راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

تاریخ جنگهای داخلی

   جنگ داخلی اسپانیا

   پیش گفتار

      برای درک بهتر از تاریخ و تاریخ اجتماعی جهت افراد علاقمندان غیر حرفه ای،  دانستن بسیاری از اتفاقات و حوادث تاریخی لازم است،  بدین منظور در وبلاگ گاهی از این موضوعات مهم تاریخی می نویسم.

  جمهوری اسپانی منتهی به جنگ داخلی شد

      تا اوایل سال های 1930 اسپانیا کشوری کشاورزی و کم صنعت با بقایای نیرومند فئودالیسم بود،  نظام سلطنتی که از منافع خوانین و مالکان دفاع می کرد،  به یاری دیکتاتوری نظامی پا بر جا بود.  سخت گیری های ارتجاعی بی وقفه نارضایتی مردم را افزایش می داد،  و شرایط انقلابی را در کشور فراهم می کرد.  در آوریل 1931 با فشار های سیاسی سلطنت طرفدار فئودالی سرنگون شد، و حکومتی مرکب از نمایندگان احزاب بورژوازی و سوسیالیستی به حاکمیت رسید.  قانون اساسی جدید 1931 اسپانیا آزادی هایی به دنبال داشت،  اما بهبودی در وضع اقتصادی حاصل نشد،  و حکومت مانند رژیم سابق همچنان در دست طبقات ثروتمند قرار داشت.  مردم می خواستند انقلاب ادامه داشته باشد و به کوچه و بازار و مزرعه و کارخانه برسد،  و سریع تمام نشود تا به کام مالکین گردد. 

     بعد از سقوط آلفونس سیزدهم،  رژیم جمهوری که بدست احزاب معتدل بر پا شده بود،  با تمام تلاش فراوان نتوانستند،  آنرا در سراسر کشور بطوری مستقر نمایند که مورد قبول توده مردم باشد.  نیروهای ارتجاعی وابسته به رژیم گذشته که از گسترش تقاضا های مردم به وحشت افتاده بودند،  می خواستند به هر شکل شده در دولت جدید قدرت داشته باشند.  صحنه پارلمان محل مبارزه احزاب افراطی گردید،  و آنکه بظاهر از رژیم جانب داری می کرد افراطی های جناح چپ بودند،  که در کوچه و بازار از آنان حمایت می شد.  در صورتیکه حریف اصلی رژیم جدید کاتولیک ها بودند،  که در اسپانیا اکثریت داشتند و با رژیمی که از طرف جناح چپ ایجاد شده بود مخالفت می ورزیدند.  لذا جناح چپ با افراطیون چپ جبهه عامیون تشکیل داده و چندی بعد آزادی خواهان نیز،  پس از پیروزی در 1936 به آنان ملحق شدند.  با همه این احوال آنچه که مشاهده می شد،  توسعه تروریسم بود،  و نیز هر یک از دسته های جبهه می کوشیدند به نفع خود پیش روند،  بدون اینکه هم آهنگی و هدف صریح و معینی از مجموع آنها مشهود باشد.  این قضیه یکبار دیگر به ثبوت رساند که انهدام یک رژیم به مراتب آسانتر از پایدار نمودن رژیم جدید است. 

      یکی از برخورد های مهم مردم با نیروهای ارتجاعی اکتبر 1334 در منطقه صنایع معدنی آستوریاس اتفاق افتاد،  در اینجا مردم بر خلاف ولایات دیگر کشور جبهه واحدی تشکیل دادند،  کمیته های انقلابی ایجاد کردند و ارتش بیست هزار نفری سازمان دادند.  حکومت لژیون خارجی و واحد های مراکش را به مقابله با شورشیان حرکت داد،  مردم مقاومت کردند،  اما عدم یکپارچگی و نداشتن برنامه روشن و سازماندهی لازم،  قیام شکست خورد. ولی این نبرد باعث ایجاد جبهه واحد ضد فاشیستی از سوی نیرو های دمکرات گردید،  که نتیجه آن قرار داد 15 ژانویه 1936 برای تشکیل جبهه خلق بود.  

