اسدالله خرقانی و حاجی میرزا حسین کرمانشاهی و میرزا محمد خیاط و غیره هستند.
در 24 برج سنبله 1335 ــ احزاب سیاسی از حالا شروع به مکاتبات برای انتخابات ولایت نمودند، عجالتاً معاون السلطنه مدیر روزنامه آزاد کاغذی برای روسای ایل کلهر نوشته، که من مجید الملک حاکم جدید را با شماها همراه کردم، شما هم خوب است بنده و شاهزاده محمد باقر میرزا و مرآت السلطان و عماد الرعایا را وکیل انتخاب نمایید، که ماها با خیالات شما کاملاً مساعدت و همراه داریم. حاجی میرزا حسین کرمانشاهی از این مقدمه مسبوق شده لایحه ای برای سردار نصرت و سردار اقبال مبنی بر اتحاد و صمیمیت نوشته، که با هم متحد باشند و ضمناً اشاره کرده است، در موقع انتخابات گول معاون السلطنه را نخورید، و مقصود مشارالیه این است که فعلاً از طهران انتخاب نشد، لااقل کرمانشاه را از دست ندهد.
در 30 برج سنبله 1335 ــ دمکرات های بیطرف که به اسم صلح طلب تشکیلات داشته و رئیس آنها حاجی میرزا حسین کرمانشاهی بود، بواسطه نداشتن پایه و اساس پس از اخذ تعرفه انتخابات، رفته رفته حوزه های آن منحل شده، و از قرار معلوم تاکنون حاجی میرزا حسین برای استفاده از آراء، آنها را نگاه داشته بود.
در 2 برج میزان 1335 ــ حاجی میرزا حسین کرمانشاهی اظهار می داشت، دسته ای از ضد تشکیلیون در بین مردم شهرت می دهند که دو روز قبل صمصام السلطنه به منزل آقا رضا معروف به اناری رفته، مقداری آرد و برنج در بین چند نفر از کارکنان دسته تشکیلیون از قبیل، میرزا علی اکبر ساعت ساز و صدرائی و سید عبدالرحیم و غیره تقسیم نموده است. در صورت تقاضا ادامه می دهم.
عکس ها در اینجا در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.
توجه: اگر وبلاگ، به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها یکی از سر برگ های وبلاگ مانند، جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، یا، حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، یا، فهرست مقالات انوش راوید، یا یکی دیگر از سر مقاله ها را بنویسید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش راوید مانند اینجا بنویسید، تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحال من است.
کلیک کنید: دروغ گویی بی بی سی در تاریخ
کلیک کنید: هیئت های هدیه آور به تخت جمشید
کلیک کنید: ماجراهای خواندنی و پند آموز تاریخی
انوش راوید Anoush Raavid
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، http://www.ravid.blogfa.com
پلیس مخفی هم باحاله ها!!!
من رشته وبنویسی خوندم و فعلا دارم رایگان اموزش میدم
تو فقط کافیه بیای رو دو تا از تبلغت ها کلیک کنی
بذاری سیت تبلیغات بازشه
بعد از تو نظرا بهم بگی که دوست داری راهنماییت کنم یا نه