راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

واژه های همگرا

ایران و ایرانیان
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30


کلیک کنید:  تماس و نظر

سرمقاله  فصل نامه قرن سنت گریزی

این وبلاگ بصورت فصل نامه می باشد،  و از مقالا ت و مطالب با دانش و دانایی قرن 21  استفاده شده است.  سعی می کنم چیزهایی بنویسم که کمتر در جایی دیده شده و عزیزانی که موضوعات در تخصص آنهاست و منابع می خواهند در اختیارشان قرار می دهم.   

فرهنگ در قرن سنت گریزی

آداب و سنت های زیبا و گوناگون ایران بزرگ از ابتدای تاریخ در راس فرهنگهای جهان درخشیده،  و به تمام نقاط گیتی گسترش یافته است. این رنگارنگی سنن کنار یکدیگر که سرمشق آن نوروز می باشد،  در سرزمین وسیع ما دلیل بر دمکراسی تاریخی و ذاتی در وجود مردم ایران عزیز است.  و همچنین دلیل بر اتحاد و همدلی مردم ایران عزیز می باشد.  استعمار قرون گذشته احمقانه سعی داشت که این فلکلور زیبا را در ضدیت با یکدیگر قرار دهد،  و استعمار قرن 21  که بسیار خطر ناکتر است کاملاً می خواهد این فلکلور را نابود کند،  با هر وسیله ای اگر بتواند.  باید با دانایی قرن 21  بیش از گذشته ها،  فلکلور برازنده ایرانی را ارج نهاده و با آگاهی که وبلاگ قرن سنت گریزی در اختیار می گذارد،  تغییرات را شناخته و از موج های قبلی عبور کرده و به دانایی موج سوم با فرهنگی شکوفاتر رسیده.  با این فرهنگ شکوفا مردم ایران بزرگ کنار یکدیگر چون گذشته ها دمکراتیک زندگی خواهند کرد و دست دشمنان را از سرنوشت و تاریخشان کوتاه می کنند.

ایجاد اندیشه واژگون *  قرن سنت گریزی مقاله لحظه ای و نو است که منعکس کننده تغییرات سریع قرن 21  می باشد،  همچنین جهت ایجاد اندیشه واژگون به چیزها در قرن نو است،  این نگارش نظرات شخصی من می باشد و هر قسمت آن یاد آور کننده ای جدا ولی در نهایت پیوسته هستند،  و خواندن آن از هر کجای آن و در هر سنی و شرایط دانشی اثر خودش را دارد.  چون دانایی قرن 21  با سرعت پیشرفت می کند و اقتصاد و سیاست را تحت تاثیر قرار میدهد،  بنابر اتفاقات  لحظه ای در این نوشته جایی می یابند.  بدین جهت این داستان پایانی ندارد و امکانی که کتاب چاپی شود نیست ولی احتمالاً هر دویست و یا سیصد صفحه آن را کتاب الکترونیکی می کنم،  اما در آن صورت آن قسمتها بروز نخواهد بود.  نشر آن در وبلاگ متفاوت از سنت  و خواسته موج سوم  قرن 21 است.   

  ایران عزیز ما به وبلاگهای پر محتوا جهت ایجاد حرکت عمومی به سمت گردونه یادگیری و یاد آوری تغییرات ناپیوسته به شیوه ای موج سومی،  احتیاج دارد،  در واقع بسیار احتیاج دارد.  عزیزان من با داشتن مطالعات تاریخی و جامعه شناسی تاریخ که گذشته در نشریات می نوشتم و دو سالی است با وبلاگ سعی می کنم روشی نو در دنیای جدید را بیازمایم،  آماده هستم در اندازه ای پاسخ گوی عزیزان در آن دانش تاریخی باشم. در صورتیکه تمایل داشته باشید از زندگی و همه چیز من بدانید به  اینجا  بروید.  در ضمن یاد آور شوم که سعی می نمایم در ادامه،  مقالاتم را با اندازه و سطح تقاضا هماهنگ می نمایم.   انوش راوید  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ    

بخش دوم  قرن سنت گریزی ، از دانایی جانشینی برای منابع گرفته، تا،  رموز ورود به قرن جدید،  و 20 موضوع مهم دیگر تا 40  در ادامه مطلب    

بخش دوم  قرن سنت گریزی ، از دانایی جانشینی برای منابع گرفته، تا،  رموز ورود به قرن جدید،  و 20 موضوع مهم دیگر تا 40  در ادامه مطلب    

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 21 ــ دانایی جانشینی برای منابع

نسل جدید کارکنان اصلی، اعم از متخصصان، مدیران، تکنسینها، یا کارگران ماهر میتوانند انتظار داشته باشند که حرفه تمام وقت خود را دیر تر آغاز کنند،  و زود تر کار را ترک نمایند.  این نکته واجد اهمیت زیادی است که کارکنان اصلی،  شغلی دشوار تر اما کوتاه تر خواهند داشت،  و تعداد بیشتری از مردم مشاغل تمام وقت خود را در آواخر چهل یا اوایل پنجاه سالگی ترک خواهند کرد،  بخشی به این دلیل که دیگر نمی خواهند فشار فزاینده چنین شغلی را که هر روز نو آور تر میشود تحمل کنند.  اما عمدتاً به این دلیل است،  که افراد صاحب صلاحیت تر و پر انرژی تری برای انجام این مشاغل کلیدی وجود خواهد داشت.  از ابتدای این قرن شمار نیروی کار کاهش یافته که نتیجه عملکرد تنظیم خانواده و کاهش نرخ ولادت است که از دهه آخر قرن گذشته جدی شروع شده.  اما در هر صورت با کاهش تعداد شاغلان تمام وقت کارفرمایان همچنان اولویت خود را برای انتخاب پرسنل،  به جوانی و انرژی و مخصوصاً صلاحیتهای نو میدهند.  در یک کلام دانایی جانشینی است برای منابع،  و کسانی که توانسته باشند تغییرات در موج سوم را درک کنند و سنت گریزی را بفهمند سریعتر به دانش و دانایی نو دست می یابند.  دانایی گذشته از آنکه جانشین مواد و ترابری و انرژی میشود،  باعث صرفه جویی در وقت نیز میگردد.  امروزه مقادیر معتنابهی مواد خام مانند نفت و آهن و مس و غیره را در سراسر کره زمین فقط به این دلیل جابجا میکنند که از دانایی لازم برای تبدیل مواد محلی به مواد جایگزین قابل استفاده بی بهره اند.  به محض کسب این دانش ها صرفه جویی های اساسی بیشتری در ترابری و تولید حاصل میشود.  در مورد انرژی نیز همین امر مصداق است.  با دانش و دانایی منابع دیگری جانشین انرژی امروزی خواهد شد،  و حتی با کشف ابر رسانا های نو انقلابی در میزان افت انرژی میگردد.  زمان نیز یکی از مهمترین منابع اقتصادی است حتی اگر در هیچ ترازنامه شرکتهای موج دومی به آن اشاره نشده باشد.  در واقع زمان نهاده ای پنهان باقی می ماند.  بویژه با شتاب گرفتن تغییرات و تحولات توان کوتاه تر کردن زمان امکان پذیر میشود،  مثلاً از طریق بر قراری فوری ارتباطات یا فرستادن سریع محصولات تازه به بازار،  میتوان ما به تفاوت سود یا زیان باشد.  این تغییرات در جهان باعث میشود که ما نیز به نوبه خود برنامه ریزی داشته باشیم تا بتوانیم وارد جهان نو بشویم در غیر اینصورت در تقسیمات جهانی جایگاه ما را در موج اول یا دوم در نظر میگیرند.  اما جوانان پر شور و شاد جامعه راه هایی نو برای پیوستن به جهان نو را خواهند یافت.  شما چه راهکارهایی می دانید؟