      جمهوری اسپانیا جبهه عامیون قادر نبود برای خود رژیم پارلمانی درست و خوبی فراهم سازد،  بنظر می رسید رژیم پارلمانی چند بار که در مشروطیت آزمایش شده بود،  بهتر اداره می شد.  ولی اینک در جمهوری جدید نمی تواند خوب کار کند،  زیرا اقلیت حادثه جوئی که بازار تروریسم را رایج ساخته بود مانع می شود. احزاب ضد سرمایه داری و کمونی در بین ساکنین ایالات جنوبی کشور که در نهایت فقر و بدبختی زندگی می کردند،  عناصر مستعدی یافته بود،  ولی اکثراً افراطی بودند.  ریشه این انحطاط اجتماعی که مخصوصاً در جنوب بود،  از زمانی شروع شد که اسپانیولی ها در قرون  16 و 17 مالکین بزرگ مور ، باز ماندگان حکومت های اسلامی تاریخی و از ساکنان افریقای شمالی را از کشور اخراج کرده بودند.  اسپانیا ییها نتوانسته از اراضی و املاک بزرگی که مورها آباد کرده استفاده برند،  و تقسیم آن املاک به رعایای اسپانیا نه تنها سبب بایر ماندن زمین و خراب شدن آبادانی های سابق شد،  بلکه مردم نیز در ورطه فقر و بیچارگی تا به قرن 20 زندگی کردند.  شبکه های ارتباطی و آبرسانی،  مزارع آباد و شهر های پر برکت هم رو به خرابی و زوال رفته بود،  بنا بر این ایالات جنوبی را مستعد نفوذ عوامل افراطی دینی و مسلکی کرده بود.  یکبار دیگر در اوایل قرن 20 بازار تروریست های مختلف اعم از سفید و قرمز بشدت رواج یافته بود،  و جنگ خونین و دامنه دار داخلی آغاز شد،  و ضربه بر پیکر مجروح مردم و کشور شد.

    فرانکو خود را رئیس کشور اعلام نمود

      قتل کالوو سوتلو رئیس جناح راست در 17 ژوئیه،  سبب شد که پادگان و سربازان در مراکش اسپانیا قیام نمایند،  فرانکو با اسلحه فراوانی که از آلمان و ایتالیا وارد نموده بود،  و از مدتی قبل شورش را پیش بینی کرده بود،  به عزم تسخیر کشور در راس سربازان شورشی حرکت کرد.  فرانکو با کمک نیروی های نظامی بویژه هوایی آلمان فاشیست،  به سهولت بر غالب شهر های جنوبی مسلط شد.  ولی مادرید و بارسلون در دست جبهه عامیون باقی ماند.  کمونیستها و عامیون اسلحه فراوانی بین مردم و انقلابیون پخش کردند،  و در این ضمن زد و خورد های محلی بین آنها و بورژوازی و اصحاب کلیسا و مالکین اتفاق افتاد.  که باعث قتل و کشتار های بی رویه و غیر قانونی گردید.  بعض از طبقات اجتماعی مانند مشروطه خواهان، کاتولیکها و احزاب راست کم جمعیت که وضع را بدین منوال دیدند،  خواهی نخواهی از نهضت فرانکو استقبال نمودند.  دسته های میلیس به تقلید از فاشیستها  به عنوان فالانژ توسط پسر پریمودو ریورا تشکیل یافت،  ولی خود او در ماه نوامبر به دست کمونیستها افتاد و تیرباران شد. 

      ناسیونالیستها به اتکای دسته های نظامی مور که از مراکش وارد شده بودند،  در شمال و مناطق آراگون، ناوارا، و گالیس پیروزی بدست آوردند،  و تالامانک را به عنوان مرکز و تکیه گاه خویش انتخاب نمودند.  در جنوب نیز شهرهای سویل و غرناطه به دست ملیون افتاد،  در کوردو شاعر مردمی و چپ کارسیا لوکا بدست فاشیستها کشته شد.  در ماه اوت فاشیستها بر شهر باداژوز مسلط شده و از همانجا بود که تصفیه مخوف و دامنه داری آغاز گردید،  مرکز دولت از مادرید به بارسلون انتقال داده شد.  منظره جنگ داخلی هر روز هولناک ر و فجیع تر می شد،  طرفین با سلحشوری تمام ولی با سفّاکی و بیرحمی و شقاوت بی مانند به جان یکدیگر افتاده وحشیانه می کشتند و می سوزاندند.  در ماه سپتامبر هشتصد کاوه که از شهر القصر دفاع نموده بودند آزاد شدند.

