قرن سنت گریزی
مقدمه
در قرن 21 بشر به دست آوردهای بزرگ علمی و اجتماعی میرسد، حرکت سریع رشد تمدن کاملاً در تمام زمینه های این قرن پیداست. البته قبول پیشرفتهای ویژه این قرن در دید تعدادی کمی از مردم که در جهالت عمیق و با مغزی فسیل شده هستند، غیر ممکن است. برای گذر تاریخی از این سالهای مهم که راهی جدید و مرزهای نو می طلبد فرای دانش و فکر سنتی امروزی است، مردم نیازمند ابزاری هستند که به آنها آگاهی لازم را بدهد. با وجود وب و اینترنت براحتی امکان آن می باشد تا روشنفکران با تبادل نظر راهی نو برای دیگر هم میهنان عزیزشان بگشایند. بدین منظور با روش استفاده از اینترنت میتوان بدون هرگونه اختلال در مسائل جانبی زندگی به مرامی نو دست یافت. این برنامه می تواند مسیر فکری توده مردم را در چت ها و 360 ها، وبلاگها، تحت تاثیر قرار دهد و نگاهی نو وبینش علمی به آینده و سرنوشت باشد. آنچه که روشنفکران جامعه می توانند انجام دهند ابتدا خود را قبول، و سپس عشق به مردم و میهن داشته باشند. توانایی و نوع برخورد برای چگونگی این انجام به زمان و تجربه و همگرایی روشنفکران، همراه برداشت موج سومی است.
سنت و سنت گریزی چیست؟ در ادامه مطلب
تغییرات در این وب نوشته سه جستن دارد:
اول ـ تغییرات در فکر و بینش که چگونه بیاندیشیم و استفاده از دانش و به چه منظور کار آید.
دوم ـ تغیرات کوچک و معمولی در زندگی و پدید آوردن شیوه های نوین برای گذران روزگاره مان.
سوم ـ تغییرات بزرگ و مهم برای جامعه و چگونگی و هماهنگی ساخت روشهای علمی و ملی.
تفاوت برداشت تغییرات در زمان های مختلف
ایا تفاوت کشورها و مردم دانا و نادان را میدانید؟
لحظاتی واقعی بیاندیشید و خوب بیاندیشید
موجهای قرن 21 کدامند و20 موضوع مهم در هر پست و در ادامه مطلب
1 ــ قرن سنت گریزی
قرن 21 بشر به دست آوردهای بزرگ علمی و اجتماعی میرسد، حرکت سریع رشد تمدن کاملاً در تمام زمینه های این قرن پیداست. البته قبول پیشرفتهای ویژه این قرن در دید تعدادی کمی از مردم که در جهالت عمیق و با مغزی فسیل شده هستند، غیر ممکن است. برای گذر تاریخی از این سالهای مهم که راهی جدید و مرزهای نو می طلبد فرای دانش و فکر سنتی امروزی است، مردم نیازمند ابزاری هستند که به آنها آگاهی لازم را بدهد. با وجود وب و اینترنت براحتی امکان آن می باشد تا روشنفکران با تبادل نظر راهی نو برای دیگر هم میهنان عزیزشان بگشایند. بدین منظور با روش استفاده از اینترنت میتوان بدون هرگونه اختلال در مسائل جانبی زندگی به مرامی نو دست یافت. این برنامه می تواند مسیر فکری توده مردم را در چت ها و 360 ها، وبلاگها، تحت تاثیر قرار دهد و نگاهی نو وبینش علمی به آینده و سرنوشت باشد. آنچه که روشنفکران جامعه می توانند انجام دهند ابتدا خود را قبول، و سپس عشق به مردم و میهن داشته باشند. توانایی و نوع برخورد برای چگونگی این انجام به زمان و تجربه و همگرایی روشنفکران، همراه برداشت موج سومی است.
2 ــ سنت و سنت گریزی چیست؟
آنچه تا کنون و با همین دانش تا این لحظه و در تمام زمینه ها می دانیم و انجام می دهیم میشود سنت.
آنچه که با علوم جدید و در تمام زمینه ها از این لحظه می خواهیم کاملاً علمی انجام دهیم، سنت گریزیست.
آینده متفاوتی که آینده نگران امروز آن را پیش بینی میکنند حتماً اتفاق می افتد، و باید با دیدی نو بدانیم که چگونه خواهد بود تا بتوانیم بر آن تاثیر گذاریم، در این روزگار ما میتوانیم با دانش و بینش نو مسئول سرنوشت خود و اطرافمان باشیم. اهرمهای تغییرات و حرکت از قرن سابق به این قرن در دست روشنفکران اینترنتی است، که پیوستگی امور و شیوه در تمام مراحل زندگی آینده را با آنچه شاهد هستیم هماهنگ کنند. در گذر تاریخ از قرن 19 به 20 برای ایجاد یک مدرسه ابتدایی فسیلها در مقابل روشنفکران قرار گرفتند، و امروزه مشابهتی شاهدیم. ولی کسانی که سعی میکنند این تغییرات را درک نمایند با روحیه ای شاد و احساس موفقیت با آن برخورد می کنند، حرکتی که فقط می توان آنها را تغییرات کوپرنیکی موثر بر تمامی نوع بشر نامید، و ما را در روزگار خوشمان به تناوب دچار دلهره و سر گیجه میکند.
در هر گذر و دوره خاص از تاریخ یک مسئله ای و عقیده ای بود که سنت گرایان سعی در حفظ آن داشتند و سنت گریزان در جهت عبور از آن در تلاش بودند، که آنرا پیش تاریخ می نامم. هزاران سال گذشته عبور از دینهای متفاوت و صدها سال پیش عبور از مکتبهای گوناگون و یکی دو قرن گذشته تلاش برای هویت و حق رای و غیره بود. از این تغییرات و عبور از سنتهای گذشته و پیوسته به تاریخ مطالب زیاد نوشته شده و براحتی در کتابهای متعدد قابل دسترسی است که از تکرار آنها خود داری می کنم.
توانا بود هر که دانا بود
قدرت علم و اقتصاد در قرن 21 کاملا متفاوت از تمامی تاریخ است، بهمین دلیل امروزه گذشتن از سنت بسیار مهمتر از تمامی تاریخ میباشد. کوتاهی از این کار عظیم خسارت جبران ناپذیر بزرگی در پی دارد.
مدت دوسال است وبلاگهایی دارم و هزاران جوان عزیز ایرانی از آنها بازدید کرده اند و حدود یک سوم این خوبان نظراتی نوشته اند که باعث تشویق من برای ادامه داشتن وبهایم شده، ولی جای تاسف است که اساتید با تجربه ایرانی فقط چند نفر می شناسم که با اینترنت دوستند. اگر می خواستم کتابی در باره دروغ حمله اسکندر مقدونی به ایران بنویسم امکان آن نبود به این ارزانی و راحتی در اختیار همگان باشد، این اهمیت اینترنت در آینده است. قدرتهایی که سنت گریزی را جهشی می پیمایند نود درصد رادیو و تلویزیونها و مطبوعات مهم را در سطح جهان به دست دارند، و ما باید با حداقل امکانات ولی با تلاشی زیاد کار نماییم.
3 ــ ما باید نمونه و روش خاص ایرانی بسازیم.