22 ــ دانایی و ابزار های نوین قرن

در این قرن افراد علاقه دارند زود تر بازنشسته شوند،  بقدری این مسئله جدی میشود که  تقاضای بازنشستگی پیش از موعد به دهه 50 سالگی میرسد.  علت آن بوجود آمدن دانش های نو است که کارها و امور،  جوانان با هوشتر را می طلبد و همچنین قدیمی تر ها کشش استفاده از ابزارهای نو را ندارند بنابراین مدیران بدنبال خلاقیت و انرژی ذهنی هستند.  این بازنشستگی دلیلی برای بیکار بودن نیست بلکه این افراد به کارهای جانبی میپردازند،  کارهایی که در استفاده از ابزار های جدید کمتر بهره دارند.  پس بدلیل ابزارهای نو در قرن جدید ساعات و سابقه کار ملاک نیست بلکه مجموع توانایی استفاده از امکانات قرن نو میباشد.  در نیمه دوم قرن گذشته تعداد کارگران بخش صنعت سی در صد نیروی کار را تشکیل میداد ولی در قرن 21  این رقم هر روز کمتر میشود و تا ده سال دیگر به کمتر از ده درصد میرسد.  علت آن ابزار های نو،  و تولید بالا و ارزان چین وهند و غیره و نگرش بدون برنامه اصولی و کابردی ما به کار و تولید است.  این تغییر ناپیوسته کار و تولید سنتی به روش نوین را باید با دیدی سنت گریزی درک کرد،  و با مطالعه و  آینده نگری لازم این قرن از آن بهره گرفت.  دانایی و ابزارهای نوین قرن به همه چیز سرعت می بخشد و اقتصاد های آنی ایجاد میکند،  و زمان هم،  واقعی و قابل درک میشود.  مکان نیز توسط دانایی حفظ و تسخیر میگردد.  تولیدات بسیار سریعتر انجام می شود،  کم حجم تر کارا تر و مفید تر و کم هزینه تر شده،  و روز بروز با دانش نو آمیخته میگردند.  کل این وضع باعث میشود بسیاری از کارخانه ها و سوله ها که ساخته شده اند بدون استفاده بماند و سرمایه هایی که از این بابت خرج شده بهدر رفته حساب کرد.  ولی نتیجه ای که حاصل می شود فقط کمتر شدن مشاغل سنتی نیست،  بلکه پیدایش سازمانهای متفاوت است.  تعدادی از کارخانه های قدیمی،  ساختار مدیریتی جدید با پرسنلی نسبتاً با سواد تر میگیرند،  و سعی میکنند با استفاده از ابزار قرن بتوانند رقابت کنند.  سازمانهای شبدری جدید ایجاد شده با افراد هوشمند خود تلاش خواهند کرد در تمام کارها اعلان وجود و کسب در آمد کنند.  این شرایط بر موازین واصول اداری تاثیر میگذارند،  و تغییرات ناپیوسته آشکار میشود و سنت گریزی ناگزیر.   چه سازمانهای هوشمندی در اطراف خود می شناسید؟

 23 ـ زندگی فقط با دانش امکان پذیر است

قرن 21  پایان کار صنایع تولیدی میباشد که نیروی انسانی زیادی می طلبیدند،  و بنابر این ما بسوی سازمانهایی میرویم که سبک  کار و ارزش افزوده خود را نه با نیروی عضلانی در خط تولید بلکه از راه دانش و خلاقیتی که دانش قرن عرضه میکنند به دست می آورند.   نیروی کار کمتری از افراد که خوب آموزش دیده اند و بهتر فکر میکنند  با کمک ماشینهای هوشمند و کامپیوترها بسیار بیشتر و با کیفیت تر از دستجات یا صفوف منابع یدی انسانی غیر اندیشمند ارزش افزوده تولید میکنند.. تولید صنعتی به این سمت حرکت کرده است و پیشرفت میکند.  کارهای عمومی اجتماع این قرن آشکارا تماماً مبتنی بر دانش هستند،  از قبیل اینترنت و تلفن و مشاوره امور مالی و بیمه و تبلیغات و روزنامه نگاری و انتشارات و تلویزیون و مراقبتهای بهداشتی آموزش و تفریحات،  همگی با عنایت به علوم جدید شکل گرفته و کاملاً شکوفا شده اند.  حتی برای کشاورزی و ساختمان که از جمله قدیمی ترین حرفه ها محسوب میشوند،  به جای سرمایه گذاری در کار یدی به حوزه دانش و ماشینهای هوشمند پیوسته اند.  نتیجه این وضع پیدایش سازمانهایی شبدری با توانایی و کارهای متفاوت است،  و همچنین تقاضا برای افراد با دانشهای مختلف ایجاد گردیده.  سازمانهایی که میدانند خودشان به تنهایی قادر به انجام همه کارها نیستند،  یعنی بایک هسته مرکزی از افراد قابل و پر انرژی تشکیل شده،  و نیاز به همکاری گروه کثیری از متخصصان و سازمانهای دیگر دارند.  در باره استفاده از تجهیزات هوشمند و کامپیوتر به جای انسان مطالب بسیار نوشته اند ولی نباید از شیوه هایی که این تجهیزات جایگزین سرمایه میشوند غافل بمانیم.  یکی از مهمترین آورده های این قرن، تهدیدی میباشد که از ناحیه دانایی متوجه قدرت مالی است.  بنابر این دانش و دانایی است که میتواند تولید را با سرمایه های مادی اولیه کمتری نسبت به قرن گذشته و با هزینه نازل تر و ارزش افزوده بیشتر انجام دهد.  کم حجم شدن تولیدات و جمیع اطلاعات چون،   انبارداری و خرید و فروش و بازار و حمل و نقل،  و کلیه کارها با دانش قرن مناسبتر و بی نقص تر گردیده.  در یک کلام،   دانایی انسان این قرن جایگزین سرمایه شده،  دانایی منبع اصلی یک اقتصاد شکوفا و جامعه پیشرفته شده است.  در قرن 21  ارزش دانایی بشدت افزایش یافته.  آیا در اطراف شما از دانایی قرن 21  استفاده گردیده؟

24 ـ هر کسی سر دیگری را میتراشد

کشور های پیشرفته و ثروتمند دارند کاری میکنند که عقب افتاده ها وابسته به آنها باشند.  بنا براین ما باید با تمام وجود در راه خود کفایی قدم برداریم.  داناتر ها و ثروتمندها برایشان آسانتر و معقولتر است که دیگران را به انجام کارهایی وادارند که نمی خواهند انجام دهند.  خواه اینکار تعمیر خانه باشد یا کندن باغچه و یا کارگری در تولیدیها،  در نتیجه ثروتمند،  پول و زمان و فرصت بیشتری برای افزایش دانش خواهد داشت. یعنی جوان ثروتمند،  وقت خود را صرف کارهای پیش پا افتاده نمی کنند و به مطالعه میپردازند.  این موضوع با گستردگی و برای همه کارها،  در داخل یک جامعه و به صورت بزرگتر در سطح جهان جریان دارد.  بنابر این کارها در پوشش سازمانها به دیگران و با قرارداد هایی برای مدت معینی سپرده میشود و این هشداری است،  به افزایش مهارتها و تخصصها جهت رقابت.   بدین وسیله رشته های خدماتی پرورش میابد،  و این رشته ها خود آفریننده فراوانی کارهایی خواهند بود.  گاهی اوقات بنظر میرسد که گویی هر کسی سر دیگری را می تراشد و از این رهگذر پول بدست می آورد،  و یا مثلاً هر کسی در کنفرانس دیگری حضور پیدا میکند و از این رهگذر حق الزحمه دریافت می نماید،  و یا ورودیه می پردازد. این فراوانی سازمانها و کارها همان قدر که یک مسئله اقتصادی است،  مقوله ای مربوط به روحیه و اعتماد به نفس هم گردیده،  زیرا وابستگی سازمانها و کارها بیکدیگر نیز الزامهای خاص خود را دارد.  اگر نیازمند آن هستید که همه این خدمات را خریداری کنید ناگزیرید کاری انجام دهید که از عهده پرداخت بهای آن بر آیید و لذا باید به نوعی تلاش دائمی رقابتی افزایش دانایی تن سپرد.  پیشگویی فراوانی همیشگی کارها در قرن 21  نوعی فکر خود پسندانه است.  کارهای خدماتی ایجاد شده در این قرن پدیدهایی زود گذرند که میتوانند در مدت کوتاهی نابود شوند.  بنابر این لازم است اساس کار با دانش قرن آمیخته شود،  و در این راستا سازمانهایی که بوجود می آیند،  باید با هر گونه تقاضای جدید همنوا باسند.  همانطور که قبلاً گفتم هسته مرکزی سازمان را کارکنان اصلی و ستادی تشکیل میدهند و لایه های اطراف آنان را کارکنان تمام و نیمه وقت و یا موقت تشکیل میدهند که بصورت قانونی بکار مشغولند.  البته بسیاری از آنها حرفه های مبتنی بر دانش را دنبال نمی کنند.  خرده فروشی،  تدارکات و رانندگی،  نظافت کردن، و از این دست مشاغل به افراد کم مهارت نیاز دارند،  اغلب این کارها در سازمانهای کم دانش قرار میگیرند و اشتغال های عمده ای را شامل میشود.  دست هر کس در جیب دیگری است یعنی چه؟

  25 ـ  رموز ورود به قرن جدید

چرخش و تغییر الگوهای کار ناشی از آنها همراه ارقام جدید،  بازگشت ناپذیر است.  تغییر شدید شرایط اقتصادی امکان دارد سرعت روند را دچار نواسان  نماید،  اما آنرا متوقف نخواهد کرد،  دنیای کار از هم اکنون تغییر کرده و ما باید به آن توجه کنیم.  تغییر زندگی کاری خیل کثیری از افراد،  ناشی از رشد بخش خدمات و نوع سازمانهایی است که این بخش به آنها نیاز دارد و آنها را بوجود آورده.  از سی سال پیش که کارکنان شاغل در بخش خدمات از شمار کارکنان کارخانه و مزرعه فراتر رفت،  نخستین نشانه امحاء اقتصاد دودکشی موج دومی و ظهور اقتصاد جدید موج سومی بود.  برای درک تحولات خارق العاده ای که از آن پس رخ داده است،  و برای پیش بینی تحولات بمراتب شگفت انگیز تری که در پیش داریم،  لازم است ویژگیهای مهم اقتصاد نوین موج سومی را از نظر بگذرانیم.  با اینکه بیم تکرار بعضی مطالب می رود، ولی آنچه در ادامه می آید نه تنها رموز سود دهی و رقابت جهانی را نشان می دهد بلکه کلیدی است برای ورود به اقتصاد سیاسی قرن 21 .   باید در شروع این قرن،  با خرد و دانش و درک،  تغییرات ناپیوسته و حرکتهای کار و اقتصاد و سیاست را که  بسرعت تحولات را سپری می کند،  شناخت.  عدم این آگاهی خسارت جبران ناپذیر به فرد و جامعه وارد میکند.  تا کنون فکر کرده اید ما در کجای جهانیم؟

26 ـ ما باید کاشف خود باشیم

 به پیام این وبلاگ دقت نمایید:  زمان تغییر می کند و ما باید با آن تغییر کنیم.  همانطور که قبلاً اشاراتی کردم،  اغلب مردم تغییرات را خوش و دوست ندارند،  بلکه تغییرات از طریق بحران و نا پیوستگی بر آنها تحمیل می شود.  هنگامی که بطور غیر منتظره با چیز تازه ای مواجه میشویم،  یا وارد عرضه جدیدی میگردیم،  رو در روی امکانات و مسائل تازه قرار میگیریم و بنا بر این قسمتهایی از خودمان را کشف می کنیم که هیچگاه بر آن واقف نبوده ایم.  همچنین نا پیوستگی یک تجربه بزرگ است،  مشروط بر آنکه آن را درک نماییم و از سر بگذرانیم.  تغییر نباید از طریق بحران و فاجعه تحمیل شود،  ما میتوانیم خود به استقبال آن برویم.  در واقع تغییر واژه دیگری برای یاد گیری در قرن 21 است،  یعنی نظریه یاد گیری در این قرن باید نظریه تغییر باشد.   افرادی که همواره در حال یاد گیری هستند،  همان کسانی می باشند که میتوانند بر امواج سوار شوند،  و دنیای تغییر یابنده را سر شار از فرصتهای تازه ببینند،   آنها زمانه و آینده را فاجعه نمی بینند،  بلکه در زمان ناپیوستگی بیشترین امکان بقا و شکوفایی را دارند.  این عده همچنین شیفتگان و معماران شیوه ها و اشکال جدید اندیشه اند.   باید گفت اگر خواهان تغییر و موج سوم سواری هستید،  سعی کنید بیاموزید،  یا به عبارت دقیقتر اگر می خواهید بر تغییر خود کنترل داشته باشید،  آموزش به شیوه این قرن را بیامزید و آن را جدیتر بگیرید.  بنا بر این در ادامه از نظریه یادگیری که هسته اصلی تغییر است می گویم.   اساس قرن 21 بر دانایی استوار است،  که به معنی وسیع آن  شامل داده ها و اطلاعات، تصاویر ذهنی و نمادها،  فرهنگ و ایدئولوژی و ارزشهاست.  مفهوم دانایی این قرن هنوز برای خیلی ها قابل هضم نیست.  کسانیکه در دانشگاه های ما تدریس می کنند اصول اساس نظریه یاد گیری را نادیده میگیرند و چیزی از دانایی قرن 21 نمی دانند و هرگز از امواج و تغییرات نمی گویند و نمی نویسند،  شاید نمی دانند،  باید پرسید چرا در دانش آنها از نا پیوستگیها و کاربردها و اندیشه های نو نوشته شده در مقاله  قرن سنت گریزی  خبری نیست.  بنا بر این بهترین نوع یادگیری در زندگی واقعی با مردم و  مسائل واقعی اتفاق می افتد،   نه در کلاس درس با استادانی که با دانایی قرن غریبه اند.  آموزش فرایندی از کشف است،  هر یک از ما باید کاشف خود باشیم،  کلاسهای درس و دیگران نمی توانند این کار را برای ما انجام دهند.  چگونه میتوانید کاشف خود باشید؟              

  27 ـ چرا نسبت به تغییر اکراه داریم

کمیت بخشیدن به دانایی قرن 21  کار ساده ای نیست و غالب اندیشمندان نو با کارا نمودن این دانایی مشکل دارند.  ابتدا باید از نظریه یاد گیری شروع کرد،  ما یاد گرفته ایم درسی را روخوانی کنیم و سپس آنرا در یک امتحان به نمایش بگذاریم.  و در نهایت دریافته ایم که در مدرسه هیچ چیز نیاموخته ایم که در خاطر مانده باشد،  بجز این مطلب که کسانی بوده اند و قبلاً همه چیز دانش را برای ما مهیا کرده اند،  و ما فقط طوطی وار تکرار کرده ایم.   در واقع آموزش های سنتی ما میگویند،   یادگیری چیزی در حدود پاسخگویی به یک پرسش یا حل یک مسئله از پیش شناخته شده است.  هنگامی که سئوالی نداشته باشیم،  به پاسخ هم نیاز نداریم،  و پرسش های دیگران هم سریع فراموش میشوند.  آنچه اندیشه موج سوم را انقلابی میسازد،  این واقعیت است که زمین و زمان و زندگی و کار و مواد و حتی سرمایه را منابعی محدود تلقی کنیم،  اما باید با دانایی قرن 21  آنها را از همه لحاظ پایان ناپذیر نمود.  با نظریه آموزشی صحیح  و علمی می توان به دانایی قرن دست یافته و می شود براحتی همه چیز را فرموله نمود.  بهترین تصویر از شیوه یاد گیری به مثابه چرخی است که به چهار قسمت تقسیم گردیده،:  پرسشها،  نظریه ها،  آزمونها،  تاملات.  این را میتوان به یک چرخه توصیف کرد که همواره دور میزند.  در واقع،  مجموعه پرسشی که پاسخ مطلوب خود را دریافت کرده،  آزمون شده و در باره آن تامل شده باشد،  و در نهایت به مجموعه پرسش دیگر منتهی میشود.  این چرخه ویژه آفرینش و زندگی است و تماماً برابر علوم و قواعد می باشد.  چنانچه آن را متوقف کرد،  متحجر،  و نا بود کننده است.  در آموزشهای سنتی از این چرخه خبری نیست و از آن بی اطلاعند و این چرخ برای کسی نمی چرخد.  انسان متولد می شود که بیاموزد،  کافی است به یک بچه نگاه کنیم تا ببینیم که این چرخه با چه شدتی می چرخد.  بیاندیشید،  چرا با شروع آموزش ابتدایی  سرعت این چرخش کم میشود،  و هر چه آموزشهای سنتی بیشتر،  و فرد بزرگتر می شود از سرعت این چرخش کاسته می گردد.  اگر اطلاعات و دانش ما در باره این موضوع بیشتر باشد در می یابیم که چرا نسبت به تغییر اکراه داریم،  و در نتیجه برای آنکه به میدان عمل تغییرات کشیده شویم،  به بحران و فاجعه نیاز داریم.  این ویژگی های ما و محیط ماست که چرخ را متوقف یا قفل میکند،  به هر حال باید چرخ را شناخت.  آیا تا کنون شما از سازمانهای دولتی و یا غیر دولتی خواسته ای موج سومی داشته اید؟  

  28 ـ به اکتشاف بپردازیم

به لحاظ منطقی چرخه نظریه یاد گیری با یک سئوال آغاز میشود،  موضوع و مسئله ای که باید حل گردد،  معضلی که لازم است در باره آن تصمیم گیری شود،  و یا چالشی و مشکلی که باید با آن مقابله صورت پذیرد.  پس اگر از اینجا آغاز نکیم،  و همچنین گفته شود، که این مسئله ما نیست،  بنا بر این چرخه یادگیری را تا مرحله نهایی که تکامل است به حرکت در نخواهیم آورد.  در این صورت،  یادگیری بخشی از وجود ما نخواهد شد.   ما در مدرسه توانسته ایم فرمولی را حفظ کنیم،  و روزی دگر آن را در ورقه امتحان بنویسیم،  اما بعد از امتحان فراموشش کرده ایم.  دلیل آن نوعی یاد گیری برای پاسخگویی به سئوالات دیگران بود.  گاهی این درسهای مدرسه برای عده ای که با هوشترند پرسشهای ناگفته ای مطرح میکند،  که این راز توانایی بشر در سراسر تاریخ و زندگیست.  این پرسش امتحان کلاسی نیست،  بلکه چیزی برای رسیدن به تمایلات یا نیاز به اکتشاف است.  یادگیری نوع ذات بشر در نهایت اکتشاف است،  و اکتشاف هم اتفاق نمی افتد مگر اینکه از کودکی توانایی آنرا پرورش داد تا از ابتدا یاد بگیرند عمیقاً نگاه کنند،  اصل آزاد گذاشتن تفکر و ایجاد بستر مناسب آموزشی،  شکوفایی و سازندگی را در پی دارد.  ضرورت زندگی بشر در اختراع است،  و در آخر نگاه کنجکاوانه،  اکتشاف می باشد.   پرسشها ایجاد شده به پاسخهای ممکن نیاز دارند.  پاسخها در مراحل بعدی چرخه نظریه یادگیری بدست می آیند.  نظریه یادگیری فوق العاده گسترده می باشد،  و در این وب و فعلاً فقط به منظور بررسی ایده های ممکن در جهت ایجاد اندیشه های نو اختصاص دارد.  مانند:  مرحله گمانه زنی،  تفکر آزاد،  قالب بندی مجدد،  جستجوی سر نخها، و کاربردی کردن آنها.   مثلاً:  یکی از راه های یافتن پاسخ ممکن و کار آمد،  چون باز کردن چیزی شبیه یک کتاب تاریخ است،   برای دلیل یافتن آن فرمول یا درسی که از حافظه فراگیری در مدارس سنتی فراری کرده،  باید نوشته های آن کتاب تاریخ را گمانه زنی کنیم،  و در باره آن آزادانه تفکر کنیم،  و مجددآً قالب بندی نماییم،  و سرنخها را جستجو کنیم.  و برای پاسخ ممکن تلاش نماییم و به اکتشاف بپردازیم.  اینجاست که متوجه میشویم آنچه تا کنون خوانده بودیم دانسته دیگران بود نه تمام دانش.   راه های دیگری هم برای یافتن پاسخهای ممکن وجود دارد،  دوستان خوب که به ما یاد می دهند با هوش خودمان زندگی کنیم،   مربیان استخدام شده شخصی و یا در یک آموزشگاه کارآمد،  یا حتی تخیل  شخصی ما در باره موضوعات. آیا شما میتوانید با هوش خودتان زندگی کنید؟  

  29 ـ چرا اتفاق افتاده است

داشتن ایده ها و نظریه ها که یک چهارم چرخ می باشد،  بسیار مهم است،  ولی هیچگاه کافی نخواهند بود.  مرحله بعدی چرخ آن است که این نظریه ها در واقعیت آزموده شوند.  بعضی از این ایده ها را می توان کارا و شایسته نمود،  ولی بعضی ارزشی نخواهند داشت.  مانند:  در تاریخ دروغ بسیار نوشته اند،  چرا؟  برای پاسخ باید گردونه نظریه یادگیری را کامل نماییم و به مرحله تکامل برسیم تا یاد بگیریم،  و چرایی دیگر.  بنا بر این تغییر فقط هنگامی تحمل می شود که ما درک کنیم چرا اتفاق افتاده است.  به کرات من از مدیران دولتی و غیره دولتی خواسته ام که موج سوم را توضیح دهند و نظریه بدهند و آنرا در جهت قرن 21 کارا نمایند،  ولی آنها یک گزارش خشک و خالی اداری نوع رسوم موج دومی داده اند،  بدون آنکه توانایی تفسیر یا تشریح آن چه می گویند داشته باشند.  این قبیل افراد تغییر نکرده اند و تغییر هم نخواهند کرد.  آنها از موقعیت خود چیزی نیاموخته اند و بعید است قادر باشند عبور امواج را درک کنند.  برای اینقبیل افراد و کم هوشها این چرخ شناخته نمی شود و هر گز بحرکت در نمی آید.  آنها نه سئوالی دارند و نه در پی پاسخی هستند.  آدمهایی که از نظر ذهنی و مالی راضی اند به آنچه که موجهای قبلی به آنها داده،  تغییرات را دوست ندارند و داوطلبانه چیزی از موج سوم یاد نمی گیرد یا تغییر نمی کنند و علاقه ای به دانایی قرن 21  ندارند.  بلکه همانطور که قبلاً گفتم  باید زمین زیر پای آنها حرکت کند.  البته حرکت در آوردن گردونه یا چرخ یاد گیری مشکل است،  عده ای در مرحله پرسش زمین گیر میشوند.  این عده مثل بچه ها به این دلخوشند که بپرسند،  چرا،  چگونه،  کی،  کجا،  و به محض آنکه پاسخی دریافت می کنند،  هر پاسخی که باشد، راضی میشوند.  زیرا این پرسشهاست که آنها را مجذوب می کند،  نه پاسخها.  آنها یاد نمی گیرند،  و دیگران هم از سئولات آنها چیزی دستگیرشان نمیشود.  آیا اینقبیل سئوال و جوابها از ثمرات آموزشگاهای سنتی است؟. 

 30 ـ ایده و نظریه تازه بدهید

مرحله بعدی چرخه،  نظریه است که متخصصان خاص خود را دارد.   در محیط آموزشی که  قوانین آزاد چرخه نظریه یاد گیری را رعایت کرده اند،  این متخصصان و اندیشمندان نظریه پرداز بخوبی پرورش می یابند.   آنها فضلایی هستند که پاسخ سئوالات دیگران را همیشه در جیب دارند.  آنها پاسخ را تفصیر می کنند ویاد می دهند،  و سپس سئوالهای فرضی و جدید را ایجاد و مطرح می کنند.  دانش برای دانش،  محرک این افراد است.  آنها یاد گرفته و عادت کرده اند که اطلاعات لازمه دانش خود را گرد آوری کنند،  آنها همیشه بدنبال علل و معلولند،  و حرکتی از واقعیتند که چیزهای زیادی می دانند،  اما به مفهومی دیگر و برای تفسیر عملکرد ،  چندان چیزی برای تکامل جرخه نیاموخته اند.  من اشخاصی می شناسم که هر گفتگویی،  در تخصص خوشان و یا بعضی دیگر در هر زمینه را،  به یک سخنرانی تبدیل می کنند،  معمولاً آنها زیادی خوانده و چیزی را فراموش نکرده اند،  و مشتاق هستند که این اطلاعات را با هر کس که حاضر باشد به حرفهایشان گوش کنند در میان بگذارد.  برای پاسخ به سئوالات و گرفتن نظریه و بحث پیرامون مسائل و سئولات این افراد خوبند و میتوان برای تکامل گردونه از آنها بهره برد.   بنگاه های زیرک،  کارکنان خود راتشویق می کنند تا ابتکار عمل را بدست داشته باشند و ایده ها و نظریه های تازه ارایه دهند.  در قرن 21  ارزش واقعی شرکتهای به ایده ها و نظریه ها و بصیرتها و اطلاعاتی است که در مغز کارکنان و نظریه پردازهای آنها ست که براحتی توانایی استفاده از بانکهای اطلاعاتی را هم دارند.  در قرن 21  دارایی شرکتها به تعداد کامیونها و خطوط تولید و ظواهر موج دومی نیست.  در صورتیکه در محیطی آزاد نظریه پردازان نتوانند،  به ارایه اندیشه ها و سئولات و پاسخهایشان بپردازند،  جامعه با بحران مواجه میشود،  و توانایی وارد شدن به موج سوم و دنیای دانایی قرن 21  را نخواهد داشت.  امروزه پرسشهای اساسی در باره کار فرد باید در این زمینه ها باشد:  در حال حاضر چه میزان از کار وی مستلزم پردازش اطلاعات است؟  چه مقدار از آن روزمره و یکنواخت شده و چه مقدار برنامه پذیر است؟  در چه سطحی از بر کندن قرار دارد؟  تا چه حد به بانک اطلاعاتی مرکزی و سیستم اطلاعاتی مدیریتی دسترسی دارد؟   از چه میزان خودمختاری و مسئولیت برخوردار است؟.  این مثالی و اندکی از سئولات در چرخ است که در نظریه باید به آن پرداخت کرد،  تا مرحله بعدی چرخ.  شما چه سئوالات و چه نظریه هایی دارید؟.   

حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ

در وبلاگ انوش راوید بنام:  جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران

 ravid.blogfa.com          

  31 ـ دانایی بصورت عملیاتی

مرحله آزمون چرخ نیز مشتاقان خاص خود را دارد که همان مردان عمل یا عمل گرایان هستند.  این افراد در شرایط مناسب آموزشی و پرورشی و با دانش قرن 21   قادر خواهند بود که این بخش چرخ را هدایت کنند،  اینان برای نظریه یا اندیشه چندان وقتی نمی گذارند،  ولی در واکنش فوری به یک مسئله،  با نزدیکترین ابزاری که در دست دارند به آن حمله می کنند.  آنها عقیده دارند که با انرژی می توان همه چیز را به تصرف در آورد،  و اگر این نظر در وهله اول جواب ندهد،  باید بارها و بارها آن را تکرار کرد.  که غالبا نتیجه خواهد داد.  درصورت نداشتن آموزش لازمه این قرن،  افراد مرحله آزمون نخواهند دانست چگونه ادامه دهند و چکار کنند،   مشکل این است که آنها نمی دانند،  چرا.  فرمول آنها این است که:  به آن حمله می کنیم مسئله حل خواهد شد.   موفقیت بدون تفکر قبلی یا تامل بعدی،  به شما کمک نمی کند که این فرایند را تکرار کنید یا آن را ارتقا دهید،  هر چند ممکن است،   مسئله مورد نظر را حل کند.   عملگرایان مرحله آزمون چرخ می توانند کار آمد باشند، اما به سختی می توانند راز کار خود را به دیگران منتقل سازند،  چرا که بخشهای دیگر چرخ را نمی دانند و طی نکردنده اند.  راز اصلی در دانایی این قرن نهفته است،  که این دانایی باید در کل جامعه نهادینه شود.  در قرن 21  یکی از ارزشهای سازمانهای موج سومی بکار گیری دانایی به صورت عملیاتی است.  همچنین عملگرایی مرحله آزمون چرخ در این قرن نیاز به تخصص های ویژه دارد،  که هر روز بالا رفتن سطح تخصص و مهارتهای لازم و مورد کارشان را باید در نظر داشته باشند.  مرتبا بدست آوردن تخصص ها دشوار تر و گراتر میشود،  که نیاز به قدرت عمل آموزشگاه هایی دارد که بر اساس دانایی و جبر قوانین قرن سنت گریزی پایه ریزی شده باشند.  بنظر شما آموزشگاه ها برای دانایی قرن 21  توانایی لازم را دارند؟     

32 ـ بر سرعت تفکر و دانش بیافزایید

در سر انجام چرخ باید از کسانی نام برد که با شور و شوق به مرحله تامل می پردازند.  آنها مدام به عملکردهای گذشته می پردازند،  و خواستار آن هستند که موارد غلط را شناسایی و کارهای درست را تشریح،  و راهکارهای بهتری ارایه دهند. در مرحله تامل چرخ نظریه آموزشی،  کسانی هستند که سرشان شلوغ است،  غالباً وقتی برای کنجکاوی بیشتر ندارند.  آنها عقاید خود را مدتها قبل شکل داده اند و دلیلی نمی بینند که آن را تغییر دهند.  اگر با آنها موافق باشیم آنها را ثابت قدم می نامیم،  و آنچه مخالف باشیم به آنها متعصب می گوییم.  آنها که در اندیشه وفکرند،  سئوالهای جدیدی می پرورانند.  این مرحله چرخ هم مانند بخشهای دیگر آن، نیازمند آموزشگاهای کار آمد قرن می باشد،  که بتوانند در دادن آموزشهای لازم،  مفید واقع شوند،  تا اندیشه های سازنده قرن 21   توسط تامل گرایان چرخ اریایه گردد.  اینان در مرحله تامل چرخ،  نیازمند استفاده گسترده از اطلاعات می باشند تا بتوانند با دانایی قرن نو درنگ نمایند.  باید قادر باشند،  فهرستی از مشکلاتی که  کارها و تولیدات و جامعه ما را در چهار چوب تخصص شان با آن مواجه هستند،  تهیه نمایند.  باید متهور و خلاق باشند تا بتوانند نا خشنودیها را تفسیری کار آمد نمایند.  تفاوت امواج را بشناسند و تغییرات ناپیوسته را بدانند و قادر به فکر کردن و عبور از آنها باشند.  نسبت به تغییر و تحولات عظیم و قدرتمندی که در اطراف ما جریان دارد و واکنشهای هر چه سریع تری را می طلبد، آگاه باشند و هر دم بر سرعت تفکر و دانش خود بیافزایند.  یکی از ارزشهای سازمانهای موج سومی دور اندیشی این گروه در چرخ است.  آیا میدانید،  چگونه باید تفکر جامعه ما به این جهت کشیده شود؟  

33 ـ یادگیری بخش جدیدی از زندگی

ما غالباً و بیشتر اوقات، هر چهار مرحله را طی نمی کنیم.  بویژه در آموزشگاه های سنتی خبری از این چهار مرحله نیست.  چهار مرحله ای که انسان با آنها بدنیا می آید،  ولی اکثراً در آن آموزشگاه ها از بین میرود.  یادگیری واقعی در اندازه قرن 21  بسیار دشوار است،    تغییرات  سنجیده ای که در بطن طبیعت می باشد،  و از علوم پایه تشکیل شده،  با یادگیری برای نوع بشر همراه است،  که می توان با اصول نظریه چرخ یاد گیری به بهترین شکل آن دست یافت.  این نوع از یادگیری که از تجربه و زندگی حاصل می شود،  همان نوعی است که اگر خواهان تغییر باشیم اهمیت دارد.  یادگیری واقعی را نباید با تعاریف پیش پا افتاده از یادگیری آموزشگاهای سنتی اشتباه گرفت:  یادگیری فقط دانستن پاسخها نیست.  دانستن پاسخها در بهترین حالت یادگیری تجزیه و تحلیل مسائل است،  و در بدترین حالت نوعی یادگیری حفظ کردنی،  و در اساسی ترین وجه خود،  نشان دادن نوعی واکنش مشروط است.  این یادگیری سنتی باعث تغییر یا رشد شخصیت شخص نمی شود،  و چرخ را به حرکت در نمی آید.  یادگیری نه شبیه مطالعه است،  نه شبیه کار آموزی،  بلکه از هر دو آنها مهمتر و بزرگترین است.  یادگیری واقعی،  نوعی قالب ذهنی و عادت است،  شیوه ای از پرسیدن و اندیشیدن و آزمودن و دور اندیشی درباره چیزها و رشد کردن است.  معیار سنجش یادگیری،  امتحان دادن نیست،  که معمولا در آموزشگاه های سنتی فقط برای آزمون مرحله نظریه از آن استفاده میشود.  بلکه فقط تجربه رشد اساسی فکر و دانش است،  تجربه ای که درک کردن و آزموده شدن در آن است.  یادگیری خودکار نیست،  بلکه به انرژی،  اندیشه،  شهامت،  و حمایت نیاز دارد.  به آسانی می توان آن را کنار گذاشت،  به استراحت پرداخت،  و به تجربه دیگران اکتفا کرد،  اما این برخورد به معنای توقف رشد است.  یادگیری فقط برای روشنفکران نیست که غالباً در مرحله نظریه پردازی می درخشند،  اما فاقد کنجکاوی و حس ماجراجویی هستند،  و لذا در جریان زندگی مقدار اندکی بر تجربه خود اضافه می کنند.  یادگیری دریافت آن چیزهایی نیست که دیگران از قبل می دانند،  بلکه حل مسائل ما برای مقاصدی است که خود برگزیده ایم،  و از طریق طرح،  مسئله،  اندیشه،  آزمون و تامل حاصل می شود،  و سر انجام راه حلی که به دست می آید به بخش جدیدی از زندگی ما تبدیل میشود.   شما چقدر حس کنجکاوی و ماجراجویی دارید؟    

34 ـ صرفه جویی حاصل از سرعت

در قرن 21   موج سوم با سرعت جانشین امواج قبلی میشود،  بنابر این ما باید توانایی بالایی در به حرکت در آوردن چرخه آموزشی داشته باشیم.  ما باید نو آور باشیم و با زیرکی ابتکار عمل را بدست بگیریم و با ارایه،  پرسشها و نظریه ها و آزمونها و دور اندیشی که در خور دانایی قرن جدید است،  ثابت کنیم می توانیم وارد قرن 21  شویم،  حتی باید در صورت لزوم با شجاعت مقررات سنتی را نقص نماییم.  البته،  به حرکت در آوردن و متحرک نگاه داشتن،  چرخه آموزشی که میتوان از آن بنام چرخ زندگی یاد کرد،  کاری بس دشوار است.  بیشتر مردم که آگاهی و بینشی نو در زندگی ندارند،  و نیز شناختی واقعی از چرخ ندارند،  و همچنین توانایی خود را در بخشهای چرخ نمی دانند،  لذا اغلب اوقات موفق نمیشوند کار مفیدی پیش ببرند.   و در یکی از بخشهای این چرخ زمین گیر میگردند،  و در این هنگام فقط یک بحران یا فاجعه می تواند شخص را به حرکت در آورد.  خوشبختانه روان کننده هایی وجود دارند که این کار را آسان می کنند،  و از آنها می توان تحت عنوان،  شرایط لازم برای تغییر راحت نام برد.  سه روان کننده از این دست وجود دارد که هر یک از آنها به تفسیر نیاز دارند.  اگر آنها را کنار بگذاریم یا نادیده بگیریم،  باب تغییر یا یاد گیری به گونه ای موثر بسته خواهد شد.  در نظام موج سومی پیچیدگی های موج قبلی که حاکم بر روح و جسم مردم بود،  کم رنگتر و کم رنگتر گردیده و بنا بر این آزادی عمل زیادی بوجود می آید،  ایده های قدیمی امواج قبلی که بزرگترین موانع و الزاما برترین بود،  هر چه بیشتر منسوخ و منسوخ تر میشوند.  سازمانها در جهت انطباق با دگر گونیهای بسیار سریع،  و در جهت تغییر ساختار تشکیلات موج دومی خود،  سعی در به حرکت آوردن چرخه آموزشی دارند.  و در استفاده از ابزارهای لازم چون ماهواره و دانش و اطلاعات الکترونیکی کوتاهی نمی کنند.  تحولات پرشتاب در امر آموزش و تغییرات باعث میگردد صرفه جویی های حاصل از سرعت جای صرفه جوییهای حاصل از مقیاس را بگیرد.  رقابت آموزشی آنقدر شدید و سرعتهای مورد نظر آنقدر بالاست که ضرب المثل قدیمی،  وقت طلاست،  بیش از پیش در اصل امروزین تجلی یافته،  که هر مقطع زمانی بیش از مقطع زمانی قبلی ارزش دارد.       

35 ـ مسئولیت خود و آینده

همانطور که گفتم چرخ یادگیری روان کنندهایی دارد که اولین آن،  خود خواهی مناسب است،  که منظور از آن،  نوعی خودخواهی و قبول داشتن خود همراه با توانایی مسئولیت پذیری برای چرخ زندگی است.   حکم مهم تاریخی ایرانی که می گوید:  همسایگانتان را تا هفتاد خانه آنطرف تر،  بیشتر از خودتان دوست داشته باشید،  این همان مسئولیت پذیری است.  ولی معدودی از مردم فقط به خود عشق می ورزند و همه چیز را برای خود می خواهند،   که این آن خود خواهی مناسب نیست.  و همچنین باید گفت که بیزاری از خود یا فقدان توجه مثبت نسبت به خود،  راه درست و آغاز یادگیری نیست.   کسانی که بهتر و بیشتر یاد می گیرند و راحت تر تغییر میکنند،  آنهایی هستند که،  مسئولیت خود و آینده خویش را بپذیرند،  و نسبت به آن دیدگاهی روشن داشته باشند،  و اطمینان حاصل کنند که به آن خواهند رسید،  و  باور داشته باشند که میتوانند.  همه اینها آسان به نظر میرسد،  اما واقعاً این طور نیست.  داشتن دیدگاهی از آینده،  در وهله اول مستلزم آن است که باور داشته باشید آینده ای وجود دارد.  برای همه ما دوره هایی پیش می آید که نسبت به چنین چیزی تردید داریم.  در این حالتها نه یادگیریی وجود خواهد داشت،   و نه تغییری اتفاق می افتد.  سپس این پرسش پیش می آید که چه نوع آینده ای را برای خود می خواهیم.  معقول و خودخواهانه است که این آینده منطبق بر قابلیتها و تواناییهای ما باشد،  اما گاهی اوقات ما آخرین کسی هستیم که این چیزها را می دانیم.  این آینده نباید آینده ای خیالی و لذا نوعی واقعیت گریزی باشد.  موج سومی که در این وب توصیف می کنم جامعه را به سوی آینده ای بهتر و متمدن تر و معقولانه تر و دمکراتیک تر پیش میبرد.  اما اگر بین خط مشی های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی موج دوم و موج سوم تفاوتی قائل نشویم و آنها را تشخیص ندهیم،   چرخ یادگیری قرن سنت گریزی،  تحقق نخواهد یافت.  عدم موفقیت ما در این تشخیص مهم به خوبی توجیه می کند که چرا این همه نو آوری و بدعت خیر خواهانه فقط باعث وخیم تر شدن اوضاع میشود.   افرادی که با خود خواهی مناسب و در کار خود با جسارت تمام نو آوری می کنند،   نسبت به ساختارهای سنتی و کهنه اجتماعی ایران که برای آینده مورد نظرشان باید از بنیاد دگرگون شود،  گاهی خود را می بازند.  اما شاید از خود بپرسید که واقعیت کدام است،  سنتی گذشته و یا دانایی آینده؟  

36 ـ نوسازی دمکراتیک جامعه

تا زمانی که دیدگاهی واقعی و مناسب از مسئولیت و آینده خود نداشته باشیم،  روی امواج زندگی شناور خواهیم بود.  کسانی که زیر سیطره مادی گرایی قرار دارند،  علاقه و تمایل آنها کار کردن برای چیزهایی که نیاز دارند نیست،  بلکه کار کردن برای آن چیزهایی است که خواستار آنند،  یا بنوعی در ایران میگوییم چشم هم چشمی،  و این گونه بدست آوردن خواسته ها و چیزها را نمی توان پیروزی به حساب آورد.  زیرا همواره چشم و هم چشمی های بیشتری در راه خواهد بود،  که در این شرایط باید به آنها رسید و پشت سر گذاشت.  این دیدگاه،  نوعی فکر نکردن و دنبال کردن خود خواهی همسایه ها و دیگران است،  نه پذیرش مسئولیت شخصی مناسب.  برای مقابله با این نوع گرایش،  باید یک فرایند آموزشی اجتماعی وسیع راه انداخت،  یعنی یک طرح تجربی برای ایجاد اندیشه مناسب در جامعه.  بنا براین مسئولیت ایجاد دگرگونی با یکایک فرهیختگان ایرانی است.  باید از خودمان آغاز کنیم،  باید یاد بگیریم که دریچه ذهن خود را به روی واقعیات تازه اعجاب انگیز و عمیق نبندیم.  بینش های تازه ای که غیر عملی می نمایاند در نطفه خفه نکنیم.  با وضع موجود هر قدر هم به نظر عده ای پوچ و ستمگرانه و بی فایده باشد، غیر منطقی برخورد نکنیم.   همچنین عجولانه اندیشه های سنتی گذشته را کنار نزنیم،  بلکه آنها را بازیافت و باز نگری نماییم،  و  سازگار با قرن 21  کنیم.  اینها به معنای مبارزه برای کسب آزادی بیان است،  یعنی اینکه مردم حق داشته باشند حرف خود را بزنند ولو اینکه بدعت آمیز و کفر گونه باشد.  خود خواهی مناسب بدان معناست که فرایند نوسازی جامعه را برای ورود به قرن 21   از هم اکنون آغاز کنیم.  هیچ کس دقیقاً نمی داند که آینده چگونه است و آبستن چیست،  و یا در جامعه موج سومی چه چیز کار ساز تر است.  بنابر این بجای اندیشیدن به خواسته هایی که به آنها نیازی نداریم،  باید با جسارت برای آینده موج سومی سازمان های نوین ملی و فرا ملی را به جامعه کهنه تحمیل کرد.  البته قبل از اینکه روی الگوهای جدید در این سطح وسیع کار کنیم،  بهتر است آنرا در سطح محدود محلی و ناحیه ای تمرین کنیم.  سرخوردگی و نارضایتی های وسیع امروزی از تغییرات ناپیوسته،  می تواند توسط استعمار و یا عوام فریبانی که به دنبال غارت مستبدانه هستند به گمراهی تبدیل شود.  ولی ما با دانایی قرن 21   می توانیم در راه نوسازی دمکراتیک جامعه که نیاز مبرزم است، به کار ببریم.  نیاز شماچیست؟  خواسته شما چیست؟    

 37 ـ عادت  ذهنی  جدید

دومین روان کننده یا شرط لازم چرخ یاد گیری،  قالب ریزی دوباره و توانایی دیدن چیزها،  مسائل،  موقعیتها،  یا مردم،  به شیوه ای دیگر است.  در واقع نگاه کردن سه بعدی و یا به صورت واژگون  به تمامی بود و نبود دنیا می باشد.  یا به تعریفی،  قرار دادن آنها در چشم انداز یا بافتی دیگر است.  نگاه کردن به آنها بعنوان جایگاه فرصتهاست،  نه مسائل کوچک و دشواریها،  و به هیچ عنوان موضوعات زندگی و چهان نمی توانند فاجعه باشند.  هر آن قالب ریزی دوباره با بینش قرن 21   برای ما مهم است،  زیرا مسائل را علمی تر باز می کند.  مانند یک حرکت غیر منتظره در صحنه شطرنج،  که می تواند کل صحنه را در چشم اندازی جدید قرار دهد.  برای دریافت مفهوم های و قالب ریزی های جدید،  ما باید امکانات تازه ای بگشاییم،  مانند سازمانهای غیر متمرکز و شبدری که قبلاً توضیح دادم.  افراد و کارفرمایان هوشیار برای موفقیت خود،  به قالب ریزی با دانایی قرن 21  اهمیت میدهند.  صاحبان اندیشه های اجتماعی برای نفوذ شان باید سرعت تحولات و تغییرات ناپیوسته موج سومی را  با قالب ریزی های نو کنترل نمایند.  در بازار داد و ستدها باید تعریف جدیدی از قابلیتها و رشد و نزول در موقعیتها را قالب ریزی دوباره کرد.  بعضی از مردم با هوش ذاتاً خصوصیت قالب ریزی مجدد را دارند،  و با اولین اشاره و نشانه ها طرحی نو می ریزند.  ولی اکثریت نمی توانند به تنهایی اینکار را انجام دهند و همواره به کمک و راهنمایی اندیشه سازان نیاز دارند،  البته در اندازه خودشان.  ما باید با اندیشه سنت گریزی به خودمان کمک کنیم که چیزها را به شیوه ای تازه ببینیم،  و واژگانی جدید بیابیم.  بسیاری از مردم زندانی گذشته اند،  فکر کردن به چیزها در شیوه هایی غیر از آنچه که به آن عادت داشته اند برایشان ترسناک و دشوار است.  شیوه های موجهای قبلی و قرون گذشته که آنها را به بردگی گرفته هیچ مسئله ای را حل نمی کند و چیزی را تغییر نمی دهد.  ما باید خود را عادت دهیم که درباره آنچه وجود دارد بپرسیم،  چرا؟  و در مورد هرگونه امکان قالب ریزی بگوییم،  چرا نه؟  و این باید به عادتی سودمند تبدیل شود.  افراد باهوشی که می خواهند در قرن 21  بخوبی زندگی کنند،  باید بتوانند به راحتی تغییر کنند،  و تفکری واژگون بسازند،  و همیشه آمادگی قالب ریزی طرح های نو را داشته باشند،  و اینها را بصورت عادت ذهنی جدیدی برای خود بکنند.  آیا شما قالب ریزی دوباره دارید؟

38 ـ  زندگی  کردن  با  خطا

یکی دیگر از روان کننده های چرخه یادگیری،  توانایی منفی می باشد،  که نوعی نگرش ذهنی است،  یاد گیرندگان موج سومی در چرخه آموزشی به پرورش آن نیاز دارند،   باید توانایی منفی را بشناسیم تا بتوانیم  با کمک آن اشتباههای خود را به تجربه تبدیل کنیم.  توانایی منفی  کمک می کند که بزرگترین اشتباههای اجتناب ناپذیر بعدی کمتر دردناک باشند و تبدیل به سازندگی و تجربه شوند.  در هر صورت یادگیری واقعی و تغییر هیچگاه روشن و قطعی نیست.  هنگامی که تغییر می کنیم تا اندازه درک و دانایی مان قدم به قلمرو ناشناخته ها می گذاریم.  ما درباره این قلمرو ناشناخته آنقدر اطلاع نداریم که از بابت نتیجه آن مطمئن باشیم.  گاهی اوقات ممکن است به غلط آنرا درک کنیم.  تردید و اشتباهها هم نباید ما را آزرده و خسته کند،  زیرا از همینهاست که می توانیم با زیرکی یاد یگیریم.  برای بدست آوردن هر پیروزی بطور متوسط امکان نه بار شکست دور از انتظار نیست. ما فقط گزارش موفقیتها را می شنویم،  شکستها بر موجودی تجربه افزوده می شوند.  شرکتهای نفتی به ازای هر چاهی که از آن نفت فوران می کند،  نه چاه خالی و اشتباه حفر می کنند.  خطا کردن بخشی از راه وصول به حقیقت است.  اگر کوشش نکنید موفق نمی شوید،  و اگر شکست بخورید،  باید بدانید،  همواره روزی دیگر و فرصتی دیگر وجود دارد.  کسانی که جوانی درخشانی داشته اند،  و در دوران اولیه زندگی،  پشت سر هم موفقیت کسب کرده اند،  گاهی اوقات هنگامی که پا به سن می گذارند،  خصوصیات تجربه گری بسیار کمی دارند،  ولی بیشترین محافظه کاری را از خود نشان می دهند،  چرا که در نظر آنها ترس از شکست پر هیبت تر می نماید.  تغییر از طریق اکتشاف صورت می گیرد،  نه پیمودن راههای قبلی،  یادگیری را با عدم قطعیت و تردیدها و مسائلی که باید حل شوند آغاز کنید. در غیر اینصورت همواره با تعجبی ناخوشایند با تغییرات روبرو خواهید شد.   اساتید آموزشگاهای سنتی موج دومی،  هیچگونه تردید معقولی نسبت به راههای گذشته ندارند،  و بدون تردید معقول،  اصول چهار گانه چرخه یاد گیری موج سومی وجود نخواهد داشت،  توانایی منفی درک نمیشود و در نهایت تغییری صورت نمی پذیرد،  از نظر آنها فقط همان چیزی که از موج دوم شناخته شده بود،  قابل قبول است.  توانایی منفی،  یعنی ظرفیت زندگی کردن با عدم قطعیت و خطا،  که به همه کس داده نشده است.  این توانایی آشکارا در شخص باوری پدید می آورد که عدم قطعیت را تحت الشعاع قرار می دهد.  داشتن توانایی منفی آسان است،  هر چند شخص ممکن است نتواند چگونگی آن را بفهمد،  اما باور کنید،  که همه و همه خوب خواهند بود.  شما چند تجربه شکست داشته اید؟ 

39 ـ خود را باور داشته باشیم

خودخواهی مناسب،  قالب ریزی دوباره،  توانایی منفی،  جملگی شکننده اند.  متوقف کردن این روان کنندهای چرخه یادگیری اغلب به گونه ای ناخواسته آسانتر از تشویق و گسترش ذهنی و عملی آنهاست.  تصمیم گیری دیگران درباره ما و اینکه اجازه بدهیم دیگران آینده و سرنوشت برای ما بسازند،  زائل کننده این روان کننده هاست.  انسان باید شخصاً روی خودش سرمایه گذاری کند و منتظر نشود و فرصت ندهد تا دیگران برایش برنامه ریزی کنند و تصمیم بگیرند.  یکی از بدترین شکل تصمیم گیری دیگران برای ما، تنظیم برنامه های درسی آموزشگاههای سنتی موج دومی است،  که در واقع باز دارنده روان کننده ها می باشد. علاقه مندی و احساس مسئولیت به خود و جامعه باعث میشود درک کنیم تامین کنندههای دروس آموزشگاههای سنتی همه چیز دان نیستند،  بلکه سردرگم هستند و علاقه ای به تغییرات ندارند،  در نتیجه علاقه ای به ما ندارند،  پس ما باید به اشکال موج سومی با آنها که ضد چرخه یاد گیری و روان کننده های آن هستند برخورد کنیم.  یادگیری،  با اینکه خود را باور داشته باشیم یا همان خود خواهی مناسب آغاز میشود،  اگر بدانیم و بفهمیم سازمانی فاقد کارآرایی آشکار است و در عالم موج دومی گیر کرده و نمی تواند تغییر کند و در نهایت به قهقرا می افتد و آینده ما و جامعه بنوعی با آن صدمه می بیند،  می بایست با راه حلهای موج سومی قرن 21  و دانایی با آن برخورد کنیم و باور داشته باشیم می توانیم آنها را درست نماییم و از تحقیر جا نزنیم و نگذاریم باور به خود را از دست دهیم.  انسانهای موج قبلی در پی آن هستند که خود و شغلشان را حفظ نمایند،  که این برخلاف حرکت زمین زیر پایشان است.  اعتماد نداشتن به خود زیان آور است،  افراد حقیری که به خود شک دارند،  شاید به طرح پرسشهایی بپردازند،  اما برای دریافت پاسخ یا انجام اقدام عملی،  اصرار چندانی ندارند.  کسانی که به خود شک دارند،  غالباً از موفقیت می ترسند.  موفقیت آنها را تحت فشار قرار می دهد که مسئولیت بیشتری را برای اقدامات بیشتر بپذیرند.  برای بعضی ها برخورد با شکست آسانتر است،  بخصوص اگر برای آن برنامه ریزی کرده باشند.  باید آنقدر اعتماد به نفس داشت که شکست یا موفقیت خود را براحتی پذیرفت و در جهت ادامه یاد گیری بکار برد.  آیا تا کنون به سازمانهای موج دومی تذکری در جهت تغییرات داده اید؟  

40 ـ  شجاع باشید و نترسید

با داشتن هدف چرخه یاد گیری به حرکت در می آید،  و با دانایی قرن 21  در چرخه یاد گیری اهداف و مقاصد علمی شکل می گیرند.  با  هدف است که انگیزه برای یادگیری و در راستای نیاز ها و قابلیتهای ما و یا برای گروه و سازمان و اجتماع ایجاد میشود.  جامعه ای که درون موج های قبلی است،  اولویتها و هدفش را به ما تحمیل می کند،  و اگر ما نتوانیم موج سومی باشیم،  ما نیز ممکن است هدف خود را به زیر دستانمان اعمال کنیم.  به هر روی اگر هدفهای ما برای عبور از قرن گذشته،  با هدفهای دیگران و اهداف جامعه منطبق نباشد،  این استراتژی به شکست منجر خواهد شد.  شاید بتوانیم راه خود را پیدا کنیم،  اما به آنها و سازمانهای کهنه،  چیزی یاد نخواهیم داد.  بیزاری و سرخوردگی بسیاری از مردم نسبت به سازمانها،  و بی تفاوتی و تنبلی آشکار افراد موج قبلی جمع شده در آن تشکیلات که بی هدف باقی مانده اند،  میتواند هدف خوبی برای موج سوم باشد.  در یک دنیای معقول،  هدفها براحتی مورد بحث و گفتگو قرار می گیرند.   سازمانهای شبدری در قرن سنت گریزی به افراد میدان می دهد،  و می توانند با قوه تشخیص خود سرقت مقاصد کنند.  بوروکراتهای مرتب و منظم موج دومی با این نوع هدف مخالفند که باعث از بین رفتن هر گونه انگیزه یادگیری میشود.  سازمانهای قدیمی و فسیل شده،  خطاها و زیانها ی حاصل شده را به امید عدم تکرار با تنبیه پاسخ میدهند،  ولی این باعث میشود راهی جدید،  تجربه و آزموده نگردد.  اگر به عمل خوب پاداش داده و تجربه خراب بخشیده و نادیده گرفته شود،  عمل  و تجربه های خوب تکرار میشود.  باید ساخت صحیح این موضوع در آموزشگاهای سنتی هدف موج سومی ها گردد.  دشوار تر از بخشیدن دیگران،  بخشیدن خویشتن است.  این مهم یکی از موانع واقعی تغییر می باشد.  ما باید گذشته خود را بپذیریم و سپس به آن پشت کنیم.  سازمانها غالباً این کار را با تغییر نام خود انجام میدهند،  اما افراد با تغییر خانه یا همسر به این اقدام مبادرت می کنند.  ضرورتی ندارد بخشیدن خود تا این حد هیجان انگیز باشد.  باید برای خود،  فضا،  مقصود،  هدف،  پرسش و پاسخ ایجاد کرد.  برای تغییر راحت و سنجیده،  ابتدا باید چرخه یاد گیری شخصی خود را به حرکت در آورید،  روان کننده ها این کار را آسانتر می کنند،  قدری خود خواهی مناسب،  تلاش مستمر به منظور قالب ریزی دوباره سهم مان از جهان،  و آمادگی برای بخشیدن خودمان.  بدین منظور باید دوستانی و یا امکاناتی نو در اینترنت پیدا کنید که مربیتان باشند،  تا بتوانید دنیای دیگر را بشناسید و وارد آن شوید و شجاع باشید و نترسید که مبادا اشتباه کنید.  فضا و مقصود و هدف شما در قرن 21  چیست؟   انوش راوید   ادامه دارد

   ادامه در همین وبلاگ و در پست دیگری است


کلیک کنید:  تماس و نظر

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد