تاریخ جامعه ایرانی
پیش گفتار
هر چه که به عنوان علم گفته اند و یا بوجود آمده، می بایست در باره آن خوب تحقیق و تحلیل شود، و مورد نقد و نظر قرار گیرد، تا ثابت شود که جوان ایرانی صرفاً سرف یا رعیت شهر نیست که هر چه را بسادگی بپذیرد. شاید در تاریخ بسیار درباره برده و رعیت خوانده اید، اما شاید هرگز به این فکر نکرده اید که در این دوره و شهر نشینی و این تمدن جدید، سرف و رعیت چه معنی می دهد. سرف و رعیت مربوط به دوران تمدن فئودالی بودند، و برده متعلق به تمدن شاه خدایی که در ساختار های تاریخی اجتماع توضیح داده ام. برده ای که نام نشانی و فهمی و درکی داشت و نمی خواست برده باشد، او را قربانی خدایان و بتها می کردند، رعیت دانا تر و فهمیده تر تا جایگاه مباشری بالا می آمد و اگر بیشتر از آن می فهمید و می خواست کشته می شد. آنها مطیع جامعه ای که به آن تعلق داشتند بودند، و هر چه شرایط زمان حکم می کرد می پذیرفتند. اما جوان امروزی با داشتن تحصیلات و امکانات وسیع تکنولوژی امروزی نباید چون گذشتگان باشد، باید بتواند به جامعه خود تأثیر بگذارد باید تمام فکر و ذهنش کار نو، پروژه نو باشد. نباید به مسائل و موضوعات پیش پا افتاده دل خوش کند، نباید حرف ها سطحی بگوید و بشنود، جوان امروزی باید بالا ترین ها را بخواهد، و بتواند جدید ترین و مدرنترین اندیشه و گفتار و کردار را به اطرافیان و جامعه تحمیل کند، نباید بگذارد افکار و ذهنیت گذشته او را به قهقرا ببرد، و تحت نفوذ قرار دهد. امروزه جهان و ایران در شرایطی است، که تاریخ و تاریخ اجتماعی سریع می گذرد، و فرصت برای بازی و تفریح با زندگی و بود و نبود نیست. گاه دیده ام که جوانان تحصیل کرده به دلایل نداشتن پردازش نوین مجبور می شود، در مقابل بی سواد و کودن ترین قشر جامعه سر فرود آورند. جوانان نباید بگذارند فکر شان فسیل و منجمد شود، باید پا و ذهن را جلو بکشند. حتی اگر انوش یا این و آن را می خواهند، باید تحلیل داشته باشند، برای دانش یا پول یا دلایل منطقی دیگر بخواهند، نه از روی هوس و تفریح. بنظر انوش راوید بهترین تفریح و هوس برای جوان تحصیل کرده ایرانی می تواند، تعریف، داشتن و برداشتن یک پروژه علمی باشد، نه چیز دیگری.
خلاصه ای از تمدن و حکومت
هیچ کس به درستی نمی داند، دولت یا مردم یا روحانیت، کدام یک در جامعه اولیه بشری بوجود آمد، و کدام یک تأثیر گذار و باعث پیدایش شهر نشینی و تمدن برای اولین بار شدند. اول مردم بودند که دور هم جمع شدند و شهری را بنا کردند، یا حکومت و دولتی بود که برای اهداف خود مردم را در شهر جمع کرد، یا روحانی هایی بودند که به مقاصد دینی جمع مردم را در شهر می خواستند. در هر صورت، از بدو پیدایش یک سرزمین یا کشور مستقل سه ضلع داشت: یک ضلع مردم ـ یکی ضلع روحانیت ـ یک ضلع دولت. اگر پرسیده شود چرا نظامیان در این مثلث جایگاهی ندارند، بدلیل عدم نفوذ فکری آنها می باشد، سران نظامی که با کودتا کشوری را بدست می گیرند، در ضلع دولت هستند، و افراد ساده نظامی در ضلع مردم قرار دارند.