تغییر پیوسته، تغییری راحت است. در چنین حالتی، گذشته، چراغ راه آینده میگردد. برای همین من همیشه نسبت به برداشت دروغها ازتاریخ ایران تکیه می کنم. آیا می دانید چرا در کشور ما هر وقت در باره دلیل وجود چیزی یا نهادی یا مراسمی و یا قواعدی سئوال میشود، پاسخ همیشگی و تاریخی میشنویم ( به این دلیل که . . . .). ولی در کشور های سنت گریز پاسخ علمی و کاربردی برای هر موضوع دارند و یا می یابند، میگویند ( به منظور آنکه . . . .)، زیرا ایرانیان پای بند دوران های تاریخی خود هستند هر چند که تمامی یا قسمتهایی از آن دروغ باشد. در صورتیکه سنت گریزها به پیش رو می نگرند و همیشه از دانشهای نوین در تمام زمینه ها استفاده میکنند. ولی گاهی اوقات بدلایل جغرافیایی در تمام موارد آن، حالت موازی و یا دوستی بین دو دیدگاه ایجاد میشود. در نهایت با شرایط سیاسی خاص حاصل شده از آن موارد، به گونه ای تقارن میشود که مدافعان وضع موجود را به دردسر می اندازد، مهمترین این دردسر برای سنتی ها در این زمان اینترنت و ماهواره میباشد که جریانهای فکری را جاری میکند. از دل این همگرایی اجتماع روش های اقتصادی بطور کامل از یکدیگر جدا میشوند و سرمایه داریهای سنتی و نوین و ضد آنها شکل خاص خود را میگیرند که در نهایت مقابل هم صف آرایی می کنند. به نظر من تقارن شرایط بار دیگر به گونه جدی پیش آمده، و تغییر همان چیزی که قبل از قرن 21 بود نمیباشد. حفظ وضع موجود دیگر به هیچ وجه بهترین راه نیست، راه آینده سنت گریزها چندان هم آسان نیست، اما جالب و هیجان انگیز و شکوفاست. لازم است تغییر را بهتر درک کرد و علل آنرا فهمید، تا در راه و مبارزه خود برای آینده ای نو نیروی کمتری تلف کند و مسیر را بدرستی برود. کسانیکه که سمت و سوی تغییر را درک میکنند بهتر میتوانند از این تغییرات بهره برداری کنند، و باعث میشوند که جامعه از تغییرات استقبال کند و ما نع آن شوند که جامعه سنتی در مقابل آن واکنش نشان دهد، بلکه جامعه را به خدمت میگیرند. انسان عاقل جهان را از آن خود میکند ولی انسان غیر معقول از آن جهان میشود. ما در آستانه زمان غیر قابل پیش بینی هستیم اگر شجاعان شمشیر و تفنگ و جامعه را از تاریخ دروغی گذشته نجات ندهیم و آموزش لازم و درک صحیح به جامعه فرستاده نشود، در آینده همگی رنج بسیاری خواهیم برد. این تغییرات سنت گریزی واژه دیگری برای رشد تاریخی جامعه در قرن 21 میباشد.
4 ــ تغییرات در این وب نوشته سه جستن دارد:
اول ـ تغییرات در فکر و بینش که چگونه بیاندیشیم و استفاده از دانش و به چه منظور کار آید.
دوم ـ تغیرات کوچک و معمولی در زندگی و پدید آوردن شیوه های نوین برای گذران روزگاره مان.
سوم ـ تغییرات بزرگ و مهم برای جامعه و چگونگی و هماهنگی ساخت روشهای علمی و ملی.
5 ــ تفاوت برداشت تغییرات در زمان های مختلف
در گذشته های دور زندگی را دایره می پنداشتند، هر روز بیدار شدن و خوردن و خوابیدن و چیزای ساده دیگری و تا آخر همان بود. و قرون گذشته زندگی را یک خط مستقیم می پنداشتند که خوشبختی در کنار خانواده و با شیب ملایم به سمت پیشرفت و افزودن چند وسیله زندگی و پست و مقامی و امثال آن. که این شیب ملایم و گاهی تند را تغییر می پنداشتند و در صورتیکه هرگز نمی توانستند کار و پول و صلح و آزادی و سلامت و ادامه شیب را پیش بینی کنند و همیشه نتیجه ای دیگر داشت. قرنهاست بشر تغییرات را در توانایی و بدست خود و در شکل همان شیب می پنداشت و بدنبال ایده آل و سعادت شخصی خود در جهت امکانات و قدرت بیشتر بود، این چشم اندازی روی همه طبقات اجتماعی قرار داشت و درصورتیکه به آن دست نمی یافتند یا راضی نمیشدند و موقتاً کارایی خود را از دست میداد، مردم دایم بدون توجه تغییر تدریجی و پیوسته داشتند و گاهی ناگهان به تغییر ناپیوسته تبدیل میشد، بدین جهت دست به شورش و انقلاب و جابجایی سلاطین میزدند. تغییرات ناپیوسته فاجعه نیست، گاهی بهترین راه پیشرفت برای جامعه میباشد. بعد از این جابجایی در جوامع این پرسش پیش می آمد که (حقه بعدی چیست؟)، زیرا چنین مینماید که حقه قبلی کارایی خود را از دست داده است. این همان تغییرات در قرون گذشته است، ولی در نهایت همان شیب ملایم زندگی روز مره ادامه دا شت. در هر گذر تاریخی سرعت تغییر افزایش و اندیشه آن بهبود یافته، ولی جامعه های که به چشم و پا بند های خود خو گرفته، با سرعت و بینش فوق در مخالفت قرار میگیرد. سرخپوست پرویی با مشاهده بادبانهای کشتیهای مهاجم اسپانیایی در افق پنداشت تغییرات عجیب و غریب جویست و به کار خود ادامه داد، زیرا در تجارب خود درکی از کشتی بادبانی نداشت. آنها با فرض دایره بودن و پیوستگی زندگی، آنچه بر دریافتشان منطبق نبود نادیده میگرفتند تا مصیبت نازل شد. مثال دیگر، اگر قورباغه را درون تشت فلزی با آب معمولی به آرامی حرارت دهیم میپزد بدون اینکه حرکتی کند. نتیجه این دو مثال اگر بخواهیم گرفتار سرنوشت سرخپوست پرویی و یا قورباغه پخته نشویم باید در جستجوی تغییرات ناپیوسته باشیم و از آن استقبال کنیم.
سال 1991 طوفان صحرا عراقیها را سریع نابود کرد و این ابتدای ورود قرن 21 و تغییرات جدید بود، که با این اقدام تغییرات بنیادی قرن ورود خودش را نشان داد و گفت گذشته را دور بریزید که در غیر اینصورت تغییرات تمدن جدید مرزها را براحتی در می نوردد. این اعلام ورود همانند شکست مهدی سودانی در ام دورمان سودان به دست انگلیس در ابتدای ورود قرن 20 میباشد. امروزه شکاف عظیم بین تغییرات واقعی دنیا و عدم تحرک و حرکت ما رفته رفته دارد بافتهای کهن دیار را دگرگون می سازد، که یاس و سردرگمی و بی آینده گی پیامد آن است. برای ترسیم خطوط کلی آینده ای که با چنگ و دندان به سویش پیش میرویم، هیچ قوه پیش بینی و بصیرتی در کار نیست، برای شتاب بخشیدن و تسهیل انتقال به آینده هیچ برنامه ای وجود ندارد. ابله مانند سرخپوست پرویی چشم خود را برنشانه ها می بندد و نیازی هم نیست چون قورباغه در آب جوش بیش از حد تاخیر کرد، و یا در انتظار یک انقلاب و منجی بود. اگر ما بینش و عادت و شیوه عملمان را تغییر دهیم براحتی میتوانیم دورانی از کشفیات تازه و آزادیهای تازه داشته باشیم، در واقع عصر یاد گیری حقیقی.
بلاخره و خواه و نا خواه تمدن جدید اما به آرامی در زندگی ما سر بر آورده، ولی کور دلان در همه جا مذبوحانه سعی در سرکوب آن دارند. این تمدن جدید اشکال جدید خانواده و شیوه های دگرگون شده کار و عشق و امرار معاش و اقتصاد جدید و تعارضات سیاسی جدید و فراتر از همه اینها آگاهی تغییر یافته به همراه دارد. در قرن 21 بشر جهان پیشرفته با جهشی کوانتومی به جلو میرود و شکوفاترین خیزش اجتماعی و خلاقانه ترین باز سازی همه تاریخ را در مینوردد. و همچنین بیشترین اختلافات فکری و جامعه ای میان سنتی ها و سنت گریزها ایجاد شده.
6 ــ ایا تفاوت کشورها و مردم دانا و نادان را میدانید؟
بیشتر مردم اگر بتوانند و زحمت فکر کردن به خود بدهند، میپندارند جهانی که میشناسند تا ابد دوام خواهد داشت. برای آنان دشوار است که شیوه ای براستی متفاوت برای زندگی خود تجسم کنند، چه رسد به آنکه تمدنی جدید را تصور کنند. البته آنان متوجه هستند که اشیاء و امور در تغییرند، اما میپندارند که تغییر و تحولات کنونی از کنار آنها خواهد گذشت و هیچ چیز اساس اقتصاد و ساختار سیاسی را متزلزل نخواهد ساخت. این قبیل مردم با اطمینان تمام انتظار دارند که آینده تداوم حال باشد. رویدادهای سیاسی و اقتصادی و دانشهای نوین اخیر این تصویر اطمینان بخش از آینده را به شدت متزلزل ساخته و تصویر یاس آورتری از آینده در میان مردم رواج روز افزون یافته است.
غالبا چیزهای کوچک بیشترین و دیر پا ترین تغییرات را ایجاد کرده اند، مثلا دودکش، بیش از هر جریان فکری باعث تغییرات اجتماعی شده است. بدون وجود دودکش، همه باید در یک مکان مرکزی و در کنار آتش، در محوطه ای با سوراخی در سقف تنگ یکدیگر می نشستند. دودکش با خروجیهای جداگانهاش، این امکان را پدید آورد که اتاقهای متعدد در یک واحد مسکونی گرم شوند. واحدهای کوچک توانستند مستقلا در کنار یکدیگر بنشینند. همبستگی قبیله ای در زمستان از بین رفت. هیچکس سنتی تاریخی نیست که بگوید کاش دود کش یا حرارت مرکزی اختراع نمیشد. این قبیل اختراعات و مانند تلفن که اینک از نظر ما مهم نیست نا خواسته شیوه زندگی را تغییر داده است.
به بیان دیگر در قرن 21 موج و نسل دیگری از تمدن آغاز شده و باز مانده گان از قرن گذشته در سردر گمیها و نگرانیها و سرگردانیهای شخصی گرفتارند و در تعارض کامل با موج نو که رعد آسا می آید تا زمان و زندگی را بگیرد. اگر این را درک کنیم آنگاه بسیاری از رویدادهای به ظاهر بی معنی قابل درک میشوند، انقلاب در اراده و شعور و حرکتی نو برای بهترینهای، مجدداً بقایی معقول و قابل تصور مقدور میشود.
دودکش و تلفن هر دو نوعی تکنولوژی هستند که چکاننده بالقوه ناپیوستگی بشمار میروند. واقعیت اقتصادی یکی دیگر است. حکومتها میتوانند برای مدتی آنرا به تاخیر اندازند، اما برای همیشه امکانپذیر نیست. کشورها بر اساس مزایای جغرافیایی و تاریخی و بر اساس مزایای نسبی خود دوران را میگذرانند. مزیت نسبی به معنای وجود چیزی است که دیگران حاضرند بهای آنرا بپردازند، خواه این چیز نفت باشد و یا مواد معدنی و یا نیروی کار ارزان و یا مغز متفکر و یا منطقه توریستی. برای دنیای پیشرفته و کشورهایی با سابقه سنت گریزی بیشتر این مزایا مغز متفکر و تولیدات هوشمندانه است. با فروش خدمات هوشمندانه و دانش بالا رفاه گسترش پیدا میکند و پیامد آن تقاضا برای مردمان هوشمند و دانش بیشتر می باشد. بدین ترتیب جا برای کم داناها یا نادانها تنگ میشود و زندگی برای کشورهایی با نادانی بیشتر سخترتر میگردد. سنت گریزها که طرفدار نو آوری و تغییرات هستند با آمیختن دانشهای جدید و ایجاد فکر هوشمندانه و زندگی هوشمندانه در تمام شکل آن، میتوانند تمام عرصه های تاریخی و جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را به راحتی در سراسر جهان بدست بگیرند. و هر آنچه که می خواهند با مردم نادان بکنند. بنابر این نباید از این قافله تغییرات عقب افتاد. آیا می دانید استعمار یعنی چه؟
7 ــ لحظاتی واقعی بیاندیشید و خوب بیاندیشید
در گذشته مادران میگفتند اگر دست به پشت هرکسی زدی و خاک بلند شد، بدان که او کاری است. ولی امروزه این داستان کاملاً مسخره و غیر قابل بررسی اقتصادیست. امروزه دانش و هوش تولید کار مفید و اقتصاد خوب وابسته به تکنولوژی هر روز برتر در سازمانها میکند. و این تکنولوژی و اقتصاد چنان با یکدیگر می آمیزند که به بروز نوعی ناپیوستگی شدید در شکل، مهارتها و مقاصد بسیاری از سازمانها منجر میشود. این سازمانهای هوشمند توسط نیروها با دانش جدیدتر دیگر نمیتوانند سازمان سنتی باشند، سازمان هوشمند، به مراتبی غیر قابل باور در تمام زندگی تاثیر عمیق میگذارند و شکلهای متفاوت و عادات کاری دگری دارند. یکی از رویکردهای جدید و مهم را میتوان تجزیه و تحلیل اجتماعی یا به نامی جبهه موجی نامید. این رهیافت، تاریخ را به صورت توالی امواج پیاپی تغییر و تحول مینگرد و این سئوال را مطرح میسازد که حاشیه مقدم هر موج ما را به کجا میکشاند. این رهیافت توجه ما را به جای پیوستگیهای تاریخ که دارای اهمیت خاصی هستند، به نا پیوستگیها آن، یعنی تغییرات و گسستگیها معطوف میدارد. در این سیستم، وقتی الگوهای مهم دگرگونی پدیدار میشوند، آنها را شناسایی میکند تا اینکه بتواند بر آنها تاثیر بگذارد.
در بیست سال گذشته بسیاری کارها که دارای تکنولوژی و دانش هستند ایجاد شده که قبلاً تصور آنها هم نمیشد، و این کارهای جدید تاثیر خیلی زیادی در تمام کارها و کل زندگی گذارده اند، و همچنین در آینده نزدیک کارهای زیادی شکل خواهد گرفت که هم اینک نمی دانیم چیست و چگونه است و کارگزاران آنها چه دانشی دارند. دلیل این پدیده، آمیزه نیرومند تکنولوژی و اقتصاد است که میتواند رسومات اجتماعی در تمام موارد آن منجمله سیاست را دگرگون سازند. در جامعه سنت گریز که با دانشهای نوین و تکنولوژی روز و اطلاعات آمیزه دارد، زندگی راحتتر و شیرنتر است. یافتن مشاغلی رضایت بخش آسانتر میشود، زنان براحتی میتوانند خود را تامین کنند، آنچه در روزگاران پیشین به لحاظ تکنولوژیک و اقتصادی و اجتماعی غیر قابل قبول و غیر ممکن بود امکان پذیر میشود، ناپیوستگی در اقتصاد بدون اینکه جلب توجه کند به درون اجتماع راه میابد. از واژه های پدیدار شده در زبان این موضوع را باید متوجه شد، شوهران خانگی، خانواده های تک فرزندی، خانواده های دو درآمدی، کارکنان درون خانه، کاگزار بورس، کافی نت، و بسیاری دیگر که بیست سال پیش شناخته شده نبودند. آیا میتوانید چند تغییرات نا پیوسته در اطراف خود بگویید؟
8 ــ موجهای قرن 21 کدامند
بشر تاکنون دو موج عظیم تحول را از سر گذرانده است، که هر یک به مقیاس وسیعی باعث محو فرهنگها و یا تمدنهای پیشین شده و شیوه ای نو از زندگی را جایگزین قبلی کرده که از نظر پیشینیان محال مینمود. تحول انقلاب کشاورزی تحقق نخستین موج بود که هزاران سال طول کشید، در حالی که تحقق موج دوم، ظهور تمدن صنعتی، فقط 300 سال بطول انجامید. ولی امروز تاریخ از این هم پرشتاب تر پیش میرود و چه بسا که، موج سوم، که از اواخر قرن 20 شروع شده طی چند دهه سپری شود و خود را به آغاز موج چهارم یا موج آینده برساند همان موجی که بر جامعه بشر گسترده خواهد شد و با وقوع انقلاب، فقط دانش، دیگر نخواهد گذارد که انسانها بر اساس تمدن موج دومی یعنی عقیده های بسته و غیر نو آور و هم شکلی و یکنواختی و دیوانسالاری و اقتصاد مبتنی بر نیروی عضلانی و خط مونتاژ شکل بگیرد و پیش رود. موج سوم که اینک در آن هستیم همراه با دگرگونی اقتصادی کشورها دخالتهای فرهنگی و اقتصادی و متعاقب آن سیاسی دیگر کشورها را در پی دارد، که باعث برخوردهای شدید تا جا افتادن کامل موج سوم میشود. آنچه باعث نا پیوستگی موج دوم به سوم میشود، ترکیب تکنولوژی و اقتصادیات تغییر یابنده، بخصوص تکنولوژی اطلاعات و زیستی و اقتصادیات همراه با آنهاست. این عوامل به اتفاق یکدیگر جهان را به مکانی متفاوت تبدیل خواهد کرد.
دانش و تکنولوژی اطلاعات، قدرت پردازش کننده کامپیوتر را با امواج کوتاه، ماهواره ها و کابلهای فیبر نوری ارتباطات راه دور ترکیب میکند، و این تکنولوژی با سرعت به آینده میجهد. یک مهم دیگری که موج سوم همراه دارد رشته جدید، تکنولوژی زیستی، است، که بر اثر تفسیر DNA یعنی رمز ژنتیکی موجود در کانون حیات، شکل گرفته است. طول عمر آن به عنوان یک صنعت و یک علم فقط یک نسل است، و در حال حاضر، مهندسی ژنتیکی نامیده میشود، که با پدید آوردن انواع جدید از غلات پرمحصول و انگشت نگاری و ثبت کلیه امکانات به طریقه ژنتیکی، تاثیر خود را در زندگی روزمره انسانها نشان میدهد. این دو رشته تکنولوژیکی با چنان سرعتی گسترش میابند که نتایج حاصل از آنها غیر قابل پیش بینی است، که قبل از موج جدید بخشهایی از زندگی ما را بشدت تغییر خواهد داد. تکنولوژی و دانش های دیگر مهمی هم هستند که در موج سوم باعث تغییرات کلی در زندگی میشود، مانند تلفن سیار و امکانات همراهش، و بسیاری دیگر از علوم و وسایل، چندی را نام ببرید، که بیست سال پیش وجود نداشتند، و زندگی روزمره ما به آنها بستگی دارد، مانند کارت هوشمند.
9 ــ دگرگون یا واژگون اندیشیدن
ملزوم موج سوم در تمدن نو، تغییر ناپیوسته میباشد، که مستلزم اندیشیدن ناپیوسته است، در این گام نو قرار است، شیوه تازه انجام امور با شیوه های قدیم فرق داشته باشد، و این فرق صرفاً محصول پیشرفت شیوه های قدیم نباشد، در آن صورت نیازمند آن خواهیم بود که به همه چیز به شیوه های تازه نگاه کنیم و روشی تازه و دگرگون داشته باشیم. واژه ها پدید آمده حقیقتاً نشانه اندیشه تازه است. تعجب آور نیست که اندیشه واژگون ناپیوسته هیچگاه مورد پسند حامیان پیوستگی و حفظ وضع موجود موج دومی نبوده است. تمدنی جدید در زندگی ما سر بر آورده که کور دلان در همه جا سعی در سرکوب آن دارند. این تمدن جدید اشکال جدید خانواده و شیوه های دگرگون شده کار و عشق و امرار معاش و اقتصاد نو و تعارضات سیاسی جدید و فراتر از همه اینها آگاهی تغییر شکل یافته همراه دارد. در قرن 21 انسانهایی واقعاً صاحب نفوذ و ارزشمند خواهند بود که بتوانند با خلاقیت، گامی در تغییر اندیشه ها و ایجاد بینشهای نو با روشی اصولی ناپیوسته بدهند، تا شیوه تفکر بشر در جبهه موج جدید تغییر کند و کاملاً علمی گردد. شیوه های جدید اندیشیدن در باره چیزهای آشنا میتوانند نیروهای تازه را آزاد کند و انواع مختلف امور روزمره را براحتی میسر سازد. در تفکر واژگون نیازی نیست به بزرگی اینشتین و یا مارکس اندیشید بلکه میتوان به چیزهای آشنا تر که در اطرافمان هستند پرداخت. میتوان با خلاقیت هر کار کوچکی را برای یاد گیری بکار برد و با این اندیشه جدید موج سومی با آن برخورد کرد. مثلاً: وقتی به اداره ای میرویم باید از آنها بخواهیم و اصرار ورزیم که امورشان را مدرن نمایند و مردم را به مثابه دارایی خود ندانند، و با برخورد خلاق موج سومی به آنها گوشزده کنیم. در خرید مشوق فروشگاه هایی باشیم که اصول تمدن جدید را دارند و آنهایی که نمیدانند کارت خوان و صندوق هوشمند چیست با ابتکار به آنها آموزش دهیم. در معاشرت روزمره به دوستان خود از واژگون اندیشیدن و تغییرات ناپیوسته و موج سوم بگوییم. در واقع تعارض بین گروه بندیهای موج قبلی با موج سومی، اساسی ترین تنش اجتماعی و سیاسی است که به جامعه امروز ما راه یافته است. روان درمانگران و رهبران فرقه ها و فالگیران و ساحره ها بازار گرمی دارند و مردمی که توانایی درک عبور امواج و تغییر ناپیوسته را ندارند بی هدف برای مدواهای گوناگون سرگردان و دست به دامان آنها هستند، و یا افرادی با این اعتقاد که واقعیت چیزی پوچ و جنون آمیز یا بی معنی است، به انزوای بیمار گونه پناه میبرند. رویدادهای کنونی جهان مسیر طبیعی خود را طی میکند و ما باید بتوانیم تغییرات سریع ناپیوسته و موج سوم را از تاریخ کاملاً علمی بشناسیم و بدیگران فرا دهیم. چند رمال و فالگیر بجای مانده از موج اول در اطراف خود میشناسید؟
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ
در وبلاگ انوش راوید بنام: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران
10 ــ کشمکش بزرگ
رویا رویی بین صاحبان منافع موج دومی نظیر سرمایه داری سنتی و فرقه های تاریخی و مردم روشنفکر موج سومی در تمام زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بر قرار است. در کشورهای پیشرفته این رویا رویی خیلی سریع بنفع تغییرات ناپیوسته موج سوم در جریان است، ولی در کشورهای عقب افتاده این جبهه براثر جبر زمان دارد خودش را تحمیل میکند. اکنون که تمدن جدید خودش را به ما می نمایاند، آیا به معنی آزادی از قید و بند و فقر و استعمار نو ست. برای پاسخ به این پرسش و رسیدن به نتیجه دلخواه است که باید اولویتها را دسته بندی کنیم و خط مشی های معقولی و ابزاری برای تسلط بر روند تحول در زندگیمان در پیش گیریم. یکی از این ابزارها سازمانهای شبدری است، شبدر چند پره در یک شاخه و چند شاخه در یک تنه قرار دارد که هر پره میتواند برنامه ای جدا باشد و در نهایت همه باهم هستند. سازمان شبدری واژه ای تازه و خلاق است که باید با تخیل تازه به آن نگریست، و در آن با خلاقیت علمی مفاهیم جدید پدید آورد، و با این مفاهیم جدید هر روز بینش تازه ای نسبت به عرصه مورد نظر ایجاد کرد. تخیل تازه ای که با واژگانی تازه مشخص شده باشد، بسیار مهم است و براحتی میتواند بر اجتماع تاثیر سازنده بگذارد. اما برای استفاده از این ابزار باید بتوانیم تحولات ناشی از تداوم تمدن صنعتی گذشته را از تحولاتی که باعث تسهیل ظهور تمدن جدید میشود، به وضوح تشخیص دهیم. در یک کلام، باید کهنه و نو را، یعنی نظام صنعتی موج دوم را از تمدن با تغییرات ناپیوسته موج سوم را که آینده ما ست درک کرد. در این تمدن جدید هیچ امکان غیر منتظره را نباید از نظر دور داشت. بنابراین در این سازمانهای شبدری باید تفکر واژگون داشت، و به کار و زندگی و درآمد و رفاه و ازدواج و مهارتها و برنامه های آموزشی و حمل و نقل و سن و سال مدیران و غیر و غیره با دیدی دگرگونه و نو نگریست. زمانه اندیشیدن به رویا های تازه است، اندیشیدن به پنجره هایی که گشوده میشوند حتی اگر بعضی درها بسته میشوند. نباید اسیر و دربند شده وارد آینده شویم، باید به اطراف خود نگاه کنیم واقعیتهای تغییر یافته را با راهنمایی این مجموعه وب و امثال آن آگاهانه بدانیم تا بتوانیم قاطعانه و با آرزوهای واقعی وارد تمدن نو شویم. آیا شما برای ورود به جهان نو راهی میشناسید؟
11 ــ پایان تمدن صنعتی
تمدن صنعتی به پایان خود رسیده است، چون تحولات عظیم جامعه بدون تعارض و برخورد قابل تحقق نیست، بنابر این تشبیه تغییرات تاریخ تمدن به امواج دگرگونی، روشنگرانه تر از سخن گفتن درباره گذر به پسا مدرنیسم است. هر موجی پویاست و تلاطم امواج جریانهای متقاطع توانمندی را آزاد میکنند. با تلاطم امواج در طول تاریخ، کل تمدنها با یکدیگر بشدت برخورد میکنند. و در پرتو همین امر است که بخش اعظم آنچه در جهان امروز بی معنا و تصادفی به نظر میرسد مفهوم پیدا میکند. مردم خیلی دیر آگاه شدند که تمدن صنعتی به پایان خود نزدیک میشود، بویژه با تغییرات ناپیوسته این قرن بسیاری معنای آنرا متوجه نشده اند و میپندارند این تغییر قربانی کردن چیزهای آشنای خوشایند آنهاست. برای این عده جای تاسف است که ایستاده اند ولی زمین تمدن نو زیر پای آنها حرکت میکند و تکان میخورد، درک این تمدن برای همگان ضروریست، این تغییرات باعث یادگیری و رشد میشود هر چند که گاهی بدون دردسر نیست. این سری مقاله قرن سنت گریزی برای راهنمایی شناخت و ورود به دنیای جدید و سرزمین ناشناخته آینده است و در ادامه اندرزهایی برای عزیزان دارد. حتی امروزه هم شمار زیادی از مردم درست مانند اجدادشان در قرنها پیش با خاک و آسمان سرسخت و تسلیم ناپذیر دست و پنجه نرم میکنند و دایره ای زندگی میکنند و میمیرند. ولی در دنیای سنت گریزی هیچ قطعیتی وجود ندارد و هر آن یک مطلب و کار علمی مسائل قبلی را دگرگون میکند، قرن سنت گریزی عصر فرصتها برای افرادی است که این مقاله را پی گیری نمایند و یاد بگیرند که در این قرن، سنت گریزی فکر کنند. تمدن جدید با خروش و غریو دارد جای خودش را در تاریخ محکم میکند ولی در هر قدم با مقاومتی بی رحمانه مواجه گردیده است. زیرا آدمهای قبلی میپندارند که تمدن جدید همه چیز را نابود میکند اقتصاد و اخلاقیات و خانواده و دین و فرهنگ و معرفت و غیره و غیره را از بین میبرد. آنها نمیدانند که تکنولوژی نو بهترین روشها را می آورد. باید تلاش کنیم تا روشی خوب برای آیندهای خوب بسازیم.
اگر این وب به مردم کمک کند، که به چیزها، به گونه ای متفاوت بنگرند، و شروع به تفکر سنت گریز موج سوم نمایند، و یا سعی کنند دنیای خود را بدان گونه که فکر میکنند، باید شکل دهند، و یا اگر تاثیرش فقط این باشد که واکنشی ناظر بر تعجب ایجاد کند، مانند زمانی که بگویند: آه، پس قضیه به این صورته، و همچنین در تکثیر این مطالب بکوشند و یا سفارش خواندن وبلاگ را به دوستانشان بکنند، وبلاگ به اهداف خود رسیده است.
12 ــ هجوم موجها به یکدیگر
در هر کشوری که صنعتی شد میان گروه های صنعتی و تجاری موج دوم با زمینداران و فئودالها جنگهای تلخ و غالبا خونین در گرفت، و جمعیت وسیعی از دهقانان شدند کارگر کارخانه های شهرهای بزرگ تازه موج دومی. اما عظیم ترین و خونبار ترین جنگهای عصر صنعتی ، جنگهای درون صنعتی بود. در این جنگها یعنی جنگ اول و دوم جهانی کشورهای موج دومی برای تقسیم استعماری بخش بزرگی از جهان که هنوز موج اولی بودند به این دو جنگ خونین پرداختند. در عصر صنعتی جهان به دو بخش کشور های موج اولی و موج دومی تقسیم شد. اما امروز صف آرایی تمدنهای جهانی شکل دیگری بخود گرفته است، ما با شتاب تمام به سوی ساختاری کاملاً متفاوت از قدرت در حرکتیم که جهانی را ایجاد میکند که به دو نیمه نیست، بلکه به وضوح میان سه تمدن متضاد و رقیب تقسیم شده است: نماد نخستین تمدن هنوز کج بیل است، نماد دومین تمدن خط مونتاژ، و نماد سومین تمدن کامپیوتر. که به سرعت بخش تند رشد موج سومی دارد بدون جنگهای موجی بر دومی و دومی بر اولی غالب میشوند، و شکل نیروها در تمام زمینه ها کاملاً در حال تغییر است. در آغاز قرن 21 در دنیای صنعتی، کمتر از نصف نیروی کار در سازمانهای مختلف مشاغل تمام وقت بنظر مناسب دارند، ولی افرادی که باقی میمانند همه بیکار نخواهند و بیشتر این افراد کارکنان سازمانهای شبدری و یا مسقل در بخش مشاغل مربوط به موج سوم خواهند بود. در قرن سنت گریزی دیگر فکر کردن به کار و استخدام تمام وقت معنایی ندارد. تغییر پیوسته به تغییر ناپیوسته تبدیل میشود و دیدگاه ما از کار و شغـل و پست، واژگون میگردد. دلیل این دگرگونی پیدایش و رشد سازمانهای شبدری جدید است، شکل سازمان شبدری بر مرکزیت مدیر یا مدیران در پره های مختلف یک شاخه و خدمه در اطراف پره ها میباشد، کارفرمایان و پیمانکاران و خدماتی ها بصورت مستقل ولی وابسته بهم در یک شاخه قرار دارند. و بعلت داشتن بینش موج سومی و همچنین رقابت، این نیروها در جهت کیفیت کار و دانش و تکامل خود در حرکتند. باید به این سازمان شبدری اندیشید و با خلاقیت و در نوع کارمان طرحی عالی ارایه دهیم. چند سازمان شبدری میشناسید؟
13 ــ مهارت بینشگران نو
در قرن 21 مشاغل نیاز روز افزونی به مهارتهای فکری و دانش های نو دارند، این موضوع مهم از دهه آخر قرن بیستم در کشورهای رشد یافته آغاز گردیده و در دهه اول این قرن به کشورهای در حال توسعه رسیده است. نیم قرن پیش بیشترین نیاز برای جامعه نیروی یدی بود، که کاملاً برعکس امروز بوده و در واقع نوعی نا پیوستگی است. حتی امروزه برای ساده ترین کارها نیاز فکری بیشتر از قدرت عضلانی است، مثلاً برای باغبانی دانستن استفاده و نگهداری از ماشین آلات و کاربرد صحیح کودها و سموم دفع آفات و کشت و برداشت مکانیزه ضروری است. بنا بر این برای اینکه کارها بدرستی و مطابق استانداردهای فنی و اقتصادی انجام گیرد، حتی ساده ترین کارها مستلزم داشتن مهارتی معادل با دوره آموزش عالی و یا آموزشگاه های تخصصی کار آمد است. جامعه موج دوم جوامعی انبوه ایجاد کرده بود که نتیجه آن تولید انبوه از کارخانه هایی با کارگران انبوه و قدرت بازویی انبوه، ولی در این قرن کارخانه ها کوچک و کارگران دارای آموزش عالی و تولید غیر انبوه وابسته به دیگری، و سندیکاهای کارگری متفاوت. برای تامین نیروی کار می باید نیمی از جوانان وارد دانشگاه های مفید شوند، در صورتیکه آموزشگاهای عالی توانایی پرورش جوانان را برای مهارتها، همراه با هوش لازم را نداشته باشند، در نتیجه جامعه نمیتواند براحتی گذر تاریخی موج سومی داشته باشد، و دچار سردرگمی و پریشانی میشود. کمبود شمار مهارت بینشگران نو که می بایست هوش لازم را هم داشته باشند، باعث میگردد بزودی موقعیتهای کاری و اقتصادی و علمی از دست برود، و مانند همان قورباغه متوجه موج سوم و تغییرات نشویم و پخته گردیم. چند آموزشگاه عالی موج سومی می شناسید؟
14 ــ تحصیل کرده های با هوش مقدمند
در همین ضمن، آهنگ تحول تکنولوژیک و داد و ستدها و معاملات و زندگی روزانه سرعت میگیرد. در واقع اقتصادهای نا پیوسته موج سومی با چنان سرعتهای پر شتابی عمل میکنند که تامین کنندگان پیش مدرنشان به زحمت میتوانند با آنها همگام بمانند. زیرا کسانی که از مهارتهای مغزی مورد نیاز نیروی کار امروزی برخوردارند، درصد نسبتاً اندکی میباشند، بیشتر کسانی که از دانشگاه ها فارغ التحصیل میشوند، دانش لازم برای ورود به بازار کار این قرن را ندارند و فقط مداک گرایی شده است. بنابر این کاهش جمعیت جوان با دانش ورود به این قرن مسئله ای است، که اگر برای حل آن اقدامی صورت نگیرد، عرضه مهارتهای مغزی که هم اکنون نیز کافی نیست، از این هم کمتر و کمبود مهارتها تشدید خواهد شد. سازمانهای شبدری ایجاد شده قرن برای جذب افراد تحصیل کرده تر و با هوش تر به رقابت شدید خواهند پرداخت و اجباراً مدرک دارهای بی دانش و کسانی که تحصیل نکرده اند کنار گذاشته میشوند و اینها احساس سرخوردگی و ظلم میکنند و مشکل بیکاری هم باقی میماند. وانگهی با به روز شدن دانش و اطلاعات در این قرن بجای توده عظیم مواد خام و نیروی کار و دیگر منابع، وابستگی کشورهای پیشرفته به شرکای موج اولی و موج دومی کاهش میبابد. کشورها موج سومی که با تغییرات نا پیوسته غریبه نیستند، بیش از پیش بیکدیگر نزدیک شده و باهم دادستد میکنند، و پایگاه های موج سومی بیشتری مانند دبی و سنگاپور برای تجارتشان ایجاد میکنند، تا ارتباط مستقیم با موج قبلیها و جا مانده از تمدن کمتر داشته باشند. تکنولوژی با دانش بالا کارها را سریعتر و بهتر و کم بها تر کرده و نیاز به کارگر ارزان را از بین برده. دانش و اطلاعات به اشکال مختلف باعث نزدیکی موج سومیها بیکدیگر شده و اینهم باعث افزایش فاصله دو جهان میگردد. برای اینکه از موج سوم عقب نیافتاد باید مهارتهای لازم این قرن را با هر تلاش ممکن به کلاسهای درس و آموزشگاه ها و دانشگاها کشاند. اغلب مردم نمیتوانند این مهارتها را بسرعت و با سهولت بدست آورند، بلکه کسب آن مستلزم سالها تمرین است، سالهایی که گذراندن آن در دوره نو جوانی راحت تر و سودمند تر از دوره میانسالی است. این مهارت بطور کلی، شبیه به راندن دوچرخه است که چنانچه آموخته شود، دیگر از یاد نمیرود، و شخص پس از آنکه آن را یاد گرفت میتواند به دنبال کار برد آن در موارد خاص برود. تاکید بر جامعه کار بردی و غیر مدرک گرا بسیار مهم میباشد که کوتاهی از آن عقب ماندن از جامعه جهانی را در پی دارد. بسیاری و حتی بهتر است گفته شود تقریباً همه اساتید ما هنوز و کاملاً در موج دوم بسر میبرند، برای مثال از انبوه اساتید دانشگاه تعداد کمی وب دارند، و مقالات قابل توجه دانش این قرن ارایه نمیدهند. به عبارت دیگر، بیم آن میرود که این تحولات بسیاری از پیوندهای موجود بین اقتصادهای غنی و فقیر را از هم بگسلد. تفاوت جامعه کار بردی و مدرک گرا چیست؟
15 ــ تحولی در نقش و ماهیت دانایی
اختلافات حاصل شده بین دوجهان، باعث شده، موج سومی ها، مانند موج دومی ها، دیگر نیازی به نگهداری جهان عقب افتاده به شکل سابق آن نداشته باشند، چون نیازشان به بازار مصرف و مواد اولیه با تغییرات ناپیوسته و همچنین در اقتصاد، متفاوت گردیده است، بنابراین به فکر بالکانیزه کردن دنیا و بنام جهانی نو افتاده اند، و این خواسته خود را با یوروش های نظامی و سیاسی شکل میدهند و برنامه را از ضعیف ترین و حساس ترین نقاط آغاز کرده اند. کشور های غنی و پیشرفته وقتی میتوانند به حیات خود ادامه دهند که کشورهای فقیر را در اندازه های کوچک و در تمام موارد و به راحتی کنترل کنند. بنابر این تنشها میان تمدن موج سومی و دو شکل قدیمی تر تمدن همچنان تشدید خواهد شد و درست همانطور که در قرون گذشته تجدد آفرینان موج دومی با جوامع پیش مدرن موج اولی جنگیدند، تمدن جدید نیز برای استقرار سیطره جهانی خویش خواهد جنگید. یکی دیگر از آورده های تمدن جدید اقتصاد فراملی است که در تغییرات ناپیوسته به اقتصادهای ناشناخته منجمله اقتصاد بدون هویت هم تبدیل میشود که این خود جنگی اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی را با اقتصاد ماقبل خودش یعنی اقتصاد سنتی را در پی دارد. این جنگ بصورت صلح آمیز ولی بنفع اقتصادهای موج سوم در کشور های پیشرفته در جریان است و همچنین مبارزه در یک حالت جهانی و حتی قهری میان سه موج و با شدت بپاست. در پی این مبارزات قدرت، تحولی در نقش و ماهیت دانایی نهفته است، باید کاملاً درک کرد، عقب افتادن از این مهم خطر بزرگی متوجه ما میکند. تفاوت اقتصاد امواج چیست؟
16 ــ تغییرات در بنیاد دانایی
خوانندگان این وب از زیرکی این قرن برخوردارند، و تمام جوانان در این زمان از مهارت تجزیه و تحلیل و بطور کلی سواد برخوردارند. در گذشته اجداد ما بصورت کلی بی سواد بودند، یعنی مردم در تمام دنیا بی سواد بودند، اجداد ما احمق و دیوانه نبودند، بلکه فقط بیسواد بودند و این جبر زمانشان بود و کاری هم نمیتوانستند بکنند. اجداد ما حتی حساب کور هم بودند و ساده ترین اصول حساب را هم نمیدانستند، فقط معدودی از مردم برای شرایط اداری حساب به مقدار کم میدانستند. مهارتهای امروز جهان حاصل هزاران سال تجربه و توسعه فرهنگی است که با جان و خون و تلاش روشنفکران جمع آوری گردیده. دانشهایی که از چین و هند و ایران و بیشتر طی هزار سال گذشته، جهان را در موج اول هدایت و به موج دوم در اروپا تحویل دادند. روشنفکران پیاپی دانشها و مهارتهای پیوسته موج اول را آموخته وبا شرایط زمان خود منطبق کرده و نسل به نسل و به آرامی نتیجه لازم را گرفته ولی با عدم توجه به تغییرات امواج به موج دوم در اروپا سپردند. در گذشته سازمانهای قبیله ای تاثیر گذار بر سازمانهای سیاسی بودند و هر نظام سیاسی در واحد جغرافیایی خود، نظام اقتصادی خاص خود داشت که بر یک بنیاد دانایی استوار بود. ندانستن تغییرات در این بنیاد دانایی که با پیدایش توپ و شکست خورده فئودال ایجاد شده بود دلیل عدم توانایی گذر روشنفکران موج اولی ما به موج دوم گردید. شناخت این بنیاد دانایی که در ذات تغییرات نهفته است و در اساس یک بینش است بسیار مهم میباشد. امروزه با فروریختن موانع قدیمی، کل ساختار دانایی انسان در اثر تغییرات به لرزه در آمده، تاریخ بار دیگر کسانی که این قرن را درک نمی کنند، در برابر یک علامت تعجب بزرگ قرار داده است، ولی دانایان و روشنفکران به حرکتهای نوین فکر میکنند. ما اکنون لازم نیست واقعیتهای بیشتری گرد آوریم، زیرا در تغییرات ناپیوسته موج سوم قرار گرفته ایم. بلکه باید با علمی نو سازمانها و شرکتها و تمامی امور اقتصادی و زندگی موجود را باز سازی نماییم، همچنین تولید و توزیع دانایی و تمامی نهاد هایی را که برای تبادل دانایی به کار میروند، از نو و کاملاً سازمان دهیم. این بدان معناست که ما باید شبکه های تازه ای از دانایی ایجاد کنیم و مفاهیم را به شیوه هایی خیره کننده به یکدیگر ربط دهیم و زبانها و رمزها و فرضهای نو ایجاد کنیم و همچنین منطقهای تازه، نظریه ها و فرضیه ها و تصویر های جدیدی ابداع کنیم. در نتیجه در این زمان سازمانها و کسب و کارها و افراد بیش از هر نسلی در تاریخ به گرد داده های نومایه مشغولند. مهمتر آن است، که با قبول توانایی خودمان و همچنین با شجاعت در عمل، و با دانش و بینش نو، داده ها را به شیوه هایی همراه با درک تغییرات نا پیوسته، و هر روز افزون بر روز قبل به یکدیگر ربط دهیم و انسجام بخشیم و به شکل اطلاعات در آوریم و مقادیر معتنابهی از اطلاعات را در چهار چوب مدلها و طرحهای بزرگتر روی هم قرار دهیم. آنچه پیدایش زندگی نوین موج سومی را تبیین میکند، حرکت و خیزش عظیم جامعه امروزی بویژه جوانان در بنیاد دانایی و سنت گریزی است. شما برای سنت گریزی چه فکری دارید؟
17ــ شناخت جامعه در آینده
برای دانایی ابتدا لازم است خوب جامعه را بشناسیم، آنچه که تاریخ تاکنون به ما تحویل داده و آنچه هستیم و آنچه خواهیم بود. هماهنگ کردن دانایی ما با دانایی جامعه جهانی از مهمترین کارهای روشنفکرانی است که این هدایت و گذر تاریخی و بس مهم جبهه امواج را در اختیار دارند. در آینده ای بسیار نزدیک از هر 5 نفر یک نفر مستمری بگیر خواهد بود، و از هر 7 نفر یک نفر بیش از 65 سال سن خواهد داشت. زمانی که برای تامین نیازهای هر مستمری بگیر فقط 3 نفر در سن کار کردن قرار دارند، و تامین مستمری بازنشستگان در حالت خوش بینانه یک ششم درآمد ملی را تشکیل میدهد. این تصویر آینده بطور کامل 30 سال دیگر متحقق میشود، جوانانی که این آمار را میخوانند در آن سال همان بازنشستگانند. و چنانچه این عادت زندگی و جفتگیری فعلی تغییر اساسی نکند، آینده ای قابل پیش بینی است، که در آن همین جوانان فعلی، بازنشستگانی در موقعیتی دیگر در آینده خواهند بود، که شاید خوش آیند نباشد. یکبار دیگر باید گفت که قبلاً هم افراد کهنسال داشته ایم ولی هیچگاه تعداد آنها اینقدر زیاد نبوده است. پدران ما اغلب یکی از اجداد خود را دیده بودند، چون دیگران پیش از تولد آنها مرده بودند. ولی امروزه جوانان هر چهار جد و جده خود را دیده اند. و اکثراً این اجداد فعلی بازنشسته یا در حال بازنشستگی هستند و احتمالاً هنوز فرزند کسی هستند که بازنشسته است. در قرن گذشته این چیزی غیر معمول بود، ولی در قرن 21 به پدیده ای متداول تبدیل میشود، و جهان نو بدان گونه که قبلاً میشناختیم قطعاً تغییر میکند. حال که با قدرت علم بهداشت و پزشکی میتوان مرگ را که خواست پروردگار است به تعویق انداخت، این سئوال پیش می آید آیا زندگی در حیطه قدرت نوع بشر تبدیل میشود؟. برای جوانان امروزی این پرسش است، که آیند معاش بازنشستگان چگونه تامین میشود؟ چکار خواهند کرد؟ چه کسی از آنها مراقبت میکند؟ اگر چیزی تغییر نکند با وضع موجود اوضاع چگونه میشود؟. اما اگر در نظر داشته باشیم که تغییر در حال وقوع است، و همه مردم به نوعی با آن در گیرند، ولی و بویژه جوانان با درک موج سومی میتواند قدری واژگون بیندیشد، این ناپیوستگی قرن در رابطه با سن جامعه نیز مانند همه ناپیوستگیها در تمام زمینه ها فرصتها و مسائل خاص خود را به همراه دارد.
18 ــ آینده چگونه میشود
برای اینکه بدانیم آینده مان چه میشود و سئوالات را پاسخ دهیم و بتوانیم گذر تاریخی موج سوم و تغییرات ناپیوسته را با موفقیت سپری نماییم لازم است بگویم که، بسیاری از دگرگونیهای نظام دانایی جامعه مستقیماً در قالب عملیات تجاری تبیین میشود، این نظام دانایی حتی بیش از نظام بانکی و نظام سیاسی یا نظام انرژی، بخش غالب جامعه و محیط هر سازمان و بنگاه تجاری را تشکیل خواهد داد. علاوه بر این واقعیت که اگر زبان و فرهنگ و داده ها و اطلاعات و دانایی قرن 21 وجود نداشته باشد، هیچ کسب و کاری نمی تواند دایر بماند، این واقعیت عمیق تر نیز وجود دارد که از میان همه منابع لازم برای تولید ثروت، هیچیک مهمتر و جامع تر از دانایی نیست. تولید انبوه موج دومی را در نظر بگیرید، در اغلب کارخانه های دودکشی، تغییر هر محصولی بی اندازه پر هزینه بود و به سازندگان ابزار و غالب و غربال تراشی و متخصصان دیگری با دستمزدهای کلان نیاز داشت، که در نتیجه کارخانه برای مدتی متوقف میشد و ماشین آلات بیکار میماند و این توقف و تعطیل، سرمایه بالا سری را می بلعید. تکنولوژی جدید نظریه های موج دومی را وارونه کرده است. به جای تولید انبوه در خط تولید با نیروی یدی، در راه تولید انبوه زدایی شده با تکنولوژی بدون نیروی یدی، گام بر میداریم که در نتیجه آن فوران کالاها و خدمات سفارشی و نیمه سفارشی است. جدید ترین تکنولوژی های کامپیوتری دسترسی به تنوع بی پایان را مقدور و ارزان ساخته است. پس اگر بتوانیم واژگون بیاندیشیم و با دانایی این قرن باشیم، آینده ای بدون نگرانی خواهیم داشت. در هر صورت در آینده همه افراد کهنسال فقیر نیستند، شماری از آنها صاحب خانه شخصی خواهند بود، و ثروتی در اختیار خواهند داشت که میتوانند آن را به نوعی در آمد سالیانه تبدیل کنند. اغلب کهنسالان آینده سالم و فعال خواهند بود، و قادرند کار کنند. کهنسالان آینده مورد بی توجهی قرار نخواهند گرفت، بخصوص که تعداد کثیری از آنها قبلاً در زندگی تجربه مسئولیتی را داشته اند و به خاموش ماندن خو نگرفته اند. چه خوبست آنها که اینک جوان هستند تغییرات و امواج جامعه را بخوبی درک کنند و با این بینش به آینده حرکت کنند تا نقشی در این گذر تاریخی داشته باشند و همچنین در آینده از خرد و تجربه آنها استفاده گردد. برای آینده چه می بینید؟
19 ــ معادله عجیب ساعات کار
ما نباید اجازه دهیم که بسیاری از قوانین گذشته که دانش امروزی را ندارند، همچنان پا بر جا بماند. لازم است نحوه تفکر و صحبت درباره آنها را تغییر دهیم، واژه هایی از قبیل بازنشستگی، مانند آنچه امروز بر واژه نوکر رفته است منسوخ خواهد شد. واژه ها غالباً پلهای تغییرات اجتماعی اند، و آنها نشانه های نوعی ناپیوستگی اند که آغازگر تفکر واژگون میباشند. ما نیازمند آن خواهیم بود که قوانین مختلف کم دانش قرن گذشته همچون قوانین مالیاتی و قوانین مربوط به کار و مستمری بگیران را تغییر دهیم. با بکار بردن دانایی قرن 21 بتوانیم انجام کلیه کارها را اقتصادی نماییم. بسیاری از افراد فعال و سالم قادر خواهند بود، فعالیتهای خاص خود را طراحی و اجرا نمایند، و با دانایی به سازمان خودشان شور و شوق خوبی بدهند. در واقع و با استفاده تکنولوژیهای اطلاعاتی جدید هزینه افزایش خدمات و تنوع محصولات را به صفر میرسانند و از صرفه جوییهای حاصل از مقیاس که زمانی یک ضرورت حیاتی بود، خواهند کاست. بطور مثال کار و تولید با مواد را در نظر بگیرید. یک برنامه کامپیوتری هوشمند که در ماشین تراش نصب شده، میتواند چندین برابر بیشتر از اپراتورهای انسانی، از یک ورقه فولادی قطعه ببرد. دانایی جدید سرعت کار، و ظرافت و ریزه کاری را ممکن می سازد، و تولید محصولات کوچکتر و سبکتری را با کارایی های روز بروز بیشتر از گذشته را براحتی میسر میسازد، که به نوبه خود از هزینه های انبارداری و حمل و نقل و در نهایت نگهداری میکاهد. ردیابی دقیقه به دقیقه بارهای حمل شده و کنترل از راه دور، یعنی اطلاعات بهتر و جامع تر و به معنی صرفه جویی های بیشتر در ترابری و نگهداری است. تغییراتی که در شیوه کار و زندگی ما در حال حاضر در حال وقوع است، به گونه ای متقاعد کنند در معادله ای عجیب کاهش ساعات کار خلاصه شده است. این معادله را میشکافم تا مشخص شود که از ابتدای قرن بیستم مدتهاست مشغول از میان بردن شدید اشتغال در جامعه خود بودیم، بدون آنکه متوجه آن شویم. تا نیمه قرن گذشته هر شخصی که اگر 75 سال عمر میکرد، مجبور بود در طول عمر خود یکصد هزار ساعت کار کند، و امروزه این مقدار ساعت کار به پنجاه هزار ساعت رسیده، یعنی در طول عمر یک نسل به نصف رسیده. برای جوانان این نسل وضع باز هم فرق می کند. این تغییر نوعی ناپیوستگی است اما تغییری که بتوانیم وقوعش را ببینیم و خود را آماده کنیم لزوماً منفی نخواهد بود. درک تغییر زمان به موج سوم و ناپیوستگی آن به شیوه های قدیمی و چگونگی تاثیر آن برجامعه، تفکری از دانایی و همچنین شبکه هایی از دانش و فراگیری مهارتها و با تکنولوژی اطلاعاتی روز می خواهد. از دانایی قرن چه چیز ارایه کرده اید؟
20 ــ اطلاعات بود و نبودها
دانایی و هوش و دانش و مهارت و برنامه و اطلاعات و هماهنگی و سازمان شبدری، اجبار قرن چدید است، همانگونه که در گذشته قدرت بدنی و توده ای لازمه بود. چمع نیاز قرن را دانایی نوین میگویم که اساس موج سوم است و ما را به تولیدات موادی کاملاً تازه و ترکیباتی جدید برای همه چیز از هواپیما سازی گرفته تا مواد بیولوژیکی میرساند و حتی دسترسی به خدمات را راحتر امکان پذیر میکند، و در نهایت به توانایی ما در جایگزینی مواد قبلی می افزاید. اما در این میان انتخابها برای افراد فرق میکند، عده ای که حوصله فردی یا ذاتی برای موج سوم را ندارند بدنبال راه های قرن گذشته میگردند و در جستجوی شغلی تخصصی و یا غیره، ولی تمام وقت در یک سازمان با امکانات قرن 20 هستند. اما آنچه برای اینان تغییر خواهد کرد ساعات کاری و صلاحیت کاری کافی برای کار در قرن 21 است. داشتن این صلاحیت طی کردن دوره آموزشهای دانشگاه هایی میباشد که آموزش های کاربردی بدهند. بدین ترتیب این دانشگاه ها بیش از پیش یک پیش شرط مهم میگردند، و در نتیجه سن ورود به بازار کار این افراد میشود 24 تا 25 سال. دانایی نوین قرن باعث میشود که کارفرمایان هرچه بیشتر بدنبال افراد با صلاحیت بیشتر و با ماهیتی حرفه ای و با تخصص و تجربه مناسب بگردند. حرفه هایی چون پزشکی و حقوق و معماری که قرنها در دست دستان متخصصان آن بود بیشتر به دانایی نوی و ابزارهای مهندسی سپرده میشود. به جهت نیاز کشور به شرایط آموزش جوانان صاحب صلاحیت، سازمانها و دانشگاه ها را وادار میکند سطح تخصص خود را افزایش دهند و زمان آموزش را کوتاهتر نمایند. البته این اقدام بیشتر از جانب فشارهای خود بخودی و با جوشش مردمی است که از حرکت گذر تاریخی قرن به موج سوم با تغییرات ناپیوسته ایجاد میگردد. آینده شغل خوب و یا تمام وقت در یک سازمان نیست که در آمد داشته باشد، بلکه آموزش و دانش است، که اعتبارات سخاوتمندانه را به همراه دارد. دانایی عمیقتر حاصل شده از دانشهای نو به ما اجازه خواهد داد برای دستیابی به امکانات مناسبتر و در جهت رشد و شکوفایی جامعه تلاش نماییم. از جمله آنها انتقال اطلاعات، از قبیل بود و نبودها و داراییها و کمبودها در سطحی وسیع. انوش راوید Anoosh Raavid
ادامه در همین وبلاگ و در پست دیگری است