      بالاخره در اول اکتبر مجمعی در بورگوس تشکیل یافته و فرانکو را به عنوان رئیس کشور اسپانیا انتخاب نمود.  فرانکو به کمک آلمان و ایتالیا کوشید که ظلم جدیدی منطبق بر اساس دیکتاتوری در سراسر کشور برقرار سازد.  در واقع زمام عملیات فالانژها در دست موسولینی بود،  و برلن پشت سر او متابعت می کرد. موسولینی صحنه اسپانیا را به عنوان نمونه میدان مبارزه فاشیست در تمام اروپا برگزیده و هدف او این بود،  که چون در اسپانیا کمونیستها را سرکوب کرد،  در سایر ممالک اروپا که طرفداران این مرام نفوذی دارند،  دست و پنجه نرم کند.  به عبارت آخر موسولینی همان روش را علیه کمونیستها انتخاب کرد که در قرن نوزدهم مترنیخ صدر اعظم اطریش در مبارزه علیه افکار آزادی خواهی در اروپا پیش گرفته بود.

   سقوط جمهوری و استقرار دیکتاتوری فاشیستی

     اسپانیای جمهوری خواه در یک مبارزه نا برابر درگیر بود،  برتری نیرو از آن  دشمنان بود،  ناوگان های جنگی ایتالیا و آلمان جمهوری را از طریق دریا محاصره کرده بودند،  فرانسه مرز های خود را به روی اسپانیا بسته بود.  در دسامبر 1936 هواداران فرانکو و مداخله گران یورش عظیمی را به کاتالونیا آغاز کردند،  در فوریه 1939 آن جا را اشغال نمودند،  انگلیس و فرانسه از حکومت نگرین می خواستند که مقاومت علیه فاشیسم را متوقف سازد.  در 27 فوریه آنان مناسبات دیپلماتیک خود را با جمهوری اسپانیا قطع و رژیم فرانکو را به رسمیت شناختند.  در 1936 که شهر مادرید از سوی چهار ستون ارتش فرانکو مورد هجوم قرار داشت ژنرال فاشیست مولا اعلام کرده بود که شهر به یاری ستون پنجم تسخیر خواهد شد. به این ترتیب او وجود جاسوسان و مزدوران فرانکو را در پایتخت گوشزد می کرد،  هر چند این نیت در اوایل جنگ عملی نشد،  اما در مراحل آخر آن ستون پنجم علیه جمهوری وارد عمل شد.

      در 5 مارس 2939 تسلیم طلبان در مادرید دست به شورش زدند،  آنها برای اینکه راه نظامیان فاشیست را به پایتخت باز کنند،  کودتایی موسوم به کودتای دفاعی به راه انداختند.  تا اول آوریل 1939 تمام اراضی کشور به زیر حاکمیت فرانک در آمد،  پس از 22.5 ماه مبارزه و جنگ های خشن و قهرمانانه جمهوری اسپانیا سقوط کرد.  علت اصلی شکست آن مداخله های نظامی و غیر نظامی ایتالیا و آلمان و سکوت انگلیس و فرانسه بود،  که بدون این سیاستها فرانکو نمی توانست پیروز شود.  سیاست عدم مداخله انگلیس و فرانسه و ایالات متحده آمریکا که از پیروز مردم یک کشور حتی در اروپا می ترسیدند، امکان دریافت سلاح و یاری های مختلف از خارج را برای جمهوری از بین برده بود.

   آیا جنگ داخلی کشور دیگری را می دانید؟

  کلیک کنید:  تاریخ انقلاب های انسانی ایران

ارگ ایران         http://arq.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد