تاریخ جنگ و نظام و لشکر آرایی
تمام نوشته های انوش راوید درباره دروغ های تاریخ بر تحلیل های واقعی قرار دارد، یکی از تحلیل ها، بررسی لشکر و جنگ در طول تاریخ است. ما در داستان های دروغی حمله های، اسکندر مقدونی، اعراب بدوی، چنگیز مغول، تیمور تاتار، خوانده ایم که حمله کردند و جنگیدند و کشتند و.... ولی هرگز کسی از تاریخ دان ها این دروغ های احمقانه را به تحلیل نگرفته است، فقط طوطی وار تکرار کرده اند.
چگونه آمدند، با کدام پشتوانه انسانی و جمعیتی، چه قدرت مادی و معنوی، ترتیب تدارکات تسلیحاتی و غیره چگونه بود، صف آرایی های نظامی و سیاسی آنها به چه شکل بود، آیا از سواره و پیاده و دژ کوب و غیره استفاده می کردند، سرباز های مهاجم چند ساله بودند و نیاز عاطفی و جنسی آنها چگونه بر آورده میشد، پادگانها و میادین نظام جمع و مشق جنگی آنها کجا بود، تجهیزات سبک و سنگین، و وسایل حمل و نقل آنها به چه شکل بود، مسیر جاده ها و پلها و اقامتگاه ها چگونه تأمین میگردید، شناسایی خاک و جغرافیای دشمن به تمام معنی آن و توانایی حریف به چه صورت بود، نوع حمایت های سیاسی و اقتصادی تشریح شود، چگونه کشتند، آثار اجساد کجاست، خرابه ها چه شدند. با چه سازمان و برنامه ای اداره می شدند، و صدها سئوال دیگر.
به این سادگی نیست، که لشکری بزرگ سازمان یابد و چند هزار کیلومتر با جنگ حرکت کند، و با سادگی بپذیریم که واقعیت است، مگر میشود هیچ کتاب و کاغذ و نوشته و اثری از آن سپاه نباشد. افراد با هوش و با سواد این نوشته را تا آخر می خوانند و به دشمنان می خندند که چقدر احمق بوده اند و دروغها را به سادگی برای افراد چشم و گوش بسته گفته اند و تکرار کرده اند.
دشمنان ایران همین جوری و دیمی و بدون اندیشه و تحلیل دروغ های تاریخ ایران بزرگ را می پذیرند، چون دشمن یا احمق یا مزدور هستند. عده ای با دیدن فیلم های تاریخی هالیود و هنرپیشگان خوش قد و بالا می پندارند، در گذشته ها همه همین شکل و تیپ را داشتند، بی سواد ها نمی دانند، کسی که از ابتدای نو جوانی سواره نظام بوده پاهای پرانتزی داشته و قادر نخواهد بود پیاده مسیر طولانی را بپیماید. نیرو های پیاده نظام هم قادر نیستند سواره نظام باشند، برای درک این موضوع یک آزمایش ساده انجام دهید، خود شما که اسب سوار نیستید چند ساعت اسب سواری کنید، متوجه می گردید که پا هایتان از بالای ران و زانو بشدت درد می گیرد و روز بعد توانایی دوباره اسب سواری ندارید، و همچنین به مناطقی چون دشت گنبد و شمال شرق گلستان بروید، به ترکمنهای عزیزی که از نو جوانی اسب سوار هستند بگویید چند ساعت پیاده راه بروند و دقایقی بدوند، می بینید که بشدت خسته می شوند و روز دیگر نمی توانند ادامه دهند. با آزمایش ساده و تفریحی به این نتیجه می رسید که در گذشته برای ترتیب نوع جنگ و صف آرایی از هر دو نیرو پیاده و سواره استفاده میشد که هر کدام کارایی مخصوص داشتند.
همانطور که بارها گفته ام اندیشه و تحلیل های من بر اساس واقعیت هاست، و با دانایی قرن 21 که در اینجا گفته ام آمیخته است. نمی خواهم آنچه تا کنون به نام تاریخ خوانده ایم تکرار کنم، داستانها و افسانه های تاریخی، یا رجز خوانی ها و ادبیات را بنویسم. بنا بر این افرادی که مطالب برای آنها سنگین است و یا دچار بیماری سندرم اسکندر که قبلاً نوشتم هستند، خواهشاً بی خیال شوند. می دانم جوانان عزیز هوشیار هم میهنم توانایی بالا برای درک و جذب وبلاگ هایم را دارند و می توانند با دانش و تحقیق خود مطالبی به این وبلاگها بیافزایند، ما باید از گذشته درس بگیریم و آهنگ سرگذشت را بیابیم تا بتوانیم امروز را به نیکی پیش ببریم و آینده را پیش بینی نماییم، در غیر اینصورت دچار مشکل می شویم.