در طول تاریخ سرزمین هایی بودند که اصل حکومت در دست مردم بود، مانند حکومت اشکانیان که بعد از سرنگونی سلسله هخامنشیان توسط انقلاب انسانی ایرانی دوران این حکومت با تشکیل جرگه مهستان در دست مردم بود. تا چند قرن بعد از سقوط شاهنشاهی ساسانیان که آن نیز با انقلاب انسانی دیگر ایرانی سرنگون شد، حکومت در دست مردم بود که به دروغ در تاریخ آنرا چیز دیگری می گویند، در اینجا. دو دوره کوتاه نیز در دوران استعمار و امپریالیسم حکومت ایران در دست مردم قرار گرفت، یکی در 1906 میلادی تا ابتدای روی کار آمدن رضا پهلوی در 1921 و دیگری در 7و1358. در این دو انقلاب انسانی ایرانی، مردم بعلت نداشتن درک و تعریف و مفهوم از دمکراسی نهادی و فدرالیسم ملی و سازمان مدرن، و همچنین نبود انفجار اطلاعاتی و ارتباطی نمی توانستند مفهومی از حکومت مردمی پیاده کنند. ولی امروزه با وجود امکانات وسیع مردم قادر خواهند بود، دانایی نوین را درک کرده و بسوی تمدن جدید بروند.
دورانی از تاریخ ایران، حکومت در دست روحانیون بود، که مهمترین آن هخامنشیان بودند، البته ممکن است این گفته مورد اعتراض ملی گرا های تند رو قرار گیرد، ولی با نگاهی به کتیبه داریوش در بیستون متوجه این موضوع می شویم. نمونه بعد نیمه اول صفویه می باشد، که حکومت دینی بر ایران حاکم بود، ولی در نیمه دوم از دوران شاه عباس اول حکومت در دست دولتی ها قرار گرفت. اینجا ذکر کنم به همین جهت دوران صفویه را حکومت یا سلسله صفویه می گویم چون دو مرحله تحت یک نام بود. البته چند نمونه دیگر در تاریخ وجود دارد، که در برهه هایی از تاریخ به دلایل تاریخ اجتماعی، روحانیت حکومت را بدست می آورد، ولی چون برای نگه داری آن نیاز به دولتی ها و نظامی ها داشته است، حکومت را از دست می داد. گاه این حکومت مانند صفویه در گردش داخلی عوض می شد، و گاه با کودتای نظامی مانند، حکومت دینی بغداد، و یا با همراهی کودتا و انقلاب انسانی، مانند دوران هخامنشیان.
زمان هایی که کشور در دست دولتی ها بود مانند، شاهنشاهی ساسانیان، شاهنشاهی قاجاریه، شاهنشاهی پهلوی، که گاه توسط کودتا و گاه انقلاب و یا ترفند های دینی یا ترکیبی سرنگون می شدند. همچنین آنها با کودتای نظامی یا انقلاب بنا به ضروریت زمان در رأس کشور قرار می گرفتند، این نوع در تمام موارد تاریخ ایران منجر به دیکتاتوری گردیده است. وقتی این قشر در حکومت قرار می گرفت برای اداره مملکت از ضلع مردم برای تولید و کار و از ضلع روحانیت برای کار دینی یا مانند معنوی بروی ضلع مردم بهره می برد.
آیا مردم یک کشور اپوزسیون هستند؟
مردم در بالا
احتمالاً با مطالعه وبلاگ انوش راوید متوجه شده اید، که با دلیل و منطق خاص خود از ضلع مردم و برای مردم می باشد، البته ممکن است، کم و بیش نظرات و دیدگاه های متفاوتی درباره آن مطرح شود. هر چه نظرات بیشتر باشد، پویایی جامعه جوان پیشرو ایران را نشان می دهد، که خواهان گذر از گذشته و ورود به آینده هستند. جوانان امروز ایران باید همانند جوانان گذشته های تاریخی مقاوم باشند، از سرما و گرما و مشکلات نهراسند، برای هر خوب و بد تحلیل داشته باشند. چون امروز متفاوت از گذشته هست، می بایست نگرش نو به جهان و دیدی سنت گریزی و فلسفه ای در مبارزه تاریخی با جهل و واماندگی بر پا دارند.
با نگاهی به جدول جمعیتی در اینجا متوجه می شویم که درصد بالایی از جمعیت ایران را جوانان تشکیل می دهند، که چند سال دیگر همه بزرگان ایران خواهند بود. بنا بر این باید موضوعاتی را بررسی و تحلیل کرد، تا به نوعی درک جدید که در دانایی نوین نوشته ام ایجاد نماید، همچنین آگاهی از تاکتیک های متفاوت و استراتژی دیگر با فلسفه و توانایی نفوذ و عبور و سعود در ذهن را بپروراند. اول از همه باید جوانان تحصیل کرده ایرانی درک کنند، که شخصیت آنها متفاوت از گذشتگان است، و می توانند سریع پردازش و بهبود فکر داشته باشند، و سریع بسمت موج نو بروند. شاید ایجاد این درک برای بسیاری کار مشکلی باشد، آنها در آموزش و پروش سنت قرن 20 عادت کرده اند، مانند خلیفه مطیع الله باشند، یعنی کاملاً مطیع غلامانی باشند که آنها را تا به اینجا رسانیده اند، توجه: این ذهنیت مانع بزرگی است.
دومین کار برداشتن صلیب بزرگ از مخ و آزاد کردن آن است، یعنی آنچه که از آموزش های روح نوح پرور یا ضد روح نوین است دور ریخته شود. سومین مورد این است، که جوانان قبول کنند می توانند حاکم سرنوشت خود باشند، و در طبقه پائین دست اجتماع نیستند، در واقع طبقات اجتماعی در قرن 21 بی معنی است. مثالی بزنم، یکی از مدیران مدرسه ای در اوگاندا که بانوی اصیل اوگاندایی است، اولین حرفی که به دانش آموزان هر مقطع می زند، این است که شما نیامده اید اینجا فقط کمی درس بخوانید، آمده اید تا تلاش کنید اولین رئیس جمهور مردمی کشور تان باشید. گفته این بانو درست بر عکس بابا نان داد، و مامان آب داد، می باشد، پس خودم چکاره ام. یکی از مهمترین کارها که نیاز به بهره گیری از تکنیک های مختلف در جهت استراتژی اصلی است، حذف طبقه و جایگاه اجتماعی است. جایگاه اجتماعی فقط باید علمی باشد که آنهم بعلت برتری قدرت علم خود بخود بالا می رود و نفوذ می یابد.
یکی دیگر از مشکلات جوامع غیره ملی نداشتن فکر ملی و میهنی است، حتماً گاهی شنیده اید که می گویند حفظ کن و نمره بگیر و قبول شو، در پس این گفته ذهن غیر ملی نهفته است. یعنی بی خیال مملکت و کشور و میهن، فقط نمره بگیرید و قبول شوید، و با مدرک بدست آمده همراه پارتی بازی کاری بگیرید، و سپس با یاد گرفتن شگرد پول در بیاورید. احتمالاً این گفته ها را بارها شنیده اید، ولی گویندگان و شاید شنوندگان هرگز فکر نکرده اند آخرش به کجا ختم می شود، مگر تا کی قرار است در ایران پول مفت نفت باشد. در واقع درس خواندن یک کار ملی است، آموزش کار میهنی است، اینها وسیله ای برای وقت تلف کردن و حرام شدن زندگی نیستند. کشوری موفق است که علم و دانش در آن نهادی شده باشد، و برای آینده کل مردم و مملکت باشد، یک کشور از آن مردم آن است نه عده ای ترفند چی.
آیا شما هرگز فکر کرده اید رئیس جمهور شوید؟ یا شما فقط یک کار ساده می خواهید؟
اقتصاد بخش های سه گانه
اقتصاد تاریخ اجتماعی ایران در بخش یا ضلع مردم، همیشه تاریخ تا قبل از نیمه دوم قرن 20 بصورت خودکفا بود، اما بعد از انقلاب بورژوازی مشروطه و جنگ اول جهانی کم کم و بعد از جنگ دوم جهانی به سرعت ایران بسمت مصرف گرایی شهر نشینی بی هویت رفت. بعد از 1352 با افزایش در آمد نفت واردات غیر از موارد مصرفی، مواد غذایی هم اضافه گردید، و این روند تاکنون به سرعت رشد کرده و ادامه دارد. این روند اجتماعی باعث شده مملکت خالی از جوانانی باشد، که می بایست تولید کننده پایه ای و زیر بنایی باشند. جوانان تحصیل کرده ای که در آموزش های درسی و اجتماعی آنها فقط مصرف یا کار هایی جهت مصرف نقش بسته است. آن آموزش های بابا و مامان آب و نان دادند، از ابتدای دبستان کار و شگرد خودش را تاکنون به خوبی اجرا کرده اند. ولی برای ورود به آینده نو لازم است شگرد های گذشته را شناخت و کنار گذاشت، و کاملاً از ذهن و زندگی پاک کرد. برای دور ریختن اندیشه های بازمانده از قرن های قبلی شهامت و شجاعت و ابتکار می خواهد، و نیز باید حرکت زمین را زیر پا حس کرد. در واقع نباید گذاشت تغییرات ناپیوسته بر ایرانی و جامعه ایران تأثیر بگذارد، بلکه باید ایرانی با دیدگاه های نو و پویا سرنوشت قابل ملاحظه بسازد.
همین ایجاد اندیشه نوین برای ایران، خود نوعی تولید ملی و پایه ای است، تولید ملی تنها کالا نیست و باید آنرا درست شناخت. وقتی درک دقیق و درست از تولید ملی و پایه ای وجود نداشته باشد، پدافند ملی هم معنی واقعی نخواهد داشت، همچنین خود بخود مفهوم در رأس قرار گرفتن قدرت مردم هم امکان ندارد. توجه نمایید دانستن با درک کردن تاریخ اجتماعی کاملاً متفاوت است، فرد ممکن است کلی چیزها بداند و کتاب های زیادی حفظ کرده باشد، ولی درکی از ساختار های تاریخی اجتماع حاصل نکرده باشد. فرمول های زیر را توجه نمایید:
حاکمیت ملی = سرمایه ملی + تولید پایه ای = دانش مردم + همه مردم
حاکمیت امپریالیسم = ارز خارجی + مصرف گرایی = نبود تولید پایه ای
سرمایه و تولید ملی و پایه ای هر چقدر باشد، در هر صورت اصل مفهوم آن در ذهن و روح جوانان است، تولید ملی و پایه ای به معنی خودکفایی نیست خودکفایی در این قرن مانند گذشته ها مفهوم ندارد و غیر ممکن است. عکس های تاریخی ایران را ببینید، لینک در پائین صفحه، این عکسها مربوط به 1910 تا 1930 می باشند، در تمام عکسها تولید ملی به روشنی دیده می شوند، ولی از همان تاریخها تولید ملی و پایه ای و خودکفایی زیر نظر استعمار و امپریالیسم در حال از بین رفتن، و مصرف گرایی آغاز شده بود. بنابر این وقتی مردم کاملاً از تولید ملی کنار زده می شوند، در واقع مردم را از رفتن به رأس مثلث کنار گذاشته اند. اما امروز با وجود امکانات موج نو می توان برنامه های جدید تدوین و تعریف کرد، و با یاری زمان بر و پراکنده مردم امیدی در دور دست دید.
البته بگویم لازم نیست جوانانی که شور و شوق میهن دارند، باعث گردد بدون رعایت پایه های اصلی دانایی نوین اقداماتی انجام دهند. باید دانسته و دقت شود در این زمان تغییرات نا پیوسته سریع، رفتاری که در اصول سبک کار قرن های قبلی می باشد، همراه تمام شیوه های آن باطل است، و باعث از دست رفتن انرژی، وقت، فرصت، دانش و غیره می شود. قرن نو برنامه نو می طلبد، به همین جهت تحقیق و تحلیل های گسترده می خواهد، که آگاهی های متفاوت برساند، در این راه مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی می تواند باشد. این موضوع دانش جدیدی است که توسط توده های مردم در فضای مجازی شکل می گیرد، و گاه سر خط و جمع بندی هایی توسط روشنفکران ملی ارائه می گردد.
آیا می دانید تولید پایه ای چیست؟ و واژه جهانی آن چه می باشد؟
هویت ملی
هویت در اصل لفظى آرامی بوده و از ضمیر هو بمعنى او می باشد، در دوره هاى شکوفایى تمدن اسلامى حکومت های بعد از اسلام ایران که بالاترین ارزش علمی در منطق و فلسفه ظاهر شد، و در تاریخ علم و دانایی ایران گفته ام، از کلمه هو، هویت، ماهو، ماهیت را اشتقاق نمودند. منظور از هویت، جهت شناسه هایی انسان و یا جامعه او می باشد. پیشینه مسأله هویت Identity به آغاز تاریخ انسان باز می گردد، بشر همیشه به دنبال تعریف برای قوم و قبیله، ملیت و کشور، تمایز و شناسایی خود بوده است. هویت ملی غیر از هویت شخصی و خانوادگی است، و برای تمام ملت های جهان اهمیت خاصی دارد، منجمله در حوزه های اجتماعی و فرهنگی، سیاست و اقتصاد. دانشمندان مردم شناس، و جامعه شناس، سیاسیون و اقتصادیها، مطالعات گسترده ای درباره آن کرده اند، و همراه نظر شخصی ام در میان مطالب وبلاگ انوش راوید از آنها استفاده کرده ام.
آنچه ضمن در نظر گرفتن سابقه فرهنگی و تاریخی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته، خواستگاه سیاسی هویت ملی و نقش نظام های سیاسی معاصر در هویت سازی است. هویت ملی برای یک ملت به منزله روح برای بدن و عامل همبستگی و شکل گیری روح جمعی است، که فقدان آن به منزله مرگ خواهد بود، و نیز وجه مشخصه و معرفه یک ملت در میان ملل دیگر است. در واقع قوام و دوام زندگی توأم با عزت و آزادی یک ملت به هویت ملی در معنای عام و گسترده آن بستگی دارد. هویت ملی مسأله ای انفرادی، شخصیتی و روانی نیست، بلکه پدیده ای جمعی است، که به بنیاد های فرهنگی، تاریخی و اعتقادی یک ملت مربوط می شود. امروزه تفسیر هایی از هویت و یا بحران هویت می شود، که منظور از آن تعارضات ناشی از مدرنیته و شکاف میان نسل جدید و قدیم و یا به طور کلی مشکلات نسل جوان است. ولی بدرستی با بحث هویت ملی قابل انطباق نیست، بلکه بیش تر مقوله ای روان شناسانه یا جامعه شناسانه است.
هویت ملی شخصیت واقعی یک قوم و یا یک ملت است، و از ویژگیها و امتیازات مردم یک سرزمین می باشد، و ریشه در اعماق تاریخ و فرهنگ یک ملت دارد، و با سرشت تک تک افراد یک جامعه درآمیخته است. معمولاً بارزترین و عمیق ترین انگاره های هویتی یک کشور در فرهنگ آن قوم تجسم می یابد، که در جشن های ملی ایرانی نوشته ام. مفهوم هویت در حقیقت پاسخی به سؤال چه کسی بودن و چگونه شناسایی شدن است، پاسخ به این سؤالات است که یک انسان را از هم نوع خود متمایز می کند. ارزش های او را از ارزش های دیگری ممتاز مینماید، تعلق فرد را به گروه خاصی نشان می دهد. بالاخره هویت جمعی او را تعریف کرده، نشان می دهد که او کیست و به چه جامعه ای و به چه ارزش هایی تعلق دارد. همواره با تحولات سیاسی ساختار های تاریخی اجتماع انسان ها در کنار هویت فردی خویش، دارای هویت جمعی نیز بوده اند، که آنها را به جمع بزرگ تری پیوند می داده که با شکل جغرافیایی زندگی انسان همساز بوده است. زمانی که انسانها در قالب قبیله ای زندگی می کردند، هویت جمعی خویش را در پیوند با قبیله و ارزش های آن می دیدند. تحول زندگی قبیله ای به واحد های اجتماعی و سیاسی جدید، مفهوم هویت جمعی انسان را نیز متحول کرد.
شکل گیری دوره های تاریخی تمدن، مفهوم جدیدی از هویت جمعی را به میان آورد، که هویت های فردی و قومی تا حد بسیاری در درون آن قرار گرفتند. هویت به مثابه یک پدیده سیال چند وجهی حاصل فرایند مستمر تاریخی است، که تحت تأثیر شرایط محیطی، همواره در حال تغییر بوده و پدیده ای ثابت و منجمد و فسیل نمی باشد. چون جوامع انسانی از یکسو در برخورد و تعامل دائم با شرایط و تغییرات جهانی و محیط طبیعی و از سوی دیگر در برخورد و ارتباط مستمر با جوامع دیگرند، هر گونه تغییر هویت ممکن مینماید. بوجود آمدن هویت ملی، فرایندی طولانی و پیچیده دارد، عوامل جغرافیایی، قومی، زبانی، اعتقادی، معیشتی، تاریخی، اعیاد و رسوم و ... همه و همه طی اعصار و قرون دست به دست هم می دهند و هویت یک ملت را می سازند. سپس در قالب تعلیم و تربیت و به طور کلی فرهنگ در معنای عام و گستردهی آن، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند، مثل شیر که از مادر به فرزند داده می شود. از این رو است که، کسانی ایرانی، کسانی آلمانی، فرانسوی، چینی، هندی، انگلیسی، عرب و ... دانسته می شوند. هر چند که همه آنها در مفهوم انسانیت یکسان هستند، اما به اتکای هویت خویش از دیگران باز شناخته می شوند، این عامل شناسایی و تشخیص معطوف به سجایای ملی آنها می باشد، که همان هویت ملی است.
در شکل گیری هویت ملی، عوامل گوناگونی به صورت هماهنگ و ممزوج در یکدیگر مؤثرند، حتی رنگها، نمادها و به طور کلی هنر و معماری نیز سهم بسیار مهمی دارند، ثبات سیاسی و امنیت ملی کشورها نیز با مقوله هویت ملی پیوند دارد. به همین نحو برای ما ایرانیان نیز هویت ملی اهمیت خاصی دارد، و ضمن در نظر گرفتن نگرش های نو به جهان، باید نسبت به تقویت و تحکیم آن تلاشی مضاعف داشته باشیم. بخصوص در مواقعی که جهان پیرامونی ما با مشکلات و بحران هایی مواجه می شود، و به دلایل جغرافیایی دامنه این بحرانها به ایران نیز می رسد. از جمله وقتی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی جهانی چهره می نماید، باید تلاش بیشتری برای حفظ هویت ملی و صیانت از آن به عنوان سرمایه ای که بقای یک ملت است داشته باشیم. هنر ایرانی، زبان فارسی، عرفان و اعتقادات اسلامی، آداب و رسوم و اعیاد همه و همه اجزای اساسی هویت ملی ما ایرانیان است. که طی قرون و اعصار شکل گرفته و به ما رسیده و به صورت مشاهیر و مفاخر، اخلاق و ادبیات، معنویت و وحدت، همدلی و همزبانی و... تجلی یافته است. این سرمایه پرارزش و میراث گران ملی ایران و متعلق و مربوط به همه می باشد، و همگان باید در نگهداری از آن کوشا باشند.
هویت فرایند پاسخگویی آگاهانه هر فرد یا قوم یا ملت به پرسش هایی از خود است، از گذشته خود و اینکه چه بوده و چه هست. به عبارت دیگر متعلق به کدام قوم، ملت و نژاد است؟ خاستگاه اصلی و دائمی اش کجا است؟ دارای چه فرهنگ و تمدنی بوده و چه نقشی در توسعه تمدن جهانی داشته، و امروزه صاحب چه جایگاه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نظام جهانی است؟ و بالاخره، ارزش های گرفته شده از هویت تاریخی او تا چه حد در تحقق اهداف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه مورد بحث کار ساز خواهد بود. بنابر این هویت ملی، زمانی به عنوان یک مفهوم برجسته خود نمایی کرد، که احساسات نهفته در جوامع ملی بر اساس یک اراده معطوف به قصد و آگاهی، پایه ای برای یک طرح سیاسی، فرهنگی و یا اقتصادی قرار گرفت. اسباب این آگاهی و ظهور شعور ملی را تمدن جدید فراهم کرد، که تاریخ ایران از پایه گذاران تمدن است، در ایران و ایرانیان توضیح داده ام. تاریخ نیز به صور خاص نقش حساسی در هویت ملی یک ملت دارد، ریشه های هویت یک ملت در تاریخ آن قرار دارد، و به مانند درختی است، که همه اجزای فرهنگی یک ملت بر اساس آن وحدت می یابند. البته استعمار گران با نوشتن و گفتن دروغ در تاریخ ایران بزرگ و قاره کهن سعی کردند صدمه به هویت ملی مردم بزنند، که این ترفند آنها با افشا گری های انوش راوید در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران باطل شد.
تاریخ نشان می دهد، که چگونه سرگذشت مشترکی برای همه ما ایرانی ها وجود داشته و چرا سرنوشتی واحد برای همه ما در آینده بینی دیده می شود. اشتراک در منش و سرشت به ما متذکر می شود، که تنوع صوری و تعدد و مظاهر زندگی این مردم بر بنیاد یک وحدت قرار دارد، و درک و فهم آن نیز منوط به شناخت آن مبانی مشترک و مبادی واحد است. اگر میراث تاریخی مشترک، یعنی داستانها و افسانه ها، اساطیر و حماسه ها، آداب و سنن، خاطرات خوش و ناخوش، احساسات و علائق عاطفی مشترک و توجه مستمر نفس به آن میراث ها موضوعیت داشته باشد. بدین ترتیب با تحلیلی ساده متوجه می شویم، که هویت ملی برتر از هویت های قومی چند گانه خواهد بود، و وحدت ملی به سبب وجود چند قومیت سست نخواهد شد. البته به شرطی که فرهنگ و قوم، فرقه های مذهبی و سیاسی و قشر و طبقات سیاسی و اجتماعی خاصی منحصراً نتوانند قدرت را قبضه کنند. و با خود کامگی و برتری خواهی، و کمک استعمار و امپریالیسم آزادی و احساس همبستگی و همزیستی را از بین ببرند. بی تردید پرداختن به مسأله هویت ملی با توجه به ساختار گوناگون از نظر قومی، نژادی، مذهبی و فرهنگی جامعه ایرانی و در شرایط بین المللی و منطقه ای بحران زده کنونی، پراهمیت و بسیار حساس است.
در عصر جهانی شدن و انفجار اطلاعات و ارتباطات، و در شرایطی که تحولات جهانی و منطقه ای در عرصه های سیاست، اقتصاد و فرهنگ پر شتاب است، تأکید بر هویت ملی و توجه خاص به تاریخ در این زمینه اهمیت ویژهای دارد. در روند توسعه سیاسی که می بایست پیام آور جامعه ای قانونمند و اعتراف و احترام به حقوق افراد و گروه ها باشد، ایجاد حس وفاداری و تعهد یکسان و هماهنگ میان تمام افراد و گروه ها نسبت به اصول و ارزش های مشترک جامعه به محوریت هویت ملی ضروری است. منظور از اصول و ارزش های مشترک به طور خلاصه، جان، مال، حیثیت مردم، حفظ تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت کشور، ضمن درک کامل از دمکراسی نهادی و فدرالیسم ملی است. حال که اقتدار و توانایی کشوری در حفظ این اصول و ارزش ها در برابر تهدیدها، به عنوان پدافند ملی تعریف می شود، این هویت ملی است که حس وفاداری را همواره جان تازه می بخشد، و آن را یکسان در جهت منافع مشترک جامعه بسیج می کند.
در جامعه ای پویا و شاد، متنوع و گوناگون از نظر قومی، مذهبی و فرهنگی مثل ایران، هویتی موفق و کار ساز است که صفت ملی آن در بر گیرنده تمام هویت های قومی، مذهبی و فرهنگی این سرزمین باشد، و نه در گذرنده آنها. بنابر این در اینجا تاریخ مشترک ایران بزرگ در قاره کهن نقش اصلی را دارد، اگر فرایند هویت سازی در ایران بر پایه بنیاد گرایی های قومی و دینی صورت گیرد، به بن بست خواهد رسید. یعنی هیچگاه نباید تصور کرد، که هویت های گوناگون نمی توانند هویت ملی واحدی را تشکیل دهند، یا نباید تصور کرد وجود هویت های مختلف جامعه در تضاد با مفهوم هویت ملی و منافی با آن هستند. تاریخ هویت ملی جامعه ایران بیانگر این واقعیت است، که همه گروه های فرهنگی و دینی برای شکل دهی و سامان بخشیدن به هویت ملی مشارکت داشته اند. به همین جهت از بایسته های تحکیم و همین طور پویایی هویت ملی، باز نگری و تعریف عناصر ثابت و متغیر آن و باز سازی آنها مطابق با نیازها، واقعیت ها و شرایط جامعه است و این هویت ملی جامع و پویا است، که می تواند ضامن وحدت ملی باشد.
ایجاد و تحکیم وحدت ملی، بدون استناد به هویت ملی و تعریف از آن میسر نیست، این تعریف نیز مشتمل بر خصائص فرهنگی است، که به اقتضای وقت از کلیت فرهنگی قوم دست چین می شود، و اقتضای زمانه و چرخ فتنه انگیز را نیز سیاست رقم می زند. هویت ملی حتی هنگامی که در قالب مذهبی تعریف می شود، رنگ و بوی ملی به خود می گیرد، مثلاً می گویند در نبرد دروغین چالدران که بر خورد مذاهب شیعه و ثنی بوده است، شاهنامه خوانی می کردند. برای تعریف هویت ملی لازم است، بر عناصری تکیه و تأکید داشت که از جامعیت و شمول بیشتری نسبت به دیگر عناصر در جامعه برخوردار باشند، تا بتوانند تمامی گروه ها را در خود بگنجانند. اگر چه در تعریف هویت ملی ایرانی اجماع نظری وجود ندارد یا من ندیدم، اما در حقیقت شناسایی و تعریف آن از عناصر و تاریخ ایران باستان در ترکیب با عناصر ایران امروزی کاملاً به روشنی دیده می شود.
در نوشته های هویت ملی، پژوهشها و بررسیها و مطالعات انجام گرفته می بینیم، که هویت ملی امر ثابتی نیست که بر شیوه ها یا پدیده ثابت تاریخ اجتماعی قرار داشته باشد، هویت ملی همواره از نو ساخته و سامان دهی می شود، بویژه با دانایی نوین. چنانچه به دور از ایدئولوژی های مانع ساز به این مقوله بپردازیم، شاهد فرایند تحول هویت ملی در طول تاریخ این مرز و بوم خواهیم بود. ممکن است در این میان پرسشی مطرح شود، که اگر هویت ملی امری متغیر و متحول است، در جامعه ای مانند ایران با ویژگی ها و گوناگون های فراوان و نیز با در نظر داشتن شرایط جهانی و روند جهانی شدن، و آثار و نتایج فرهنگی آن چه چیزی یا چه عناصری باعث شناسایی ما به عنوان یک ایرانی خواهند بود؟ می باید در هر دوره و مرحله تاریخی بررسی و ارزیابی کنیم، که چه نوع باور های فرهنگی عناصر هویت ملی ما را تشکیل داده اند، و تعریف علمی جدیدی داشته باشیم. چنانچه بخواهیم به عنوان یک ایرانی که دارای هویتی واحد و نه ثابت باشیم، باید عناصر مختلف تشکیل دهنده هویت را بر اساس تاریخ، فرهنگ، واقعیت های جامعه و منافع و نیاز های روز، بازسازی و باز ترکیب کنیم. واقعیت جامعه ما رنگارنگ با نهادی مشترک است، و اگر هدف ما انسجام و یکپارچگی و وحدت ملی است، باید با توجه به این نوع ساختار اجتماعی و فرهنگی، برنامه روشن و آگاهانه داشت. روش هایی لازم است، که در آن ضلع مردم نقش اصلی را داشته باشند، تا هدف های تولید ملی و هویت ملی جدید حاصل شود.
خلاصه گذر از تمدن
بشر در تاریخ گذر های تمدنی متعددی داشت، که آخر یک تمدن قدیمی به مرحله تمدن جدید دیگر بود، مانند گذر از تمدن قبیله های اولیه به تمدن شاه خدایی که حدود دو هزار سال زمان برد، و یا از فئودالی به نو بورژوازی که در ایران حدود 20 تا 30 سال بود، و در اروپا که اصل تاریخ این مرحله است، تمام دوره رنسانس دروغی را شامل می شود. این موضوع را در ساختار های تاریخی اجتماع توضیح داده و از تکرار آن خود داری می کنم. دقت کنید در گذشته های دور برای گذر از تمدنی به تمدن دیگر قرنها زمان می برد، و هر چه نزدیک شویم این زمان کوتاه شده و امروزه گذر تمدنی از انتهای بورژوازی قرن 20 به تمدن کنترل انرژی قرن 21 زمان بسیار کوتاهی می برد. ورود به تمدن کنترل انرژی متفاوت با تمام گذر های تاریخ تمدن خواهد بود، چون همه جهان قرن گذشته در تمدن سرمایه داری قرار داشت... . . . .ادامه دارد . .
عکس ها در اینجا در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.
توجه: اگر وبلاگ در هر صورت و اتفاق مسدود و به هر علت حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید انوش راوید سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی بویژه در اینجا بنویسید، تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند. همچنین از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی بهره می برم، کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع آزاد و باعث خوشحال من است.
کلیک کنید: حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ
کلیک کنید: تاریخ آب و آبداری در ایران
کلیک کنید: سایت های تاریخی ایران
انوش راوید Anoush Raavid
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، http://www.ravid.blogfa.com