دشمنان ایران که واقعیت تاریخی هستند، و هر لحظه در وبها و تلویزیونها و جا های مختلف با آنها سرو کار داریم همیشه وانمود می کنند که ایرانیان چون چوب کبریت بی خاصیت و بی خطر بودند، و مهاجمان به ایران بزرگ چون آدم آهنی اتمی بودند. تصور کنید، مهاجمی که معمولاً می گویند برای سرعت بیشتر در تهاجم سواره نظام سبک اسلحه هستند، و در تقسیم بندی های جنگی یک نیروی هزار نفره به قلعه یا آبادی در گوشه ای از ایران بزرگ می رسند، البته این حرکت و تقسیم بندی نظامی خود داستانی دارد، قلعه یا آبادی دویست نفر مدافع دارد، مهاجمان به اولین دیوار می رسند و مقابل خود کوچه های تنگ و پیچ در پیچ می بیند که در تمام ایران بزرگ همه آن شکل بوده، که این طرح را اصولاً بخاطر دفاع ساخته اند، بویژه در مقابل سواره نظام. مهاجم سواره نظام نمی تواند با اسب وارد شود و مجبور می شود پیاده شده، و آن سرباز که اسب بزیر آمده دیگر قادر نیست چون پیاده نظام بجنگد، چون سرباز سواره نظام سبک اسلحه برای حمله به پشت جبهه های پیاده نظام مقابل در بیابان ها می باشد.
اگر ما درست و صحیح تحلیل نکنیم و هر آنچه را که دشمنان احمق خواسته اند بپذیریم بنا بر این نخواهیم توانست قدرت اندیشه و تحلیل را به جامعه بدهیم. با دانستن ساختار نظامی و جنگی در طول تاریخ خیلی از مسائل و دروغ ها افشا می گردد. مثلاً متوجه می شویم امکان آن نیست که ساده بپذیریم آمدند و با سرعت تاختند، و تا میشد دروغ شنیدیم.
در دوره های مختلف تاریخی جمع آوری نیروی جنگی و لشکر کشی و سپاه آرایی و نبرد، شکل های مختلف داشت. البته در تاریخ همیشه برخورد بین نیروهای دوره های مختلف ذکر شده است، مانند حمله هون به روم و یا حمله به سرخ پوستان آمریکایی، حمله های امپریالیستی در چند دهه اخیر به کشور ها. دوره های فوق را ذکر می کنم و در آینده به آنها می پردازم.
دوره های انسانهای قدیم و سنگ میانه و نوسنگی، که هر کدام شکل متفاوتی داشتند که در آینده به سپاهیگری در آنها می پردازم.
دوره پادشاهان خود کامه از ابتدای تمدن های فراعنه و سومر در بین النهرین، تا پایان هخامنشی ها.
دوره ظهور دین های خدایی، از پایان هخامنشی ها تا پیدایش باروت و بورژوازی.
دوره بورژوازی و استعمار تا امپریالیسم و حمله به عراق.
لشکر در هر بخش از تاریخ های فوق مفهوم جداگانه ای داشته و آراستن و آرایش جنگی آنها متفاوتی بوده است، که برای بررسی و تاریخ نگاری آنها، باید نگاه دقیق داشت به آثار به جای مانده در آن دوره مورد نظر، مانند قلعه ها، کنده کاری ها، کتیبه ها و نوشته ها، آثار موزه ها و قبرها. لازم است واقع بینانه و بدور از بیماری سندرم اسکندر تمام شواهد را کنار یکدیگر قرار داد تا نتیجه گرفت و هم چنین مستمر این نتایج را در اینترنت به اندیشه و تحلیل مجدد دانشوران مربوطه قرار داد، تا بهترین کار را به سر انجام رساند. ادامه دارد
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ
در وبلاگ انوش راوید بنام: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران
قرن سنت گریزی
در وبلاگ: برترینهای علمی قرن 21 // انوش راوید
انوش راوید، Anoush Raavid